• دیدگاه
اوباما و روحانی زیر فشار مخالفان توافق هستهای
اکبر گنجی- محافظهکاران افراطی به شدت بر حجم حملات خود بر دولت روحانی افزودهاند. این استراتژی اهداف متفاوتی از جمله سنگاندازی در تحولات دمکراتیک داخلی و توافق قطعی هستهای را دنبال میکند.
جنبش سبز در ایران در اعتراض به تقلب در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شکل گرفت. واکنش جمهوری اسلامی به اعتراض سیاسی مسالمتآمیز مردم، بازداشت صدها تن، شکنجه زندانیان، حکمهای سنگین زندان به متهمان، سرکوب تظاهرکنندگان که به کشته شدن دهها تن انجامید، و زندانی کردن رهبران جنبش - یعنی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد - بود.
آیتالله خامنهای جنبش سبز را "فتنه" (فضایی غبارآلود که تشخیص حق از باطل را دشوار میسازد) نامید و پس از آن، همه نهادهای رسمی جمهوری اسلامی و اصولگرایان، آن را "فتنه ۸۸" و رهبرانش را "سران فتنه" مینامند.
آیتالله خامنهای یک بار مدعی شد که رهبری اصلی فتنه با آمریکا و انگلیس و اسرائیل بوده است. آیتالله جنتی - دبیر قدرتمند شورای نگهبان - گفت سند دارد که دولت آمریکا از طریق عربستان سعودی یک میلیارد دلار به سران فتنه پرداخت کرده و وعده داده که اگر آنان جمهوری اسلامی را سرنگون سازند، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر نیز دریافت خواهند کرد.
کروبی به شدت به جنتی تاخت و خواستار ارائه سند شد. سپس حیدر مصلحی - وزیر اطلاعات منصوب آیتالله خامنهای - ضمن تأیید دروغی که آیتالله جنتی ساخته بود، اعلام کرد که میزان آن "بالاتر" هم بوده است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲، فشار اجتماعی برای آزادی موسوی و کروبی و رهنورد به شدت افزایش یافته است. این یکی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی بود. حسن روحانی به علی شمخانی - دبیر شورایعالی امنیت ملی - گفته که نظر من بر آزادی رهبران جنبش سبز است. اما خامنهای و اصولگرایان نگرانند که رفع حصر رهبران جنبش اعتراضی پس از انتخابات ژوئن ۲۰۰۹ و آزادی زندانیان سیاسی به "شکست" تعبیر شود و انسجام طرفداران جناحهای تندرو حکومت از میان برود.
این نیز نشانه ترس وفقدان اعتماد به نفس در میان بخشهایی از حکومت در ایران است که فقط با تولید و بازتولید دائمی ترس از "خطر براندازی رژیم" میتوانند طرفداران خود را متحد نگه دارند و از امتیازات ناشی از اقتصاد زیرزمینی دور زدن تحریمها همچنان بهرهمند بمانند.
هر گونه عادی شدن روابط ایران با غرب و حذف واسطههای چینی، روسی،.... و ایرانی از مبادلات اقتصادی پورسانتها را متوقف خواهد کرد. آنان انتظار دارند که دولت روحانی مسئله هستهای را حل کرده و اقتصاد کشور را از رکود تورمی در آورد. ولی حاضر به عقبنشینی در برابر مخالفان سیاسی در داخل نیستند. به همین دلیل وبسایت آیتالله خامنهای به نقل از وی، "فتنه ۸۸" را "گناه نابخشودنی" اعلام کرد.
آنان حملات شدید خود را نه تنها علیه موسوی و کروبی و خاتمی افزایش دادند، بلکه معطوف به دولت حسن روحانی کردند. سعید جلیلی - دبیر قبلی شورایعالی امنیت ملی و عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام - در ۲۹ دسامبر گفت: "کنگره آمریکا ۴۰۰ میلیون دلار برای مقابله با رأی مردم ایران قبل از انتخابات ۸۸ مصوب کرد که دو ماه بعد گزارش کتبی را درباره هزینه این مبلغ از دولت آمریکا خواست".
حیدر مصلحی مدعای جلیلی را افزایش داد و گفت اوباما "در جریان فتنه درباره هزینهها سه بار به کنگره گزارش داد که البته کنگره هم از اقدامات او راضی نبود."
جواد کریمی قدوسی - عضو کمیسیون امنیت ملی - به نقل از آیتالله خامنهای میگوید که فتنه ۸۸ توسط مرکزی خاص هدیات میشد که ما آن را نمیشناسیم. سپس میافزاید، آن مرکز خارجی، هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی را هدایت میکرد. در گزارش ۷۰۰ صفحهای مجلس هشتم در این خصوص آمده است: "فتنهگران از ناتو خواسته بودند که در صورت نیاز به کشور حمله نظامی کنند".
آیتالله علمالهدی - امام جمعه منصوب خامنهای در مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری - در ۲۹ دسامبر مدعی شد که دولتهای آمریکا و انگلیس در سال ۸۸ قصد داشتند تا جریان شکست خورده (موسوی و کروبی) را به عنوان مخالف نظام مطرح ساخته، "تکفیریهای آدمکش" را وارد ایران کرده و کشور را به سوریه کنونی تبدیل سازند.
او میگوید، با این همه، دولت روحانی دوباره از همان افراد فتنهگر در قوه مجریه استفاده میکند که "يا از نظام و انقلاب خسته شدهاند يا اصل نظام را قبول ندارد". سپس میافزاید: "امروز و پس از گذشت ۱۳۰ روز از تشكيل دولت جديد بخشی از مديريت اجرايی كشور در دست برخی فتنهگران يا ساكتان در برابر فتنه قرار گرفته است." آن گاه از همه میخواهد تا از دولت بپرسند: "فتنهگران سال ۸۸ در عرصه مديريت كشور چه میكنند؟ "
سردار یدالله جوانی، که سالها معاون سیاسی سپاه بود و اینک مشاور عالی نماینده آیتالله خامنهای در سپاه است - در مصاحبهای ضمن دفاع از فعالیتهای سیاسی سپاه، به صراحت تمام تهدید میکند که در برابر انحرافات دولتهای قبلی ایستاده و اگر دولت روحانی هم بخواهد "روحیه انقلابی" را ضعیف و کمرنگ سازد و انقلاب را از مسیرش خارج کند، سپاه در برابرش خواهد ایستاد. در ادامه این نکته را هم میافزاید که سپاه در برابر جریانات سیاسی که به دنبال سکولار کردن نظام باشند خواهد ایستاد.
غلامعلی حدادعادل - مشاور عالی رهبری و از رهبران گروههای افراطی مجلس - ضمن یادآوری سرکوب جنبش سبز و زندانی کردن رهبرانش، خطاب به حسن روحانی میگوید: "فکر میکنم مردم با حماسه ۹ دی حکم خود را در مورد سران فتنه دادهاند و به سینه عاملان فتنه دست رد زدند… توصیه من به کسانی که امروز فرصتی برای مدیریت پیدا کردهاند و در دولت جدید به برکت شعار اعتدال سر کار آمدند این است که مراقب باشند دوباره به آن مسیر و آن حرفها کشیده نشوند و بدانند این ملت اگر مدتی ساکت بماند، دلیل بر فراموشی نیست. مردم ایران صبر میکنند، اما فراموش نمیکنند. مواظب باشند اگر بخواهند دوباره در مسیر فتنه قرار بگیرند، این ملت ۹ دیهای دیگری هم خواهد آفرید."
سردار نقدی - جانشین فرمانده کل سپاه در بسیج - با حمله به سریعالقلم، یکی از مشاوران حسن روحانی، او را "خبیث" و "تقی زاده دوران" (کسی که میگفت باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد) نامید.
نمایندگان محافظهکار مجلس نیز در ۲۹ دسامبر در هماهنگی کامل با این جریان، رضا فرجیدانا، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانی را به مجلس احضار کردند. موضوع اعتراض انتصاب افرادی بود که در جنبش سبز به نوعی شرکت داشتهاند. وزیر از اقدام خود دفاع کرد. در پایان وزیر علوم با ۱۴۹ رأی مخالف از مجلس کارت زرد دریافت کرد. مطابق آئیننامه مجلس، اگر وزیری سه بار کارت زرد دریافت کند، زمینه استیضاحاش فراهم میشود.
سردار مسعود جزایری - معاون ستاد کل نیروهای مسلح - در ۳۰ دسامبر گفت که "۲ ضلع از سران فتنه [اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی] در حصر نیستند در حالی که باید میبودند و آنها دارند در خارج از حصر، فتنه را مدیریت میکنند".
او سپس میافزاید: "بنده دلایل متقنی دارم که حصر باید تشدید شود." آنگاه خطاب به دولت روحانی میگوید: "در هیچکجای جهان به کودتاگران فرصت مدیریت مجدد داده نمیشود و اگر این فرصت داده شود، اشتباه است." یعنی چرا برخی از اصلاحطلبان را وارد دولت کردهاید؟ بعد هم به روحانی به دلیل آن که گفته بود"من سرهنگ نیستم، حقوقدان هستم" تاخته و از ظریف هم به دلیل سخنانش ۲ بار انتقاد میکند.
حیدر مصلحی - مشاور ویژه نماینده ولی فقیه در سپاه - نیز به شدت به توافقنامه موقت هستهای تاخته که دولتهای غربی کلاه سر ایران گذاشته و "در همين توافقنامه با کمال تأسف نکاتی وجود دارد که بسيار تکاندهنده هستند". دولت آمریکا مطابق همین توافقنامه نه تنها میخواهد ایران را از حق غنی سازی اورانیوم محروم سازد، بلکه ایران را پس از ۶ ماه از حق تعمیر و جایگزین کردن سانتریفیوژها - که روزی ۴۰ تا ۵۰ تای آنها منفجر میشود - محروم کرده است تا ایران به مرور فاقد سانتریفیوژ شود.
محافظهکاران ایران "لیبرالیسم" را به عنوان دشنام به کار میبرند. سعید جلیلی درباره توافق نامه موقت هستهای میگوید: "تعبیری در توافقنامه ژنو مبنی بر تأمین نیازهای عملی برای غنیسازی وجود دارد. این تعبیر بر مبنای تئوریک استعماری بر اساس تفکر لیبرالیست شکل گرفته و رواج یافته است، حتی برخی در محیط داخلی هم این طنز را تکرار میکنند که اگر میخواهید با امپریالیست مقابله کنید، لیبرالیست بهترین راه است."
از سوی دیگر، یکصد تن از نمایندگان مجلس طرح دوفوریتی الزام دولت به غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم را ارائه کردهاند.این طرح "در صورتی که کشورهای مذاکرهکننده در موضوع هستهای با ایران ۱+۵ اقدام به وضع هرگونه تحریم جدید و یا تشدید تحریمهای قبلی و نادیده گرفتن حقوق هستهای جمهوری اسلامی ایران نمایند"، بلافاصله عملی خواهد شد. گفته شده که تعداد امضاهای این طرح به ۲۰۰ تن افزایش یافته است.
حسین شریعتمداری که مدت ۲۰ سال است از سوی آیتالله خامنهای نمایندگی او و مدیریت روزنامه کیهان را بر عهده دارد، همهروزه توافق هستهای را مورد شدیدترین حملات قرار داده و به سیاست خارجی و داخلی دولت روحانی میتازد.
روشن است که محافظهکاران افراطی به شدت بر حجم حملات خود بر دولت روحانی افزودهاند. این استراتژی اهداف متفاوتی را دنبال میکند.
الف - به نیروهای طرفدار خود، اصلاحطلبان و سبزها، دشمنان جمهوری اسلامی، و دولتهای خارجی این پیام را ارسال میکنند که گمان نکنید با رفتن احمدینژاد و آمدن حسن روحانی تحولی اساسی در سیاستها و جابهجایی نیروها صورت گرفته است. نظم قدرتمندانه تحت رهبری آیتالله خامنهای پیش میرود. به همین دلیل مصطفی پورمحمدی - از سرکوبگران دهه اول انقلاب و وزیر دادگستری - در ۳۰ دسامبر گفته: "نظام به سران فتنه عفو هم دهد از موضع قدرت است نه ضعف."
ب - با تحت فشار قرار دادن دولت، مانع تحولات دموکراتیک در داخل شده و راه آزادی رهبران جنبش سبز را مسدود سازند. در واقع مانع تغییر تیم فاسد و ناکارآمد احمدینژاد شده و از روحانی میخواهند که با همان افراد ناکارآمد و نالایق، بحران اقتصادی کشور را درمان کند. آزادی و حقوق بشر سمی مهلک برای محافظهکاران افراطی است.
پ – احمدینژاد نه تنها ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور را بر باد داد، بلکه دولت را با ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی و رشد اقتصادی منفی ۸/۵ درصد تحویل داد. در چند ماه اخیر حجم بالایی از فساد و رانتخواریهای دوران احمدینژاد توسط دولت روحانی افشا شده است. محافظهکاران که بند نافشان به دلارهای نفتی متصل است، نگران قطع شدن این بندند.
ث – محافظهکاران افراطی به شدت به توافق موقت هستهای میتازند که دولت روحانی تمامی امتیازات را به دولت آمریکا واگذار کرده و در برابر هیچ امتیازی دریافت نکرده است. آنها برای اثبات مدعای خود، دائماً به سخنان اوباما، شرمن و کوهن استناد میکنند. به عنوان نمونه، همه رسانههای محافظهکاران متن کامل گزارش کوهن به سنا را منتشر کرده و نوشتند که این توافق خفتبار و ذلتآور است.
حتی آیتالله خامنهای در ۱۹/۱۰/۹۲ با اتخاذ موضعی تند گفت : "میگويند ما تحريم كرديم، ايران مجبور شد بيايد پاى ميز مذاكره، نه، [اينطور نيست]. ما قبلاً هم اعلان كرديم، قبل از اين حرفها هم ما گفتيم [كه] نظام جمهورى اسلامى درباره موضوعات خاصّى كه مصلحت بداند، با اين شيطان براى رفع شرّ او و براى حلّ مشكل، مذاكره میكند؛ معناى اين آن نيست كه اين ملّت مستأصل شده است، ابداً.
خامنهای در ادامه گفت، يكى از بركات همين مذاكرات اخير اين بود كه دشمنى آمريكايىها و مسئولين دولت ايالات متّحده آمريكا با ايران و ايرانى، با اسلام و مسلمين آشكار شد، براى همه مدلّل شد، همه اين را فهميدند. میشنويد لحنهاى اينها را، حرفهاى اينها را؛ آنجايى كه اقدام نمیكنند، میگويند نمیتوانيم - راست میگويند، نمیتوانند - و اگر میتوانستيم تاروپود صنعت هستهاى ايران را بكلّى از هم جدا كنيم، میكرديم، امّا نمیتوانيم. بله، البتّه نمیتوانند".
آمدن دولت روحانی فرصت مناسبی است تا ایران و آمریکا مسائل فیمابین خود، خصوصا نزاع هستهای را حل کنند. نیروهای افراطی در سطح بینالمللی، منطقه خاورمیانه، در آمریکا و در ایران مخالف توافقی قطعی در این زمینهاند که به حل و فصل کامل نزاع بینجامد.
دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا باید بدانند که محافظهکاران افراطی ایران منتظر بهانهاند تا کل بساط دولت جدید را جمع کنند. این فرصت تاریخی نباید از دست رود. منافع ملی آمریکا و ایران از یک سو، و امنیت و صلح خاورمیانه از سوی دیگر، منوط به توافق قطعی هستهای است.
اگر دولت آمریکا واقعاً خواهان حل صلحآمیز مسئله هستهای است، باید حداقل به طور جدی از "شدیدترین تحریمهای طول تاریخ" بکاهد، نه این که به گونهای سخن بگوید و عمل کند که در برابر تمامی اقدامات اعتمادآفرین، همچنان تحریمها ادامه یابند.
تعداد ۵۴ سناتور از تصویب تحریمهای جدید علیه ایران حمایت کردهاند. اگر تحریمهای جدیدی وضع شود، توافق موقت هستهای دود میشود و به هوا میرود. به همین دلیل، برنادت میهان، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، در ۱۹/۱۰/۹۲ خطاب به سناتورها گفت : "اگر برخی از اعضای کنگره میخواهند که ایالات متحده دست به اقدام نظامی بزند، باید در برابر عموم مردم آمریکا این سخن را بگویند."
دموکراسی دارای همبستگی بالایی با توسعه است. جنگ یعنی نابودی تمامی زیرساختهای یک کشور و بازگرداندن آن به ماقبل توسعه (نمونه سوریه). جمهوری اسلامی رژیمی دیکتاتوری است، اما گذار ایران به نظام دموکراتیک از طریق نابودی آن (ایران) نمیگذرد. حل نزاع هستهای جمهوری اسلامی با دولتهای غربی به سود فرایند گذار به دموکراسی است.
*این مقاله پیشنویس فارسی مطلبی است منتشر شده در سایت انگلیسی "الجزیره"
نظرها
hasani
اخ اخ دلم کباب شد از توافق که هیچکس ا ز دو طرف نمیدانند واقعا بر سر چی توافق شده ؟!
hasani
ایشان نوشته : جمهوری اسلامی رژیمی دیکتاتوری است، اما گذار ایران به نظام دموکراتیک از طریق نابودی آن نمیگذرد..... پس چه راهی دیگر مونده برادر ؟
lmilad
هییییی چاره ای نیست بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر دیو این زمانه چو بیرون رود فرشته دراید
ali
بله گنجی بالاخره حرفشو واضح زد (گذار به نظام دموکراتیک از طریق نابودی جمهوری اسلامی نمیگذرد) . نتیجه چیست: نظام جمهوری اسلامی اگر ایران را به فلاکتی بدتر از سوریه دچار کند اشکالی ندارد روزانه هزاران نفر از آلودگی هوا ، بنزین آلوده ، پارازیت ، مواد غذایی آلوده ، اعدام دست جمعی ، ترور و ..... بمیرند اشکالی ندارد ثروت مملکت را طوری غارت کنند که تا نمونه اش در طول تاریخ یافت نشود اشکالی ندارد. خب با جمهوری اسلامی چه چیزی از ایران میماند که شما از سوریه شدن میترسانید؟ جنابعالی که به نفعتان نبود جنبش سبز رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کند . من شما را هوادار جمهوری اسلامی نمیدانم جناب گنجی ولی راهکارهای شما عملا به نفع جمهوری اسلامی است همین.
امین م
اقای علی نسخه شما که به ایشان انتقاد می کنید چیست؟ به نظر می رسد نتیجه گیری شما حاکی از آن باشد که جنگ در ایران و سوریه ای شدن آن گزینه بهتری از وضع موجود است. من هم مثل شما به نابودی جمهوری اسلامی اعتقاد دارم اما نه به هر قیمتی. آیا این را حمایت از جمهوری اسلامی می خوانید؟