هزینههای زن بودن؛ تحمیل یا انتخاب؟
نعیمه دوستدار - در شکلهای افراطی، نظام مردسالار و جامعه مصرفی، نام کنترل بدن زن را مد، زیبایی و سلامت گذاشته است.
روزنامه بهار به تازگی گزارش داده که سن تقاضا برای جراحی بینی در ایران رو به کاهش است.
رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران گفته شکایتهای زیادی درباره این نوع عملها دریافت میشود و عمده شکایتها درعمل بینی مربوط به کسانی است که این کار را در سنین بالا انجام میدهند.
علیرضا زالی همچنین گفته که تقاضا برای جراحی بینی فیالنفسه بد نیست و نشانه نشاط و زیباییخواهی ایرانیان است، اما پزشکان متخصص باید در انتخاب بیمار دقت کنند. این تنها یک نمونه از هزینههایی است که زنان برای زیبایی و زنانگی خود میکنند.
زن بودن هزینه دارد. همه جای دنیا همینطور است. به طور معمول، هزینههایی که تنها به دلیل جنسیت زنانه به هر زنی تحمیل میشود، در مقایسه با مردان بیشتر است. این گواهی را خود زنان میدهند که هر ماه باید مبلغ قابل توجهی را برای خود خرج کنند تا جلوه زنانهشان بیشتر شود یا دست کم با توقعی که عرف و فرهنگ اجتماعی از آنها دارد، هماهنگ شوند.
رقابت فشرده زنان برای زیباتر شدن و به دست آوردن احساس اعتماد به نفس و جایگاه اجتماعی بهتر، در جامعه ایرانی صرف نظر از جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، یک رقابت نفسگیر است که با درهمآمیختگی توقعات جامعه مصرفی و مذهبی، زنان را بیش از آنکه درگیر تامین خواستههای درونی خود کند، گرفتار کسب رضایت نگاه مردسالار جامعه میکند.
کسب رضایت جامعه مردسالار
در یک نگاه کلی، شاید اولین و مهمترین هزینهای که زنان برای خود صرف میکنند، به ظاهر و آرایش آنها برمیگردد.
زنها به برنامهای منظم برای آرایش موها و صورتشان نیاز دارند. منظور از آرایش تنها استفاده از لوازم آرایشی نیست؛ شکل دلخواه دادن به ابروها و رفع موهای زائد چهره، کوتاه کردن موها و رنگ کردن آنها، کمترین کاری است که یک زن در ماه انجام میدهد. پس از آن بسیاری درگیر موهای زائد بدنشان نیز هستند؛ موهای دست و پا و سراسر بدن که مرتب و بدون تاخیر روی پوست ظاهر میشوند و زیبایی شناسی امروزی آن را نمیپسندد.
هرچند این روزها هزینههای مردان نیز برای آرایش و زیبایی از گذشته بیشتر شده و گرایش به زیباتر شدن ظاهر در میان مردان جوان نیز عمومیت دارد و یکی از شاخصهای زندگی مدرن است، با این حال هنوز این زنان هستند که هزینه بیشتری برای این کار میپردازند و جامعه آن را اولویت زندگی آنها تعریف میکند. به علاوه، زنان بیش از مردان مجبورند خود را با تصویر مطلوب اجتماع تطابق دهند و بسیاری از آنها از این اجبار آگاه نیستند و آن را بخشی از زندگی زنانه خود تلقی میکنند. عبارت "آرایش مال زن است" را لابد همه شنیدهایم.
اگر پرداختن به زیبایی برای مردان یک تفنن و ناشی از اختیار و میل شخصی است، بندهای نامرئی نوعی اجبار، زنان را به هزینههای مادی سنگین برای حفظ زیبایی وصل کرده است. هزینههایی که صرفا مردانه تلقی میشوند، مثل هزینه باشگاه بدنسازی، سیگار، سفرهای تفریحی و تتو، کمتر با هدف جلب توجه زنان انجام میشود و مردان اغلب میل و رضایت خودشان را برای صرف این هزینهها در نظر میگیرند.
مائده، ۳۷ ساله، کارمند اداره مخابرات است. دو فرزند دارد و حس میکند کارش سنگین است و به خودش نمیرسد: «من واقعاً وقت ندارم برای اینجور کارهای به اصطلاح زنانه، اما بعضی چیزها را نمیشود نکرد. شوهرم حساس است. توقع دارد موهایم را رنگ کنم، ابرویم را بردارم، موی اضافه نداشته باشم. حالا شاید توقع نداشته باشد که هر روز یک رنگ باشم، اما یک چیزهایی را میخواهد. چشمش به زنهای همکاران و دوستانش است، زنهای توی خیابان را میبیند. قدیم را نمیدانم، اما حالا با این همه تبلیغ تلویزیونی، این همه فیلم و هنرپیشه و خواننده، مردها ایدهآلشان از زن خیلی عوض شده. آنها میخواهند زنشان لاغر باشد، خوشهیکل باشد. بعد از زایمان دومم، شوهرم مرا فرستاد باشگاه و میگفت باید لاغر شوی. این هم یک جور هزینه است.»
در کنار زنانی که برای حفظ طراوت و زیبایی، ساعتها برای رنگ مو و اپیلاسیون وقت صرف میکنند، تعداد زیادی هم برای پاکسازی و جوانسازی پوست به سالنهای مخصوص میروند و انواع کرمها و محلولها را تهیه میکنند. آنها برای آب کردن چربیهای اضافی باید به باشگاه بروند یا برای ماساژ و عمل جراحی هزینه کنند. عملهای زیبایی، دستگاههای خانگی از بینبرنده موهای اضافی یا ... بخش دیگری از هزینههای زن بودن هستند.
در شکلهای افراطی، نظام مردسالار و جامعه مصرفی، نام کنترل بدن زن را مد، زیبایی و سلامت گذاشته است و تلاش میکند معیارهای خود را برای زیبایی و قابلیتهای زنانه، تقویت کند و به صورت هنجار دربیاورد. این معیارها در یک نظام ایدئولوژیک که تعریف رسمیاش از زنان، کسب رضایت جنسی مردان در محیط خانه است و در عین حال آنها را در اجتماع با حجاب اجباری محدود میکند، به شکل غلو شدهای بروز میکنند.
در متون دینی اسلامی، بر این تاکید شده که زنان باید خود را برای همسران خود مطلوب و خواستنی کنند و کسب رضایت همسر در امور جنسی، از اولویتهای وظایف زناشویی تعریف شده است. بر این مبنا، بسیاری از مردان توقع دارند همسرانشان شبیه ستارههای هالیوود باشند و در این میان، سطح اقتصادی خانواده نقش چندانی ندارد و زنان در هر سطح اجتماعی و اقتصادی، تلاش میکنند خود را به این الگوها نزدیک کنند.
واهمه زنان از ازدواج مجدد همسرانشان، با توجه به حقی که مذهب و اجتماع برای آنان قائل است، به تلاشی فراگیر برای کسب رضایت مرد از طریق هرچه زیباتر شدن و بینقص بودن تبدیل شده است. مثل مائده که میگوید: «درست است که شوهر من مذهبی است، اما به خودش اجازه میدهد به زنان دیگر نگاه کند و مرا با آنها مقایسه کند. او شغل خوبی دارد و همیشه نگرانم که اگر برای خودم کم بگذارم، یکی از همین دخترهای خیلی جوان محل کارش، دلش را ببرند.»
یک رقم بزرگ در سرانه هزینهها
حتی زندگی معمولی یک زن، گرانتر از زندگی یک مرد است. به طور معمول، از زنان توقع میرود که بهتر لباس بپوشند و تنوع بیشتری در پوشششان به خرج دهند.
خدمات آرایشی و بهداشتی، در مورد مردان بیشتر جنبه انتخابی دارد و کمتر مردی نگران این است که با رسیدگی نکردن به پوستش یا پیر و چاق شدن، توجه زنان را از دست بدهد. همچنین، قیمت ارائه این نوع خدمات به زنان بیشتر از مردان است.
سارا، ۳۲ ساله، این هزینهها را اینطور حساب میکند: «من حساب کردم و دیدم که حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان خرج ماهانه دارم. البته مطمئنم چیزهایی را یادم رفته، اما هزینههای زن بودن فقط آرایش و اپیلاسیون و ... نیست. مردها با یک لباس مدتها سر میکنند و کسی هم از آنها توقع ندارد هر روز یک جور بپوشند. دیگر اینکه تعداد لباسهای یک زن در هربار بیرون رفتن از خانه بیشتر است. باید مانتو و روسری را روی لباس دیگری که در زیر دارند بپوشند. هزینه دکتر زنان را هم باید اضافه کرد. اینها چیزهایی است که یک مرد یا ندارد، یا کمتر دارد.»
تعداد دیگری از زنان که به پرسش زمانه درباره هزینههای ماهانه خود پاسخ دادند، این هزینه را بین صد تا دویست هزار تومان، بسته به شرایط و سطح خدماتی که دریافت میکنند تخمین زدهاند و البته در این رقم هزینههای پوشاک و هزینههای خدمات بهداشتی و درمانی را محاسبه نکردهاند. در میان آنها اما زنی هم هست که هزینههای زن بودن خود را خیلی کمتر از اینها میداند: «فکر میکنم صرف نظر از عدهای که عاشق آرایشگاه و این چیزها هستند، بقیه هزینه معمولی میدهند برای ابرو و ... مشابه هزینهای که آقایان هر ماه برای اصلاح سر و صورت میدهند. برای من این هزینه میانگین ماهی ۳۰-۳۵ هزار تومان است که اگر زن هم نبودم برای کوتاهی مو و اصلاح مردانه میدادم.»
هرچند بسیاری از زنان ایرانی به دلیل شرایط اقتصادی این روزهای ایران، تلاش میکنند هزینههای مربوط به آرایش و پیرایش خود را کاهش دهند، اما همچنان این هزینهها رقم قابل توجهی را در خانوادههای ایرانی به خود اختصاص میدهد.
سارا درباره این که آیا خواسته مردان در بیشتر شدن این هزینهها اثر دارد یا نه، معتقد است: «من واقعاً هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم، اما میتوانم بگویم که از وقتی با یک مرد زندگی میکنم، خرجهایی که میکنم بیشتر شده. درباره من اینطور است که مردی که با او زندگی میکنم از من انتظاراتی دارد. یعنی در حالی که ممکن است گاهی به من بگوید تو خرجت زیاد است، ولی انتظار دارد که وقتی با هم هستیم، از هر نظر مرتب باشم. یعنی اگر آرایشگاه نروم و موهایم شلخته باشد، میگوید چرا ژولیده شدی.
مردی که من با او زندگی میکنم، خودش برای عید برایم کادو دستبند و گردنبند گرفت. خب این خرجی است که او کرده که من توی خرجهایم حسابش نمیکنم، اما نشاندهنده توقع او نسبت به من هم هست؛ یعنی بدون اینکه من بخواهم این کار را کرده، اما نشان میدهد که دوست دارد من این چیزها را داشته باشم. شاید مردهایی هم باشند که از همراهشان انتظار نداشته باشند که مثلا برود اپیلاسیون. نمیدانم واقعاً چنین مردی هست یا نه، ولی من یادم نمیآید دیده باشم.»
سارا درباره اینکه تا چه حد این نوع هزینهها به او تحمیل میشوند و تا چه حد برآمده از نیاز واقعی او هستند معتقد است: «مجبور بودن یعنی چه؟ یعنی لازمالاجراست یا همراهم مجبورم کند؟ البته خیلیهایش لازم نیست، یعنی میشود خیلی کارها را نکرد. شاید اگر خودم تنها بودم اینقدر به بعضی چیزها فکر نمیکردم. میتوانم بگویم که از زمانی که یک همراه دارم، خیلی خرجهای دنیای زنانهام بیشتر شده، اما این را هم باید در نظر گرفت که او هم خرجهایی میکند که در حساب من نیست، ولی آن خرجها را به سبب زن بودن من میکند.»
در صدر جدول خودآرایی
هزینهای که زنان ایرانی برای آرایش و لوازم آرایشی میپردازند، آنها را از نظر میزان مصرف لوازم آرایش در رتبه دوم جهان قرار داده است. ایران همچنین در صدر کشورهایی است که عملهای جراحی زیبایی در آنها انجام میشود.
علاوه بر اینکه نگاه مردسالار جامعه ایرانی، زنان را به سوژههایی برای لذت مردان فرو میکاهد و از آنها توقع دارد که همواره موجوداتی زیبا و دوستداشتنی برای مردان باشند (چیزی که خیلی هم خاص جامعه ایرانی نیست و عمومیت دارد)، محدودیتهای دیگری هم وجود دارد که وابستگی و علاقه زنها را به خودآرایی افزایش میدهد: حجاب اجباری و کمبود فضاهای مشترک برای ارتباط با مردان، آنها را به رفتارهای اغراق شده در مواجهه با مردان وا میدارد و تمام عرصههای نمایش زیبایی را به آرایشهای غلیظ صورت محدود میکند.
نظرها
نظری وجود ندارد.