آبرو و آبروداری
ما ایرانیان از نگاهی دیگر؛ در گفتوگو با رضا کاظمزاده- ۳
دوره دوم، بخش سوم
کبری قاسمی - تعریف واژه آبرو چیست؟ آیا توجه به آبرو و آبروداری، ویژه فرهنگ ایرانیان است؟ کارکرد آبروداری در جامعه ما به چه شکل است؟
تعریف آبرو از زاویه روانشناسی چیست؟ آیا توجه به آبرو و آبروداری، ویژه فرهنگ ایرانیان است؟ کارکرد آبروداری در جامعه ما چیست و چگونه است؟
این پرسشها را در سومین بخش از سری دوم سلسله گفتوگوی ما ایرانیان از نگاهی دیگر، با رضا کاظمزاده، روانشناس بالینی و رواندرمانگر خانواده در میان گذاشتهایم.
این پژوهشگر تحصیلات خود را در دانشگاه آزاد بروکسل و دوره تخصصی خود را در دانشگاه کاتولیک لون به پایان رسانده است. وی در حال حاضر در دو مرکز رواندرمانی در شهر بروکسل مشغول به کار است.
از او تا به حال دو کتاب «ادبیات، فرهنگ و جامعه از منظر روانشناسی» و «روانکاوی بوف کور» توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است.
تعریف شما از آبرو از زاویه روانشناسی چیست؟ آیا توجه به آبرو و آبروداری، ویژه فرهنگ ایرانیان است؟
رضا کاظمزاده - آبرو را در اصل میتوان مجموعهای از رفتارها و کنشها و قواعد اجتماعی دانست که در حقیقت میان دو فضای عمومی و خصوصی در ابتدا تفاوت ایجاد میکند و پس از آن رابطه این دو فضا را سازماندهی میکند.
وقتی میگویم تفاوت ایجاد میکند یعنی اینکه آبروداری در فرهنگ ما ایرانیان در واقع یک نوع ارزش و هنجار اجتماعی است که از فرد میخواهد یکسری از رفتارهای مثلاً نامتعارف یا غیراخلاقی یا به لحاظ اجتماعی ناپسند را از حوزه خصوصی زندگی خودش بیرون نیاورد و در حوزه عمومی به نمایش نگذارد. چند مثال برای روشنتر شدن موضوع بزنم. تمامی مسائلی که به امور جنسی مربوط میشود باید در حوزه خصوصی بماند. مشروبخواری یا «انحرافات اخلاقی» فرد یا یکی از بستگان درجه اول فرد (مثلاً مسئله اعتیاد یا بزهکاری فرزندان)، اموری هستند که باید در حریم خصوصی بمانند و اگر به فضای عمومی بیایند آبروی فرد و گروه اجتماعیاش به نوعی به خطر میافتد. البته فقط این نیست.
آنچه آمد در واقع بیشتر به مفهوم «آبروریزی» ربط دارد، اما ما در فرهنگمان یک مفهوم «آبروداری» هم داریم که بیشتر به آن هنجارهای اجتماعی مربوط میشود که فرد باید حتماً آنها را رعایت کند. مثلاً یک نمونه آن مهماننوازی است. مهماننوازی در فرهنگ ما ایرانیان از نظر آبروداری ارزشی بسیار مهم است. حال اگر فقر یا مشکلات اقتصادی بخواهد مانع از این مهماننوازی شود به نوعی آبروی فرد در خطر قرار میگیرد. آبروداری در اینجا این معنا را پیدا میکند که فرد به هر وسیلهای که شده باید سعی کند تا خدشه یا خللی در این مهماننوازی ایجاد نشود. از این زاویه فیلم داریوش مهرجویی به اسم «میهمان مامان» مفهوم آبروداری را در فرهنگ ما به خوبی نشان میدهد.
آیا مفهوم آبرو فقط به فرهنگ ما ایرانیان مربوط میشود؟ شاید نشود کاملاً این مفهوم را به خیلی از زبانهای دیگر ترجمه کرد، اما اساساً تا آنجا که من آشنایی دارم میشود گفت که در فرهنگهای خاورمیانه و کلاً فرهنگهای سنتی، مسلماً با قدری تفاوت، مفهومی شبیه به آن وجود دارد و عمل میکند. نکته مهم دیگر این است که در آبروداری و خود مفهوم آبرو دو جنبه وجود دارد. وقتی فرد عملی نامتعارف انجام میدهد و این در فضای عمومی عیان میشود، از یکسو آبروی خودش میرود و از سوی دیگر آبروی گروه اجتماعیاش در معرض خطر قرار میگیرد. این جنبه دوم که به گروه اجتماعی فرد برمیگردد خودش مکانیسم متفاوتی است.
آبروداری بعضی وقتها جنبه مثبت دارد مثل مهماننوازی، ولی بعضی اوقات این تلاش وجود دارد تا از عیان شدن یکسری رفتارها و هنجارهای شخصی که در جامعه ناپسند است، جلوگیری شود...
بستگی دارد که از چه جنبهای به آن نگاه میکنیم. مثلاً در رابطه با گروه اجتماعی اگر در نظر بگیریم، عمل خلاف فرد میتواند آبروی گروه اجتماعی مثلاً خانواده را در خطر بیاندازد. در اینجا این مکانیسم آبروداری که خانواده با توسل بدان سعی میکند تا نگذارد آبرویش برود یا مثلا آبروی از دست رفته را جبران کند، درحقیقت وسیلهای است برای کنترل فرد توسط جمع. وقتی پدر و مادری در اثر عمل فرزندشان احساس کنند که آبرویشان در خطر است، به هر کاری دست میزنند تا فرزندشان دست از آن کار خلاف بردارد و به «راه راست» که بر اساس ارزشها و هنجارهای اجتماعی تعریف شده است بازگردد. در اینجا در حقیقت فرهنگ آبروداری از گروه اجتماعی فرد به مثابه ابزاری برای کنترل فرد استفاده میکند.
به نظر میآید که انجام اعمال نامتعارف و ناهنجار زیاد اشکالی ندارد، ولی عیان شدن آن است که اشکال دارد؟
در پیوند با مفهوم آبرو حرف شما درست است. امکان دارد آن عمل به خودی خود در فرهنگ ما ناپسند باشد، اما در پیوند با مفهوم آبروداری، مهم این است که ناهنجاریها یا رفتارهای نامتعارف که در فضای خصوصی روی دادهاند، به فضای عمومی راه پیدا نکنند.
موضوع آبرو در فرهنگهای دیگر هم کارکرد دارد. مثال معروف آن رابطه بیل کلینتون، رئیسجمهور آمریکا با کارمندش مونیکا لوینسکی است.
مسئله کلینتون البته دو جنبه داشت. یک جنبه اینکه عمل او به هر حال به لحاظ اخلاقی در فرهنگ آمریکا که تا حد زیادی مذهبی و مسیحی است، یکجور هنجارشکنی تلقی میشد، اما آن چیزی که کلینتون را مجبور کرد علناً در موردش حرف بزند و عذرخواهی کند قسم دروغی بود که خورده بود. یعنی به عنوان رئیس جمهور قسم دروغ خورد. انکار موضوع بود که به لحاظ حقوقی برایش مشکل به وجود آورد.
ولی این مسئلهای خصوصی است، بخصوص در جامعه فردباوری مثل آمریکا؟
ببینید اینها مسائلی کاملاً متفاوت هستند. به هرحال در مورد کلینتون به عنوان رئیسجمهور، یکسری مسائل اخلاقی- سیاسی در چارچوب جامعه آمریکا نقش بازی میکند، اما شما مورد کلینتون را مقایسه کنید با مورد آقای محمود احمدینژاد، رئیس جمهور فعلی ایران.
کلینتون به دلیل دروغش در مورد رابطه نامشروعاش بازخواست میشود که البته باعث کنارهگیری او از قدرت هم نمیشود. ولی در برابر آن شما جامعهای مثل ایران دارید که آقای رئیس جمهور آن همین چندماه پیش مادر آقای چاوز را در مراسم خاکسپاری چاوز در بغل گرفت و این مسئلهساز شد. اختلاف میان جوامع گوناگون همیشه بر سر این نیست که یکی یک چیز را دارد و آن دیگری ندارد. گاهی اوقات اختلاف در شدت و اهمیت پدیده است. به هرحال در فرهنگ غربی، در مجموع، چنین مسائلی بسیار کاهش پیدا کرده است. اتفاقی که در امریکا برای کلینتون روی داد مثلاً هیچوقت در کشوری مانند فرانسه قابل تصور نیست. به خاطر اینکه نگاه جامعه فرانسه به این موضوعات به اندازه جامعه امریکا اخلاقی نیست و چنین پیشامدهایی را امور فردی و خصوصی میداند و حتی روزنامهنگاران هم پی این ماجراها را نمیگیرند. فضای آمریکا فضای خاصی است که تحلیل خود را میطلبد.
کارکرد آبرو در جامعه ما به چه شکل است؟
به طور کلی میشود کارکرد آبروداری یا خود مفهوم آبرو را به دو بخش اصلی و مهم تقسیم کرد. یکی در ارتباط با فضای عمومی است، یکی در ارتباط با فضای خصوصی. کارکرد آن در این دو فضا مثل هم نیست. در ابتدا از فضای عمومی شروع میکنم.
فرهنگ ایرانی، همانطور که در برنامههای قبل هم توضیح دادم یک فرهنگ گروه باور است. به طور خیلی ساده و خلاصه در فرهنگ ایرانی، منافع و ارزشهای گروه بر منافع و ارزشهای فرد ارجحیت دارد. در کادر یک فرهنگ گروه باور است که باید آبروداری را فهمید. آبروداری درحقیقت یکی از مکانیسمهای این فرهنگ گروه باور است که هدف آن در فضای عمومی همسانگری و همگانگرایی است؛ آن چیزی که به فرانسه به آن کونفورمیسم میگویند و در فارسی هم برایش ضربالمثلی داریم مانند «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو». درحقیقت آبروداری میخواهد که وقتی افراد در فضای عمومی قرار میگیرند کاملاً مطابق با ارزشهای اجتماعی ظاهر شوند. خود این یک نوع شباهت بین افراد ایجاد میکند. به نوعی مسئله فردیت و تفاوتها را مخصوصاً در رابطه با امور نامتعارف و غیراخلاقی، کاملاً حذف میکند.
در فرهنگ گروه باور ایرانی این موضوع به شکل دو مکانیسم متفاوت و مهم اعمال میشود. یکی این که در فرهنگ گروه باور ایرانی، هویت فرد هویتی در درجه نخست نقشمدارانه تعریف میشود. یعنی اینکه فرد بیشتر بر اساس نقشهایی که در اجتماع و در گروههای اجتماعیاش بازی میکند در فضای عمومی ظاهر میشود. مثلاً یکی از این گروههای اجتماعی خیلی مهم نظام خویشاوندی و خانواده است. در این گروه اجتماعی فرد مثلاً در قالب پسر، شوهر، برادر و پدر ظاهر میشود و در قالب هر یک از این نقشها وظایفی دارد و کارهایی را باید انجام بدهد و متقابلاً از انجام یکسری کارها هم باید خودداری کند.
در حال حاضر البته دو نهاد مهم دیگر برای تعریف نقش اجتماعی افراد اضافه شده است که یکی حکومت سیاسی است که از طریق مدرسه و آموزش و تعلیم و تربیت نقشهای شهروند را تعریف میکند و یکی هم اهمیتی است که نهادهای دینی در سی سال گذشته برای تعریف نقشهای اجتماعی افراد برعهده گرفتهاند. این نقشها رفتار فردی و همینطور اجتماعی را تعریف و از این طریق افراد را کنترل میکند.
علاوه بر این نقشها در حقیقت نظام دیگری هم برای کنترل افراد وجود دارد. وقتی نقش شما در اجتماع روشن شد، فرهنگی که در آن زندگی میکنید سناریوهایی را در اختیارتان میگذارد تا بدانید وقتی با این نقشها در مقابل هم قرار میگیرید براساس چه قواعدی باید با همدیگر وارد ارتباط بشوید. یعنی هر فرهنگی یک نظام تعاملی یا میانکنشی دارد که روابط افراد را با همدیگر تنظیم میکند. در این بخش دوم، مفهومی مثل آبرو به مانند یکی از این سناریوها عمل میکند. یعنی آبرو به افراد مختلفی که بر اساس نقشهای مختلف در عرصه عمومی در مقابل هم قرار میگیرند یاد میدهد یا از آنها میخواهد در ارتباط با یکدیگر چگونه رفتار کنند.
شما گفتید که «فرهنگ نقشمدارانه و رفتارهای همگانگرا مانند تعارف و آبروداری از موانع مهم رشد فردیت در چارچوب روابط اجتماعی هستند»، ولی اگر کسی نخواهد پابند این نقشها و تعاملها شود مورد پذیرش گروه قرار نمیگیرد. در چنان شرایطی فرد چه موقعیتی در جامعه پیدا میکند؟
بگذارید ما همین مورد آبروداری را در نظر بگیریم. وقتی شما مثلاً فردی باشید که در روابطتان در مورد یکسری از مشکلات خصوصیتان خیلی راحت صحبت کنید یا مسائل درونی و خصوصی زندگی خودتان را که حتماً هم غیر اخلافی نباشند، فقط نامتعارف یا متفاوت باشند، به راحتی در فضای عمومی با دیگران در میان بگذارید، در جامعه همگرا که اساسش بر فردیت افراد شکل نگرفته و بر اساس قواعدی همچون آبروداری شکل گرفته، خود این گفتار یا کردار شما یک نوع ناهنجاری به حساب میآید و در درجه اول در گروههای اجتماعی خودتان (مثلاً خانواده) واکنش ایجاد میکند. وقتی آبروی فرد با گروهش و جمع پیوند خورده باشد، رفتار شما میتواند این احساس را به خویشاوندانتان بدهد که مقام اجتماعیشان در اثر کار شما به خطر افتاده است. در نتیجه به نوعی وادار میشوند تا با فشارهایی مستقیم یا غیرمستقیم، از شما بخواهند آن رفتارهای نامتعارف را در منظر عمومی به نمایش نگذارید.
از این زاویه است که در حقیقت در چنین فرهنگی شباهت میان افراد افزایش پیدا میکند و خصوصیات فردی که در حقیقت بین افراد تمایز ایجاد میکند به خودی خود برای زندگی اجتماعی ایجاد مشکل می کند و شدیداً با آن برخورد میشود.
به نظر میآید با رشد تکنولوژی و رشد وسایل ارتباطی ازجمله شبکههای اجتماعی مجازی و آنلاین این ارزشها و معیارها و پایبندی به آنها هم دارند تغییر میکنند. مثلاً این اواخر میبینیم که در فیسبوک یا یوتیوب فیلمها و عکسهای خصوصی را میگذارند که پیشترها در زندگی عادی سعی میکردند آنها را پنهان کنند.
کاملاً درست است. درحقیقت جامعه ما جامعهای درحال گذار است. نه جامعهای کاملاً سنتی و نه کاملاً مدرن است. در یک جامعه در حال گذار معمولاً یکسری هنجارها سریعتر از بقیه تغییر میکنند. در مقابل، یکسری هنجارهای دیگر جان سختتر هستند. این تغییرات میتوانند حتی در یک جامعه و در مناطق مختلف آن یکسان نباشند و مثلاً بنا بر این که در روستا یا شهر باشید، مرد یا زن باشید و غیره، میزان و شدت تغییر متفاوت باشد. به هرحال اگرچه جوانههای تغییر در فرهنگ سنتی در جامعه ما بسیار است، با این حال هنوز کاملاً از این دوره گذار عبور نکردهایم. در خود جامعه غرب هم شما میتوانید همچنان یکسری خصوصیات نظام سنتی گذشته را ببینید. جامعه مدرن به معنای گسست مطلق از گذشته نیست. یکسری مسائل خیلی اساسی و پایهای تغییر کرده است، اما همچنان خیلی از مسائل هست که به شکل گذشته به حیات خودش ادامه میدهد.
میخواهم به کارکرد دیگر آبرو نیز اشاره کنم. کارکردی که اینبار نه به فضای عمومی بلکه به فضای خصوصی مربوط میشود. اگر در فضای عمومی کارکرد اصلی آبرو، همرنگی با جماعت و با ارزشهای اجتماعی و گروه اجتماعی است، در فضای خصوصی شاید بشود گفت که نقشی متضاد بازی میکند. به این معنا که آبروداری در حقیقت این اجازه را به فرد میدهد تا با توسل به هنجاری پذیرفته شده و اجتماعی، بخشی از زندگی خصوصی خود را مخفی کند یا حتی در مورد آن دروغ بگوید. از این زاویه آبروداری درست مثل تقیه یا دروغ مصلحتآمیز میماند. یعنی شما به عنوان فرد اجازه دارید یکسری از مسائل خصوصی خودتان را هم از گروه اجتماعیتان و هم از افراد دیگری که با شما نزدیک نیستند کاملاً به طور پذیرفته شده، یعنی به عنوان آبروداری کردن، کتمان و پنهان کنید. میشود اینطور گفت که آبروداری در جامعهای که قانون از فضای خصوصی افراد دفاع نمیکند، به مکانیسمی تبدیل میشود که به فرد اجازه میدهد تا فاصله میان خود و گروه اجتماعیاش را افزایش دهد و از بخشهایی از زندگی خصوصیاش دفاع کند. بدینترتیب گروه اجتماعی نیز میپذیرد بر یکسری از رفتارهای ناهنجار و نامتعارف فرد چشم ببندد به شرط آن که فرد با دقت و مراقبت کامل نگذارد آن رفتار نامتعارف در فضای عمومی و در برابر دیدگان همگان ظاهر شود.
بخشهای پیشین:
نظرها
نظری وجود ندارد.