ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«کمی بهار...»؛ شهرنوش پارسی‌پور- ۱۷

ممکن بود که مردم محله شوکت را به خاطر نیاورند. او قبل از کشف حجاب به مشهد رفته بود و در سال هاى اخیر در خانه ی مادر آفتابى نمى شد.

هنگامى که استاد فرخ عاملى در کارگاه را بست و به شوکت و خانم لقا اشاره کرد تا راه بیفتند قلب خانم لقا همانند قلب گنجشگ مى زد. او حتم داشت که تمام مردمان خطه امیریه، تا برسد به خیابان قزوین او را پدر در پدر مى شناسند. روشن بود که همه مى دانستند او زن مرحوم اتابکى بوده است. این هم روشن بود که مرحوم اتابکى رفته است و زن دیگرى گرفته است. بدون شک تمام منطقه امیریه و خیابان قزوین مى دانستند خانم لقا شوهر ندارد. حالا چطور ممکن بود که او با دو مرد وارد خانه اش بشود؟ ناگهان دچار حالت سکته شد. او و شوکت و استاد فرخ عاملى و پسرش. یک دسته عجیب و کنجکاوى برانگیز. ممکن بود که مردم محله شوکت را به خاطر نیاورند. او قبل از کشف حجاب به مشهد رفته بود و در سال هاى اخیر در خانه ی مادر آفتابى نمى شد. پس چه فکر خواهند کرد؟

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • پيمانه

    خيلي عالي است ممنون از خانم پارسي پور و راديو زمانه