دیدبان زنان
تحقیر پوشش زنان، تحقیر زنانگی
نعیمه دوستدار - در جهان امروز، دگرگونیهایی که در سبک زندگی اتفاق افتاده، نوری بر چهره زبان افکنده است و خشونتهای آن را نسبت به زنان و دیگر گروههای قومی و انسانی نشان میدهد.
تحقیر کاپیتان یک تیم ورزشی با «فرناز مجیدی» نامیدن او، تحقیر ابوالحسن بنیصدر با یادآوری اینکه با لباس زنانه از ایران فرار کرده است، در بوق و کرنا کردن ماجرای مجید توکلی دانشجوی زندانی و انتشار عکس او در حال فرار با لباس زنانه، گرداندن مجرمان با لباس زنانه در کردستان و موارد بیشماری از این دست که در ایران در سطوح مختلف اتفاق میافتد، تنها جلوههایی از فرهنگی است که زن بودن، لباس زنانه و صفات زنان را شایسته تحقیر میداند. این تحقیر به شکل گستردهای در ادبیات فارسی و زبان روزمره مردم ایران رواج دارد.
هفته گذشته، صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی، تعابیری را در مصاحبه خود با روزنامه ابتکار به کار برد که به شکل مستقیم به زنان برمیگشت.
او گفته بود: «اگر شما با سند پيدا کرديد که آقاي دکتر توکلي يک ريال از اموال بيتالمال را مستقيم و غير مستقيم را به طور نامشروع برداشته و استفاده کرده باشد من اسمم را عوض ميکنم و ميگذارم مثلا پريچهر زيباکلام و لباس زنانه تنم میکنم.»
بعد از انتشار این مصاحبه واکنشهای شدیدی از سوی زنان و فعالان حقوق زنان نسبت به این گفته صورت گرفت تا جایی که به سرعت در صفحه فیس بوک زیباکلام متنی با عنوان «عذرخواهی از بانوان محترم» منتشر شد: «با کمال تاسف و شرمندگی، بنده در جایی از مصاحبه اخیر با روزنامه ابتکار اصطلاحی به کار برده بودم که از بابت آن از همه بانوان عزیز و کاربران فیسبوک صمیمانه و از تهدل پوزش میطلبم.»
در این نوشته او تلاش کرده بود توضیح دهد که در جریان این مصاحبه، چون اعضای تحریریه روزنامه او را «بازجویی» میکردند و میخواستند ثابت کنند که او از رانت سیاسی و امنیتی دکتر توکلی برخوردار است، در اوج حرارت و جر و بحث در دفاع از توکلی، «مرتکب آن سخن سخیف شده» است.
صادق زیباکلام همچنین گفته بود: «اگر متن مصاحبه را برایم قبل از چاپ ارسال کردهبودند قطعاً آن جمله را حذف میکردم» و حتی مدعی شده است که تحریریه خود روزنامه هم میبایست آن قسمت را حذف میکرد، «همچنان که برخی مطالب دیگر را مقتضی ندانستند و حذف کردند».
به نظر میرسد که ذهنیت یک جامعه مردسالار، همواره ادبیاتی مغایر با حقوق برابر زنان تولید میکند. این ادبیات، ذهنیت و ارزشهایی ضد حقوق برابر انسانها در جامعه بازتولید میکند و نسبتهایی نابرابر، خشن و پرتبعیض به زنان میدهد. این مسئله البته تنها مختص زنان نیست و در مورد نژادها، اقوام و گروههای جنسی هم وجود دارد. در این ادبیات زن شدن و زن بودن، مایه تحقیر است و لباس زنانه پوشیدن عامل سرشکستگی.
لیلا موری، فعال زنان درباره جنسیتزدگی زبان به زمانه میگوید: «جنسیت زدگی زبان خاص زبان فارسی نیست. اینکه ما چقدر این زبان را اصلاح کنیم مسئله اصلی است. این کار در واقع کار نویسندهها، شاعرها، روشنفکران و کسانی است که جامعه حرفشان را گوش میدهد و بیشتر بر افکار عمومی اثرگذارند. جوکها و خشونتهای کلامی مثل اینکه من کمتر از زنم اگر فلان کار را بکنم و صفتهایی مثل جوانمردی و نامردی، همه نشاندهنده نفوذ این جنسیتزدگی هستند. اگر بخواهیم به سمت جامعه برابر برویم، احتیاج داریم که به سمت اصلاح زبان نیز پیش برویم.»
لیلا موری اما ماجرای صادق زیبا کلام را نیازمند تامل بیشتر میداند: «حرف صادق زیبا کلام حتی اگر لغرش زبانی باشد یا از ناخودآگاه او آمده باشد، نشاندهنده نهادینه شدن این تفکر زن ستیز و ضد زن در افکار آدمهاست. اگر گوینده سخن، روشنفکر باشد دردناکتر است، چون جامعه به روشنفکر به چشم کسی نگاه میکند که باید جامعه را اصلاح کند.»
زبان، از یک سو با اخلاق حاکم بر جامعه در ارتباط است و از سوی دیگر با حقوق بشر و سایر مفاهیم مدرن. به همین دلیل حساسیت و توجه به تغییرات زبان و شناخت روند کلاسیک آن میتواند عامل توسعه فرهنگ و ارتفای حقوق بشر در جامعه باشد. این مسئله نیز دوسویه دارد: از یک سو توسعه نیافتگی زبان میتواند ناقض حقوق بشر باشد و به عنوان مثال ادبیات سکسیتی و نفیکننده برابریهای جنسیتی ایجاد کند و از سوی دیگر، اصلاح زبان و حساسیت نسبت به آن میتوند عامل رشد فرهنگ برابری و ضامن رعایت حقوق بشر باشد. در جهان امروز، دگرگونیهایی که در سبک زندگی اتفاق افتاده، نوری بر چهره زبان افکنده است و خشونتهای آن را نسبت به زنان و دیگر گروههای قومی و انسانی نشان میدهد.
به نظر میرسد ادبیات و زبان ایران مانند دیگر زبانهای دنیا از این عارضه در امان نیست و شدت و دایره نفوذ آن تا به حدی است که این نوع گزینش کلمات حتی در زبان گروهها و طبقات روشنفکر جامعه نفوذ دارد و تنها گاهی مانند داستان مصاحبه صادق زیباکلام، نمود سانهای پیدا میکند.
بر مبنای اثر ناخودآگاهی که زبان بر ذهنیت میآفریند، داشتن نظام زبانی برابریجویانه، جامعه را به سوی ذهن و منش برابری جویانه میبرد؛ چیزی که عکس آن هم صادق است. بالا بردن حساسیت افراد و جامعه نسبت به جنسیتزدگی زبان و مقابله با به کارگیری زبان سلطه جو و جنسیتی، یکی از روشهایی است که از سوی برخی فعالان برابری جنسیتی و زبانشناسان مطرح و تلاش برای معادلسازی برای اصطلاحات دارای ارزشهای مردسالارانه، کم و بیش از سوی این فعالان انجام میشود.
واکنش در برابر به کارگیری ادبیات زن ستیز از سوی روشنفکران نیز یکی از شیوههای برخورد با این موضوع است. به همین دلیل برخی از فعالان زنان عذرخواهی صادق زیباکلام را کافی ندانستهاند و معتقدند که باید درباره این موضوعات با شدت بیشتری روشنگری کرد و این گروه از افراد را وادار کرد تا عملی جبرانکننده انجام دهند.
لیلا موری فعال زنان میگوید: «اینکه آقای زیباکلام عذرخواهی کرده، خیلیها را خوشحال کرده اما اگر از صمیم قلب است باید اشاره کند که چرا این اشتباه را میکنیم و چه کار باید کرد که این اشتباهها تکرار نشود. شاید این اتفاق مثبتی باشد که آگاهیسازی از سمت فردی بیاید که تاکنون مسئله زنان مسئلهاش نبوده است و جبران این اشتباه را از طریق آگاهیسازی انجام دهد. راستش من دقیقا نمیدانم زیباکلام باید چه کند، ولی چیزی که میدانم این است که در آمریکا، نمونههای زیادی از آدمهای معروف حرفهای نژادپرستانهها یا ضد همجنسگراها زدند و سازمانهایی که با آنها کار میکردند قرادادهایشان را لغو کردند. در مورد یک مجری برنامه معروف رادیویی، حرفی سکسیستی او علیه زنی که به نفع سقط جنین صحبت کرده بود، باعث شد تعداد بینندهها و اسپانسرهای برنامهاش پایین بیاید، ولی در مورد ایران و زیباکلام من فقط میتوانم ببینم عملکردش چه خواهد بود و آیا این عذرخواهی واقعاً هم در عمل نشان داده میشود یا نه. آیا میتوانم انتظار داشته باشم که آقای زیباکلام اگر واقعاً به این نگاه سکسیستی اعتراض دارد، مقاله هایی برای خوانندههایش بنویسد و در این زمینه آگاهی سازی کند؟ آنوقت میشود امیدوار بود که این عذرخواهی نتیجهای داشته باشد.»
چند خبر دیگر:
افزایش ۲۲ درصدی مراجعان سقط درمانی
سقط جنین در ایران غیرقانونی است مگر اینکه برای پیشگیری از تولد نوزادان معلول یا برای نجات جان مادر انجام شود. به جز این هر نوع ختم بارداری غیر قانونی است و در شرایط غیراستاندارد و ناامن صورت میگیرد.
هفته گذشته، سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد که در شش ماهه نخست امسال سه هزار و ۹۰۴ نفر برای دریافت مجوز سقط درمانی به مراکز پزشکی قانونی سراسر کشور مراجعه کردهاند که این رقم نسبت به سه هزار و ۱۸۲ مورد سال قبل ۲۲٫۷ درصد افزایش نشان میدهد.
به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پزشکی قانونی کشور، بر اساس آمارهای موجود، از میان مراجعان دوهزار و ۷۵۳ نفر شرایط دریافت مجوز سقط درمانی را داشتند و برای آنان مجوز سقط صادر شده است.
همچنین در نیمه اول سال گذشته استانهای تهران با ۹۰۲ مورد، فارس با ۲۷۴ مورد و خراسان رضوی با ۲۵۷ مورد بیشترین مراجعان سقط درمانی را داشتهاند.
یکی از نکات ضروری برای بررسی تقاضای سقط درمانی در مراکز پزشکی قانونی سن جنین است به این ترتیب که اگر سن جنین از ۱۹ هفته بیشتر باشد یا براساس سونوگرافی، بیش از چهار ماه از زمان لقاح گذشته باشد به هیچ وجه برای فرد متقاضی مجوز سقط صادر نخواهد شد.
همچنین وجود خطر جانی برای مادر در صورت ادامه بارداری یا عقب افتاده و ناقصالخلقه بودن جنین به نحوی که نگهداری از آن برای مادر ایجاد حرج کند، از جمله مواردی است که در صورت وجود هر یک از آنها با درخواست مادر و با تشخیص سه پزشک متخصص و تایید پزشکی قانونی، مجوز سقط درمانی صادر میشود؛ البته به شرط آنکه سن حاملگی کمتر از چهارماه پس از لقاح باشد. بنابراین همه ناهنجاریهای جنینی موجب صدور مجوز سقط درمانی نخواهد شد.
البته از آنجا که زمان رسیدگی به پروندههای سقط درمانی بسیار اهمیت دارد، تنها مورد از وظایف پزشکی قانونی که بررسی آن نیازی به دستور مقام قضائی ندارد، رسیدگی به موارد درخواست سقط جنین است تا مدارک متقاضیان در اسرع وقت رسیدگی و در صورت وجود شرایط قانونی با درخواست سقط جنین موافقت شود.
متقاضیان سقط درمانی که شرایط لازم را دارند و پزشکی قانونی نیز برای آنان مجوز صادر کرده باید پیش از پایان چهار ماهگی (۱۹ هفتگی و ولوج روح در جنین) و در کوتاهترین زمان پس از دریافت مجوز برای انجام سقط به بیمارستان مربوط مراجعه کنند زیرا بیمارستانها نیز پس از چهار ماهگی اقدام به سقط نمیکنند حتی اگر قبل از این تاریخ پزشکی قانونی مجوز را صادر کرده باشد.
بدحجابها اجازه پرواز نخواهند داشت
با وجود امیدهایی که برای کمرنگ شدن نقش پلیس در برخورد با پوشش زنان به وجود آمده و با وجود انتشار اخباری در هفتههای گذشته که حاکی از سپرده شدن طرح امنیت اخلاقی به وزارت کشور بود، اما انتشار خبری درباره برخورد با پوشش زنان در در فرودگاهها باز نگرانی زنان و فعالان اجتماعی را برانگیخته است.
رئیس پلیس فرودگاههای ایران گفته است که به «بدحجابها» اجازه پرواز داده نخواهد داشت. حسن مهری، یکشنبه ۲۶ آبانماه، در گفتوگو با خبرگزاری مهر با اشاره به طرح موسوم به «امنیت اخلاقی» گفت که این طرح با قدرت در تمامی فرودگاههای کشور اجرا میشود.
بر پایه این طرح و گفتههای رئیس پلیس فرودگاههای ایران، به «بد حجاب» به هنگام ورود به سالنهای فرودگاه تذکر داده خواهد شد و در صورت عدم «اصلاح حجاب»، از ورود آنان به سالن فرودگاه و پرواز جلوگیری خواهد شد.
نظرها
Samad
آقای صادق زیباکلام آنچه را که در قلب خود داشته به زبان و در کلامی بسیار نا زیبا جاری نموده و عذرخو اهی نه تنها دردی را دوا نکرده بلکه اعتبار او را بیشتر خدشه میکند اگر که اعتباری هرگز به *** وجود داشته باشد. و این است حکایت اکثریت صاحبنظران این نظام پوشالی که قلبهاشان را حجابی از سیاهی و ظلمت پوشانده و زبانشان چون نیش افعی سمی و خطرناک.
بهنام
تازه این آقا باسواد مون بوده ، وای به حال بیسوادان .
Samad
در ذکر اینکه آقای صادق زیبا کلام در کلام خود با خود هم صادق نیست و اینکه کلام او نازیبا و فاقد اعتبار است چه ایرادی بود که کامنت بالا ستاره باران و ناقص شد؟!؟ !
رضا
لزوما سخن زیبا کلام تحقیر زنان نیست و به نظرم این موضوع بیش از حد بزرگ نمایی شده است. در ضمن ایشان از بیان این سخن عذر خواهی کرد. ظاهرا فعلا دیوار زیبا کلام از همه کوتاهتر است!
باستر
جناب صمد گرامی، عذرخواهی صادق ِ زیباکلام کار را بدتر و خراب تر میکند؟ این کامنت ها و نظرات ِ حضراتی چون شماست که کار را بدتر و خراب تر میکند، این خوب بود صادق زیباکلام که این حرف را زده بود اظهار میکرد من اشتباهی نکرده ام؟ یا بالفرض من اصلا" همچین حرفی را نزده بودم؟ یک مثقال انصاف در نقد و تحلیل و تایپ کردن کامنت با انگشتان ِ مبارک بدچیزی نیست دوست ِ من. ثانیا این گونه در واکنش ها تمام فرهنگ ِ زبانی ِ یک جامعه را در زیباکلام مصداق یابی کردن عجیب است در نوع خودش! این سنخ شوخی و یا کنایه در ادبیات گفتاری ما کاربرد بسیار دارد، اما کاربرد آن به هیچ وجه لزوما" نتیجه زن ستیزی و تحقیر زنان نیست. کم ندیده ام زنانی را که خود در شوخی ها و کنایه های خود از اصلاحات مشابه استفاده کرده اند... زنانی که از لحاظ حقوق خود را همانقدر میدانند که مردان... و مردانی که الفاظ مشابه را به کار برده اند، اما خود را همانقدر میدانند که زنان را... به کارگیری این گونه الفاظ یک جریان مسلط در ادب گفتاری ماست، درنتیجه نه ارتباط به ناخودآگاه پیدا میکند، نه به زیگموند فروید، نه صادق زیباکلام. این که یک سری آدم های اسم و رسم دار اینقدر سطحی و ساده نگرانه مسائل را با هم مخلوط کنند و از خودشان یک نتیجه ای بسازند و بعد چهچهه بزنند که اوضاع اجتماع و روشنفکرهای این اجتماع فلان است و بهمان، برای من بسیار عجیب است. یک مثال میزنم فقط، من به خداوند اعتقاد ندارم، اما وقتی مشکلی از سرم میگذرد، یا خبر خوبی به من میرسد، میگویم خدا را شکر. آیا این یعنی خدا در ناخودآگاه من لانه کرده است؟ یا زبانم میگوید به خدا معتقد نیستم، اما در ناخودآگاه به خدا باور دارم؟ رابطه سخن و ناخودآگاه باید در تجلیات درونی فرد هنگام آفرینش هنری مورد بررسی قرار گیرد، نه هنگامی که اصطلاحات و خصوصیت های عجین با زبان خود را نشان میدهند، حالا این خصوصیت ها از دهان هر که در بیایند ربطی به ناخودآگاهش پیدا نمیکنند، چه من باشم، چه برادرم باشم، چه پسر عمه ام. مقاله بسیار سطحی و مشوش دامن زده بود به چیزهایی که از منظر مورد بررسی، کوچکترین اهمیتی ندارد؛ چه رسد به دامن زدنش!