«زندگی ادل»؛ روایتی از خودیابی یک دختر نوبالغ
مجتبا یوسفیپور – نمایش عمومی «زندگی ادل» در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شد. عبدالطیف کشیش در این فیلم روایتی به دست میدهد از خودیابی جنسی یک دختر نوبالغ.
این هفته نمایش عمومی فیلم «زندگی ادل» ساخته تحسینشده عبدالطیف کشیش، فیلمساز تونسیتبار فرانسوی در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شد. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«زندگی ادل» نخستینبار در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن امسال به نمایش درآمد و موفق شد جایزه نخل طلایی کن و جایزه منتقدان این جشنواره را در رقابت با دیگر فیلمهای قدرتمند این بخش از آن خود کند. سپس در بسیاری از جشنواره معتبر دیگر چون نیویورک، لندن، تلوراید و تورنتو نیز به روی پرده رفت و جوایزی به دست آورد. این فیلم از اول ماه نوامبر تحت عنوان « آبی گرمترین رنگ است» به شکل محدود در سینماهای آمریکا به نمایش درآمده و در هفتههای آینده در بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی چون سوئد، آلمان و اتریش نیز به روی پرده میرود.
اما سیموندز منتقد «توتال فیلم»: «زندگی ادل» یکی از بهترین فیلمهای سال است. این فیلم تماشاگر را چنان جذب خود میکند که نمیتواند از تماشایش دست بکشد.
فیلم داستان زندگی ادل و ورود او به دنیای بزرگسالی و شناخت خویشتن است. ادل دختر ۱۵ ساله باکرهای است که تصمیم دارد در آینده معلم شود و در رؤیاهایش به اولین عشق خود فکر میکند. او با اما، دختری مو آبی که دانشجوی رشته هنر است آشنا میشود و ابتدا در خیالش خود را با او تصور میکند، اما بعدتر خیال به واقعیت میپیوندد و رابطهای میان ادل و اما شکل میگیرد؛ رابطهای که با پیچیدگیهایش زندگی ادل را دگرگون میکند و به شناخت تازهای از خود میرساند.
عبدالطیف کشیش و گالیا لاکرویکس (تدوینگر و همکار فیلمنامهنویس کشیش در بیشتر ساختههایش) بر اساس «گرافیک نوول» و یا کتاب مصوری به همین نام نوشته جولی مارو، فیلمنامه این فیلم را نوشتهاند. کتاب که همچنین با عنوان «فرشته آبی» نیز شناخته میشود، داستان رابطه عاشقانه دو زن جوان در فرانسه اواخر دهه ۱۹۹۰ را روایت میکند. این کتاب نخستینبار در سال ۲۰۱۰ میلادی در فرانسه منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت و جوایزی نیز به دست آورد. یک سال بعد عبدالطیف کشیش که تصمیم گرفته بود بر اساس این کتاب فیلمی بسازد، با خرید حقوق سینمایی آن نوشتن فیلمنامه را آغاز کرد.
کشیش درباره چگونگی رفتن به سوی این داستان و نقطه اولیه شروع ساخت این فیلم میگوید: «دو چیز جرقه اصلی ساخت این فیلم بود. اولین جرقه، ماجرایی بود که در زمان ساخت دومین فیلمم "بازیهای عشق و شانس" اتفاق افتاد. در آن فیلم کارول فرانک نقش معلمی را بازی میکرد، او در آن زمان مشکلات شخصی خودش را داشت و با این حال مجبور بود به کارش ادامه دهد و اتفاقهایی که افتاد باعث شد این ایده برای اولینبار به ذهن من خطور کند. اما آن زمان از این ایده اولیه راضی نبودم و احساس میکردم کافی نیست و برای تبدیل شدن به فیلم کمبودهایی دارد. جرقه دوم زمانی خورد که کتاب «آبی گرمترین رنگ است» را در ارتباط با رابطه عاشقانه این دو زن همجنسگرا خواندم. از اینجا این دو داستان، داستان آن معلم و داستان منحصر بهفرد کتاب با یکدیگر درآمیختند و شروع به پرورش دادن آن کردم که ببینم به کجا میرسد و اینطور بود که پروسه ساخت این فیلم آغاز شد.»
عبدالطیف کشیش، این نویسنده، کارگردان و بازیگر ۵۳ ساله در تونس متولد شده و در سن شش سالگی به همراه خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کرده است. او نخست به تحصیل تئاتر پرداخت و کارش را با بازی در تئاتر آغاز کرد و در جشنوارههای نامداری چون جشنواره آوینیون به روی صحنه رفت. در سال ۱۹۸۵ با بازی در نقش اصلی فیلم «چای نعنا» ساخته عبدالکریم بهلول به سینما روی آورد و در سالهای بعد در چندین فیلم با نام عبدل کشیش بازی کرد. در این دوران تصمیم گرفت به کارگردانی روی بیاورد، برای همین چندین فیلمنامه نوشت اما نتوانست هیچیک از آنها را بفروشد و یا به مرحله تولید برساند.
سرانجام در سال ۱۹۹۹ فیلم «گناه ولتر» را جلوی دوربین برد که سال بعد در جشنواره فیلم ونیز هم به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفت و جوایزی چون جایزه بهترین فیلم اول را از آن خود کرد. کشیش در سال ۲۰۰۳ فیلم «بازیهای عشق و شانس» را ساخت که مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و در سیامین دوره جوایز سزار چهار جایزه اصلی از جمله جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را به دست آورد. سیر صعودی موفقیتهای کشیش با ساختن سومین فیلمش «راز دانه» در سال ۲۰۰۸ ادامه پیدا کرد. این فیلم نیز علاوه بر بردن چهار جایزه اصلی سزار در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم ونیز به روی پرده رفت و پنج جایزه از جمله جایزه فیپرشی این جشنواره را نصیب کشیش کرد. ساخته بعدی او «ونوس سیاه» در سال ۲۰۱۰ اگرچه به بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم ونیز راه یافت، اما نتوانست چون دیگر ساختههای این فیلمساز موفقیتی به دست آورد. «زندگی ادل» پنجمین فیلم بلند عبدالطیف کشیش در مقام کارگردان است که تا اینجا یکی از مهمترین جوایز سینمایی جهان یعنی نخل طلای جشنواره فیلم کن را نصیب این فیلمساز کرده است.
یان فریر منتقد «امپایر»: «زندگی ادل» تکاندهندهترین فیلم عاشقانه سال است با دو بازی بسیار عالی و طبیعی.
اما این تازهترین ساخته کشیش از جهات دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته و جنجالساز شده است. از نکاتی که بسیاری به آن اشاره داشتهاند تصاویر بیپرده و نشان دادن رابطه و عشقبازی میان دو شخصیت اصلی فیلم است. همچنین داستان فیلم، یعنی رابطه عاشقانه دو زن با یکدیگر با توجه به مسائل روزمره و مشکلات جامعه همجنسگرایان باعث شده که فیلم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. از سوی دیگر پس از نمایش فیلم در جشنواره فیلم کن، گروهی از عوامل آن در گفتوگو با رسانهها از شیوه کار کردن کشیش انتقاد کردند و او را متهم به سوءاستفاده از عوامل فیلمش کردند. بنا بر برنامهریزی اولیه قرار بود که فیلم در فاصله زمانی حدود دو ماه و نیم فیلمبرداری شود، اما این زمان به پنج ماه افزایش یافت و به گفته برخی از عوامل فیلم، برخوردهای نادرست و غیر اخلاقی کارگردان باعث شد که برخی از عوامل از ادامه کار خودداری کنند. این ماجراها ادامه پیدا کردند و در نهایت در ماه سپتامبر دو بازیگر اصلی فیلم نیز از برخوردهای کشیش در هنگام ساخت فیلم گلایه کردند و اعلام کردند دیگر با او کار نخواهند کرد. همچنین جولی مارو، نویسنده کتاب از نسخه نهایی فیلم ابراز نارضایتی کرده و گفته که کشیش درک درستی از رابطه عشقی و جنسی میان دو زن داستان نداشته است. کشیش نیز در پاسخ به این انتقادات توضیح داده که برای او نفس رابطه عاشقانه و عشق در داستان مهم بوده و نه رابطه میان دو همجنسگرا. به گفته کشیش این رابطه میتوانست میان دو جنس مخالف نیز شکل بگیرد و باز به همین شکل علاقه و توجه او را برای بیان این داستان برانگیزد.
اما این سختگیریهای کشیش باعث شد که بنا به گفته عوامل فیلم، او برای ساخت فیلم سه ساعتهاش حدود ۷۵۰ دقیقه فیلم بگیرد. کشیش اشاره میکند که بخشی از زمان زیاد فیلمبرداری مربوط به بداههپردازی بوده و بخشی دیگر از آنجا ناشی شده که در هر صحنه او به دنبال پیدا کردن بهترین زاویه برای فیلمبرداری بوده است. برای همین گاه بعد از چندین ساعت کار کردن تصمیم میگرفته که از زاویهای دیگر دوباره همان صحنه را فیلمبرداری کند.
او درباره این موضوع و میزان وفاداریاش به فیلمنامه میگوید: «این پنجمین فیلم من است. در اولین فیلمم خیلی به فیلمنامه وفادار بودم اما بعدتر احساس کردم نیاز دارم در هنگام ساخت فیلم آزادی بیشتری داشته باشم. به مرور یاد گرفتم که اعتماد کنم و از فیلمنامه فاصله گرفته و اجازه دهم که اتفاقها سر صحنه رخ دهند. خلاقیت در تمامی پروسه ساخت یک فیلم اتفاق میافتد و این چیزی است که در نقطه مقابل جریان رایج تولید قرار دارد. چرا که در جریان رایج همه انتظار دارند که همه چیز را از پیش بدانند، اینکه در چه روزی چه صحنهای را فیلمبرداری میکنید، بازیگران چه چیزی میپوشند، چقدر هزینه برمیدارد، زمان فیلم چقدر خواهد بود و چیزهایی مانند این. اینها چیزهایی هستند که در یک جریان تولید معمولی باید انجام شوند و همه آنها در برابر این حس طبیعی خلاقیت و خلق کردن هستند که شما میخواهید دنبال کنید و ببینید در نهایت نتیجهاش چه خواهد شد. برای همین من بار دیگر به سراغ ساخت فیلمهای کمهزینه رفتهام، چرا که میتوانید آزاد باشید و کشف کنید و به فیلمنامه محدود نشوید. این گونهای از فیلم ساختن است که من دوستش دارم اما معنایش این نیست که کار کارگردانهایی را که بر خلاف من کار میکنند و پیش از تولید از همه نکات فیلم مطمئن هستند و شاهکارهایی هم خلق میکنند تحسین نمیکنم. اما این روش برای من راضیکننده نیست و من نیاز به آزاد بودن دارم.»
«زندگی ادل» بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفته و نقدهای مثبتی بر آن نوشته شده است. اما سیموندز منتقد «توتال فیلم» با دادن پنج ستاره کامل به فیلم آن را یکی از بهترین فیلمهای سال خوانده که تماشاگر را چنان جذب خود میکند که نمیتواند از تماشایش دست بکشد. یان فریر منتقد «امپایر» نیز پنج ستاره نثار فیلم کرده و آن را تکاندهندهترین فیلم عاشقانه سال با دو بازی بسیار عالی و طبیعی توصیف کرده است. در نهایت جیمز براردینلی منتقد «ریل ویوز» با دادن سهونیم ستاره از چهار ستاره خود به فیلم، آن را فیلمی بسیار قدرتمند با بازیهایی عالی توصیف میکند که نه تنها به خوبی زندگی شخصیت اصلیاش را بر پرده به تصویر میکشد، بلکه باعث میشود تماشاگران نیز در آن شریک شوند و احساسات و تصمیمگیریهای شخصیت اصلی را درک کرده و تجربه کنند.
«زندگی ادل» با زمان ۱۷۹ دقیقه محصول سال ۲۰۱۳ کشورهای فرانسه، اسپانیا و بلژیک است.
نظرها
آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفتروز نامه حقوق بشر زنان ـ شماره 25
[…] «زندگی ادل»؛ روایتی از خودیابی یک دختر نوبالغ رادیو زمانه ۹ آذر ۱۳۹۲ «زندگی ادل» نخستینبار در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن امسال به نمایش درآمد و موفق شد جایزه نخل طلایی کن و جایزه منتقدان این جشنواره را در رقابت با دیگر فیلمهای قدرتمند این بخش از آن خود کند. سپس در بسیاری از جشنواره معتبر دیگر چون نیویورک، لندن، تلوراید و تورنتو نیز به روی پرده رفت و جوایزی به دست آورد. این فیلم از اول ماه نوامبر تحت عنوان « آبی گرمترین رنگ است» به شکل محدود در سینماهای آمریکا به نمایش درآمده و در هفتههای آینده در بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی چون سوئد، آلمان و اتریش نیز به روی پرده میرود. […]