ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

اختلاف فرانسه و آمریکا و تاثیر آن بر سرنوشت پرونده‌ اتمی ایران

کورش عرفانی- فرانسه که با چرخش ناگهانی واشنگتن در قبال سوریه، با آمریکا زاویه پیدا کرده، اهمیت زیادی به این می‌دهد که ایران همانند عراق و افغانستان در صف متحدان منطقه‌ای آمریکا قرار نگیرد.

در حالی که به زودی دور جدید مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در مورد پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی آغاز می‌شود، واقعیت تازه‌ای می‌تواند کل ماجرا را تحت الشعاع خود قرار دهد و آن نیز بروز اختلاف نظرمیان کشورهای غربی عضو این گروه است.

تا این‌جا تصور می‌شد که چهار دولت آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان موضع متحدی در برابر دو کشور غیر غربی این گروه، یعنی چین و روسیه، در قبال ایران داشته باشند، اما درست در آستانه‌ی یک توافق در این مذاکرات، در ابتدای ماه نوامبر، شاهد بی‌نتیجه ماندن گفتگوهای سه روزه‌ ژنو بودیم.

لوران فابیوس و جان کری، وزیران خارجه فرانسه و آمریکا

چرا چنین شد؟ چه چیزی به عنوان عامل اختلاف کار را به ناکامی سوق داد؟ چرا فرانسه تصمیم گرفت که خط خود را از سه کشور دیگر غربی جدا سازد؟ این نوشتار به بررسی این پرسش‌ها می‌پردازد.

منافع واشنگتن

برای درک دلایل ترک برداشتن جبهه‌ متحد کشورهای غربی در شرایط کنونی می‌توان در کنار پارامترهایی مانند فشار اسرائیل و عربستان سعودی، بر روی دو مورد فعال این ماجرا تمرکز کرد: ایالات متحده‌ آمریکا و فرانسه.

به نظر می‌رسد که دولت اوباما فرصت خوبی به دست آورده تا با یک تیر دو نشان و چه بسا، بیشتر را هدف قرار دهد. از یک سو، نگرانی‌ها بر سر فعالیت‌های اتمی رژیم جمهوری اسلامی ایران را برطرف کند و از سوی دیگر، یکی از دشمنان قدیمی خود را از صف جبهه‌ ضد آمریکایی بیرون کشیده و به ردیف دوستان خویش وارد کند.

 ایران و نه به طور لزوم رژیم ایران، می‌تواند متحدی کارآمد برای منافع درازمدت آمریکا در منطقه باشد. هم اوباما و هم حسن روحانی از این موضوع با خبرند و بعید نیست که این درک مشترک اجازه دهد تا طرفین تصور کنند با برخی از نرمش‌ها، واگذاری‌ها و امتیازگیری‌ها می‌توانند به یک فرمول برد-برد دست پیدا کنند.

برای واشنگتن بیرون آوردن رژیم ایران از صف مخاصمان خود می‌تواند در عرصه‌های مختلفی کارآمد باشد:

        - در سوریه رژیم ایران می‌تواند با فشار بر بشار اسد او را به قبول یک راه‌حل دیپلماتیک وادار سازد. این کار سبب می‌شود که جامعه‌ جهانی پرهیز اوباما از به کارگیری نیروی مسلح در سوریه را به عنوان یک اقدام درست ارزیابی و آبروی از دست رفته‌ او در این باره را احیا کند. فراموش نکنیم که انفعال آمریکا پس از حمله‌ شیمیایی نیروهای اسد به مردم بی‌دفاع سوریه، تا حد زیادی به اعتبار و جدیت اوباما در حفظ قول‌ها و تهدیدهایش لطمه زده است.

        - در عراق رژیم ایران می‌تواند با عدم حمایت فعال از نوری المالکی و مافیای حامی آن، امکان یک انتخابات معتبر را فراهم سازد و از این طریق، با کاهش تنش‌های قومی، مذهبی و منطقه‌ای، شانس استقرار صلح در این کشور را تقویت کند. اخیرا نوری المالکی، با حضور در واشنگتن، از رئیس جمهور این کشور خواسته بود تا برای حفظ قدرت او در مقابل موج هجوم مخالفان مسلح و گسترش خشونت‌های مرگبار به کمک بغداد بشتابد. اما کاخ سفید دیگر توان و تمایل به حضور نظامی در عراق را ندارد و به همین دلیل، همکاری ایران برای استقرار صلح در این کشور آرزویی در خور توجه برای آمریکاست.

    - در افغانستان حکومت ایران می‌تواند با قطع دخالت خود، امکان تضعیف طالبان و رفتن این کشور به سوی نوعی از صلح و آرامش را تقویت کند. ( البته نباید به نقش فعال مافیاهای سپاه پاسداران در قاچاق مواد مخدر و نقش کلیدی برخی از جریان های شبه نظامی در خاک افغانستان برای این منظور بی اعتناء بود.)

     - در لبنان رژیم ایران می‌تواند با مهار حزب‌الله، امنیت اسرائیل، متحد منطقه‌ای آمریکا را افزایش دهد و در ضمن، امکان تثبیت موقعیت سیاسی در این کشوردارای حکومت متزلزل را فراهم سازد. این امر به صلح منطقه‌ای نیز یاری می‌دهد.

     -  نقش رژیم ایران را هم‌چنین در افزایش شانس رسیدن به یک توافق احتمالی میان اسرائیل و فلسطینیان نمی‌توان نادیده گرفت.

     - رژیم ایران هم چنین می‌تواند با رفتاری معقول موجب اطمینان کشورهای عربی متحد آمریکا در منطقه‌ خلیج فارس شده و تنش را از این حوزه‌ حساس برای تامین انرژی جهانی به دور سازد. این امر هم چنین با کندسازی یا متوقف کردن مسابقه‌ تسلیحاتی می‌تواند رویای دستیابی کشورهایی مانند عربستان سعودی به سلاح اتمی را برطرف کرده و منطقه و اسرائیل را امن و مطمئن سازد. این کابوسی برای آمریکاست که هم پیمانان وی برای دفاع از خود نه روی قدرت نظامی عظیم آمریکا که روی بمب‌های اتمی خریداری شده‌ از پاکستان حساب کنند.

     - کارکرد دیگر حکومت ایران در عرصه‌ مقابله با تروریسم جهانی است. در صورت محدود کردن حمایت خود از جریان‌های تروریستی، رژیم ایران می‌تواند کمک شایانی به محدود کردن تروریسم در سطح جهانی کند. مبارزه‌ با این خطر در حال حاضر میلیاردها دلار برای آمریکا هزینه دارد و این کشور را از بسیاری از فرصت‌های اقتصادی محروم می‌سازد.

در کنار این کارکردهای سیاسی و ژئوپولتیک کوتاه‌مدت، توافق آمریکا با رژیم ایران می‌تواند راه را برای ورود گسترده‌ نفت و گاز ایران به بازارهای جهانی باز کند و از این طریق، سقف قیمت‌ها را، در کنار تولید انبوه عراق و عربستان سعودی، تا حد چشمگیری پایین آورده و تنفسی اساسی را برای سرمایه داری نزار جهانی فراهم سازد.

 فراموش نکنیم که ایران دارای بزرگترین منبع گاز جهان و دومین منبع نفت خاورمیانه است و به همین دلیل، سرزمینی نیست که ایالات متحده‌ آمریکا در راستای یک استراتژی درازمدت برای موقعیت سیاسی و اقتصادی خویش در سطح جهانی بتواند آن را نادیده گیرد.

شاید همین امر هم سبب شده است که توماس فریدمن در مقاله‌ اخیر خود چنین بنویسد:«ما، آمریکا، وکلای اجیر شده‌ اسرائیل و کشورهای عربی منطقه برای مذاکره پیرامون یک توافق نیستیم که در نهایت حرف آنها را به پیش برد. ما، آمریکا، منافع خودمان را داریم در این که ایران را، نه فقط به عنوان یک کشور در جستجوی قدرت اتمی ببینیم، بلکه هم چنین به عنوان کشوری که ۳۴ سال جنگ سرد با آن به منافع ما و نیز منافع اسرائیل و کشورهای عرب لطمه زده است.» (منبع)

بر اساس آن چه آمد، فرانسه با رصد دقیق عملکرد ایالات متحده‌ آمریکا به صحنه دیپلماسی جهانی پا گذاشته است.

فرانسه و نگاه منفعت‌طلبانه

در یک حرکت بسیار محاسبه شده رئیس جمهوری فرانسه، فرانسوا اولاند، به همراه وزیر امور خارجه‌ی این کشور، لوران فایبوس، عازم اسرائیل می‌شوند تا حداکثر بهره‌برداری را از گسست موجود میان آمریکا و اسرائیل، بر سر توافق یا عدم توافق با ایران، برده باشند. در این دیدار نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، فرانسه را داری یک «دوستی ویژه» برای دولت خود خوانده است. (منبع)

اما فرانسه در این میان به دنبال چیست؟ برای این کشور بسیار اهمیت دارد که ایران نیز به مثابه دو مورد اجباری دیگر، یعنی عراق و افغانستان، خود را در صف متحدین منطقه‌ای آمریکا نیابد. در این صورت، توافق حداقلی میان ایران و اسرائیل با نظارت و شاید فشار و واسطه‌گری آمریکا، می‌تواند محوری چنان قدرتمند در منطقه‌ خاورمیانه را شکل دهد که دیگر هیچ جای بازی مهمی برای کشورهایی مانند فرانسه باز نگذارد که به طور تاریخی در این منطقه نقشی به سزا داشته‌اند. به همین دلیل، پاریس برای دفاع از منافع درازمدت خود حاضر است یک توافق کوتاه‌مدت را زیر سوال برد.

فرانسه به این می‌اندیشد که آیا با بازشدن سیل سرمایه‌های آمریکایی به ایران جایی برای سرمایه‌های محدود و شرکت‌های محافظه‌کار فرانسوی باقی می‌ماند. آیا با حضور غول‌های صنعتی و مالی آمریکا، شرکت‌های فرانسوی می‌توانند باردیگر موقعیت خوبی را که تا چند سال پیش در بازار نفت و خودروی ایران داشتند کسب کنند؟ این‌ها سوالاتی است که مقامات پاریس را به شدت نگران می‌سازد. به همین خاطر به مذاکرات پشت پرده‌ آمریکا و ایران با دیده‌ تردید و بدگمانی می‌نگرند.

دلیل مقطعی اختلافات

موضع فرانسه در مقابل آمریکا به طور آشکاری تحت تاثیر چرخش ناگهانی واشنگتن در مورد سوریه است. در اوت سال جاری میلادی، فرانسه خود را در کنار کشور آمریکا قرار داد تا در یک حرکت نظامی مشترک علیه رژیم بشار اسد وارد عمل شوند. اما در همان زمانی که تدارکات دیده می‌شد، واشنگتن، بدون اطلاع پاریس، به مذاکره و استقبال از طرح روسیه پرداخت و فرانسه را در عرصه‌ عمل و پاسخ دادن به جنایات اسد، تنها گذاشت. تحلیلی که وزارت امورخارجه‌ فرانسه از این اقدام، در مطلبی آشکار می‌شود که لوران فایبوس، وزیر امور خارجه‌ فرانسه در کنفرانسی با حضور متخصصین روابط بین‌الملل اظهار داشت. وی با اشاره به عقب‌نشینی ایالات متحده‌ آمریکا از خاورمیانه چنین گفت: «به نظر می‌رسد که ایالات متحده آمریکا دیگر نمی‌خواهد به درون بحران‌هایی بغلطد که با دیدگاه نوین این کشور از منافع ملی اش پیوند ندارد. طرفداران کناره گیری از مناطق غیر استراتژیک حالا دست بالا را دارند.» (منبع)

وزیر امور خارجه‌ فرانسه که در این کنفرانس در قالب یک تحلیلگر فرو رفته بود و به قول فرید زکریا، تحلیلگر شبکه‌ خبری سی‌ان‌ان، با حس سنتی «ضد آمریکایی» یک روشنفکر فرانسوی سخن می‌گفت، با به یاد آوردن این که وزیر امور خارجه نیز هست، سعی کرد که این نگاه رادیکال فرانسه را که در واقع هدایتگر سیاست خارجی این کشوراست، به گونه‌ای نرم‌تر نمایش دهد: «من نمی‌گویم که ایالات متحده تصمیم دارد پای خود را بیرون بکشد، می‌گویم آقای اوباما برنامه‌ای دارد: تمرکز تلاش‌ها روی ایالات متحده‌ آمریکا و پرداختن به اهمیت توسعه‌ قاره‌ی آسیا.» (منبع)

 لوران فایبوس در نهایت تلاش می‌کند که به ارزیابی آن چه شاید رسالت و نقش استراتژیک فرانسه است بپردازد: « تعهدزدایی ایالات متحده‌ آمریکا یک تعهد زدایی است و بس. هیچ کس ظرفیت‌های لازم برای پر کردن نقش ایالات متحده را نخواهد داشت، در این صورت آن چه فرانسه می‌تواند بکند این است که مسئولیت‌های خود را پذیرفته و تلاش کند که امور را تحت نفوذ قرار دهد و این، با اتکاء به امکانات خویش.» (منبع)

حال این سوال پیش می‌آید که چگونه فرانسه می‌تواند از عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه نگران باشد و درعین حال از توافق ضمنی آمریکا و ایران بیمناک. پاسخ را باید پس در تحلیل ارائه شده از سوی وزیر امور خارجه‌ فرانسه جستجو کرد، این که آمریکا بدش نمی‌آید با داشتن یک متحد محلی قوی، نقش ژاندارم منطقه را به او واگذار کرده و نیرو و امکانات انباشته شده و پرهزینه‌ خود در این منطقه را روی آسیای جنوب شرقی متمرکز سازد، جایی که چین، ژاپن و کره‌ جنوبی در کنار قدرت‌های نوظهوری چون هند و در کنار یک قدرت اتمی خطر ساز مانند کره‌ شمالی می‌توانند صحنه‌ نوین چرخش معادلات جهانی باشند.

به عبارت دیگر، اگر نفت ایران به بازار جهانی تزریق شود و به همراه تولید انبوه سایر کشورها، قیمت انرژی را در سطح جهانی پایین بکشد، خاورمیانه، که در طول چهار دهه‌ گذشته، اهمیت خود را از نفت می‌گرفت، تبدیل به یک منطقه‌ متعارف می‌شود و اهرم‌های قدرت بین‌المللی در جای دیگری به کار گرفته می‌شوند. فرانسه نمی‌خواهد که ایالات متحده در یک توافق پشت صحنه با ایران، به آن درجه از کارآمدی برسد که این کشوررا با یک خاورمیانه‌ همگرا با واشنگتن، تنها گذاشته و خود با دست باز به سراغ مدیریت استراتژیک آسیای جنوب شرقی برود.

سود و زیان شرایط جدید برای ایران

این تحلیل فرانسه شاید توضیح‌گر آن باشد که علیرغم هرگونه توافقی، خوب یا بد، بر سر پرونده‌ اتمی ایران، تصور این که مذاکرات گروه ۵+۱ تبدیل به فرصتی برای تبدیل ایران به یک متحد استراتژیک منطقه‌ای برای آمریکا شود، برای پاریس غیرقابل تحمل خواهد بود. به عبارت بهتر، پرونده‌ هسته‌ای ایران، به این شکل، یک بعد فراهسته‌ای می‌یابد، این که رژیم ایران به ساخت سلاح اتمی نزدیک است یا خیر تا حدی به حاشیه می‌رود و این مهم می‌شود که برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای چه نوع معامله‌ای قرار است صورت گیرد.

این موقعیت جدید ممکن است یک کارکرد دوگانه برای رژیم ایران داشته باشد: اگر جمهوری اسلامی به راستی به دنبال زمان باشد تا به نخستین بمب اتمی خویش دست یابد، این وضعیت آکنده از تضاد و شکاف ناشی از آن، دستمایه‌ خوبی خواهد برای انداختن تقصیر بر گردن کشورهای غربی و رقابت‌های میان آنها و به این صورت خریدن زمان و نزدیک شدن به هدف نهایی.

اگر هم، رژیم ایران به معنای واقعی بخواهد که عقب‌نشینی کند تا از یک فاجعه‌ اقتصادی و به دنبال آن، یک شورش اجتماعی در داخل، پرهیز کند، بعید نیست که این اختلافات شانس دستیابی به یک توافق نجات‌بخش را از رژیم ایران سلب کند و او را به مهلکه‌ای ببرد که با وجود دست برداشتن واقعی از رویای دستیابی به سلاح هسته‌ای، امکان پرهیز و دوری از افزایش فشارها و تحریم‌ها و فروپاشی اقتصاد ایران ناممکن شود.

باید دید که در مذاکرات آتی چگونه این پارادوکس به نفع یا به ضرر رژیم ایران عمل خواهد کرد. آیا سایر کشورهای گروه ۵+۱، یعنی بریتانیا و آلمان، می‌توانند به عنوان میانجی وارد این دعوای آشکار منافع استراتژیک میان ایالات متحده‌ آمریکا و فرانسه شوند و زمینه را برای دستیابی به یک توافق، خوب یا بد، فراهم سازند یا خیر.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • حمید

    بنی صدر : رژیم برای نجات خودش آماده امضای طرح آمریکا بود که فرانسه نگذاشت. آن زمان که آقای خامنه ای گفت که تمام دنیا دشمن آمریکا هستند و آمریکا منفورترین در دنیا است و دشمن مردم ایران است وهی اینها را گفت و... خوب مطابق تجربه ای که ما از گروگانگیری تا امروز از این حضرات داریم،هروقت زیاده از حدآمریکا ستیزی میکنند معنی اش این است که در زیر توافقی انجام دادند و میخواهند آنرا بپوشانند، در مورد گروگانگیری جنگ و این بحران اتمی هم همینطورشد ،اول رویتر گزارش انتشار دادکه کار متراکم دوماهه آمریکا و ایران به یک طرحی رسیده ، بعد لوموندانتشار داد که این طرح مشترک آمریکا و ایران بوده و آقای فابوس وزیر امور خارجه فرانسه هم رفت در جلسه گفت که ما آلت فعل شما نیستیم ،که همه کارها را بکنید و بعد بما بگویید بیایید امضاءکنید و حرفهای محرمانه را گفت بعد معلوم شد که این طرح فقط برای مردم ایران محرمانه بوده و با اینکار امضای توافق را غیر ممکن کرد ...در مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر https://soundcloud.com/a-banisadr/banisadr-92-08-24 فایل صوتی

  • nader

    رژیم ولی و همسویی با امریکا  ؟  دست کشیدن حکومت ایران از سوریه و افغانستان و عراق ؟  دست کشیدن حکومت ایران از بمب ؟  توافق میان اسرائیل و فلسطینیان ؟ همه خط قرمز اینها است .  با تحقق اینها حکومت ولی به زباله دان تاریخ میرود.   

  • kyrus

    واقعیت اینه که,فرانسه همه جوره از قافله عقب افتاده ,در حال حاضر حد اکثر میتونه یک ایتالیای دیگه باشه , و پذیرش این واسه غرور فرانسوی و توهم ناپلؤنیشون سخته , اگه به چند سال گذشته دقت کنیم ,مثل دخالت در لیبی یا مالی , یا آمادگی در سوریه ,یا رفتارهاشون در اتحادیه اروپا , ..و عدم امکان به پایان رساندن آنها (بهره برداری). رفتار ها و ضعف و توانایهاشون قابل درک هست ,توجه به اینکه حتی در اتحادیه اروپا هم کسی واسشون اون تره سابق رو خورد نمیکنه, شرق و جنوب آسیا, امریکای جنوبی که بماند. در عمل شاید بتونه در شمال آفریقا یا غرب و مرکز آسیا حوزه نفوذی داشته باشه (البته کم تاثیرتر از حتی قطر یا شبه نظامیان حزب الله) . با این توصیف بدون برسمیت شناختن آنها (حتی لفظی , بدون پرداخت هرگونه پاداشی) در یکی از آخرین موضوعات جهانی که حق نظر دادن دارن , سخت بشه راضیشون کرد , آقا جواد هم که چپ میره , راست میره یه دوتا ریچار بارشون میکنه , پس فقط فقط میشه به کله شقی آمریکایها و انگلیسیها امید داشت که فرانسویها توافق رو امضا کنن .

  • شاهد

    با استخراج نفت صخره ای امریکا و کانادا و تبدیل شدن ایالات متحده به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت و بزرگترین صادر کننده گاز سال 2015 نفت دیگر کالایی ژئو پلتیک برای امریکا نیست و امنیت مسیر استخراج و حمل نفت از خاورمیانه اهمیت ژئو پلتیک خود را از دست داده است .اوباما در سخنرانی اخیر مجمع عمومی گفت " امنیت را ه های نفت دیگر برای ما از درجه اول اهمیت برخوردار نیست اما هنوز برای دوستانمان مهم است و ایا لات متحده در کنار انان باقی خواهد ماند " با کاهش نقش نفت در سیاست ژئو پلتیکی ایالات متحده اکنون دو نگرش در سپهر سیاست خارجی این کشور در حال شکل گیری است: نگرش لیبرال ها ی حلقه اطراف اوباما که معتقدند خاورمیانه نقش مهمی در اینده سیاست خارجی امریکا ندارد و این کشور باید تمام نیروی خود را به شرق اقیانوس آرام در مقابل چین معطوف کند . نگرش راست که معتقد است امریکا باید نقش رهبری کننده را در جهان به هر قیمت حفظ کند و اکنون که از شر ژاندارمی حفظ مسیر نفت خلاص شده می تواند با دست بازتری اقدام کند و با بازی در حوزه انرژی بر چین و روسیه که یکی نیازمند و دیگری وابسته به فروش نفت و گاز است فشار بیاورد و همزمان با قطع منابع مادی دولت "یاغی"از طریق قطع صادرات نفت این کشور که اکنوان مازاد بر مصرف بازار وجود دارد او را به تسلیم وادار کند فرانسه دست لیبرال های امریکایی را برای فرار از منطقه خاورمیانه و توافق با حکومت مقدس به هرقیمتی خوانده است و در این ماجرا به شکل نیرویی ظاهر شده است که می خواهد به هر قیمت امریکا را در خاورمیانه علی رغم خواست حلقه اوباما -کری نگه دارد ! فرانسه خطاب به انان می گوید زمانی با جلال و جبروت علی رغم مخالفت ما حکومت صدام که متحد ما بود سرنگون کردید و دست حکومت مقدس را بر بخش مهمی از مناطق خاورمیانه گشادید اکنون باید بایستید و با نتایج اعمالتان تا پایان روبرو شوید . حکومت فرانسه در حقیقت بدل به نیرویی اروپایی شده است که خطاب به لیبرال های امریکا می گوید نمی توانید پس از اینهمه خرابکاری در منطقه که به زعم خودتان دفاع از جهان آزاد بود ه است همچون کلانتر ان فیلم معروف مدال کلانتری را از سینه برکنید و دیگران را در فاصله ی جغرافیایی کوتاه از این منطقه پر اشوب رها کنیدبا ما بمانید تا با نتایج دخالت تان روبرو شوید

  • اختلاف فرانسه و آمریکا و تاثیر آن بر سرنوشت پرونده‌ اتمی ایران – کورش عرفانی — خودرهاگران

    […] […]

  • Nikoo

    حذف تحریمها هیچ مسئله ای را برای مردم ایران حل نمیکند - شیرین طبیب زاده به نتیجه نرسیدن مذاکرات ژنو لااقل تا این تاریخ، نه تنها جمهوری اسلامی را که تصورمیکرد بازهم میتواند با ترفند های همیشگی جهان را سر در گم کرده و فورا امضا بگیرد سخت خشمگین و هراسان کرد بلکه تعدادی از هموطنان را نیز به غایت پریشان و دلسرد نمود. در بین این هموطنان کسانی هستند که حقیقتا از روی دلسوزی و بتصور اینکه اگر مسئلۀ هسته ای رژیم ملایان حل شود و جدال آنان با جامعه جهانی به پایان برسد با حذف تحریمها وضع مردم در داخل ایران نیز بهتر میشود، نگران شده اند . اما دستۀ دومی نیز هستند – بالاخص درخارج از ایران - که هر یک بدلیلی از طرفداران رژیم هستند و بقای آن بجانشان بسته است. این گروه وضعشان معلوم است و اگرچه بظاهر بعنوان دلسوزی برای مردم ایران سنگ بسینه میکوبند اما با آشنائی بیشتر از سوابقشان دم خروسهای بسیاری از هر طرف، این عدم صداقتشان را فریاد میزنند. روی سخن من امابا آن دسته ایست که غم وطن و هموطن دارند ویا اگر در ایران زندگی میکنند، بامید گشایشی در زندگیشان، در تب و تاب بسر می برند. از این هموطنان بایستی پرسید که مگر در همۀ این سالها تحریمی وجود داشته است که مردم ما در فلاکت مطلق بسر میبردند و آیا اینهمه نکبت و سیاهروزی که این رژیم برایشان بارمغان آورده است تازگی دارد؟ آیا این دردها و مصیبت ها در اینمدت همه اش منشاء مادی داشته اند؟ مگر این هدر رفتن هزاران جان بیگناهی که ملایان سیه کار و سپاه و بسیج و قوۀ قضائی قرون وسطائی آن باعث و بانی آن بوده اند کمترین ربطی به کم و زیادبودن بودجۀ دولتی داشته است؟ تازه مگر از نظر مادی در این سالها تا به همین اواخر این غاصبان وطنمان در پول فراوان غوطه ور نبودند، مگر چیزی در حدود هزار میلیارد دلار از در آمد نفت به جیب های بی سر و ته اینان سرازیر نشد ه است، چه تغییرمثبتی در وضع مردم عادی پدید آمد؟ طبعا شما هموطنان داخل کشورخوب میدانید چگونه از ابتدای پیدایش این حکومت ایران ستیز میلیاردها دلار از ثروت شما به سوریه و لبنان و غزه وووو سرازیر شد ه است، قطعا شما نیز شنید ه اید که تنها یکی از نهادهای متعلق به خامنه ای تبهکار 95 میلیارد دلار از ثروت شما را در اختیار دارد که تحریم ها نیز ظاهرا چندان اثری بر آن نداشته است و نیز حتما خوانده اید و شنید ه اید که بر طبق مجاسباتی دقیق تاکنون چیزی در حدود 170 میلیارد دلار از ثروت شما را در راه غنی سازی اتمی در این سالها بهد ر داد ه اند. از همۀ این حاتم بخشیهای خودسرانه و حیف و میلهای این رژیم به شما چه رسیده است که لغو تحریمها بتواند به شما باز گرداند؟ اطمینان داشته باشید که اگر پولی برسد بازهم در درجۀ اول خرج مسائل اتمی و ساخت یا مونتاژانواع موشک و ماجراجوئیهای رژیم در منطقه میشود و مابقی نیز بازهم بحساب بانکی آنانی فرومیرود که کشورمان را بگروگان گرفته اند، تازه بدوران رسید ه هائی که روز بروز فربه تر میشوند.

  • Nikoo

    ظریف: هر موقع بخواهیم غنی سازی را از سر می گیریم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در گفت‌وگو با ایسنا گفت: ما حق غنی‌سازی را نه تنها غیرقابل مذاکره می‌دانیم، بلکه هیچ ضرورتی برای شناسایی آن به عنوان یک "حق" نمی‌بینیم. محمد جواد ظریف در باره ادامه مذاکرات هم گفت: همه اقداماتی که در مرحله اول از سوی همه طرف‌ها انجام می‌شود اگر به نتیجه مطلوب نرسد، قابل بازگشت است. البته ما امیدواریم در مرحله اول، اقدامات از سوی دو طرف متوازن باشد تا ایجاد اعتماد کند و مرحله دوم در واقع ادامه اقدامات مرحله اول باشد، نه این‌که به مرحله‌ای برسیم که بخواهیم به حالت اول برگردیم. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی افزود: همه اقدامات در مرحله اول (توقف احتمالی غنی سازی 20 درصدی) قابل بازگشت طراحی شده است.!!

  • hamid

    متاسف که کسانی از داشتن بمب اتم حمایت و علت را داشتن سایر کشورهامیدانند.  اگر ۱۷۰ میلیارد دلار هزینه تعمیر و نوسازی پالایشگاهها و استخراج میشد ملت به این مشکلات خود ساخته گرفتار نمیشد.