• دیدگاه
"نرمش قهرمانانه" خامنهای و واکنش اوباما
اکبر گنجی − رویکرد آیتالله خامنهای در سیاست خارجی و سپردن اختیار کامل مذاکرات هستهای به حسن روحانی باید از سوی دولت اوباما مورد استقبال و واکنشهای مثبت قرار گیرد.
آنچه در زیر میخوانید،
پیشنویس فارسی مقالهای است که در نشریه
Foreign Affairs منتشر شده است.
آیتالله خامنهای در ۱۷ سپتامبر خطاب به فرماندهان سپاه پاسداران گفت که قلمرو روابط بینالملل، عرصه گفتوگوی دوستان و دشمنان است. حتی دشمنان در حین مذاکره به یکدیگر لبخند میزنند. پس مهم فهم دشمنی دشمنان در عین مذاکره است. براین اساس، من موافق گفتوگوهای "صحیح و منطقی" در داخل کشور و با دولتهای خارجی هستم.
او سپس به سخنان ۱۷/۵/۱۳۷۵ خود در دیدار با مسئولان وزارت امورخارجه و سفرای ایران در سراسر جهان اشاره کرد که گفته بود: "نمايندگان سياسى جمهورى اسلامى ايران در جهان بايد تيزتر از شمشير، نرمتر از حرير و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سياست خارجى ميدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى كه در برابر دشمن تيز باشد. بنا بر اين ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى حضرت امام خمينى را الگوى خود قرار دهند."
آیتالله خامنهای همچنین در تاریخ ۱۴/۶/۱۳۹۲ به اعضای مجلس خبرگان رهبری گفته بود: "در اين سالها جبههبندىهاى منطقهاى و جهانى هم آشكار شده. البتّه نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصههاى سياسى، يك كار مطلوب و مورد قبولى است، لكن اين مانور هنرمندانه نبايستى به معناى عبور از خطوط قرمز، يا برگشتن از راهبردهاى اساسى، يا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اينها را بايد رعايت كرد. البتّه هر دولتى، هر شخصى، هر شخصيّتى، روشهايى دارند، ابتكاراتى دارند، اين ابتكارات را انجام خواهند داد و [كار] پيش خواهد رفت. من كاملاً خوشبين هستم و معتقدم مشكلاتى كه وجود دارد، همهى اين مشكلات قابل حل، است."
او در ادامه اضافه کرده بود: "بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد نرمش قهرمانانه؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى میگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چهكار میكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند."
برای دولتهای غربی این رویکرد امیدوارکننده است، و باید هم باشد. چرا که میتواند به حل مسائل ایران و آمریکا منتهی شود. خصوصاً با واگذاری "اختیارات تام" در مذاکرات هستهای به حسن روحانی، و آمادگی روحانی برای تعامل با آمریکا و همه دولتهای غربی در همین چارچوب.
اما درعین حال فهم این رویکرد، بدون در نظرگرفتن سیاق/متن آن، ممکن است به بدفهمی منتهی شود. آیتالله خامنهای مخالف نظم کنونی جهانی است که آن را "نظام سلطه" (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، رسانه ای، شمال/جنوب، مرکز/پیرامون، و...) مینامد. در سخنرانیهای او ۱۳۱ فیش درباره "نظام سلطه" وجود دارد. در همین سخنرانی اخیر تأکید میکند که جمهوری اسلامی در تقابل با "نظام سلطه" قرار دارد. به این معنا که نه به کسی ظلم میکند و نه زیر بار ظلم دولتهای دیگر میرود.
او به فرماندهان سپاه میگوید: "اين كتاب جواهر لعل نهرو - نگاهى به تاريخ جهان - را بخوانيد؛ در بخشى كه دخالت و نفوذ انگليسیها در هند را بيان ميكند، تصوير میكند، تشريح میکند - او آدمى است هم امين، هم مطّلع - میگويد صنعتى كه در هند بود، علمى كه در هند بود، از اروپا و انگليس و غرب كمتر نبود و بيشتر بود. انگليسیها وقتى وارد هند شدند، يكى از برنامههايشان اين بود كه جلو گسترش صنعت بومى را بگيرند. خب، بعد كار هند به آنجا میرسد كه دهها ميليون آن وقتها، صدها ميليون در دورههاى بعد، فقير و گدا و خيابانْخواب و گرسنه به معناى واقعى داشته باشد؛ آفريقا همينجور است؛ بسيارى از كشورهاى آمريكاى لاتين همينجورند. پس نظام سلطه علاوه بر اين كه جنگافروز است، فقرآفرين است."
هدف انقلاب اسلامی "تغییر هندسه دنیا" و برساختن "نظم جدید عادلانه جهانی" است. (خامنهای فقط در سال ۱۳۹۱ در ۷ سخنرانی درباره "تغییر هندسه دنیا" سخن گفته است)
خامنهای طی سالهای گذشته، در برابر الگوی توسعه غربی، "الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی" را مطرح کرده است. برای رسیدن به این هدف، مرکزی تأسیس کرده و تاکنون چندین نشست طولانی در حضور او برپا شده است. نشست نخست با موضوع "اندیشههای راهبردی" در ۱۰/۹/۱۳۸۹. نشست دوم با موضوع "عدالت" در ۲۷/۲/۱۳۹۰. نشست سوم با موضوع "زن و خانواده" در ۱۴/۱۰/۱۳۹۰. وی دهه کنونی ایران را هم "دهه عدالت و پیشرفت" نام گذاری کرده و میگوید این الگو، ضد فقر، ضد سلطه، آرمانگرا، عقلگرا، علمگرا، توسعهگرا، معنویتگرا، عدالتطلبانه، ضد فساد، و... است.
به گفته او، آرمان نظام جمهورى اسلامى در "ايجاد تمدّن نوین اسلامى" خلاصه میشود (در سخنرانیهای او ۸۸ فیش درباره تمدن اسلامی وجود دارد). در تمدن اسلامی، آن چنان که او میگوید، انسانها به لحاظ مادی و معنوی رشد کرده و از همه در این سطوح جلو میزنند.
گفتمان ضد سلطه "الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی" او، دارای ارکان ضروری دیگری به شرح زیر است:
اول- "هویت ملی": در سخنرانیهای او ۵۷ فیش درباره "هویت ملی" و ۶۴ فیش درباره "هویت اسلامی" وجود دارد.
دوم- "عزت ملی": در سخنرانیهای او ۲۶۰ فیش درباره "عزت ملی" و ۱۳۸ فیش درباره "عزم ملی" وجود دارد.
سوم- "تولید داخلی" یا "تولید ملی": در سخنرانیهای او ۸۱ فیش درباره تولید ملی وجود دارد.
چهارم- "پیشرفت علمی ایران": در سخنرانیهای او ۸۲ فیش درباره تولید علم و ۲۸۷ فیش درباره "پیشرفت علمی ایران" وجود دارد.
پنجم- "اتحاد ملی و انسجام اسلامی": در سخنرانیهای او ۸۸ فیش درباره "اتحاد و انسجام ملی" وجود دارد.
ششم- "منافع ملی": در سخنرانیهای او ۹۹ فیش درباره "منافع ملی" و ۱۶۸ فیش درباره "مصالح ملی" وجود دارد.
هفتم- "رابطه تکالیف و نتایج". آیت الله خمینی گفته بود که ما موظف به انجام تکالیف الهی هستیم، فارغ از نتایج آنها. اما خامنهای در ۶/۵/۹۲ به دانشجویان گفت که قطعا امام به نتایج آرمانها توجه داشت و تعقیب آرمانها و تکالیف، بدون توجه به واقعیتها و نتایج قطعا نادرست است. پس تعقیب آرمانهای جمهوری اسلامی نیازمند توجه به پیامدهای آنها در عمل است و نمیتوان رژیم را در پای آرمانها قربانی کرد. (آیتالله خمینی هم میگفت:"حفظ نظام اوجب واجبات است")
خامنهای به دنبال یک کشور مستقل قدرتمند پیشرفته دارای هویت اسلامی- ایرانی است. "رشد علمی" و "پیشرفت تکنولوژیک"- که پروژه هستهای نمادی از آن است- مورد تأکید شدید اوست. دائماً زنان را به جای تبعیت از "زنان غربی" که گرفتار فسادهای جنسی و اخلاقی و فروپاشی نهاد خانواده شده اند، دعوت به علم آموزی کرده و میکند.
او در ۳۰/۷/۱۳۷۶ خطاب به زنان، به شدت به فمنیسم غربیان تاخت و گفت: "درباره مسئله زن، حقوق زن، رفع ستم از زنان و فراهم كردن زمينههاى مناسب براى زنان كشورمان، لازم است كار فرهنگى بزرگى انجام گيرد... هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان اين است كه زن تحت ستم نباشد و مردْ خود را حاكم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقى هست. مرد حقوقى دارد، زن هم حقوقى دارد و اين حقوق بهشدّت عادلانه و متوازن ترتيب داده شده است."
او در ۳۰/۶/۱۳۷۹ خطاب به زنان گفت که "تمدن غربی به زن هیچ نداده است"، پیشرفتهای زنان در غرب معلول کوشش خودشان بوده و آن تمدن فقط به دنبال استفاده ابزاری از آنان بوده است. زن مسلمان باید "هویت اسلامی" خود را حفظ کرده و در همه زمینهها پیشرفت کنند: "زنان، زنان باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه اين ميدانها بايستى پيشروى كنند؛ الگوى زن را نشان بدهند؛ بگويند زن مسلمان زنى است كه هم دين خود را، حجاب خود را، زنانگى خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهاى خود را حفظ مىكند؛ هم از حق خود دفاع مىكند؛ هم در ميدان معنويت و علم و تحقيق و تقرّب به خدا پيشروى مىكند و شخصيتهاى برجستهاى را نشان مىدهد و هم در ميدان سياسى حضور دارد. اين مىشود الگويى براى زنان."
در ۱۴/۱۰/۱۳۹۰ هم گفته است: "از جمله مسائلى كه مطرح مي شود، مسئله اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جمله چيزهائى است كه ما با آن موافقيم. بنده با انواع مشاركتهاى اجتماعى موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادى باشد، چه از نوع اشتغالات سياسى و اجتماعى و فعاليتهاى خيرخواهانه و از اين قبيل باشد؛ اينها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خيلى خوب است كه اگر ما بتوانيم از اين نيمِ جامعه در زمينه اين گونه مسائل استفاده كنيم... ما با آن اشتغال و مشاركتى كاملاً موافق هستيم كه به اين قضيه اصلى[نهاد خانواده] ضربه و صدمه نزند؛ چون اين جايگزين ندارد."
برای این که هیچ کس مانند مادران نمیتواند به ترتیب کودکان بپردازد. خانواده، حجاب، رعایت احکام دینی در روابط زنان و مردان، چارچوبهای مقبول اوست. اگر اینها رعایت شوند، هیچ سد دیگری در برابر فعالیتهای زنان وجود ندارد.
تشویقهای او در زمینه علمآموزی، سرمایه گذاری عظیم دولتی (چون تمامی دانشگاههای ایران دولتی هستند. دانشگاه آزاد اسلامی هم با این که دانشجویان شهریه میپردازند، حکومتی است) و کوشش فراوان زنان، موجب شده است تا زنان حدود ۶۰ درصد دانشجویان ۴ و نیم میلیون نفری ایران را تشکیل دهند. زنان در همه قلمروها حضور دارند، اما حجاب به زور به همه آنان تحمیل میشود تا گرفتار فساد نشوند.
خامنهای در ۱۵/۱۲/۱۳۹۱ خطاب به زنان مینویسد: "زن، در تعریفِ غالباً شرقی همچون عنصری درحاشیه و بینقش در تاریخسازی؛ و در تعریفِ غالباً غربی، بهمثابه موجودی که جنسیّت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنانِ انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوّم، "زنِ نه شرقی، نه غربی" است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجّبه و شریف بود، و در عین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز، سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند."
نه تنها تصورات او از زنان غربی نادرست است، بلکه بر مبنای سبک زندگی مطلوب خود، روابط دختران و پسران را هم در قلمرو عمومی به شدت تحت کنترل درآورده تا خلاف شرعی صورت نگیرد. احکام فقهی تبعیضهای ناروایی نسبت به زنان روا میدارند، او اما مدافع حضور زنان "با حجاب" در همه عرصهها است. در ۲۱/۱۲/۱۳۹۱ از زنان ورزشکار ایرانی که باحجاب در سطح جهانی بر سکوهای قهرمانی میایستند، تشکر فراوانی به عمل آورد، آن را "عظیم" و سمبل "هویت یک ملت" به شمار آورد (به عکس زن جودوکار ایران بنگرید که خامنهای طی دیدار خصوصی هم از او تقدیر به عمل آورد). او با این که زنی با چادر به سخنگویی وزارت امورخارجه ایران انتخاب شود، هیچ مشکلی ندارد. این هم سمبل دیگری از نمایش "هویت اسلامی- ایرانی" مورد نظر اوست.
"تمدن اسلامی" و دولت مطلوب او از طریق انسجام داخلی قدرتمند میشود. در سطح جهانی هم نیازمند جنگ و نزاع نیست. مجموعه سخنان خامنهای نشاندهنده آن است که به احتمال زیاد "چین اسلامی" یا "برزیل اسلامی" مد نظر او است. یعنی در عین فهم "نظام سلطه" و دقت در اهداف سلطه گران که به دنبال بسط هژمونی و نظام ستمگرانه خود هستند، از طریق مذاکره و "نرمش قهرمانانه" میتوان به روابطی چون روابط چین و آمریکا دست یافت.
در واقع، مسیری که خامنهای به دنبال آن است، الگوی تازهای نیست، "راه طی شده" است. ژولیوس نایرره در تانزانیا، سدار سنگور در سنگال، جمال عبدالناصر در مصر، لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا در برزیل، دنگ شیاپینگ در چین، و...همین مسیر را به اشکال مختلف طی کرده و به نتایج متفاوتی دست یافتهاند.
الگوی "چین با سرعت شگرف در حال توسعه و قدرتمند" را باید تا حدودی استثنایی به شمار آورد. اولاً: وسعت قلمرو و کثرت جمعیت قدرت ساز است. ثانیاً: در دوران جنگ سرد آمریکا و چین در تقابل با اتحاد شوروی به روابط دوستانه دست یافتند. ثالثاً:سرمایه و تکنولوژی تحت این شرایط به چین انتقال یافت. رابعاً: لیبرالیزه کردن اقتصاد تحت رهبری متمرکز حزب کمونیست آغاز شد و طی یک دوره ۳۳ ساله به میانگین رشد اقتصادی ۹/۹ درصد دست یافت. خامساً: براساس برخی پیش بینیهای موسسات آمریکایی، چین بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۴۰ به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد.
اگر "چین اسلامی" الگوی مد نظر خامنهای باشد، روابط با آمریکا را باید از حالت "تخاصم منتهی به جنگ" به حالت "روابط برابر رقابتآمیز" تبدیل کرد. با این که "نظام سیاسی" و "جامعه مدنی" ایران بسیار بازتر از نظام سیاسی و جامعه مدنی چین است، اما احتمالاً تکرار الگوی چین در ایران امکان پذیر نخواهد بود. برای این که نه ایران در وضعیت دوران جنگ سرد قرار دارد (بلکه تحت "شدیدترین تحریمهایی که در طول تاریخ علیه کشوری وضع شده" قرار دارد)، نه فضای جامعه ایران را میتوان به فضای بسته سیاسی چین، و... تبدیل کرد، و نه بدون دخالت مردم در تعیین سرنوشت خودشان میتوان ایرانی قدرتمند و پیشرفته ساخت.
بدون دموکراسی، حداکثر میتوان به مصر، تانزانیا یا عربستان سعودی دیگری تبدیل شد. سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. رژیم قدرتمند، رژیمی است که جامعه و ساختار سیاسی اش دموکراتیزه شود، نه آن که از طریق "انسجام داخلی"، قدرت را در "بالا" هر چه بیشتر و بیشتر متمرکز سازد.
انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، آزادی گروهی از زندانیان سیاسی، باز شدن خانه سینما، راهاندازی روزنامههای جدید، بها دادن به نهادهای صنفی و مدنی، و... نمادی از "نرمش قهرمانانه" در چارچوب الگوی مد نظر خامنهای در داخل کشور هستند. اگرچه باید از هر گامی در جهت بهبود وضعیت حقوق بشر، افزایش آزادیها و بسط دموکراسی حمایت به عمل آورد، اما اساساً تنها راه قدرتمند ساختن ایران در جهان معاصر، دموکراتیزه کردن جامعه و ساختار سیاسی است.
فرانسویها و اروپاییها هم بر هویت متفاوت- نه متعارض- خودشان از "هویت آمریکایی" تأکید دارند. ایران هم میتواند بر هویت ملی خود، استقلال، عدم سلطه پذیری، و...تأکید کرده و به دنبال حفظ آنها باشد، اما بدون گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر نمیتوان به جامعهای قدرتمند، توسعه یافته و دارای هویت ملی دست یافت، حتی اگر بتوان تمامی مسائل و مشکلات ایران و آمریکا را حل و رفع کرد.
"فرهنگ خالص"، همانند "زبان خالص" دست نایافتنی است. اسلام کنونی ایرانیان، همان اسلام زمان پیامبر اسلام در جزیرة العرب نیست.اسلام که وارد ایران شد، ایرانی شد. در دوران جدید که مدرنیته در عالم بسط یافت، "اسلام ایرانی" مدرن هم شد. "انقلاب" یک پدیده مدرن است که در دنیای ماقبل مدرن وجود نداشته است. پس "انقلاب اسلامی" پدیدهای مدرن است. "جمهوری نمایندگی" یک پدیده مدرن است. پس "جمهوری اسلامی" هم پدیدهای مدرن است. خامنهای دائماً از "مردمسالاری دینی" سخن میگوید. اگر بتوان "دموکراسی اسلامی" داشت، آن هم پدیدهای مدرن خواهد بود. بدین ترتیب، "هویت تکواره" (Singular Identity) - به تعبیر آمارتیا سن در هویت و خشونت وجود ندارد و هر مسلمانی دارای هویتهای متکثر است.
با همه اینها، رویکرد آیتالله خامنهای در سیاست خارجی و سپردن اختیار کامل مذاکرات هستهای به حسن روحانی باید از سوی دولت اوباما مورد استقبال و واکنشهای مثبت قرار گیرد. دولت اوباما باید از فرصت "شاخه زیتون ایران"- یعنی حسن روحانی- استفاده کند. اکثریت زندانیان سیاسی، چهرههای مخالف اقتصاددان، حقوقدان، روزنامهنگار، و... خواهان لغو تحریمهای اقتصادی یکجانبه هستند. این تحریمها "مجازات جمعی مردم ایران" بوده و به "آمریکاستیزی" دامن خواهد زد. دیدار اوباما و حسن روحانی میتواند آغازی بر گشودن قفل روابط به شمار آید. روابط دوستانه ایران و آمریکا نه تنها به سود "منافع ملی" دو کشور است، بلکه به سود پروسه گذار ایران به دموکراسی و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران است.
خامنهای "دموکراسی اسلامی" را به عنوان بدیل در برابر "لیبرال دموکراسی" آمریکا قرار داده و خواهان مذاکره در شرایط برابر و احترام متقابل است. یعنی همان رفتاری که آمریکا با "چین کمونیست" کرد.
آمریکا حق دارد که ارزشهای سیاسی و اخلاقی خود را برتر از ارزشهای سیاسی و اخلاقی جمهوری اسلامی به شمار آورد، همان گونه که خامنهای "الگوی پیشرفت ایرانی- اسلامی" را برتر از لیبرال دموکراسی قلمداد میکند، اما مذاکره و برقراری روابط دوستانه منوط به شرایط نابرابر نیست.
قطعاً جوامع و نظامهای سیاسی عربستان سعودی، قطر، بحرین و امارات متحده از نظر دموکراسی، آزادی و حقوق بشر فاصله زیادی دارند تا به جمهوری اسلامی برسند، اما آمریکا با همه این کشورها دارای روابط دوستانه است. اگر میتوان با کشورهایی که هیچ بویی از ارزشهای دموکراتیک نبردهاند، روابط دوستانه داشت، چرا با کشوری که دارای اکثر پیش شرطهای معرفتی و اجتماعی گذار به دموکراسی است، نتوان؟
نظرها
nima
شعار و دروغ و فسادمالی و اختناق و سانسور و اعدام حکومت اسلامی کافی است. تنها راه آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و توقف اعدامها ٬ رفع سانسور و انحصاردولتی رادیو و تلویزیون و دموکراسی و توقف اختلاسهای نجومی در داخل و دست کشی از حمايت از اسد و حزب اله و اجازه بازرسی سازمان ملل از تمام سايتهای اتمی است
hamid
مقاله سفارشی در واشنگتن پست و garidian و Foreign Affairs و نیویورک تایمز ! وتیوتر بازی و مصاحبه و تکذیب و نامه به اوباما در نهایت هیچ مشکلی را حل نمیکند. تنها راه: بازکرد ن تمام سایتهای اتمی برروی بازرسان آژانس اتمی میباشد.
ghazal
به لفاظی روحانی نياز نداريم، فعاليت اتمی باید متوقف شود اد رويس رئيس کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان آمريکا طی بيانيه ای درباره سخنرانی آخوند روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد: ما نياز به حرف زدن از طرف روحانی نداريم، ما نياز به اقدام از طرف رژيم تهران داريم. تعهد اين رژيم به مذاکرات نبايد با لفاظی ارزيابی شود، بلکه با توقف فعاليتهای اتمی آن بايد ارزيابی شود.
بهنام
مقاله مفید و جالبی بود . با تشکر از استاد اکبر گنجی .
بهنام
از استاد گنجی خواهشمندم در بحثها شرکت نمایند .
احسان راد
به نظر من همکاسه کردن عربستان با قطر و بحرین و امارات بیراه است. درست است که هر چهار کشور بهرهای از ازادی سیاسی ندارند ولی قطر و امارات و بحرین تا حد قابل توجهی آزادی اجتماعی را پیاده کردهاند در حالی از این نظر عربستان در حال رقابت با کرهشمالی برای دستیابی به عنوان دوزخ روی زمین است!
اکبر گنجی
سلام دوستان. از من درخواست شده بود تا معنای اصطلاح "نرمش قهرمانانه" در نزد خامنه ای را توضیح دهم. من هم دریافت خودم را نوشتم. ناقدان محترم می توانند نشان دهند که دریافت من از سخنان خامنه ای اشتباه بوده است. و این اصطلاح معنای دیگری در گفتمان او دارد. از سوی دیگر: من الگوی خامنه ای را نقد کرده و توضیح داده ام که بدون دموکراسی و آزادی و حقوق بشر نمی توان کشوری قدرتمند ساخت. ناقدان محترم اگر در این مدعای من نیز تردید دارند، می توانند آن را نقد و رد کنند. باقی مطالب، ربطی به این مقاله ندارند. نقد منطقی، معطوف به مدعیات طرح شده و ادله ی آنهاست. باید نشان داد که شواهد و قرائن زورشان به تأیید مدعا می رسند یا نه؟ اما بیان سخنان دیگر، ربطی به این مقاله نداشته و باید در جای خود طرح شوند. با احترام گنجی
مجید
یک روز سفیر روسیه در ایران که با او دوستی مختصری داشتم به من گفت: من از شما ایرانی ها تعجب می کنم . در خیابان ها مرگ بر آمریکا می گویید و قطع رابطه هستید ولی کالا ها و فرهنگ آمریکا را بسیار دوست دارید. در حالیکه ما(روس ها) از آمریکایی ها متنفریم ولی دست آنها را با لبخند می فشریم در حالیکه خنجر خود را در پشت خود آماده نگه داشته ایم. دوستان ،ما باید اگر چه دنبال ایده ال های خود باشیم ( نظیر دمکراسی کامل و...) ولی باید همواره بر اساس واقعیت ها تصمیم بگیریم. شاه یا حکومت حاضر و یا هر کس دیگر که بر ایران حکومت کند چاره ای جز همین رویه حکومت فعلی را نمی تواند در پیش گیرد چرا که با کوچکترین فضای سیاسی آزاد، با دخالت غربی ها این فضا به اغتشاش و هرج ومرج مردمی در جامعه مبدل می شود که از وضعیت خود ناراحت است ولی نمی داند چرا ؟ و چه می خواهد.حادثه کودتای 28 مرداد نیز به نوعی همین ماجرا بود.به همین خاطر حکومت ها در ایران به ناچار به خاطر دخالت خارجی مجبور به بستن فضای سیاسی می شوند. در برهه کنونی ما مردم ایران باید در مقابل غرب و شرق در کلیه مسائل، از جمله مسئله اتمی ،بشدت از حکومت خود حمایت کنیم . وقتی اسرائیل و پاکستان و... اتمی هستند ،وقتی ما همواره مورد تجاوز کشورهای همسایه (و به دستور غرب) قرار گرفته و هر روز به تجاوز جدید تهدید می شویم،باید همواره دسترسی خود را به تکنولوژی هسته ای را حفظ نماییم.چه شاه باشد چه روحانیت و یا هر کس دیگر ، این تنها راه استراتژیک است. از طرف دیگر رابطه محترمانه با غرب و آمریکا (که آنها در امور کشور ما دخالت نکنند) باعث حرکت فضای بسته سیاسی به فضای باز سیاسی در کشور خواهد شدالبته نه بدست کشور های غربی ،بلکه توسط خودمان .فراموش نکنیم که غرب هر گز بدنبال بر قراری دمکراسی در ایران نیست. همانطور که در عربستان و قطر و کره شمالی نیست. غرب تنها بدنبال منافع خود است. ما هم باید همین طور باشیم. بنا بر این اینجانب موافق کاهش تنش با آمریکا و غرب به شرط احترام متقابل(عدم دخالت) هستم.
محسن
اقای گنجی 7 میلیون محصل ایرانی امسال ثبت نام نکردن سالهاست اموزش و پرورش ایران تبدیل به ویرانه شده به برکات حماقت های مسولین و البته شما که بدون در نظر گرفتن این معضل بزرگ که قبل از هر اقدامی برای دموکراتیزه کردن جامعه بدان نیاز هست مدام از مسایلی صحبت به میان می اورید که راهگشای مسایل کشور نیست وضعیت اموزش در ایران رفته رفته به دوران ماقبل مشروطه نزدیک میشود هر کس پولدار است از نعمت درس خواندن بهره میبرد به واقع بهره میبرد کاش میدانستید در مدارس ایران چه نکبتی حاکم است.اقای گنجی معضل بزرگ ایران کودکانی هستند که سواد ندارند معلمانی هستند که کمترین اهمیتی به اموزش ندارند بی سوادی اول قدم دیکتاتوری است *** از قدم اول شروع کنید بی سوادی و کم سوادی محکوم است از نان شب واجبتر مبارزه با این معضل است نه ***روحانی و امثالهم.
اکبر گنجی
دوست گرامی درباره آموزش و پروش حق با شما است. اتفاقا باسوادی و رشد تحصیلات عالیه یکی از پیش شرط های گذار به دموکراسی است. وضعیت نظام آموزشی ایران باید به شدت بهبود یابد. پروژه اسلامی کردن دانشگاه ها ناممکن و نامطلوب بود و هست. اما در عین حال به اندازه شما بدبین نیستم. اولا بچه های ایرانی که دیپلم می گیرند، قطعا از بچه های آمریکایی معلومات بیشتری دارند. دلیل اش نظام آموزشی ایران است که بر آموختن حجم عظیمی اطلاعات تأکید دارد. اما نظام آموزشی آمریکا این چنین نیست. به همین دلیل دانش عمومی دیپلمه های ایرانی از دیپلمه های آمریکایی بیشتر است. ثانیاً: بچه های ایرانی که در همین مدارس و دانشگاه های ایران درس می خوانند، در بهترین دانشگاه های جهان(هاوارد، پریسنتون، کلمبیا، استنفورد، برکلی، و....) قبول شده و از دانشگاه های یاد شده بورس کامل دریافت می کنند. اگر وضع اینقدر خراب است که شما تصویر می کنید، نباید چنین می شد. با احترام گنجی
بهنام
در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی صحبت در این باره "تابو" و جرم محسوب میشد. خامنهای شخصاَ در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی صحبت کردن از مذاکره با آمریکا را خیانت نامیده بود ولی الان بر اثر فشار تحریمها مجبور شده جام زهر را بنوشد و اسم آنرا بگذارد ( نرمش قهرمانانه )
sattar.b
در جواب مجید که میگویدباید به بمب اتم دسترسی داشت تا مورد هجوم قرار نگرفت . باید گفت ژاپن که ازاقتصاد بسیار بالاست نبرد را بقدرت اقتصادی کشانده و حتی قرار شد نیروگاههای اتمی را ببندد. دیگر دوران موشک پرانی و قلدر بازی گذشته .
cyrus
نرمش قهرمانانه = فریب نوع پوتینی که خط قرمز اوباما را بدون هیچ عملی پاک نمود و بمب شیمیایی به مخفیگاه رفت ! حالا اینها امیدوارند با شعارسخنرانی قلابی صلح طلبانه و فتوای هسته ای و همت پوتین بتوانند بمب را به مخفیگاهی غیراز فردو ببرند و همگی هورابکشندو تحریمها لغو شوند؟!
omid
برادر گنجی ٬ معنای اصطلاح “نرمش قهرمانانه” در نزد خامنه ای شما بنظر تعریف و به عرش اعلا رساندن خلیفه خامنه ای است نه انتقاد؟ اول بفرمایید چرا امپراطوری اقتصادی خلیفه با در امد میلیاردها دلاری باید از پرداخت مالیاتی معاف باشد وپیرمرد بندرعباسی دنبال احمدی نژاد بدود و بگوید گرسنه ام و یا بیماررا بعلت عدم پرداخت از بیمارستان به جاده منتقل کنندو و و ............
مهرای ساغشکی
با تشکر از ارائه این مقاله تحلیلی نسبتا خوب. نخست اینکه طبق معمول عادت ما ایرانیها برخی مطالب خارج از بحث طرح کردند مثل تحصیل کودکان.ناچار من هم توضیحی میدهم در تکمیل فرمایش دوستان مخاطب و نویسند مقاله تجربه شخصی خود و آشنایانم و اندکی دست داشتن در امر تدریس بگویم بصورت کلیدی و فشرده: با وضعیت موجود اشتغال و کار و فن و هنرورزی، سیستم آموزشی سه مقطعی و دو مقطعی فعلی اشتباه است و بکار نمیخورد. آموزش اجباری بایست تا ابتدای نوجوانی باشد و در ابتدای نوجوانی بقدر کافی معلومات و مهارت در دانش آموزان برای ورود به عرصه زندگی واقعی بعبارت دیگر با توجه اقتضائات اجتماع ایرانی، سن متوسط ورود میان 12 تا 16 سال باشد در حالی سیستم مدرک گرای فعلی سن ورود 22 تا 30 شده و در نتیجه با توجه سطح متوسط آیوکیو حدود 80 ایرانی از درجات پایین جهان است این اجتماع 4.5 میلیون دانشجو قابلیت مهارت زندگی ندارد و اگر زودتر وارد عرصه اجتماع شود شانس بیشتری برای کسب مهارت دارد تا حدود 10 سال تاخیر بیهوده بر اثر سیستم مدرک گرایی به اصطلاح اموزشی ایران! این سیستم آموزشی ایران را تبدیل به ملتی سفله خور بی هنر و مهارت زندگی کردن کرده است و اگر برای مدت کوتاهی به طور کامل درام نفت قطع شود اکثریت از قحطی نفله شده یا پا به فرار از کشور میکنند. واقعیت اینست در کشوری که بقول زیباکلام اقتصادی دولتی 80٪ قبل احمدی نژاد به 90٪ رسیده و عمده این اقتصاد دولتی وابسته به درامد نفت و فراورده های گازی و نفتی است و این درامد نتیجه کار درصد ناچیزی از اشتغال ایران است! شاید در عمل یک درصد درامد حدود 99
دیوید اعتباری
آقای گنجی، اگر خامنهای کمی نرمش نشان میدهد بخاطر رسیدن کفگیر اقتصادی رژیم به ته دیگ است ، وگرنه همیشه این گزینش در مقابلش بود. توجه شما را به تحلیلی در سایت خودنویس با عنوان :" قبل از ساختن قفس برای خامنهای، طناب تحریمها را پاره نکنیم" جلب میکنم. در این مقاله سیامک کوشفر به بدرستی میگوید که: "ما بدون اینکه ضمانتی در گرفتن امتیازهای لازم برای آزادی سیاسی در ایران به دست آورده باشیم، از رفع تحریم خوشحالی میکنیم؛ یعنی همان طنابی که باعث نجاتمان شده است و دست و پای این جانوران وحشی را بسته است، با دست خودمان میخواهیم پاره کنیم؟ بدون اینکه قفسی برای این درندگان تعبیه کرده باشیم، طناب تحریم را میخواهیم با دست خودمان پاره کنیم؟ اگر قبل از ساختن قفس برای خامنهای، طناب تحریمها را پاره کنیم، این گرگ وحشی دوباره ملت را لت و پار خواهد کرد. باید اینگونه نتیجهگیری کرد که باید همین راه را ادامه داد. تحریم، میوههای شیرین و بسیار شیرین دیگری هم میتواند داشته باشد. فعلاً فصل چانهزنی است و خامنهای میخواهد بازار را محک بزند و این میوه را به کمترین قیمت بخرد، ولی شما باید اولاً به اولین خریدار دست وصلت ندهی و ثانیاً میوهات را هم به روز بفروشی!" https://khodnevis.org/article/52777#.UkNd2YaThSI میدانم که شما و دوستانتان از ابتدا بر خلاف اپوزیسیون انحلال طلب مخالف تحریم بودهاید، ولی قابل تامل است که نتیجه همین تحریمها به انتصاب و انتخاب روحانی و اعتدال و نرمش انجامید. شاید اول باید قبول کنید که موضع شما در مورد تحریم اشتباه بوده و حال هم خیلی تند بدون بهرهگیری لازم میخواهید جایزه رژیم را به آن بدهید. فراموش نکنید که تحریم باعث تغیراتی اساسی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی شد.
tamim
این آقای خامنه ای و افکارش شدیداً دن کیشوت لامانش را بیاد من میاورد. قهرمانی های مزحکی که ره به جایی نمی برند و موجب سخره ی همگانی هستند. برای دن کیشوت هم مهم نبود که واقعیت چیست و مردم چه می اندیشند. در هذیان خود مستغرق بود و از مجیز های سانچوپانزا و یا هر روستایی *** دیگری حظ ها می برد. کاش یکی این کتاب را دم دست ایشان بگذارد
Ali
اينكه آقاي گنجي به كامنت ها جواب ميدهند خيلي خوب است من قبلا بارها در ذيل مقالات ايشان سؤالي مطرح ميكردم كه بي پاسخ ميماند اما اكنون كه ايشان چند وقتي است كه به كامنت ها پاسخ ميدهند لازم ديدم كه سوالم را يك بار ديگر بپرسم جناب گنجي شما كه مخالف جنگ يا انقلاب به قول خودتان خشونت آميز هستيد ميدانيد كه رژيم جمهوري اسلامي هزاران نفر از مردم ايران را كشته و هر روز ميكشد (پخش پارازيت بنزين سرطان زا و...) منابع كشور را به تاراج برده و ميبرد سركوب و شكنجه و تجاوز به مردان و زنان كه از روز اول اين رژيم بوده و هنوز ادامه دارد كشتار اقليتهاي قومي و ديني كه جزو برنامه سيستماتيك اين رژيم است حال ميخواستم بپرسم اگر اين رژيم جمهوري اسلامي ١٠٠ سال ديگر ادامه داشته باشد آيا باز هم مخالف حذف اين رژيم از طريق نظامي هستيد؟ آيا شما مخالف سرنگوني طالبان قذافي صدام و اسد ميباشيد حتي اگر اين رژيمها ١٠٠ سال ديگر ادامه ميافتند يا بيابند؟
اکبر گنجی
سلام من مدافع گذار از رژیم های استبدادی موجود به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر هستم و تا حدی که من می فهمم، حمله نظامی به کشورها- از جمله افغانستان، عراق، لیبی، سوریه- به دموکراسی ختم نمی شود، بلکه جوامع را کلنگی می سازد. مسأله کلنگی کردن جوامع نیست، مسأله گذار به دموکراسی است پایدار باشید
اکبر گنجی
سلام مجدد به دوستان و ناقدان محترم: همیشه در سیاست باید اول هدف و مقصد را روشن کرد. اگر هدف ساختن یک نظام دموکراتیک است، باید به راه هایی رفت که به نظام دموکراتیک ختم شود، نه راه های ویران ساز و نابود کننده. کینه و نفرت و انتقام دموکراسی ساز نیستند. در مقاله زیر که امروز در الجزیره آمریکا منتشر شد، با توجه به همین مقصد، حضور مصطفی پورمحمد در کابینه روحانی را تحلیل کرده ام. لطفا به آن بنگرید: http://america.aljazeera.com/articles/2013/9/26/hassan-rouhani-cabinetiranmostafapourmohammadi.html اکبر گنجی
دیوید اعتباری
سیامک کوشافر: https://khodnevis.org/article/52798#.UkQ2uoaThSJ "روشنفکران ایرانی سوراخ دعا را گم کردهاند! "....ولی به هر حال، این سخنان روحانی دلیل نفی او نمیشود؛ ما هنوز با او کار داریم و مردم ایران از او کار خواهند کشید. حال چگونه، در آینده خواهیم دید که روحانی به چه کار میآید! ولی فعلاً روحانی قصد دارد تا با زبانبازی و هیاهوی تبلیغاتی تحریمها را لغو کند، قبل از آنکه مردم ایران به حقوق خود رسیده باشند! هیاهوی اصلاحطلبان و نوشتن نامههای پانصد نفره یعنی تحریمها را رفع کنید تا ما به دلار برسیم، بدون اینکه ضمانتی برای آزادی زندانیان سیاسی باشد. یعنی دوباره همان آش و کاسه قبل. عجبا که این جماعت سیاسیون ایران چقدر آدرس را اشتباهی میروند. بهجای تحت فشار قرار دادن خامنهای، اوباما را تحت فشار قرار میدهند! این نامه یعنی اینکه آقای اوباما دیگر گلستان شد! دیگر همه مشکلات حل شد"
Ali
سلام جناب گنجي متشكرم كه پاسخ من را داديد ولي اين پاسخ شما جواب پرسش من نبود من اصلا از دموكراسي يا روش رسيدن به دموكراسي صحبت نكردم من پرسشم اينست كه اساسا آيا شما مخالف حمله نظامي به رژيمهاي ديكتاتوري مثل صدام قذافي خامنه اي طالبان اسد اگر اين رژيمها تا ١٠٠ سال ديگر ادامه ميافتند يا بيابند ؟حال خواه سرنگوني اين رژيمها به دموكراسي نيز نيانجامد صحبت من بحث ضرر و زيان ماندن ١٠٠ ساله اين رژيمها و ساقط كردن سريع آنها با حمله نظامي ولو اينكه منجر به دموكراسي نگردد است. در ضمن ژاپن نيز كلنگي شد ولي اكنون با كمك آمريكا يكي پيش رفته ترين دموكراسي ها و اقتصاد جهان را داراست آلمان غربي و كره جنوبي مثال هاي ديگري هستند. با سپاس
اکبر گنجی
من به تجربه افغانستان، عراق، لیبی و سوریه می نگرم که کشورهای توسعه نیافته شبیه ما بودند. حمله نظامی با آنها چه کرده است که من مدافع آن باشم. من قطعا با حمله نظامی به هر کشوری - از جمله ایران- مخالف هستم. من به مبارزه غیرخشونت آمیز اعتقاد دارم. اگر کسی به مبارزه خشونت آمیز اعتقاد دارد، این حق اوست. ولی باید اسلحه دست بگیرد و بجنگد، نه این که بنشیند و به دولت آمریکا بگوید به جای من به فلان و بهمان کشور حمله کن.
اکبر
حقیقت اینست که گذار به دموکراسی با وجود این رژیم ممکن نیست. آمریکا هم با عملکرد فوق العاده ضعیفش جایگاه خود را در جهان بشدت تقلیل داده و چهره شیر بی دندانی از خود به نمایش گذاشته است. مردم از آمریکا نا امید شده و به حقیقت اینکه آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند پی برده اند. حکومتهای دیکتاتور هم دیگر برای آمریکا تره خرد نمی کنند. به سخنان بشار اسد توجه فرمایید: رئیسجمهوری سوریه اوباما را شخصی مردد و ضعیف خواند و گفت: اوباما ضعیف و ناتوانتر از آن است که بتواند به سوریه حمله کند. اوباما نه تنها در مقابل ما شکست خورد بلکه در داخل آمریکا نیز متحمل شکست شد. در این شرایط آیا بهتر نیست که *** فقط مردم را به حرکت به امید برکت تشویق نماییم؟
Ali
جناب آقاي گنجي با سپاس از پاسخ مجدد شما تا اينجا كه من متوجه شدم پس از نظر شماتمام رژيم هاي ديكتاتوري را بايد به حال خود گذاشت تا هر كاري كه ميل دارند با مردم خودشان انجام دهند . اما اينكه نوشته ايد اگر كسي به مبارزه خشونت اميز اعتقاد دارد بايد اسلحه بدست بگيرد نه اينكه از امريكا بخواهد كه حمله كند در واقع اين شامل مبارزه غير خشونت آميز نيز ميگردد پس با اين حساب بايد مبارزه غير خشونت آميز را در داخل كشور انجام داده حتي اگر به مرگ منتهي شود *** با سپاس مجدد
بهنام
با پاسخ استاد گنجی به کاربر محترم در مورد نفی خشونت کاملآ موافقم . حمله نظامی آمریکا ممکن است رژیم سلطه گر و دیکتاتوری را از بین ببرد ولی خود باعث بوجود آمدن هرج و مرج و بی قانونی وسیعی در سطح همان کشورها گشته و میگردد که میتواند تا مدتها و حتی سالها ادامه یابد و حاصلی جز کشته شدن بیگناهان و از بین بردن زیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی و تفرقه و کینه جویی مستمر و پی در پی ندارد که در دراز مدت خود نیز میتواند باعث بروز جنگ داخلی گردد . چیزی که هم اینک در عراق و افغانستان به عینه شاهد آن هستیم و هر روز هم که میگذرد اوضاع وخیمتر از قبل میگردد و هیچ چشم اندار مثبت و قابل اتکاء از آینده این حکومتهای نوپا دیده نمیشود . مردم ما شاید گاهی از سر ناچاری و استیصال آرزو کنند که یک ناجی یعنی ابر قدرت آمریکا بتواند با حمله نظامی شر این حکومت را از سر آنها کم کند ، ولی اگر به تبعات بعدی آن بیاندیشند میبینند که اوضاع با یک تهاجم نظامی به مراتب بدتر از قبل خواهد گردید و حاصل چندان خوشایند و مطلوبی در پی نخواهد داشت .
javad
اقای گنجی ٬ - در عراق که بقول شما کلنگی شده بروید مناطق کردنشین حرفتان را عوض میکنید. بقیه کشور که تحت مالکی نوکر تهران اداره میشود دچار جنگ داخلی شده. - امکان تجاوز خارجی به سوریه و ایران چیست ؟ غیراز سلطه حکومت دیکتاتوری که اولی کشور را برای ادامه حکومت خراب کردو دومی دنبال بمب اتم برای حفظ نظامش میباشد؟ بهترنیست برای دفع خطر ٬ علت را - حکومت قرون وسطایی - را از بین برد؟
سارا
جناب گنجی! دیوار کج بنا گذاشته شده، خانه از پای بست ویران است و رسماً کلنگی حساب می شود. می توان با هزینه ی زیاد آن را ترمیم کرد ولی هیچ یک از ما حسی نوستالژیک در مورد ساختار سیاسی این سی ساله ی کشور نداریم که بخواهیم چنین هزینه ای را متقبل شویم. راه دیگر کوبیدن و از نو بنا کردن است. تا بحال ندیده ام کسی بجز در مواردی که میراث فرهنگی در خطر باشد با از نو ساختن یک بنا مخالفت کند. بله قدری سر و صدا و گرد و خاک بر پا می شود ولی اندکی صبر! منزلی نو خواهیم داشت. مانور های اخیر "نظام" به هیج عنوان نمی تواند افرادی را که اندک حافظه ی تاریخی دارند بفریبد. نظام ایدئولوژیک که نمی تواند تغییر پذیر باشد. از طرف دیگر با اصرار دولت معتدل بر حفظ نرخ ارز در سطح بالای 3000 تومان باید گفت امیدی نمی رود که مصالحه ها و سازش ها در نهایت بتواند چیزی جز منابع لازم برای لفت و لیس دوستان اصلاح طلب و دار و دسته ی رفسنجانی و نیز محافظه کارانی که نبض اقتصاد را در دست دارند به همراه داشته باشد و توده ی مردم باید همجنان بار تورم و فقر و تبعیض و پایمال شدن شدید حقوق بشر را بر دوش کشند. در عین حال با توجه به التماس بارز نظام برای رفع تحریم ها معلوم می شود که اکنون این ساختار فاسد سیاسی و اقتصادی در شکننده ترین وضعیت خود قرار دارد و با تلنگری ( از داخل یا خارج) فرو خواهد ریخت یا حد اقل به حقوق مردم هم گردن مینهد. چرا باید این فرصت را از دست داد ؟
تنهايي
جناب آقاي گنجي تشكر از مقالات مستدل و تحقيقي شما و اينكه با توجه به شواهد و دلايل سخن مي گوييد بر خلاف خيلي از نويسندگان سياسي ديگر كه تنها برداشتهاي ذهني خود را مطرح مي كنند. مستحضر هستيد كه نظام اسلامي تا بحال نشان داده براي نجات خود از سو مديريتها، تهديدهاي داخلي و خارجي به عنوانين مختلف شرعي و غيرشرعي به اقداماتي كه زماني آنها را به عنوان اصل لابديل خود مي دانسته پشت كرده و جانب مصلحت خود را گرفته است. نرمش قهرمانانه نيز يكي از آنهاست. متاسفانه توازن قوا در ايران به نفع نظاميان چنديست برهم خورده و روحانيان ابتكار عمل را از دست داده اند. دولت در سايه اي كه توسط امپراطوري اقتصادي -نظامي-سياسي سپاه و نهادهاي حكومتي شكل گرفته تا چند سال قبل منافع خود را در فروش يشكه هاي نفت مي جست حال اينكه اكنون منافع خود را در بازار مي حويد. بازار نيز متشكل از مردمي شده است كه توان خريدشان رو به افول است. دو دستگي ها در كمبود منابع بين خودي هاي رژيم رو به افزايش است حال آنكه سو مديريت و رانت خوار ي آنها بر همه آشكار شده است. در ابتدا به ساكن كاهش درآمدهاي نفتي، بودجه هاي عمومي كشور نظير آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و تحصيلات عالي كاسته شد. اما بودجه هاي خودي ها افزايش يافت و كسي نمي داند بودجه سپاه چقدر شد. اكنون مردم ايران به عنوان يك بازار و سربار هزينه براي نظام هستند. بالعكس همه نظامهاي مردمسالار كه موجوديت حكومت مرهون خدمت رساني به مردم است اكنون موجوديت مردم ايران فقط براي تامين نيازهاي حكام است، نيازهايي نظير مشروعيت حكمراني و البته بازار مصرف. حكومتي كه 90 درصد فعاليتهاي اقتصادي را در دست دارد و هيچ هزينه اي براي مردم خود نمي كند مگر تحت آنكه عده اي به نان و نوايي برسند چه تفاوتي با استعمار و اشغال خارجي دارد؟ اگر گذرتان به تهران بيافتد مي بينيد همه معبرهاي آنها پاركينگ فروشي شده اند، همه نوع عوارضي دريافت مي شود، مالياتهايو عوارض مختلف بر خريد و فروش، مصرف، حقوق و مزايا، اجاره و ... دريافت مي شود. قاچاق يك فعاليت رسمي حكومتي است، همه فعاليتهاي عمده اقتصادي در يد پاسداران و نهادهاي حكومتي است، خودروسازي به بهانه اشتغالزايي شده است ممر سر كيسه كردن مردم و مردمي كه دو دسته شده اند يك عده جيره خوار حكومت و يك عده در تلاش بيرون كشيدن روزي خود از دست ساير همنوعان يا ايادي حكومت. نكته نهايي اينكه همه مي دانند امنيت جمهوري اسلامي به امنيت نفت وابسته است هرچيزي كه نفت را به خطر اندازد ارزش صدور فتوا دارد. تجربه حاصل از تحريم اينست كه حكومت را به مردم نيازي نيست و مي توان توقع مردم از حكومت را به صفر رساند صدالبته اين تحريمها دليل خوبي براي آزمايش مردم بود. حال اگر نفت قرار است با رابطه با آمريكا باشد فتوا صادر مي شود، چون اگر نفت نباشد حكومت نيست و بازاري براي تاجران حكومتي نيست.
اکبر گنجی
آن دسته از افراد و گروه هایی که طرفدار حمله نظامی به ایران هستند، مرا نباید قانع سازند که حتی اگر به چنان باور نادرستی برسم، کاری از دست من بر نمی آید. باید وقت خود را صرف قانع کردن اوباما و نتانیاهو کنند. چون اگر قرار بر حمله نظامی باشد، آنان باید حمله کنند، نه من. طی سال های گذشته چنین رایزنی هایی صورت گرفته است. اما اولین مخالف جدی آن پنتاگون بوده است که پس از تجربه عراق و افغانستان، زیربار این امر نمی رود. از سوی دیگر، اوباما نیز که سوار بر موج ضد جنگ به ریاست جمهوری رسیده، حتی اگر پایگاه اجتماعی خود را رها سازد، حمله نظامی به ایران را به سود منافع ملی آمریکا به شمار نمی آورد. پایدار باشید
سارا
به نظر می رسد جناب گنجی به عنوان یک تحلیلگر یا فعال سیاسی(هر کدام را ترجیح بدهند) شخصاً مخالفتی با حمله نظامی به ایران ندارند وفقط به بازگو کردن موانع کار بسنده می فرمایند. این خود قدمی رو به جلوست. در بازبینی فرصت ها و تهدید ها بصورت عملگرایانه از هیچ انتخابی نباید غافل بود و تابویی وجود ندارد.نمونه ی فرانسه در دوران جنگ دوم را یادآوری می کنم که کشوری سالم را تحویل ابرقدرتی پرخاشگر به نام آلمان دادند و در نهایت با کمک خارجی کشور خود را با حد اقل خسارت ممکن باز پس گرفتند. اما به گمانم سیر تحولات اینک بسوی ایجاد موجی جدید در داخل کشور است. اوباما که ثابت کرده سیاستمداری مزور است با یک تماس تلفنی (که حالا آن را به درخواست ایران دانسته اند )نظام ایران را در چالشی بزرگ قرار داده بدون اینکه باجی داده یا تیری در کرده باشد. حال در تهران غلغله بر پاست و دو دستگی قدیم که با انتخاب روحانی قدری نامرئی شده بود باز در حال خودنمایی است. البته یک دسته ی کوچک ولی قوی صاحب پول و سلاح و تریبون هستند و یک اکثریت بزرگ صاحب همان اکثریت بودن خود. اکنون وقت تقویت جناح اکثریت و خواست بارز آنها از سوی اوپوزسیون است.هر مخالف خوانی با روحانی در بیرون از ایران سکه ای است در قلک جناح اقلیت تمامیت خواه. اگر کار به تقابل دو گروه بیانجامد بسیار عالی خواهد بود زیرا امید آن می رود که نیروی سیاسی ملت بار دیگر حول محوری متمرکز شده و جنبش قبلی را احیا کند. اگر چه باز هم بی راس بودن مشکلی برای آن خواهد بود ولی این بار سیستم را هم یارای مواجهه با چنین وضعیتی نیست و لاجرم باید گام به گام در مقابل خواست عمومی عقب بنشیند.
اکبر گنجی
من صد در صد با حمله به هر کشوری مخالف هستم. سال هاست در این زمینه می نویسم. اگر دفاع از حمله نظامی به ایران- یا هر کشور دیگری- به نظر شما پیشرفت به شمار می رود، این پیشرفت از آن شما باشد. اجازه دهید ما عقب افتاده باقی بمانیم. من فقط از مبارزه مسالمت آمیز با دیکتاتوری آن هم به قصد برساختن نظام دموکراتیک دفاع می کنم، نه چیزی دیگری. گنجی
ُara
بسیار خوب. قطعا اجازه شما دست من نیست و برعکس. مطمتنم که شما به خواست خود در وضعیتی که نام بردید به سر خواهید برد. متوجه هستم که بعضی تحولات ناشی از سن هستند ولی من پوکر بازهای زیادی را دیده ام که تابع مقتضیات سنی نبوده اند و از ریسک های بزرگ مبتنی بر تجربه و شناخت زبان تن حریف بهره ها برده اند. خمینی تصور می کنم که می دانید که سیاست نوعی قمار است . با آرزوی توفیق شما در مبارزه ی مسالمت امیز و از راه دورتان
ناظر
معنی نرمش قهرمانه با پایان دور اول مذاکرات دو روز گذشته در وین روشن شد . نرمش قهرمانانه یعنی ، تقدیم جام عسل به دشمن به جای نوشیدن جام زهر .
خامنه ای و نابودی اسرائیل
[…] یکم- سخن گفتن از “نابودی اسرائیل” آسیبهای فراوانی به ایران و ایرانیان وارد آورده است. نتانیاهو و همفکرانش آگاهانه این مدعا را به مدعای “نابودی اسرائیل به دست ایران” تقلیل داده و از آفرینش هولوکاستی جدید به دست ایران سخن گفتهاند. آنان به کمک لابی قدرتمند اسرائیل در آمریکا، فضای جهانی را علیه ایران بسیج کرده، در چنین فضایی شدیدترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران به تصویب رسانده، حتی زیربار استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هستهای نمیروند. خامنهای همیشه گفته است که “آرمانگرایی” را باید با “واقع گرایی” سازگار کرد. واقعیت این است که ضدیت با دولت اسرائیل به زیان منافع ملی ایران تمام شده و میشود. “تنشزدایی” در این خصوص بخشی از “نرمش قهرمانانه” باید به شمار رود (رجوع شود به مقاله “نرمش قهرمانانه خامنهای و واکنش اوباما“). […]