هستی و بدن زنانه
شبنم سیفی - شروین پاشایی بدن زنانه را درون نظام پیچیدهای از نشانهها قرار میدهد. بدن زن برای او سرآغاز هستی است.
حوض خیال و اندیشه یک نقاش گاهی میتواند محل تلاقی افسونگرترین و از سوی دیگر نامتجانسترین جنبههای فرهنگ و زندگی ایرانی باشد. زنی برهنه که تصویرش بر انعکاس صحن مسجدی افتاده و کبوترانی که پروازشان به تغزلیتر کردن صحنه کمک میکند، ناگهان پرده از همسویی معماری ایرانی با اروتیسم بدن انسانی برمیدارد و آن راز مگو را آشکار میکند. «حوض»، یکی از نقاشیهای مجموعه «هستی» اثر شروین پاشایی، محلی میشود برای پیوند و درآمیختن عناصری که زیبایی آنها در فرهنگ مسلط از یکدیگر دریغ شده است و تاکنون فرصت همنشینی نیافتهاند.
صفحه بعد:
شروین پاشایی، نقاش، طراح و ناشر در سال ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد. کارهای او بیشتر در زمینه نقاشی دیجیتال و استفاده از امکانات فناوری جدید در خدمت خلق فضاهایی اثیری و رازآلود است. او تاکنون دهها نمایشگاه انفرادی و جمعی در ایران و خارج از ایران برگزار کرده که اکثر آنها نمایشگاههای نقاشی دیجیتال بوده است. به دلیل نمایش بدنهای برهنه در تعدادی از آثارش، او مجبور شد برخی از نمایشگاههایش را به صورت خصوصی در تهران برگزار کند. در خارج از ایران نیز دانشگاه هنر «وایسنزه» در برلین و همچنین «تیاتر لب» در نیویورک میزبان آثار او در سال گذشته بودند. او به جز نقاشی و طراحی پوستر و جلد کتاب، در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشته و تاکنون برگزاری دهها کنسرت موسیقی کلاسیک و معاصر و همچنین نمایشگاههایی از آثار تجسمی آهنگسازان ایرانی را در تهران مدیریت کرده است.
صفحه بعد:
پاشایی در رویکرد خود به بدن زنانه آن را درون نظام پیچیدهای از نشانهها قرار میدهد تا بدن همچنان بیش از آنکه عریانیاش مورد توجه قرار گیرد، روایتی که مخاطب را دعوت به کشف آن میکند مورد نظر باشد. شاید از همین منظر، بدن زن برای او سرآغاز هستی است. زنان پاشایی هیچکدام چهره ندارند و ما تنها با بدن آنها روبهرو هستیم. بدنی که از یک سو در مرکز اثر هنری مینشیند و از سوی دیگر خودش محل آفرینش اثر هنری دیگری میشود که به شکل خط و نگاره و شعر بر آن مینشینند.
صفحه بعد:
دلبستگی شروین پاشایی به جهان رمزآلود اساطیر راه خود را تنها از خلال بازنمایی بدن زنانه پیدا نمیکند. او در بخش دیگری از آثارش بدون واسطه به سراغ الگوهای کهن اسطورهای میرود. مجموعه «راسپی آخر» دربرگیرنده نگاه او به تجلیهای کیهانی و اسطورههای زرتشتی است. راسپی که دیگر اکنون واژّهای فراموش شده است، در آیین زرتشتی به معنای یکی از دو موبدی است که با یکدیگر مراسم آفرینگان را انجام میدهند. مجموعه راسپی آخر دربرگیرنده یازده نقاشی چاپ دیجیتال روی بوم است که نامگذاری آنها و توالی تابلوها روایتی از عشق و آفرینش به دست میدهند. در نخستین تابلو که «راسپی آخر و بازگشت برای آفرینش عشق» نام دارد، یک پیکره محو روی سطح مه آلود دریاچهای و پشت به کوهی اسطورهای در حال مراقبه نشسته است. نظام نشانهها در این مجموعه از آثار پاشایی از یک سو به باورهای کهن زرتشتی و از سوی دیگر به اساطیر بودایی اشاره دارد.
صفحه بعد:
برای پاشایی تنها چیزی که میتوان به آن تکیه کرد تجربههاییست که از درون آدمیزاد به بیرون رسوخ میکند. او خود در مورد نمایشگاه «راسپی آخر» مینویسد که این تجربهها شاید تنها راهی باشد که «آدمیزاد بتواند به وسیله آن ذرهای از جهان درون خود را بشناسد و به بینشی هرچند ناچیز از دنیای پیرامون خویش برسد؛ و شاید همین تجربههای کوچک و اندک است که باورهای آدمیزاد را در برابر خویش محکم میکند». به این ترتیب هنرمند بیش از آنکه به دنبال شناسایی اسطورهها باشد در پی کشف جهان درونی خود از خلال آثارش است.
صفحه بعد:
برگزاری نمایشگاههای شروین پاشایی در ایران به دور از جنجال و حاشیه نیز نبوده است. در سال ۱۳۹۰ نمایشگاه او در گالری سیحون تهران با واکنشهایی روبهرو شد. پاشایی به رسانهها خبر داد که افرادی با او تماس گرفته، او را تهدید کرده و خواستار تعطیلی نمایشگاه به علت حضور تصاویری از زنان در برخی آثار شده بودند. این خبر توسط نادر سیحون، مدیر گالری سیحون، در گفتوگو با خبرگزاری فارس تکذیب شد. به گفته آقای سیحون، نمایشگاه پاشایی بدون هیچ مشکلی انجام شده، اما با توجه به آنکه آثار نقاش به فروش رسید، گالری سیحون تصمیم گرفت نمایشگاه را زودتر از موعد تعطیل کند. اما شروین پاشایی در گفتوگویی که با نسرین بصیری در آلمان داشت ضمن تکذیب گفتههای وزارت ارشاد و گالری سیحون اعلام کرد او را چند بار به وزارت ارشاد احضار کرده و سپس به او گفتند از خبرگزاری فارس برای مصحابهای با او تماس میگیرند تا این ماجرا به یک جنجال رسانهای در خارج از کشور تبدیل نشود. به گفته آقای پاشایی او بعدها از سوی حراست وزارت ارشاد به همکاری با رسانههای بیگانه و ضدیت با نظام متهم شد. اما او همچنان تأکید دارد که از او خواسته شد به دلیل نمایش فرم بدن زن، آثارش را از گالری سیحون جمع کند.
صفحه بعد:
پاشایی از فرم بدن برای بیان ذهنیت خود استفاده میکند، و این بدن در اغلب کارهایش بدنی زنانه است. مگر تعداد اندکی از کارها که اشاراتی به بدن مردانه نیز در آنها وجود دارد. در این اثر از مجموعه «هستی»، نیمه زنانه و مردانه به یکدیگر پیوستهاند در حالی که رد زخمی خونین میان آنها افتاده است؛ اثری که از یک سو یادآور بازآفرینی بدن مسیح در آثار نقاشان کلاسیک است و از طرف دیگر شاید به اسطورههای کهن آفرینش نظر دارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.