شادیها و غمهای بازاری در موسیقی پاپ ایران
فیروزه رمضانزاده - با محسن پاکنیت و جهانگیر رها درباره موسیقی پاپ در ایران و نبود معیارهای مطمئن در عرصه موسیقی گفتوگو کردهام.
محسن پاکنیت، یکی از هنرمندان ساکن ایران در عرصه موسیقی پاپ است که آلبوم «اگزوزها و کلاغها»ی او با اقبال مخاطبان روبرو شد. آلبوم «اگزوزها و کلاغها» را میتوان بیانکننده تلاش پاکنیت برای برونرفت از دور بسته برخی از عادتها و هیاهوی آدمها در زندگی شهری دانست.
او در صفحه فیسبوکش مینویسد: «به تکرار عادت کردیم، خلاقیت را نمیپذیریم، هنر و ادبیات ما درون دایرهای بسته میچرخد و جرأت خارج شدن از این دایره را به خودمان نمیدهیم. تکرار، تکرار، تکرار... پول، پول، پول... شهرت، شهرت.»
این خواننده ۴۳ ساله، به تازگی دو اثر دیگر به نامهای «خارج از متن» و «قسمت نامه» با همخوانی جهانگیر رها منتشر کرده است.
جهانگیر رها، آهنگساز و ترانهسرای ساکن ایران نیز پس از پایان تحصیلات متوسطه در کلاسهای آزاد موسیقی شرکت کرد. او اکنون ۵۰ سال دارد و آنطور که خودش میگوید از سال ۱۳۷۰ به بعد وارد عرصه موسیقی شده است. در همان سالها او میخواست به عنوان خواننده ترانههایش را بخواند اما صدا و سیما مجوزی برای خوانندگیاش صادر نکرد. از این رو، برخی از خوانندگان آن زمان نظیر حمید غلامعلی، گروه کر و حمید فولادی و یاور اقتداری تعدادی از ترانه و آهنگهای جهانگیر رها را اجرا کردند.
درباره آلبوم «اگزوزها و کلاغها» و موسیقی پاپ در ایران با محسن پاکنیت و جهانگیر رها، ترانهسرا و آهنگساز گفتوگو کردهام:
از محسن پاکطینت میپرسم:
بهنظر میرسد ترانه «اگزوزها و کلاغها» تلاشی است برای برونرفت از عادتهای فردی ما آدمها از دایره بسته برخی رفتارها و کنشهای اجتماعی. این آلبوم چگونه خلق شد؟
محسن پاکنیت - ایده ترانه «اگزوزها و کلاغها» که دربرگیرنده فضایی درهم ریخته بود را به جهانگیر ارائه دادم، جایی که هیچ چیز و هیچ کس سر جای خودش نیست، جهانی شلوغ، بیهویت و پا در هوا. جهانگیر هم ترانه اگزوزها و کلاغها را بر اساس همین موضوعها نوشت. آلبوم اول من به نام «اگزوها و کلاغها» شامل هفت قطعه «پیله»، «ببخش»، «صدای نی»، «مادربزرگ»، «اگزوزها و کلاغها»، «خانه دوست» و «آشنا» است. آرش اسلامی نوازنده گیتار الکتریک، رشید لاهیجی نوازنده پیانو، طاهر علی رمضانی نوازنده گیتار باس و سازهای الکترونیک، بابک صفرنژاد نوازنده سازدهنی، پیام طونی نوازنده ویولن، علی جعفری پویان نوازنده ویولن، جهانگیر رها نوازنده دوتار و همخوان و حسن صفر آواز از هنرمندان و نوازندگانی بودهاند که در این آلبوم همکاری داشتهاند.
از جهانگیر رها درباره علت صادر نشدن مجوز خوانندگی وی از سوی صداو سیما میپرسم.
جهانگیر رها - ما خوانندهای داشتیم که صدا و سیما مجوزی برای صدای او صادر نکرد، گفتند صدایش خوب نیست اما با پاقشاری، موفق به دریافت مجوز برای او شدیم. جالب است که چند سال بعد، صدا و سیما از همان خواننده خواهش کرد که او ترانه و آهنگ مورد نظر صدا و سیما را اجرا کند، هیج تعریفی ندارد، سیلقه و شناخت آنها فردی است به خصوص در این شرایط.
آیا هنرمندان خوانندگان کمتر شناختهشده در عرصه پاپ برای تبلیغ آثار خود به صدا و سیما روی میآورند؟ صدا و سیما فرصتی برای حضور و تبلیغ چنین هنرمندانی فراهم کرده است؟
جهانگیر رها - ببینید وقتی موسیقی تعریف درستی نداشته باشد فضایی برای عرضه کردن هم ندارد. جا در این عرصه تنگ است. تعدادی که پول و سرمایه بیشتری دارند به صدا و سیما راه پیدا میکنند. دیگران هم با سماجت و رفت و آمد بسیار و به قول معروف باید پوستشان کنده شود تا بتوانند فرصتی برای حضور و خودنمایی در صدا و سیما داشته باشند. در نوع کار، چه ترانه چه موسیقی، به قول محسن محدودیت وجود دارد. از بس سلیقهای عمل میکنند. یک کار از صدا و سیما مجوزمی گیرد، از بالا و پایینش کم میکنند، بعد بسیاری از این آثار در آرشیو صدا و سیما تلنبار میشوند و هیچگاه هم پخش نمیشوند.
محسن پاکنیت - هیچ منطق و فرمول خاصی وجود ندارد. انگار نوعی طنز تراژدی وجود دارد. صدا و سیما از نظر مفهوم شعری معمولاً سبکهای عامهپسندتر را برای پخش انتخاب میکند. برای مثال من ندیدم که موسیقی راک پخش کنند. البته کمتر به سراغ پخش آثاری مثل ژانر آهنگهای ما میروند.
گفته میشود موسیقی پاپ در ایران هنوز جایگاه خود را حفظ نکرده است؟
جهانگیر رها - موسیقی پاپ که از ابتدا جایگاهی نداشت که حفظ شود. در حال حاضر تاحدودی کجدار و مریز جایگاهش را به دست آورده است. موسیقی که اکنون مطرح است موسیقی ضعیفی است. موسیقی پاپ خوب ما هنوز شکل نگرفته در واقع اگر نگوییم آن بخش هنری و حرفهای موسیقی پاپ ما حذف شده ولی تا حدودی کمرنگ شده است. یعنی دیده و شنیده نمیشود. آن بخشهایی که اکنون در موسیقی پاپ شنیده میشود زیادی پاپ است، عوامزدگی دارد، بخش عوامزدهای که دارای سرمایه نیز هست، در حالی که موسیقی پاپ هنری زیاد دیده نمیشود.
پس شما موسیقی پاپ در ایران را به دو بخش هنری و عوامزده تقسیم میکنید. منظور شما از عوامزده و عوامفریبی چیست؟
جهانگیر رها - بخش پاپ ما بسیار غیر حرفهای است یعنی نه تریبونی دارد، نه سرمایهای پشتش هست نه برگشت پولی دارد کسی از این بخش حمایت نمیکند در واقع غیر حرفهای است. اساساً موسیقی پاپ در ایران عوامزده است، چه به صورت مجاز و چه به صورت غیر مجاز. از سوی دیگر، شعرها و ترانههای بیشتر کارهای پاپ در ایران تکراری هستند. البته شعرهای تکراری به خودی خود اشکال ندارند ولی در متن این ترانهها هیچ چیزی برای گفتن وجود ندارد. انگار همه چیز دنیا خوب است. دنیا همه گل و بلبل است، فقط چشم و ابروی طرف و جدایی و یک سری نالهها دراین ترانهها میشنویم. اما باید گفت اگردر ترانهای یک سری احساسات عمیق حتی بیانگر عقدههای فردی و سرکوبشده یک فرد وجود داشته باشد خوب است. ولی متوجه باشید که عقدههای فردی کسی هم نیست، طرف مشکل جدایی ندارد، کمبود ارتباط ندارد، ولی ترانهای میخواند که همواره از جدایی حرف میزند. خب، واقعیت ندارد. نه ترانهسرا این مشکل را دارد، نه خوانندهاش. میبینید این ترانه، سر و ته، توخالی از کار در میآید. این نوع ترانهسرایی و خواندنش، نوعی عوامفریبی است دیگر.
برخی از خوانندگان پاپ دوست دارند ترانهای بخوانند که نشاندهنده جدایی و فراق باشد چراکه شاید بیشتر مخاطبان این سبک را دوست دارند، از طرفی برخی از مخاطبان آنقدر سرگشته و حیراناند که ترجیح میدهند دل به شنیدن ترانههایی بدهند که بیانکننده حرمان و جدایی باشد.
جهانگیر رها - نمیتوان با مخاطب به این شکل برخورد کرد. ترانههای شاد هم زیاد داریم، اما ترانههای شاد درست حسابی نداریم، نه شادیمان تعریف درستی دارد نه غم ما.
محسن پاکنیت - این شادی و غم، در فضای موسیقی پاپ ایران به یک چیز بازاری و تجاری تبدیل شده است. نگاه میکنند که در بازار چه نوع ترانهای پرفروش است همان را کار میکنند. به قول جهانگیر چیزی در درون هنرمند نیست. شادی درونش نیست که متبلور شود.
صفحه بعد:
ترانه سرایی در حوزه موسیقی پاپ از همان سالهایی که این موسیقی در ایران آزاد شد چگونه رشد و نمو کرد؟
جهانگیر رها - از همان سالهایی که موسیقی پاپ در ایران آزاد شد شاهد کپیبرداری بودیم. ارتباط موسیقی پاپ با نسل قبل از خود قطع شده بود. برای همین هم حرفی برای گفتن نداشت. چه در ترانه چه موسیقی، تنظیم، نوازندگی، همه ترانههای سروده شده در آن زمان، کپی شده بودند. ترانهسراها بیشتر شعرهای عاشقانه سطحی میسرودند و از روی دست ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری کپی میکردند. اما خوشبختانه چند سالی است که ترانههای خوبی سروده میشود. ترانهسرایی در این حوزه مدتها طول کشید که روی پای خودش بایستد و اثر مستقلی ارائه کند. الان هم کار خود را میکند و به آن سمت نگاه نمیکند. در حال حاضر گاهی ترانههای زیبا و قوی تولید میشود، اما متأسفانه بسیاری از آنها شنیده نمیشوند. بخشی از آنها امکان تولید پیدا نمیکنند یا مجوز میگیرند اما به دلیل نبود سرمایه، اینقدر وضعیت انتشار وخیم است که این آثار معرفی و دیده نمیشوند.
ترانههای اجتماعی در موسیقی پاپ چه جایگاهی دارند آیا وزارت ارشاد مجوز کاربرد چنین ترانهای را در موسیقی پاپ صادر میکند؟
جهانگیر رها - همه ترانهها با هر سبکی محدودیتهای خاص خود را دارند. باید گفت مسئولان وزارت ارشاد، مجوزی برای به کاربردن ترانههای غمگین عاشقانه و سطحی که سیاه و تاریک هستند و ایجاد ناامیدی میکنند صادر نمیکنند. ترانه اجتماعی هم محدودیتهای خاص خودش را دارد، اما در مجموع هیچ چیز معلوم نیست، فرمول خاصی وجود ندارد. صدور مجوز بر اساس چارچوب سلیقه افرادی است که هر بار در رأس بخش سانسور مدیریت میکنند و نظر میدهند. در بسیاری از اوقات، ترانههای اجتماعی ما مجوز میگیرند و در برخی اوقات هم بدون هیچ دلیلی مجوز نمیگیرند. هر بار که ترانهام را برای صدور به وزارت ارشاد میفرستم نمیدانم که مجوز میگیرد یا نه.
ترانهسرایی در ایران با درآمد گره خورده است. ترانهسراهایی هستند که به ازای هر ترانه ۷۰۰ هزار تومان یا بیشتر دریافت میکند. در این میان وضعیت ترانهسرایانی که شهرت چندانی ندارند چگونه است؟
جهانگیر رها - البته هستند کسانی که حتی بیشتر از این حد هم دستمزد میگیرند. به همین دلیل کسانی که در حوزه پاپ فعالیت میکنند حاضرند پول بیشتری بدهند تا فلان ترانه را از فلان ترانهسرای مشهور بخرند. برایشان مهم نیست که خود ترانه چقدر ارزش دارد. کافی است اسم فلان ترانهسرای مشهور بر روی جلد آلبومشان منتشر شود تا فروش آلبومشان بیشتر شود. در این میان کسانی هستند که سرمایه کمتری دارند و به سراغ ترانهسراهای کمتر شناخته شده میروند که دستمزد کمتری دریافت میکنند. برخی از خوانندهها هم سعی میکنند خودشان ترانه بگویند.
آیا از دیدگاه شما موسیقی پاپ زیرزمینی نیز سطحی شده یا اساساً ذائقه موسیقایی مردم تغییر کرده و به قول شما ترانه ضعیف دوباره گل کرده است؟
جهانگیر رها – همانطور که به شما گفتم تریبون درستی در حوزه موسیقی پاپ وجود ندارد. کسانی که قدرت فردی بیشتری دارند برای ارائه کارهای خود موفقتر هستند. برخی در این میان سعی میکنند به هر شکل که شده خود را نشان دهند. شما وقتی چهار شبکه ماهواره ایرانیها را نگاه میکنی میبینی یک سری سبکهای خاص ارائه میشوند.
در این چند سال تعدادی از خوانندههای مطرح پاپ نظیر فرهاد و فریدون فروغی را از دست دادیم بدون اینکه مسئولان دولتی اجازه دهند آلبومی از آنها منتشر شود. در حال حاضر حبیب محبیان که چندی پیش به ایران آمد هنوز موفق نشده کنسرتی برگزار کند. حضور چنین خوانندگانی چه تأثیری در عرصه موسیقی پاپ میگذارد؟
جهانگیر رها - محبیان تا آن اندازه که میبایست در موسیقی پاپ تأثیرگذار باشد، تأثیرگذار بوده. الان تغییر خاصی ایجاد نمیکند، جز اینکه کسانی که به وی علاقه دارند بیایند و کنسترش را ببینند. به نظرم ایشان به این دلیل که در خارج ایران کنسرت داشته به وی اجازه فعالیت نمیدهند. همینطور خوانندگان جوانی که در خارج از ایران کلیپی منتشر کنند، در داخل کشور نمیتوانند به صورت مجاز فعالیت کنند.
محسن پاکنیت: شاید حبیب به دلیل کیفیت آثارش انگیزهای برای بهتر شدن آثار دیگر خوانندههای این حوزه فراهم کند. اگر حبیب همان حبیبی باشد که کارهای خوب ارائه میکرد شاید چنین تاثیری را ایجاد کند به ویژه برای کسانی که در داخل در عرصه پاپ یکهتازی میکنند. به نظرم با آمدن حبیب، آنها رقیب سرسختی پیدا میکنند. شاید به فکر این بیفتند که کارهای بهتری ارائه کنند.
صدای زن در موسیقی پاپ چه جایگاهی دارد؟
محسن پاکنیت - فضا برای حضور خانمها هست اما فراگیر نیست.
جهانگیر رها - صدای زن در موسیقی پاپ در صورتی اجازه حضور خواهد داشت که دستکم چهار تا پنج زن حضور داشته باشند.
آیا خوانندگانی که در هشت سال گذشته موفق به دریافت مجوز نشدهاند در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی امکان دریافت مجوز انتشار آلبوم جدید را خواهند داشت؟
جهانگیر رها - شما میتوانید با تغییر هر دولت این سوال را مطرح کنید. در مورد هر رشتهای از هنر شاید تعییراتی ایجاد شود، اما موسیقی تنها رشته هنری است که هیچ ارتباطی به دولتها نداشته است. دولتها بیایند و بروند برای موسیقی هیچ تفاوتی نمیکند. به صورت اسمی مسئولیتهایی برای موسیقی گذاشتهاند، ولی موسیقی تعریف درستی ندارد، هم هست و هم نیست. موسیقی هنری است که در حاشیه تحمل میشود، خارج از متن. شاید در رسانهها به عنوان تبلیغات از آن استفاده کنند، ولی به عنوان یک هنر، برخورد درستی با آن ندارند چرا که موسیقی به رسمیت نشناخته نشده است. برخی مواقع مدیران رده پایین میتوانند تصمیمگیرنده باشند. اما یک سیاستگذاری کلی در مورد موسیقی هیچگاه رخ نداده است. برای مثال در دولت اصلاحات بر روی مواردی سخت گیری میکردند ولی بعد از اصلاحات همانها راحتتر مجوز گرفتند. ممکن است در دولت جدید همان معیارها تعریف درستی نداشته باشند. موسیقی تعریف درستی ندارد. امیدوارم این دولت «تدبیر و امید» بتواند در این زمینهها کاری کند.
نظرها
نظری وجود ندارد.