تجدید رابطه با بریتانیا؛ تغییر موضع تهران یا لندن؟
حسین علیزاده- تجدید رابطه با بریتانیا ولو در حد تعیین کاردار غیرمقیم را میتوان نخستین ثمره سیاست تنشزدایی دولت یازدهم و عملگرایی روحانی در سیاست خارجی دانست.
در حاشیه نشست ایران و ۵+۱ در ژنو، ایران و بریتانیا توافق کردند که با معرفی کاردار غیرمقیم، روابط قطع شده تهران- لندن را از سرگیرند. گو اینکه تعیین کاردار غیرمقیم به معنای نداشتن شتاب برای برقراری روابط عادی تلقی میشود، ولی همین مقدار توافق خود گامی برای تجدید رابطه به شمار میرود.
از آنجا که رابطه ایران و بریتانیا در پی یورش به سفارت این کشور و اقامتگاه کارمندان آن در آذر ۹۰ قطع شده بود، پرسش این است که آیا این تجدید مناسبات در اثر تغییر موضع لندن صورت پذیرفته یا تغییر موضع تهران؟
چنانچه پاسخ این باشد که هیچ تغییری در مواضع پیشین لندن به وجود نیامده و یا هر تغییری در کاهش تحریمها قرار است در چارچوب مذاکرات هستهای اتخاذ گردد، پرسش دیگر این است که آیا تجدید رابطه با بریتانیا را میتوان نرمش قهرمانه (به تعبیر علی خامنهای) دانست؟ اگر نه چه فرقی بین بریتانیا و امریکاست؟
سیاست خارجی تعامل سازنده
تجدید رابطه با لندن را میتوان نخستین ثمره سیاست تنشزدایی دولت روحانی دانست که در دو ماه نخست نتیجه داده است. معنای دیگر این سخن این است که دولت روحانی اعتراف کرده که سیاست خارجی دولت پیشین (احمدینژاد) سیاستی تنشزا بوده است.
قطع رابطه مراکش، سنگال و کانادا با تهران، اخراج چندین و چند دیپلمات ایرانی در کشورهای متعدد و تنشهای لفظی بین تهران و بسیاری از کشورهای جهان حتی کشورهای مسلمان و عربی، دیگر نتایج سیاست تنشآفرین دولت احمدینژاد بود که در عمل به انزوای شدید جمهوری اسلامی منتهی شد؛ انزوایی که اگر بر قوت خود باقی بماند دولت روحانی را هم فلج خواهد کرد.
اشتیاق تهران به تجدید رابطه
مقامات بریتانیایی پس از تصمیم به قطع رابطه با تهران و اخراج کلیه کادر دیپلماتیک ایران از بریتانیا، هرگز کتمان نکردند که به دنبال اتخاذ چنین تصمیمی نبودند و منافع خود را در گشوده بودن سفارت خود در تهران میدیدند.
اما، آنچه مهم مینماید این است که تصمیم به تجدید رابطه با لندن نه فقط در دولت روحانی بلکه در اواخر دولت احمدینژاد اتخاذ شده بود. علیاکبر صالحی، وزیر خارجه پیشین ایران، طی مصاحبهای با سایت مشرق نیوز مورخ ۱۰ فرورین ۹۲ اعلام کرد که «ما بارها به انگلیس گفتهایم که کاردارشان میتواند بیاید و کارهایش را شروع کند.»
به این ترتیب، دانسته میشود لندن تصمیم به برقراری رابطه با تهران را تا پس از روی کار آمدن دولت جدید به تعویق انداخته و منتظر بود تا نتیجه انتخابات را بداند. بنابراین با روی کار آمدن دولتی که سیاست تعامل سازنده با جهان را شعار سیاست خارجی خود قرار داده، زمینه برقراری رابطه تهران- لندن فراهم شد. به ویژه اگر از یاد نبریم که مجموعه کشورهای غربی سیگنالهایی را دریافت میکنند که تهران از سرسختی در برنامه هستهای دست کشیده و حاضر به نوعی «نرمش» است.
تجدید رابطه با "انگلیس خبیث" آری
سیاست خارجی جمهوری اسلامی آغشته به مواضع دوگانه و یادآور مثل معروف یک بام دو هواست. بازخوانی زمینههای قطع رابطه با بریتانیا و مقایسه آن با قطع رابطه با امریکا، بازگو کننده این استاندارد دوگانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
دولت "خبیث": بنا به ادعا و اعلام رسمی جمهوری اسلامی، دولت بریتانیا «نقشی در خور توجه» در اعتراضات ۸۸ داشت. رهبر جمهوری اسلامی در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات ،۸۸ این کشور را «خبیثترین» دشمن توصیف کرد که جای «شیطان بزرگ» را گرفته است. در نتیجه این بیانات تند، فردای همان روز دو دیپلمات انگلیسی اخراج و ۹ تن از اعضای سفارت بریتانیا دستگیر شدند و موج تبلیغاتی گستردهای علیه لندن به راه افتاد. این در شرایط بود که تعلل هفتههای اول اوباما (که مراسلاتی را با علی خامنهای در دور اول ریاست جمهوریاش آغاز کرده بود) در حمایت از اعتراضات ایرانیان، بهانهای به دست مقامات رژیم نداده بود تا آمریکا را به دست داشتن در اعتراضات متهم کنند.
برای بار دیگر علی خامنهای پس از ۹ ماه تعلل در محکوم کردن حمله به سفارت بریتانیا وقتی خواست در جملاتی کوتاه، رفتار طرفداران خود را نکوهش کند، این کشور را «خبیث» توصیف کرده و گفت: «در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث [بریتانیا]، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان [به داخل سفارتخانه] درست نبود.»
تحریم بانک مرکزی ایران: خشم منتهی به یورش به سفارت بریتانیا در تهران در آذر ۹۰ به دنبال آن بروز کرد که به پیشنهاد این کشور، اتحادیه اروپا تحریم بانک مرکزی ایران را از تصویب گذراند.
به رغم پیشتازی امریکا در اعمال بسیاری از تحریمها بر ایران، تحریم بانک مرکزی ایران (به عنوان مهلکترین ضربه به اقتصاد ایران) نه به تصمیم واشنگتن که به تصمیم لندن و اجماع اتحادیه اروپا اتخاذ شد.
مخالفت لندن با حکومت سوریه: بریتانیا یکی از سرسختانهترین مواضع را علیه رژیم بشار اسد (متحد استراتژیک جمهوری اسلامی) اتخاذ کرده است. این موضع آشکار تا آنجاست که ویلیام هیگ، وزیر خارجه این کشور رسماً اعلام داشت که ائتلاف ملی مخالفان سوریه را «تنها» نماینده مشروع ملت سوریه میداند و دولت متبوعش کمکهای بیشتری به آنان تحویل خواهد دهد.
مواضع انتقادی در نقض حقوق بشر در ایران: تصمیم به برقراری رابطه سیاسی بین تهران و لندن در حالی اتخاذ میشود که لندن همواره یکی از منتقدان نقض آشکار حقوق بشر در جمهوری اسلامی بوده است. صراحت لندن دراین خصوص تا آنجا بود که سایمون گُس، سفیر وقت این کشور در تهران طی یادداشتی در سایت رسمی سفارت به انتقاد از وضع وخیم حقوق بشر در ایران پرداخت.
سفیر بریتانیا در ایران با انتشار یادداشتی به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، اتهام اصلی نسرین ستوده را "در واقع دفاع شجاعانه و آشکار کردن بیعدالتیهایی" دانست که "حکومت ایران ترجیح میدهد، پنهان بمانند."
در واقع انتشار این یادداشت بود که خشم مجلسیها را به همراه داشت و اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، خواستار اخراج سفیر بریتانیا و کاهش مناسبات سیاسی با این کشور شدند. در حقیقت همین اعلام موضع مجلس بود که تظاهرات «خودجوش جمعی از دانشجویان» در برابر سفارت بریتانیا و سپس یورش به ساختمان آن را به همراه داشت.
گفتوگو با "شیطان بزرگ" نه
به فاصله یک هفته از مکالمه تلفنی حسن روحانی و اوباما و همچنین دیدار محمدجواد ظریف با همتای امریکایش در نیویورک، علی خامنهای طی بیاناتی این اقدامات دولت روحانی را «نابجا» توصیف کرد. وی گفت: «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود». وی در همین سخنرانی امریکا را «غیرقابل اعتماد و خودبرتربین و عهدشکن» توصیف کرد.
این جمله کوتاه رهبر جمهوری اسلامی، کافی بود که موجی از حمله و هجمه علیه سیاست خارجی دولت یازدهم را پس از سفر به نیویورک دامن بزند. کیهان با تیتری بزرگ وجود «خط سازش» در درون دولت را افشا کرد، سخنان محرمانه ظریف در کمیسیون امنیت ملی مجلس به صورتی تحریف شده به بیرون درز کرد. جواد لاریجانی گفتوگوی روحانی – اوباما را توطئه صهیونیستها دانست و...
نتیجه
تجدید رابطه با بریتانیا ولو در حد تعیین کاردار غیرمقیم، نشان از آن دارد که دولت روحانی سیاستی عملگرایانه را در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده است. این سیاست عملگرایانه را میتوان به خوبی در دیدار ظریف با همتای بریتانیاییاش و اینک در تعیین کاردار از سوی دو کشور مشاهده کرد.
اما، جای بسی شگفتی است که وقتی همین سیاست عملگرایانه موجب دیدار ظریف با همتای امریکاییاش و یا مکالمه روحانی با اوباما شد، چنان رهبر جمهوری اسلامی را آشفته کرد که با توبیخ علنی کارگزاران خود، تماسهای یاد شده با طرف امریکایی را «نابجا» توصیف کرد. (مراجعه شود به مقاله: اخطار زودرَس به دولت روحانی)
حال باید منتظر ماند و دید که دولت روحانی چگونه میخواهد در عین خصومتورزی تهران و امریکا با یکدیگر انبوه مشکلاتی را که پیش پای خود دارد حل کند. با این توصیف، باید پرسید که چرا علی خامنهای حاضر به نرمش در برابر بریتانیا هست ولی در برابر امریکا خیر؟
نظرها
farid
دیوار بالارفتن باز ی بود. ارباب بزرگ و بی پی به صحنه برگشتد بهمراه باغ قلهک ؟!
ایران و بریتانیا؛ دو سال تنش دیپلماتیک برای هیچ | خبرگزاری موج سبز
[…] با روی کار آمدن دولت روحانی و انعطاف در پرونده هستهای، موجبات اولین دیدار ظریف و ویلیام هیگ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و توافق بر سر تعیین “کاردار غیرمقیم” و سپس برقراری روابط دیپلماتیک فراهم شد.(مراجعه شود به مقاله تجدید رابطه با بریتانیا؛ تغییر موضع تهران یا لندن؟) […]