• دیدگاه
روحانی، بیاختیار در سیاستگذاری در مورد سوریه
حسین علیزاده- در صورت شرکت ایران در ژنو ۲، روحانی میتوانست ادعا کند که در یک روز، دو دستاورد بزرگ یعنی روند قهقرایی تحریمها و مشارکت در معادلات منطقهای را رقم زده است.
۲۰ ژانویه: آغاز عملی کردن توافق هستهای ژنو (توقف غنی سازی ۲۰ درصدی در ازای آزادسازی بخشی از داراییهای ایران). در همین روز بان کی مون از ایران برای حضور در اجلاس ژنو٢ دعوت کرد؛ اجلاسی که طی آن قرار است آینده سوریه (متحد استراتژیک تهران) با تعیین یک «دولت انتقالی» رقم بخورد.
اگر شرایط به همین منوال باقی میماند، دولت حسن روحانی میتوانست ادعا داشته باشد که دو دستاورد مهم را در یک روز و در کمتر از شش ماه از استقرار دولت یازدهم رقم زده است: روند قهقرایی تحریمها و مشارکت ایران در معادلات منطقهای (سوریه) به عنوان نمادی برای خروج از انزوا.
به دیگر سخن، روحانی میتوانست ادعا داشته باشد دومین دستاورد یاد شده (خروج از انزوا) نتیجه بلافصل روند اعتمادسازیی است که به موجب شفافیت و انعطاف در پرونده هستهای نصیب تهران شده است.
نظر بر این اوضاع و شرایط نویدبخش بود که ظریف در همین روز اظهار داشت: «از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید... با اطمینان میتوان گفت فضای جدیدی برای تحکیم و گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایه و پیرامونی ایجاد شده است.»
این خوشبینی ظریف ناشی از خبر دلگرم کنندهای بود که بر اساس آن، دبیرکل سازمان ملل تنها در فاصله دو روز مانده به اجلاس ژنو٢ و به رغم اختلافات بسیاری که در مورد دعوت از ایران برای شرکت در این اجلاس مطرح بود، سرانجام از تهران دعوت کرد تا در جمع ۴۰ کشور جهان به کنفرانسی قدم نهد که قرار است سرنوشت سوریه را رقم بزند.
شرطی که مقبول نیفتاد
دعوت دیرهنگام دبیرکل از ایران برای حضور در ژنو٢ در پی آن صورت گرفت که وی اعلام داشت روزهای گذشته "چندین بار" با وزیر امور خارجه ایران صحبت کرده و سرانجام ایران اعلامیه ژنو١ را به عنوان اساس کنفرانس ژنو٢ پذیرفته و متعهد شده "نقشی مثبت و سازنده" در سوریه ایفا کند. مهمترین مفاد توافق شده در ژنو١ عبارت است از توافق بر سر تشکیل یک «دولت انتقالی» در سوریه یعنی نقطه پایان بر اقتدار بلامنازع بشار اسد.
اطمینان دبیرکل تا بدانجا بود که گفت:«من و وزیر امور خارجه ایران هم نظر بودیم که هدف مذاکرات، استقرار دولت انتقالی با توافق متقابل و با قدرت اجرایی کامل است.»
اما به فاصله اندکی از این دعوت، سخنگوی وازرت خارجه ایران منکر قبول این پیششرط شد و متعاقب آن علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل خامنهای، مواضع تند و صریحی گرفت و موکدا یادآور شد: «جمهوری اسلامی ایران به هیچوجه مصوبات ژنو١ را قبول ندارد و مادامی که ژنو٢ مبتنی است بر مشروعیت دادن به مصوبات ژنو١، ایران این اجلاس را مشروع نمیداند و آن را قبول ندارد.»
پیامدهای دعوتی که پس گرفته شد
در فاصله یک روز از دعوت انجام شده، دبیر کل با اظهار تاسف عمیق از مخالفت ایران با پیش شرط مذکور اعلام داشت که اجلاس ژنو٢ بدون ایران برگزار خواهد شد. چنین واکنشی از سوی دبیرکل پیامدهای بدی را به همراه خواهد داشت که برخی از آنها عبارتند از:
ـ راهحل نظامی، به عنوان تنها گزینه ایران در جنگ داخلی سوریه موجب انزوای بیش از پیش جمهوری اسلامی خواهد شد.
ـ موقعیت ظریف به عنوان عالیترین مقام سیاست خارجی کشور نزد دولتها و نهادهای بینالمللی شدیداً تضعیف خواهد شد. از این پس هرگونه اظهار نظر او، با نگاه تردید نگریسته خواهد شد که آیا سخن او، موضع نظام است یا خیر؟
ـ مادام که ظریف حقایق پشت پرده را اعلام نکند که موافقت خود با پیششرط دبیرکل را با چه کسی در میان گذاشته و چراغ سبز دریافت نموده، موقعیتاش در داخل نیز به شدت تضعیف خواهد شد. از یاد نبریم که روزنامه کیهان هم زمان با نخستین گفتگوهای هستهای ایران و ۵+۱، ظریف را سردمدار «خط سازش» توصیف کرده بود و نمایندهای از مجلس او را صد در صد امریکایی دانسته بود.
ـ در حالی که روز ۲۰ ژانویه میتوانست روز مانور تبلیغاتی دولت روحانی باشد، دور از انتظار نیست که از این پس دولت او نه تنها به دلیل قبول ژنو١ بلکه برای قبول تعهدات هستهای، بیش از پیش مورد حملات سنگین جناح تندرو قرار گیرد.
پرونده سوریه در دست روحانی نیست
این پیامدها، همه تالی فاسد یک محاسبه نادرست ظریف است که گمان داشت هماهنگیهای لازم را در خصوص قبول پیش شرط دبیرکل با رییس جمهور به عمل آورده است. به میدان آمدن ولایتی، مشاور رهبر، تردیدی باقی نمیگذارد که وی بازگو کننده نظر صریح خامنهای است تا نشانی باشد بر اینکه پرونده سوریه در اختیار حسن روحانی (رییس جمهور و رییس شورای عالی امنیت ملی) نیست.
در تأیید این ادعا همین بس که ولایتی به عنوان زبان گویای رهبر، حمایت خامنهای از تیم مذاکره کننده هستهای را به همه گوشزد کرد. او گفته بود:« تیم مذاکره کننده فعلی افرادی با تجربه در مذاکرات بینالمللی بوده و تلاش میکنند کاملا در جهت منافع ملی کشور گام بردارند.»
حال جای این پرسش باقی است که اگر ظریف به عنوان مقام ارشد مذاکرات هستهای، صلاحیت پیش بردن چنان مذاکرات دشواری را داشت، چرا نباید تعهد او به دبیرکل مبنی بر قبول ژنو١، مورد احترام نظام باشد؟ آیا غیر از این است که بانکی مون با ظریف مکررا مکالمه داشته است؟ مسلما ظریف پس از رایزنی با مقام مافوق خود، قبول ژنو١ را به اطلاع دبیر کل رسانیده بود.
پرونده سوریه در دست کیست؟
تهران نه تنها با انقلاب مردم لیبی علیه قذافی مخالفت نکرد بلکه با اعزام وزیر خارجه وقت (صالحی) به طرابلس استقرار دولت جدید را که با حمله ناتو و حمایت قطر به قدرت رسیده بود، تبریک گفت.
حال این را مقایسه کنیم با روابط راهبردی تهران ـ دمشق که جمهوری اسلامی بنا به اعلام رسمی تاکنون کمکهایی میلیاردی در اختیار رژیم بشار اسد گذاشته و نیروهای رزمی حزبالله نیز در کنار ارتش بشار اسد به تقویت بنیه نظامی ارتش سوریه پرداختهاند. اینها همگی دلایلی است بر سخن ولایتی که سوریه را «حلقه طلایی» توصیف کرده بود.
این حلقه طلایی، واسط جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان است. در اهمیت آن همین بس که علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و عضو پیشین سپاه پاسداران گفته است: «جمهوری اسلامی ایران جان خود را برای حزبالله میدهد و اگر مقامات غربی درباره حزبالله و مقاومت حرف درشت بزنند، قطعاً تودهنی میخورند.»
مادام که از یک سو اختلافات اپوزسیون سوریه بالا گرفته و از سوی دیگر کمک رزمی حزبالله و کمک مالی و لجستیکی جمهوری اسلامی، دستاوردهای نظامی چشمگیری را برای ارتش بشار اسد به ارمغان آورده، سپاه پاسداران به عنوان متولی اصلی پرونده سوریه، دلیلی بر موافقت با تشکیل دولت انتقالی نمیبیند. قبول چنین پیش شرطی مسلما پیام بدی به بشار اسد منعکس میکند و موجبات تضعیف روحیه او را فراهم میسازد
در شرایطی که روسیه نیز دست از حمایت اسد برنداشته و با حق وتو، شورای امنیت را در اتخاذ هر تصمیمی علیه رژیم سوریه به بنبست کشانده، ارزیابی مشاوران نظامی خامنهای این است که مربع تهران ـ مسکوـ دمشق ـ حزبالله هنوز میتواند جنگ فرسایشی را تا اختلاف کامل میان اپوزیسیون بشار اسد ادامه دهد.
این که چنین مربعی تا کجا دوام خواهد آورد، معلوم نیست ولی آنچه مسلم است اینکه دستکم بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی (دولت روحانی) غیر از این میاندیشد. چرا که هر چه فشار بر بشار اسد بیشتر میشود، این فشار به جمهوری اسلامی نیز منتقل میشود در حالی که دولت روحانی نیازمند ترمیم اقتصاد کشور و خروج از انزوای بین المللی است. حمایت از اسد هم فشاری است بر اقتصاد رنجور ایران و هم عاملی است برای انزوای بینالمللی تهران.
نظرها
jamal
مشکل مردم ایران سانسور و بیکاری و فساد و گرانی و....میباشند نه اسد جانی .
babak
. نه سوریه نه لبنان جانم فدای ایران
منوچهر
بررسی رویدادهای دعوت ایران به کنفرانس وباز پس گیری این دعوت نیاز به واکاوی عمیق تر اخبار درچند روز گذشته دارد زیرا ظریف در مسافرت دوره ای به عراق و لبنان و اردن وسوریه با معلم همزمان وارد مسکو شدند .و در تمام این تور دیپلماسی گفته شد که محور مذاکرات حل دیپلماتیک در گیریهای سوریه است ومسلما این کوشش بدنبال توافق هسته ای ایران با 5اضافه یک بود بنابرین اقای بان و دولت امریکا نیز ازان مطلع بود ندوهمین امر سبب شد که علاوه بر ایران سوریه هم برای شرکت در این کنفرانس دعوت شود . نمیتوان باور داشت که حضور معلم وزیر خارجه سوریه در جهت برکناری اسد بوده باشد بنابرین ناگفته ای در دعوت سوریه وایران و در باز پس گیری دعوت از ایران وجود دارد. اما مخالفتهای جناحی در ایران موضوعی کاملا روشن است و توافقنامه ژنو بجای تائید تند رو ها راه رابر حل مسالمت امیز مشکل سوریه بست. توافقنامه ژنو مورد مخالفت اپوزیسیون داخل و خارج کشور است زیرا در صورت موفقیت امیز بودن اجرای ان دست اصولگراها در انتخابات اینده مجلس کوتاه خواهد شدو در خارج نیز اپوزیسیون خواستار انست که خود این مشکل را حل کند و زمام حکومت را در دست بگیرد. بیان ولایتی در مخالفت باشرکت در ژنو 2 دقیقا نظر سپاه پاسداران است که توسط خامنه ای دیکته میشود وانها نمیتوانند ناظر از دست دادن منافع مالی وسیع خود در حوزه نغتی در داخل باشند و در همان زمان اقتدار نظامی وسیاسی خود را درخارج نقش براب بینند. اما موقعیت خا رجی ظریف تضعیف نشده است زیرا او یک دیپلمات ایرانیست و حدو اندازه او در کوششهای بین المللی برای ناظران جهانی اشکار است ونمیتواند سنگینی وزیر خارجه امریکا یا روسیه را داشته باشد. عدم شرکت نکردن ایران در ژنو2 لاینحل ماندن مشکل سوریه نیست چون مخالفان اسد هم وزنی ندارند که این کشور را در غیاب دیکتاتور اداره کنند وازبین بردن مسلحین سلفیست هم نه از عهده عربستان و ترکیه و قطر برمیاید و نه در دورنمای نظامی امریکاست بنابرین سیاست کجدار و مریز در حد اتش بس شکننده ویا کمک رسانی انسانی و ازادی گروگانهای دو طرف خلاصه میشود