ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«گرگ وال استریت»؛ حرص بی‌پایان سهام‌بازان

مجتبا یوسفی‌پور - «گرگ وال استریت» چندی است که اکران شده. تازه‌ترین ساخته مارتین اسکورسیزی بیانگر حرص بی‌پایان سهام‌بازان وال استریت است.

نمایش جهانی فیلم «گرگ وال‌استریت» آخرین ساخته مارتین اسکورسیزی٬ فیلمساز سرشناس آمریکایی به شکل گسترده در سینماهای جهان آغاز شده است.

جوردن بلفورت (با بازی لئوناردو دیکاپریو) سهام‌باز سوداگر در وال‌استریت

«گرگ وال‌استریت» یک کمدی سیاه و زندگی‌نامه‌ای است که بر اساس کتاب خاطرات جوردن بلفورت به همین نام ساخته شده است. داستان در سال ۱۹۸۷ آغاز می‌شود، زمانی که جوردن بلفورت (با بازی لئوناردو دیکاپریو) به عنوان یک کارگزار بورس و سهام در وال‌استریت شروع به کار می‌کند. او تحت تأثیر زندگی پر زرق و برق و تجملاتی رئیسش مارک هانا (با بازی ماتئو مک‌کوناهایی) قرار دارد٬ اما بعدتر در جریان رکود اقتصادی و شکست بازار سهام در اکتبر همان سال معروف به «دوشنبه سیاه» کارش را از دست می‌دهد. سپس در شرکت کوچکی در «لانگ آیلند» مشغول به کار می‌شود و به خاطر مردم‌داری‌اش به سرعت پله‌های ترقی را طی می‌کند و به موفقیت می‌رسد.

در همین زمان او با دونی آزوف (با بازی جونا هیل)٬ یک فروشنده که با همسرش در یک مجتمع مسکونی، در همسایگی او زندگی می‌کنند آشنا می‌شود. دونی و جوردن با یکدیگر شرکتی را تأسیس می‌کنند و بسیاری از دوستان سابق بلفورت را استخدام می‌کنند. کمپانی آنها به سرعت موفق می‌شود و سرمایه بالایی به دست می‌آورد اما همزمان، بلفورت سراغ زندگی

پوستر فیلم

رؤیایی خود می‌رود: به همسرش خیانت می‌کند، با زنان تن‌فروش همبستر می‌شود، به مواد مخدر روی می‌آورد و پارتی‌های پرزرق و برق برگزار می‌کند. رفتارهای او باعث می‌شود که سازمان «اف‌بی‌آی» به او و شرکتش مشکوک شود. در همین زمان او در یک مهمانی شبانه با ناومی آشنا می‌شود و رابطه عاشقانه‌ای میان آن دو شکل می‌گیرد. بلفورت که می‌خواهد در کنار ناومی زندگی‌اش را بگذراند، تصمیم می‌گیرد از همسرش جدا شود و همچنین بخشی از سرمایه‌اش را از ایالات متحده آمریکا خارج کند٬ در همان‌حال «اف‌بی‌آی» که مشغول تحقیق پیرامون اوست، مشکلاتی برای او به‌وجود می‌آورد.

جوردن بلفورت ماجرای زندگی و دوران فراز و فرودش در وال‌استریت را در دو کتاب خاطراتش منتشر کرد. این کتاب‌ها با استقبال روبرو شدند و به ۱۸ زبان ترجمه و در ۴۰ کشور منتشر شدند. کمپانی‌های فیلمسازی هالیوود نیز به تبدیل این کتاب به فیلم و به دست آوردن حقوق سینمایی آن علاقه داشتند. این‌بار نیز مثل کتاب «جنگ جهانی زی» دو ستاره مشهور هالیوود٬ براد پیت و لئوناردو دیکاپریو با کمپانی‌های فیلمسازی‌شان سراغ کتاب خاطرات بلفورت رفتند و رقابتی برای خرید حقوق سینمایی آن بین‌ آنها درگرفت. سرانجام لئوناردو دیکاپریو برنده این رقابت شد و در سال ۲۰۰۷ میلادی حقوق سینمایی کتاب را به دست آورد و براد پیت هم حقوق کتاب «جنگ جهانی زی» را از آن خود کرد.

دیکاپریو برای ساخت فیلم، نخست با کمپانی فیلمسازی «برادران وارنر» وارد مذاکره شد. بعد از چندین همکاری موفق با مارتین اسکورسیزی٬ او نخستین پیشنهاد دیکاپریو برای کارگردانی این فیلم بود. در این دوران اسکورسیزی و دیکاپریو دو فیلم «هوانورد» در سال ۲۰۰۴ و «رفتگان» در سال ۲۰۰۶ میلادی را با یکدیگر کار کرده بودند. اسکورسیزی حدود پنج ماه را روی فیلمنامه کار کرد اما پس از به توافق نرسیدن با کمپانی وارنر از پروژه کناره گرفت و پروژه نیز تعطیل شد. در سال ۲۰۱۰ بار دیگر کمپانی وارنر سراغ این پروژه رفت و با در اختیار داشتن دیکاپریو برای بازی در نقش اصلی فیلم٬ کارگردانی آن را به ریدلی اسکات٬ فیلمساز مشهور انگلیسی پیشنهاد داد٬ اما در نهایت این‌بار نیز فیلم به مرحله ساخت نرسید.

دیکاپریو می‌گوید: «این رؤیای جوردن بلفورت بود که فیلم را اسکورسیزی کارگردانی کند. زمانی که مارتین از پروژه کنار رفت من با چندین کارگردان دیگر برای این کار صحبت کردم اما هرگز احساس خوبی نداشتم. ذهنم تمام مدت با اسکورسیزی بود. هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست خشونت و سختی و طبیعی بودن ماجرا٬ موسیقی و به‌ویژه شوخ‌طبعی‌ای که برای انتقال هیجان این پانکی‌های جوان٬ این بارون‌های دزد در سیستم وال‌استریت لازم بود را از کار در بیاورد.»

مارتین اسکورسیزی سر صحنه «گرگ وال‌استریت»

یک سال بعد کمپانی فیلمسازی تازه‌کار «رد گرانیت پیکچرز» در مقام سرمایه‌گذار وارد پروژه شد و با دادن استقلال کامل به معنای عدم هرگونه حذف یا تغییر در فیلم به سازندگان٬ بار دیگر با حضور مارتین اسکورسیزی پیش‌تولید فیلم به عنوان پنجمین همکاری دیکاپریو و اسکورسیزی آغاز شد. دی‌کاپریو درباره این دوران می‌گوید: «من به مارتی گفتم که فکر نمی‌کنم در آینده دیگر قادر باشیم فیلم‌هایی مانند این را بسازیم٬ فیلم‌هایی بزرگ٬ داستان‌هایی با درجه کیفی "آر" و مخصوص بزرگسالان. کارهایی مانند "رفتگان" و یا "الماس خونی" در آینده سرمایه‌گذار نخواهند داشت.»

اسکورسیزی و دیکاپریو، یک دوستی چندین‌ساله

تبدیل کتاب به فیلمنامه و نوشتن آن به ترنس وینتر٬ تهیه‌کننده و فیلمنامه‌نویسی که نوشتن بخش عمده‌ای از مجموعه تلویزیونی محبوب و پرطرفدار «سوپرانو» را در کارنامه خود دارد سپرده شد. فیلمنامه اگرچه بر اساس کتاب و ماجراهای آن است٬ اما سازندگان فیلم تصمیم گرفتند نام بسیاری از شخصیت‌ها را تغییر دهند. برخی کتاب بلفورت و ماجراها و شیوه روایت او را به فیلمی از اسکورسیزی تشبیه کرده‌اند٬ کتابی که خشونت٬ ترس٬ طنز٬ مواد مخدر٬ پارتی‌های مجلل شبانه و زنان و پول و اوج و فرود افراد در آن با یکدیگر تنیده شده است و رؤیای آمریکایی برای به دست آوردن ثروت و مکنت هر چه بیشتر و خوشگذرانی‌های بزرگ و حرص سیری‌ناپذیر آدم‌ها را به تصویر می‌کشد؛ ماجراهایی که بسیاری را به یاد دیگر ساخته‌های موفق این فیلمساز چون «رفقای خوب» و یا حتی «کازینو» می‌اندازد. در اینجا نیز شخصیت‌های اصلی موقعیتی یافته‌اند که راه ترقی و بالا رفتن را به هر قیمیتی ولو با زیر پا گذاشتن تمامی ارزش‌های انسانی بپیمایند. برای این افراد دنیای بورس و سهام و وال‌استریت آنگونه که دی‌کاپریو توصیفش می‌کند همانند غرب وحشی است و آدم‌ها نیز اگرچه لباس‌های گران‌قیمت بر تن دارند و ساکن خانه‌های مجلل هستند٬ اما به دور از قوانین جامعه و بر اساس قوانین خود زندگی می‌کنند. از این جهت شخصیت اصلی این فیلم برای برخی از منتقدان یادآور شخصیت «هنری هیل» با بازی ری لیوتا در فیلم «رفقای خوب» ساخته سال ۱۹۹۰ اسکورسیزی است. البته اسکورسیزی خود با این مقایسه چندان موافق نیست و می‌گوید: «تنها وجه شباهت میان مافیا و کار در وال استریت این است که همه آنها تنها به پول در آوردن در کمترین زمان علاقه دارند.»

مارتین اسکورسیزی فیلمش را توصیف دنیایی می‌بیند که در آن سرمایه‌داری تبدیل به یک ایمان می‌شود و مضمون و شخصیت فیلمش را اینگونه تعریف می‌کند: «جوردن در دنیایی که چیزهای اخلاقی وجود ندارد انسان درخشانی است. او درگیر چیزهایی می‌شود که برای هرکسی اتفاق نمی‌افتد. اگر شما به آنچه که در دنیای سرمایه اتفاق می‌افتد نگاه کنید٬ آنچه که اکنون بسیار اتفاق می‌افتد و در آینده نیز احتمالا‌ً باز هم اتفاق خواهد افتاد٬ آن‌وقت واقعا‌ً باید از خودتان بپرسید: آیا عدم صداقت پذیرفتنی ‌است؟ آیا از آدم‌ها انتظار نمی‌رود که بیش از حد در این مورد زیاده‌روی کنند؟»

نمایی از «گرگ وال‌استریت»

دیکاپریو نیز درباره اهمیت شخصیت‌پردازی در این فیلم می‌گوید: «مارتین به من گفت مهم نیست که چه فیلمی می‌سازیم و در چه ژانری کار می‌کنیم. آنچه که تماشاگران به آن واکنش نشان می‌دهند صداقت در شخصیت‌هاست.»

برای همین او که علاوه بر بازی در نقش اصلی فیلم یکی از تهیه‌کننده‌گان آن نیز بود چند هفته‌ای را به دیدار و صحبت با جوردن بلفورت گذراند. او در این‌باره می‌گوید: «می‌خواستم رابطه نزدیکی با او برقرار کنم تا بتوانم جزئیات شخصی را که در کتاب نیامده به فیلم وارد کنم. من بین او و مارتین نقش یک واسطه را ایفا می‌کردم. بعد از هر دیدار یادداشت‌هایم را برای مارتین می‌آوردم٬ نکاتی مثل ماجرای ارجی در پرواز ۷۴۷ به لاس‌وگاس و یا داستان شامپانزه و یا جزئیات خیلی شخصی مثل رابطه‌اش با زنان. مارتین هم بسیار باز برخورد می‌کرد و سعی داشت همه چیز را امتحان کند. برخورد او این بود که همه چیز را بر روی پرده ببینیم و واکنش نسبت به آن را بسنجیم. ساخت این فیلم مثل ساختن یک فیلم مستقل در ابعاد بزرگ بود.»

اسکورسیزی نیز درباره شیوه کارش می‌گوید: «اگر شما دنیایی را در فیلمتان تصویر می‌کنید و نسبت به این دنیا و تصویرش وفادار بمانید و نخواهید تنها از دور نشانش دهید٬ آن وقت می‌توانید فیلمتان را جذاب و سرگرم‌کننده بسازید و آدم‌ها از تماشایش لذت ببرند و تا وقتی درگیر آن هستند زمان خوبی داشته باشند.»

«گرگ وال استریت»؛ حرص بی‌پایان سهام‌بازان

«گرگ وال‌استریت» اگرچه بسیار دیر به نمایش درآمد اما یکی از فیلم‌های مهم سال ۲۰۱۳ است و با توجه به اکران آن در فصل جوایز آمریکا بسیاری آن را یکی از مدعیان می‌دانند. این فیلم علاوه بر نامزدی در دو رشته بهترین فیلم کمدی یا موزیکال و بهترین بازیگری نقش اول مرد در جوایز گلدن گلوب٬ از سوی انستیتو فیلمسازان آمریکا به عنوان یکی از ده فیلم برتر سال برگزیده شده است. منتقدان نیز در مجموع فیلم را پسندیده و نقدهای مثبتی بر آن نوشته‌اند.

پیتر تراورس٬ منتقد «رولینگ استونز» با دادن چهار ستاره کامل به فیلم٬ آن را شاهکار دیگری از اسکورسیزی با بازی عالی دیکاپریو و مملو از طنز توصیف می‌کند. جیمز براردینلی٬ منتقد «ریل ویوز» نیز چهار ستاره کامل به فیلم داده و با تعریف از کارگردانی و بازی‌های فیلم درباره آن می‌نویسد: «اسکورسیزی شخصیت بلفورت را همانند یک کالیگولای جذاب ارائه می‌دهد. او شخصیتی بی‌نهایت فریبنده است که توجه تماشاگران را از ابتدا تا انتهای فیلم به خود جلب می‌کند.» او همچنین می‌‌گوید: «این مثالی از کار کردن یک بازیگر بسیار با استعداد تحت توجه و هدایت یکی از بهترین کارگردان‌های حاضر است.»

رابی کالین٬ منتقد «تلگراف» نیز پنج ستاره کامل به فیلم داده و آن را بهترین فیلم اسکورسیزی از سال ۱۹۹۰ به بعد معرفی می‌کند و می‌نویسد: «فیلمسازان بزرگ همانند ما پیر نمی‌شوند و به همین دلیل مارتین اسکورسیزی در هفتاد سالگی با فیلمی قدرتمند بازگشته که ساختنش فیلمسازی به نصف سن او را بسیار خسته می‌کرد. "گرگ وال‌استریت"٬ بیست‌وسومین فیلم این فیلمساز همچون تکه گوشتی تازه قصابی شده گرم و تازه است.»

«گرگ وال‌استریت» با زمان ۱۸۰ دقیقه محصول سال ۲۰۱۳ کشور آمریکا است.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فریدون

    چرا مثل سابق برنامه را با اهنگ اجرا نمی کنید؟من خیلی دل خورم.

  • آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفت روزنامه بین المللی- شماره 30

    […] «گرگ وال استریت»؛ حرص بی‌پایان سهام‌بازان رادیو زمانه ۸ ژانویه ۲۰۱۴ نمایش جهانی فیلم «گرگ وال‌استریت» آخرین ساخته مارتین اسکورسیزی، فیلمساز سرشناس آمریکایی در سینماهای جهان آغاز شده است. داستان در سال ۱۹۸۷ آغاز می‌شود، زمانی که جوردن بلفورت (با بازی لئوناردو دیکاپریو) به عنوان یک کارگزار بورس و سهام در وال‌استریت شروع به کار می‌کند. او تحت تأثیر زندگی پر زرق و برق و تجملاتی رییسش قرار دارد٬ اما بعدتر در جریان رکود اقتصادی و شکست بازار سهام در اکتبر همان سال معروف به «دوشنبه سیاه» کارش را از دست می‌دهد. […]