ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

به مناسبت روز جهانی ایدز، اول دسامبر

ایدز، تابو، مبارزه

رضا حاجی‌حسینی - معاون وزیر بهداشت ایران نسبت به شیوع بیماری ایدز در میان کودکان کار و خیابانی هشدار داده است.

چشم‌های درشت و مشکی‌اش آنقدر باز بود که سخت می‌شد باور کرد نوزادی دو روزه است. مدام گریه می‌کرد و توجه همه به او جلب شده بود. بین سی و چند نوزاد در دستگاه‌های انکوباتور بخش نوزادان، او  با بقیه فرق داشت. این تفاوت، مثلث زردی بود که روی شیشه دستگاه چسبانده بودند. مثلث زرد خطر!

یک بسته دستکش یکبار مصرف هم برای یادآوری احتیاط بیشتر به پزشکان بالای سرش بود. هیچ وقت چهره غمگین آن پزشک که جواب آزمایش او را دید از خاطرم نخواهد رفت و چهره آن بهیار که هر بار گریه‌های دخترک امان همه را می‌برید، او را بغل می‌کرد و بچه به بغل، کارهایش را انجام می‌داد. نوزادی زاده شده از مادری مبتلا بهHIV  مثبت و اعتیاد.»

بیماری، هر چه که باشد، از یک سرماخوردگی ساده بگیر تا مشکلات شدید جسمی و روحی، انواع و اقسام سختی‌‌ها را با خودش می‌آورد. آن هم نه فقط برای شخص بیمار، که حتی برای تمام نزدیکان او. در این میان، بیماری‌هایی هستند که غیر از رنج و ملال جسمی و روحی، فشار مضاعف قضاوت و پس‌زدگی جامعه را هم به فرد بیمار و بستگانش تحمیل می‌کنند. ایدز، بهترین مثال این بیماری‌هاست.

با وجود آنکه روز جهانی ایدز در حال حاضر از متن تقویم ایران خارج شده است، اما فرا رسیدن این روز (اول دسامبر)، همچنان یکی از جدی‌ترین مناسبت‌ها برای پرداختن به این بیماری و زوایای تاریک آن در ایران است. زوایای تاریکی که گاه حتی به بازداشت و زندانی شدن فعالان مبارزه با ایدز انجامیده و عرصه را برای آنها که به اعتبار جامعه مدنی به فعالیت در این حوزه پرداخته‌اند، تنگ کرده است.

به عنوان نمونه، دکتر آرش علایی، متخصص ایدز و اعتیاد و یکی از بنیانگذاران کلینیک‌های مثلثی برای درمان ایدز، اعتیاد و هپاتیت در ایران که همراه برادرش دکتر کامیار علایی، در سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳ خورشیدی)، مؤسسه غیر دولتی پارس را راه‌اندازی کرده بودند و در زمینه پژوهش‌های ایدز و اعتیاد فعال بودند، پنجم تیرماه سال ۱۳۸۷ بازداشت شدند. این دو پزشک به اتهام براندازی نرم به ترتیب به شش و سه سال حبس محکوم شدند. کامیار علایی دو سال و نیم در حبس بود. آرش علایی هم شهریور ماه ۱۳۹۰، با اعتراض‌های جهانی به ادامه بازداشتش آزاد شد.

ایدز و تازه‌ترین آمارها

در تازه‌ترین خبرها درباره ایدز، معاون وزیر بهداشت ایران نسبت به شیوع این بیماری در میان کودکان کار و خیابانی هشدار داده است. علی‌اکبر سیاری، ویروس ایدز را به مینی تشبیه کرده که هر لحظه ممکن است پای کسی روی آن برود و منفجر شود.

او ششم آذر ماه ۱۳۹۲، به خبرگزاری مهر گفته است: «در مطالعه‌ای که دو سال پیش روی هزار کودک کار و خیابان در شهر تهران انجام شد، به نتایج نگران کننده‌ای دست یافتیم. میزان شیوع ایدز در این گروه از کودکان چهار و نیم درصد است، در حالی که آمار کشوری شیوع ایدز، یک دهم درصد است. یعنی میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، ۴۵ برابر سایر افراد جامعه است و این می‌تواند زنگ خطری جدی باشد.»

سیاری با اشاره به سایر نتایج این مطالعه تحقیقی گفته است: «۷۲ درصد این کودکان گفته‌اند که دوستان‌شان سوء مصرف مواد مخدر دارند و این نشان می‌دهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند. ۱۵ درصد این کودکان هم اعلام کرده‌اند که خودشان مواد مخدر مصرف کرده‌اند. چهار و شش دهم درصدشان هم گفته‌اند که مواد تزریقی استفاده کرده‌اند.»

از سوی دیگر، در حالی که تعداد مبتلایان به ویروس ایدز در ایران تا پایان فروردین ماه سال ۱۳۹۲، ۲۶ هزار و ۱۲۵ نفر اعلام شده بود، عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، پنجم آذر ماه به خبرگزاری فارس گفته که این آمار تا اول مهر ماه امسال، از مرز ۲۷ هزار نفر گذشته. او شایع‌ترین سن ابتلا به ایدز را ۲۵ تا ۳۴سالگی اعلام کرده است.

این در حالی است که خبرگزاری ایرنا در گزارشی به تاریخ یازدهم تیرماه ۱۳۹۲، برآورد کارشناسان از تعداد مبتلایان به ایدز را بیش از ۹۳ هزار نفر اعلام کرده بود و این یعنی حدود ۷۰ هزار نفر از ابتلای خود به بیماری ایدز آگاه نیستند.

صداقت همچنین با اشاره به آماری از سال ۱۳۹۱ گفته است: «در سال ۹۱ از مجموع افراد شناسایی شده مبتلا به این ویروس، ۵۲ و دو دهم درصد از طریق سرنگ آلوده، ۳۳ و دو دهم درصد از طریق رابطه جنسی و سه و سه دهم درصد از راه انتقال مادر به کودک به این ویروس مبتلا شده‌اند و در هشت سال گذشته، هیچ موردی از ابتلا به ویروس ایدز از طریق انتقال خون در کشور گزارش نشده است.»

گرچه مجموعه این اعداد و ارقام به صد نمی‌رسد اما نکته عجیب‌تری هم در صحبت‌های عباس صداقت وجود دارد. در حالی که در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰، با تصويب شورای عالی انقلاب فرهنگی و تائيد رئيس‌جمهور وقت، «روز جهانی ايدز» از متن تقويم رسمی ایران حذف شد، صداقت خبر از برگزاری مراسم این روز داده است: «مراسم روز جهانی ایدز، یکشنبه، دهم آذر ماه، در سالن امام جواد وزارت بهداشت در شهرک غرب تهران برگزار می‌شود. شعار روز جهانی ایدز امسال تشخیص زودتر و درمان مؤثر‌تر ‌است. هفته اطلاع‌رسانی ایدز هم از نهم تا پانزدهم آ‌ذر در سراسر کشور برگزار می‌شود.»

ایدز و آینده‌ آن

مبارزه با ایدز در ایران دشواری‌های خاص خود را دارد و به نظر می‌رسد برای فرهنگ‌سازی و کنترل این بیماری، راه درازی پیش روی فعالان این عرصه باشد.

کامیار علایی، پزشک و پژوهشگر دانشگاه هاروارد و ازجمله پزشکانی که سابقه طولانی در مبارزه با این بیماری دارد، درباره آینده ایدز در ایران به رادیو زمانه می‌گوید: «برای نگاه کردن به آینده بیماری ایدز در ایران بهتر است ما نگاه بکنیم به وضعیت جمعیتی ایران. ۷۰ درصد جمعیت ایران زیر ۳۵ سال هستند و ۵۰ درصدشان بین ۱۷ تا ۲۷ سال. به همین خاطر درصد قابل توجهی از جمعیت ما در معرض خطر گرایش به اعتیاد و رفتارهای جنسی محافظت نشده هستند.»

او در ادامه با اشاره به شرایط دشوار فعالیت‌های مرتبط با ایدز در سال‌های گذشته می‌گوید: «در ایران، به ویژه در طول دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، ما با سیاست مخفی کاری مواجه بودیم که به ایدز آن اولویتی را که باید، نمی‌دادند و انکار می‌کردند که جوان‌ها در معرض خطر رفتارهای جنسی محافظت نشده هستند.»

کامیار علایی می‌گوید: «اگر شما نگاه بکنید به آمارهای سالانه، مهم‌ترین شاخص‌هایی که در این آمار‌ها وجود دارند، دو شاخص هستند. اول اینکه چند درصد مبتلایان به ایدز از بیماری خود آگاهی دارند. در ایران تا به امروز حدود ۲۷ هزار مورد ثبت شده است، اما بر اساس تخمین‌های سازمان جهانی بهداشت، بیش از صد هزار مورد HIV در ایران وجود دارد. یعنی حدود ۷۳ درصد از موارد HIV ایدز در ایران، نمی‌دانند که مبتلا هستند و همین مسئله باعث می‌شود که این افراد ناخواسته عفونت را به همسر، فرزندان یا شریک جنسی خود منتقل کنند. در صورتی که در کشورهای دیگر و به عنوان مثال در آمریکا، ۹۵ درصد از افراد مبتلا از وضعیت خود اطلاع دارند.»

او اضافه می‌کند: «مورد دوم، روند شناسایی موارد مبتلا شده در طول یک سال است. از سال ۲۰۰۵ میلادی تا سال گذشته، درصد موارد شناسایی شده در ایران، هر سال حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد نسبت به سال قبل از آن، کاهش پیدا کرده است و این نشان می‌دهد که متأسفانه افرادی که در معرض خطر ایدز هستند به خاطر انگ و تابویی که ایجاد شده، دیگر به مراکز ویژه (کلینیک‌های مثلثی) که در گذشته مراجعه می‌کردند، مراجعه نمی‌کنند. در واقع ما وضعیت پیدا کردن موارد جدید HIVمان نسبت به سال‌های قبل روند نزولی دارد در صورتی که انتظار داریم با وجود برنامه‌های آموزشی این روند رشد صعودی داشته باشد.»

ایدز و ناگفته‌های آن

درباره ایدز در «ایران اسلامی» حرف و حدیث نگفته بسیار است. درباره برخی جنبه‌های ابتلا به ایدز به صراحت سخن گفته نمی‌شود. رابطه جنسی مهمترین این ناگفته‌هاست که نه تنها در رسانه‌های جمعی (حکومتی و غیر حکومتی) کمتر جایی پیدا می‌کند، که حتی در میان عموم مردم هم جای مطرح شدن به شکلی دقیق و علمی ندارد.

رادیو زمانه پیشتر در گزارشی ضمن گفت‌وگو با چند شهروند، درباره شیوع بیماری ایدز از طریق رفتارهای جنسی پر خطر، به طرح این موضوع پرداخته است. امیر پیرزاد، ایرانی مقیم سوئد هم در این باره به زمانه می‌گوید: «به نظر می‌رسد تابوی ایدز در جامعه ایران که خود برآمده از تابوی روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج است، تا حدی بر نگاه دولت هم تأثیرگذار است. من شخصاً مطمئن نیستم که این تابو تا چه حد برگرفته از نقش اعتیاد و تا چه حد برگرفته از روابط جنسی به اصطلاح پر خطر است، اما حدسم این است که نقش روابط جنسی در تابو شدن این قضیه مهمتر است.»

به نظر می‌رسد فردی که در ایران به دام ایدز می‌افتد، نه تنها تنش رنجور و روانش افسرده می‌شود، بلکه مدام خود را در برابر چشمان قضاوت‌کننده و پرسش‌گر جامعه می‌یابد؛ چشم‌هایی گاه چنان حریص که بی‌رحمانه سر تا پای او را برانداز می‌کنند و در چشم‌بر‌هم‌زدنی، ده‌ها دلیل برای بیماری پیدا می‌کنند. رهگذرانی که با ربط دادن ایدز به بی‌بند و باری جنسی و اعتیاد، شاید تلاش می‌کنند تا خلأهایی را در خود پر کنند.

اگر جامعه درگیر قضاوت‌ها و تابوهایش است، نقش دولت چیست؟ پیرزاد با طرح این پرسش می‌گوید: «خلق و خوی هر دولتی، برآیند خلق و خوی مردمان همان کشور است. از این که بگذریم، دولت وظایف روشن و مشخصی دارد که او را ملزم می‌کند مرزهای نگاهش را فراتر از تابوها و قضاوت‌های شخصی و گروهی بگستراند. دولت وظیفه دارد درمان در دسترس و با کیفیت را برای شهروندانش تأمین کند و در این راه، تلاشش باید بر این باشد که تا حد امکان، نقش عوامل جداکننده‌ای مثل نوع بیماری، دلیل بیماری و طبقه و سطح اجتماعی را در پروسه‌های درمانی کمرنگ سازد.»

در مقابل این نگاه اما با توجه به تغییر سیاست‌های جمهوری اسلامی برای افزایش جمعیت، حتی وسایل پیشگیری از بارداری در خانه‌های بهداشت به طور رایگان در اختیار مادران قرار نمی‌گیرد، گرچه مدیر‌کل سلامت خانواده وزارت بهداشت پیشتر گفته بود که ارائه خدمات به افراد دارای رفتارهای پرخطر، مادرانی که بارداری‌های پرخطر دارند و اقشار آسیب‌پذیر همچون سال‌های گذشته ادامه دارد.

علی سنگی گفته بود: «در استان‌هایی که نرخ رشد جمعیت پایین است، دیگر به خانمی که تازه ازدواج کرده مانند قبل خدمات پیشگیری ارائه نمی‌شود بلکه آموزش فاصله‌گذاری‌های مناسب برای بارداری و آگاهی لازم برای فرزند‌‌پروری قبل، ‌حین و بعد از بارداری داده می‌شود.»

کامیار علایی درباره این تغییر رویکرد ایران به مقوله تنظیم خانواده و تأثیر احتمالی آن بر بیماری ایدز، می‌گوید: «یکی از راه‌های شایع انتقال HIV ایدز از طریق رفتارهای جنسی است و اگر آمارهای وزارت بهداشت را ببینید، حدود ۳۵ درصد موارد شناسایی شده ایدز در سال گذشته، از راه رفتارهای جنسی بوده. از طرف دیگر سن بلوغ جنسی حدود ۱۵ سال است و سن ازدواج ۳۰ تا ۳۵ سال. یعنی این جمعیت جوان حدود ۱۵ تا ۲۰ سال در معرض رفتارهای جنسی محافظت نشده هستند.»

او اضافه می‌کند: «در برنامه‌های تنظیم خانواده، یک رکن اساسی، ارائه رایگان یا دسترسی مناسب به کاندوم است. وقتی این سیاست‌ها تغییر پیدا می‌کند، سیاست عدم دسترسی به کاندوم و عدم در اختیار گذاشتن کاندوم در دستور کار قرار می‌گیرد. همین مسئله می‌تواند به صورت غیر مستقیم و در بلند مدت، شانس انتقال HIV و بیماری‌های مرتبط با روابط جنسی را افزایش دهد.»

ایدز و راه حل‌های آن

به نظر می‌رسد نخستین قدم برای حل هر مشکلی، تشخیص درست مشکل و ابعاد آن است. به عبارت دیگر، پذیرش وجود مشکل و تلاش برای شناسایی میزان آن و خسارت‌ها و طبعاتش، در محیطی علمی، آرام و منطقی، اولین گام در راه حل مؤثر آن مشکل است. پیرزاد که در محیطی علمی فعالیت می‌کند، درباره ارتباط این رویکرد با بیماری ایدز می‌گوید: «نقش تابوی ایدز در همین مرحله‌ اول تأثیرگذار است.

اگر ایدز تابو باشد، متأسفانه نه جامعه و نه دولت تمایلی به پرسشگری صادقانه و کاوش بی‌طرفانه برای یافتن مشکل و ابعاد آن ندارد. برعکس، مثل هر تابوی دیگری، تلاش بر این خواهد بود که در مرحله‌ اول وجود مشکل به کلی رد شود و در مرحله‌‌ بعدی، ابعاد آن به شدت کوچک و بی‌تأثیر تعریف شود.»

آیا روی کار آمدن دولت جدید در ایران که در تلاش است تا خود را میانه‌رو و معتدل معرفی کند، می‌تواند بر رویکرد مجموعه حکومت به بیماری ایدز و تابوی آن تأثیر بگذارد تا دست ‌کم در بلندمدت آمار مبتلایان به این بیماری سیر نزولی پیدا کند و امکان کنترل صحیح و دقیق آن فراهم شود؟

کامیار علایی در پاسخ به این سئوال می‌گوید: «تغییر دولت قطعاً تأثیرگذار خواهد بود چون همان‌طور که می‌دانید برنامه‌های HIV ایدز که ما هم در آن همکاری داشتیم در دوران اصلاح‌طلبان ایجاد شد و آن فضای باز باعث شد که این برنامه‌ها گسترش پیدا کند. بنا‌بر‌این سیاست‌های دولت جدید که در واقع می‌خواهد به این مسئله و مخصوصاً به موضوع سلامتی توجه بدهد، به نظر من نقطه قوتی است برای گسترش خدمات پیشگیری و مراقبت از افراد مبتلا به HIV ایدز.»

علایی معتقد است که بدنه کارشناسی وزارت بهداشت و دیگر سازمان‌های دولتی و غیر دولتی که سال‌هاست برای مبارزه با ایدز فعالیت می‌کنند، در چند سال گذشته به علت سیاست‌های محافظه‌کارانه، بودجه مناسب و شرایط مطلوبی نداشته‌اند، اما با به وجود آمدن فضای تازه، احتمالاً این امکان فراهم می‌شود تا آن کارشناس‌ها و تجربه‌ها، برای پیشگیری از ایدز و کنترل آن به کار گرفته شوند.

ایدز و خاطره‌هایش

سال‌های مبارزه مستقیم و رو در رو با ایدز در ایران، برای کامیار علایی خاطره‌های تلخ و شیرین زیادی ساخته است. او تلخ‌ترین و شیرین‌ترین این خاطره‌ها را تعریف می‌کند: «تلخ‌ترین خاطره‌ای که دارم این است که یک روز یکی از مراجعه‌کننده‌های من که مبتلا به ایدز بود، آمد و گفت نگرانم. گفتم نگران چه هستی؟ دوستش را آورده بود که با هم دعوا کرده بودند و او با لیوان زده بود توی سر این. لیوان شکسته بود و رفته بود توی دست آن دوست و سر این هم شکسته بود. می‌گفت که من می‌ترسم از خون سر من این دوستم مبتلا بشود. این کار او نشان می‌دهد که یک بیمار مبتلا به ایدز نسبت به جامعه و اطرافش احساس مسئولیت می‌کند اما متأسفانه ما در جامعه‌ای که باید آغوشی باز برای این بیماران داشته باشیم، گاهی برخوردهای نامناسبی با این افراد می‌کنیم.»

یکی از شیرین‌ترین خاطره‌های علایی هم به دنیا آوردن نوزاد یک مادر مبتلا به ایدز است، بدون آنکه نوزاد مبتلا شده باشد: «یکی از شیرین‌ترین خاطراتی هم که دارم این است که اولین مورد مادر حامله مبتلا به ایدز را ما در سال ۲۰۰۰ شناسایی کردیم. در آن زمان شربت پیشگیری از انتقال ایدز از مادر به کودک وجود نداشت و ما قرص‌هایش را می‌گرفتیم و با استفاده از وزنه‌هایی به صورت پودر در می‌آوردیم و هر روز، صبح و ظهر و شب به این بچه می‌دادیم. در واقع به مادرش هم می‌دادیم. وقتی که قرار بود این کودک به دنیا بیاید، ما شب تا صبح در بیمارستان بودیم تا این بچه سزارین بشود. خیلی از پزشک‌ها حاضر نبودند این کار را بکنند تا اینکه یک رزیدنت زنان موافقت کرد که این مادر را سزارین کند. پس از آن ما به مدت دو سال به این بچه شربت می‌دادیم و در نهایت، فعالیت‌های ما باعث شد که این کودکی که نامش را هستی گذاشته بودیم و نمی‌دانستیم که آیا می‌تواند مبارزه کند و به هستی بیاید یا نه، HIV‌اش منفی بشود و مبتلا نشود.»

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفت‌روز نامه حقوق بشر زنان ـ شماره 25

    […] ایدز، تابو و مبارزه رادیو زمانه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ با وجود آنکه روز جهانی ایدز در حال حاضر از متن تقویم ایران خارج شده است، اما فرا رسیدن این روز (اول دسامبر)، همچنان یکی از جدی‌ترین مناسبت‌ها برای پرداختن به این بیماری و زوایای تاریک آن در ایران است. زوایای تاریکی که گاه حتی به بازداشت و زندانی شدن فعالان مبارزه با ایدز انجامیده و عرصه را برای آنها که به اعتبار جامعه مدنی به فعالیت در این حوزه پرداخته‌اند، تنگ کرده است. خانواده‌های تاجیک را نجات می‌دهیم؛ اشاره‌ای به وضعیت زنان تاجیک اکسپرس نیوز، نوامبر ۲۰۱۳ مقاله آقای بیلیو یف روزنامه‌نگار روس در مورد وضعیت زنان تاجیکی که شوهرانشان در مهاجرت در روسیه قرار دارند. افزایش حرکت زنان تاجیک جهت بازگرداندن نزدیکانشان از مهاجرت در روسیه با واکنشهای زیادی در مطبوعات روسیه روبه رو شده است. زنان تاجیک می گویند: «شوهرانشان برای مهاجرت کاری به روسیه می‌روند و بعد از مدتی آنها را فراموش می‌کنند و به زنان و فرزندان خود هیچ کمک مالی نمی رسانند. اغلب آن‌ها در روسیه خانواده‌های دیگر تشکیل می‌دهند و تلاق زن‌های تاجیک را با پیامک می فرستند». این پدیده باعث نگرانی شدید جامعه تاجیک شده است. مؤلف مقاله می گوید: کل اوراسیا  ارزش یک قطره اشک زن تاجیک را ندارد! کاری کنیم که همسران این زنان به نزد خانواده‌هایشان برگردند. […]