زنان و تابوی بیماریهای جنسی
بیماریهای مربوط به رابطه جنسی در مورد زنان عوارض اجتماعی بیشتری دارند. این نوشتار اثرات روحی نمود بیماری زگیل تناسلی را در بدن زنان و در اجتماع بررسی میکند.
وقتی مصطفی اقلیما، مددکار اجتماعی و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی، در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا از شیوع بیماری خطرناکی به نام زگیل تناسلی خبر داد، خبرگزاریهای مختلف به سرعت این خبر را بازنشر کردند و حرف و حدیثهای مختلفی هم درباره آن راه افتاد.
عدهای از ادعاهای او شگفت زده شدند که میگفت تاکنون حدود یک میلیون نفر به آن مبتلا شدهاند و هیچ درمانی برای آن وجود ندارد، عدهای صلاحیت او را برای اظهار نظر در این مورد زیر سئوال بردند و عدهای هم ترسیدند و نگران شدند.
زگیلهای تناسلی زائدههای گوشتی کوچکی هستند که ممکن است در هر قسمتی از ناحیه تناسلی زن یا مرد ظاهر شوند. عامل این بیماری ویروس پاپیلومای انسـانی است که از طریق تماس مستقیم با زگیل تناسلی یا پوست آلوده به ویروس و اغلب از طریق ارتباط جنسی (چه در رابطه بین دو جنس و یا دو همجنس) منتقل میشود.
زگیل تناسلی اما پدیده تازهای نیست و بعضی آمارها خبر میدهد که در تمام دنیا این بیماری گسترده است و برخی آمار ۵۰ و برخی دیگر میگویند که ۸۰ درصد مردم به آن مبتلا میشوند. تنها در آمریکا ۷۹ میلیون نفر به آن مبتلا هستند و هر سال ۱۴ میلیون نفر به آن دچار میشوند. گفته میشود هر فردی که از نظر جنسی فعال باشد، در طول زندگیاش دست کم به یکی از انواع این ویروس مبتلا میشود که ۴۰ نوع مختلف از آن وجود دارد. با وجود این حد از فراگیری، بسیاری از مردم کمترین اطلاعات را درباره زگیل تناسلی و بیماریهای مشابه آن دارند و نه تنها راه درمانش را نمیدانند، بلکه شنیدن نام آن، از نظر اجتماعی هم برای آنها تابو و مسئله تلقی میشود.
حاشیههایی به اهمیت متن
تعییر الگوی رابطه جنسی و آسان بودن انتقال زگیل تناسلی باعث شده است تا به یک بیماری شایع تبدیل شود، اما با وجود شیوع این بیماری و بیماریهای مشابه آن، بسیاری حتی نام آن را نشنیدهاند یا باورهای کلیشهای نسبت به آن دارند.
فرومها و تالارهای گفتوگوی مجازی زیادی برای گفت و گو درباره این موضوعات وجود دارد که هم در نمونههای داخلی و هم در نمونههای خارجی، افراد مبتلا با نگرانی و ترس درباره نحوه مواجههشان با موضوع حرف میزنند و آنچه بین همه آنها مشترک است، ترس شدید، از بین رفتن اعتماد به نفس و اضطراب فرد مبتلاست. با این حال در همین فضاها هم کم نیستند افرادی که به مبتلایان حمله میکنند و آنها را به بیاخلاقی متهم میکنند، اما این شیوه رفتار محدود به افراد عادی نیست و گاهی ممکن است پزشک هم این رفتار را با بیمار خود داشته باشد.
دکتر مهسا- خ، متخصص بیماریهای زنان و زایمان، میگوید آماری که مصطفی اقلیما اعلام کرده دور از واقعیت نیست و دلیل هیاهوی رسانهای درباره این موضوع تنها میتواند ناگهانی بودن انتشار این خبر و بیارتباطی زمینه فعالیت رئیس انجمن مددکاری با موضوع باشد: «۱۵ سال است که طبابت میکنم و همیشه با این بیماری و بیماریهای مشابه برخورد داشتهام. البته نمیشود انکار کرد که تعداد بیماران بیشتر شده. به هر حال روابط جنسی آزادتر از گذشته است و بسیاری از دختران و پسران ممکن است قبل از ازدواج رابطههای دیگری را تجربه کرده باشند. من فکر میکنم باید بیش از اینکه درباره درمان این بیماری حرف بزنیم درباره حاشیههای آن حرف بزنیم که خیلی هم مهم هستند.»
این پزشک متخصص معتقد است که بیماریهای مربوط به رابطه جنسی در مورد زنان عوارض اجتماعی و روانی بیشتری دارند: «درست مثل اینکه هنوز هم وقتی زوجی بچهدار نمیشوند، اول زن است که محکوم میشود در مورد این بیماریها هم زنان به بیعفتی و فساد متهم میشوند. متاسفانه در مورد این بیماری خاص، آشکارشدن و نمود بیماری در سطح بدن، در زنان بیشتر است و کمتر مردی که به ویروس مبتلا شده زگیل را به صورت عارضه روی بدنش میبیند. به این ترتیب مردان به عنوان ناقل بیماری آن را به شرکای جنسیشان منتقل میکنند و بر اساس عرف جامعه کمتر هم محکوم میشوند. من گاهی اوقات در مواجهه با این بیماریها مجبورم نقش مشاور خانواده را هم بازی کنم. شوهر بیمار طلبکار است و میخواهد با مراجعه به من پزشک، مدرکی به دست بیاورد که زنش را متهم کند یا زنان خودشان دچار شک نسبت به همسرشان میشوند. در مجموع عوارض روحی این بیماریها به دلیل ناشناخته بودنشان در جامعه برای زنان بیشتر است و متاسفانه فضای مناسب برای گفتوگو در این زمینه وجود ندارد و در نهایت باید در همین اتاق پزشک اطلاعات را به مردم داد.»
به اعتقاد دکتر مهسا-خ، باید راه آموزش به مردم باز شود: «اینترنت فضای خوبی است؛ هرچند من صد درصد هم آن را تائید نمیکنم. گاهی افراد اطلاعات ناقص و غلطی از اینترنت میگیرند که بیشتر باعث نگرانیشان میشود، اما اگر مراجع رسمی و معتبر اطلاعات علمی را منتشر کنند، در جامعه ما که درگیر تابوهاست، ممکن است افراد بدون خجالت و رودربایستی بتوانند از اینترنت اطلاعات را بگیرند. در عین حال باید جوانان و به خصوص زنان را تشویق کرد تا اطلاعات بیشتری درباره سلامت جنسی خود به دست بیاورند و روابط خود را امنتر کنند. وسایلی مانند کاندوم میتوانند تا حدی این نوع بیماریها را کنترل کنند، هرچند صد درصد نیست.»
بیماریهای مقاربتی و افسردگی جنسی
«روزهای آخر حاملگیام بود که زگیلها سر و کلهشان پیدا شد. دکترم اما آن موقع چیزی نگفت. اولین جلسه بعد از به دنیا آمدن بچهام، بهم گفت کی میآیی زگیلهات را بسوزانم؟ شوکه شدم. پرسیدم زگیل چیست؟ گفت زگیل است دیگر. فقط یادت باشد که هیچ وقت خوب نمیشود.»
روشنا روزهای بعد را با حال خیلی بدی گذرانده است: «رفتم خانه و توی اینترنت سرچ کردم. دیدم نوشته این بیماری عامل سرطان دهانه رحم است. دنیا پیش چشمم تیره و تار شد. یعنی من هم سرطان میگیرم؟ زنگ زدم به دکترم، جواب درستی نداد. فقط گفت نگران نباش، اما من دیگر حالم خراب شده بود. تا موقعی که بروم پیش دکترم، مدام اضطراب داشتم. اصلاً نمیتوانستم از بچهام نگهداری کنم. یک بار همه زگیلها را فریز کرد، اما در معاینه بعدی دید که همه از بین نرفتهاند. فریز کردن دردناک بود. دکتر که دید حال روحیام خیلی بد است گفت ازت پاپ اسمیر میگیرم نمونه را میفرستیم آزمایشگاه تا ببینیم نوع ویروست چیست. آزمایشگاه نمونه را فرستاد آلمان. گفته بودند تعیین نوع ویروس را خودشان نمیتوانند انجام بدهند. بعد از یک ماه جواب را گرفتم، خوشبختانه از نوع کمخطر بود. بعد از آن دکتر گفت که فقط لازم است هر سال پاپ اسمیر انجام بدهم.»
برای روشنا اما همه چیز با این آزمایش تمام نشده است: «خیلی احساس بدی داشتم. دچار وسواس شده بودم. مدام همه چیز را ضد عفونی میکردم. لباسهای زیر خودم و شوهرم را. رابطه جنسیمان خراب شده بود. فکر میکردم ویروسها همه جا پخش میشوند.»
روشنا تا زمانی که مهاجرت کرد، با این حال بد دست و پنجه نرم میکرد. در نروژ وقتی برای تست پاپ اسمیر سالانه مراجعه کرد، حالش خیلی بهتر شد: «خانم دکتر خیلی عادی با موضوع برخورد کرد. به من گفت که وقتی ویروسم از نوع بیخطر بوده باید فراموشش کنم. گفت اصلاً معلوم نیست آدمهایی که تا حالا زگیل را ندیدهاند، ویروس را نداشته باشند. بعد از آن باز هم وسواس داشتم، اما به مرور حالم خیلی بهتر شد.»
روشنا میگوید با وجود اینکه حالش از چند سال گذشته خیلی بهتر شده، اما در درون اعتماد به نفسش را در رابطه جنسی از دست داده است.
زنان؛ خطر بیشتر، اتهام اجتماعی
تابو بودن مسائل جنسی باعث میشود که افراد کمترین دانش و اطلاعات را از طریق رسانهها یا آموزشهای رسمی به دست بیاورند و گفتوگو درباره این مسائل حتی در میان افراد نزدیک و همجنس هم غیراخلاقی تلقی شود. به همین دلیل است که درباره بیماریهای مربوط به دستگاه تناسلی و ناشی از روابط جنسی معمولاً کمترین اطلاعات وجود دارد و اطلاعات موجود هم با شایعه و توصیههای غلط همراه باشد.
بهاره ۳۴ ساله بود که متوجه زگیلهایش شد. با وحشت رفت دکتر اما دکتر بیشتر او را ترساند: «حتما شوهرت با کسی رابطه داشته. زود گفتم نه. مطمئنم با کسی رابطه نداشته. چپ چپ نگاهم کرد. لابد فکر کرد من با کسی دیگری رابطه داشتهام. آن موقع به ذهنم نرسید جوابش را بدهم. خب اصلاً هر دو رابطه داشتهایم. من در ۳۰ سالگی ازدواج کردهام. شوهرم ۳۲ سالگی، اما هیچکدام آدمهای بدی نبودهایم به این معنی که با هزار نفر رابطه داشته باشیم.»
درمان زگیلهای تناسلی بهاره دوماه طول کشید. البته درمان کامل که نه چون دکتر جلسه اول به او گفت این ویروس هرگز از بین نمیرود و او و همسرش همیشه ناقل این بیماری خواهند بود. وقتی از بین بردن زگیلها را به روش سوزاندن شروع کرد، درد زیادی را تحمل کرد و بعد از نخستین دوره درمان، زگیلها به جای اینکه کم شوند، بیشتر شدند و نواحی بیشتری را درگیر کردند، اما بهاره نمیتوانست از کسی کمک بگیرد: «درد شدیدی را تحمل کردم و تا چند روز نمیتوانستم راحت بنشینم و بلند شوم. به هیچکس هم نمیتوانستم بگویم حتی به مادر و خواهرم چون اگر میفهمیدند معلوم نبود درباره من چه فکری میکنند. دکترم هم یک کلمه با من حرف نمیزد، نه راهنمایی میکرد نه دلداری میداد. توی همان مطب بود که متوجه شدم خیلیهای دیگر هم این مشکل را دارند. هر جلسه که به آنجا میرفتم دست کم دو، سه نفر دیگر هم برای همین موضوع مراجعه کرده بودند. وقتی همه مراحل درمانم را طی کردم، یک بار تصادفی فهمیدم که یکی از دوستان نزدیکم هم به همین مسئله دچار شده است و شنیدم که یکی از دوستان مشترکمان به بیماری مشابهی به نام تبخال تناسلی دچار شده است. آن کسی که تبخال تناسلی گرفته بود تازه نامزد کرده بود و رابطهشان داشت به هم میخورد. چون شوهرش فکر میکرد این بیماری را از کسی دیگری گرفته در حالی که دوست ما اولین بار بود که رابطه جنسی را تجربه میکرد.»
بهاره میگوید: «بعدها فهمیدم این بیماری ممکن است در موارد نادری از راههای دیگری غیر از رابطه جنسی هم منتقل شود، مثلاً یک دکتر زنان به من گفت اپیلاسیونهای غیر بهداشتی میتوانند عامل انتقال این بیماری باشند یا مثلاً حوله مرطوب و آلوده. دکتر خودم اما اطلاعات درست را به من نداد و مرا به شدت از سرطان ترساند. با این حال به من نگفت که باید آزمایشی برای تعیین نوع ویروس بدهم. اینها چیزهایی بود که بعد از طریق دوستم فهمیدم.»
واکسن گارداسیل، کمبود و ابهام
واکسن گارداسیل که بدن را در مقابل انواع خاصی از ویروس پاپیلوما و به خصوص خطرناکترین انواع آن مقاوم میکند، در برخی از کشورهای پیشرفته دنیا به افراد بالای ۱۰ سال تزریق میشود و به زنان و دختران زیر ۳۰ سال توصیه میشود اما در ایران دسترسی به این واکسن آسان نیست. دکتر مهسا- خ میگوید: «با توجه به قیمت و شرایط دسترسی به این واکسن، تزریق آن در ایران خیلی روتین نیست. داروخانههای عمومی ندارند و داروخانه ۱۳ آبان هم بهصورت دورهای این واکسن را میآورد. البته برخی از دکترهای زنان و زایمان که دسترسیهایی به منابع دارویی خارج از کشور دارند آن را در مطب خود دارند و تزریق میکنند.»
سیاست انکار که در زمینههای مختلف اجتماعی و بهداشتی در ایران رواج دارد، در این زمینه هم اثرگذار است. به این معنی که متخصصان و سیاستگذاران در برخورد با چنین موضوعاتی تلاش میکنند اولویت و اهمیت پرداختن به آن را دستکم بگیرند. یا این حال، با در نظر گرفتن نقش تحریمها، گرانی و فقدان اطلاعرسانی در زمینه تزریق این واکسن باید در نظر داشت که در زمینه استاده و تجویز و ترویج این واکسن تردیدهایی وجود دارد. بر مبنای برخی پژوهشها، این واکسن جزو واکسنهایی بوده که شبهههایی نسبت به عوارض جانبی خطرناک آن مطرح شده و کمپینهایی در مخالفت با تزریق آن در دنیا به راه افتاده است. بر اساس این ادعاها، شرکتهای داروسازی در دامن زدن به ترس نسبت به این نوع بیماریها نقش داشتهاند و عامدانه از اطلاعرسانی دقیق درباره آن خودداری کردهاند تا این واکسن را به قیمت گزاف بفروشند.
دکتر سیدعلی آذین، متخصص پزشکی اجتماعی، مدیر کلینیک سلامت جنسی مرکز درمان ناباروری ابنسینا در ایران در اظهار نظری درباره واکسن پیشگیری از این بیماری گفته است: «شرایط اپیدمیولوژیک و ابهامهای موجود و همچنین ملاحظات اجرایی و اقتصادی در کشور، فعلاً برای توجیه چنین مداخلهای کافی نیست، اما شهروندان حق دارند تا به این واکسن دسترسی داشته باشند.»
به نظر میرسد منظور از «شرایط اپیدمیولوژیک و ابهامهای موجود» توجه به عوارض و خطرات احتمالی تجویز گسترده این واکسن باشد. سازمانهای بهداشت در سطوح کشوری و بینالمللی، نسبت به عوارض جانبی این واکسن نگرانیهایی داشتهاند و ایمنی این واکسن همه ساله مورد بررسی قرار میگیرد (برای نمونه نگاه کنید به تحقیقات مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در ایالات متحده آمریکا در مورد اثرهای جانبی واکسن زیگل تناسلی). این واکسن یکی از گرانقیمتترین واکسنها در بازار بینالمللی داروست. به همین دلیل، ملاحظات اجرایی و اقتصادی، فشار تحریمها و کمبودهای دارویی کشور ایران در مقابل ضرورتهای اولیه، وارد کردن چنین دارویی را تجملی و تزئینی میکند.
نظرها
nima
به خدا که این ویروس ها وبیماری ها مثل ایدز وغیره ساخته خود بشر چه بسا امریکاست پس چرا قبلا از این بیماری ها وجود نداشت
abolfazl
خب اگه آمریکا این کارهارو نمیکرد.الان قدرت جهان دستش نبود که.مطمعا باش تو آینده بد تر ازین رو میبینی.