ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

توافق هسته‌ای و مسئله حقوق بشر

اکبر گنجی- اگر رعایت حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی "شرط لازم" توافق هسته‌ای شود، از همان ابتدا راه توافق بسته خواهد شد.

همه می‌دانیم که جمهوری اسلامی رژیمی ناقض حقوق بشر  و غیر دموکراتیک است. انقلاب ۱۹۷۹، متأثر از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و حمایت دولت آمریکا از رژیم شاه، به اشغال سفارت آمریکا، قطع روابط دو کشور و روابط خصمانه‌ای منتهی شد که تقریباً ۳۵ سال ادامه یافته است.

روابط خصمانه به تحریم‌های یک جانبه آمریکا علیه ایران منتهی شد. طرح هسته‌ای ایران و فشارهای شدید دولت اسرائیل موجب تصویب "سخت ترین تحریم های تاریخ" ، علیه ایران شد. هدف تحریم‌ها چیست؟

الف- تغییر رژیم؟ ۱۳ سال تحریم‌های اقتصادی فلج‌کننده موجب سرنگونی رژیم صدام حسین نشد و در نهایت با حمله نظامی بساط رژیم بعث جمع شد. اما طی آن تحریم‌ها فقط نیم میلیون کودک زیر پنج سال عراقی جان خود را از دست دادند و خانم آلبرایت گفت که "ارزشش را داشت". به تعبیر دیگر، تحریم های اقتصادی در درجه اول مجازات مردم یک کشورند و لزوماً به تغییر رژیم منتهی نمی‌شوند.

ب- اطمینان از غیر نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران؟ اگر هدف این باشد، این هدف، با توافق موقتی ژنو قابل دستیابی است. با این توافق راه پر فراز و نشیبی آغاز شد که - به گفته اوباما- "راه دستیابی ایران به بمب اتمی را می بندد"، و راه صلح و برقراری روابط دوستانه میان ایران و آمریکا هم گشوده خواهد شد. اگر متقابلاً کلیه تحریم‌های اقتصادی لغو شوند.

پ- بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران؟ اگر رعایت حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی  "شرط لازم" توافق هسته‌ای شود، از همان ابتدأ راه توافق بسته خواهد شد. منوط کردن توافق هسته‌ای به رعایت حقوق بشر، آیت‌الله خامنه‌ای را در مدعای خود راسخ‌تر خواهد کرد که هدف اصلی آمریکا تغییر رژیم است، و مسأله هسته‌ای، تروریسم و "طرح نابودی اسرائیل" بهانه‌های گوناگون رسیدن به این هدف هستند. تا زمانی که تهدید امنیتی وجود داشته باشد و رژیم بقای خود را در خطر ببیند، تن به آزادی نخواهد داد.

ت- گذار ایران به دموکراسی؟ امنیت شرط لازم نظام دموکراتیک است. نمی توان ساختارهای زیربنایی و ارتش یک کشور را نابود کرد و انتظار داشت که آن کشور به نظامی دموکراتیک گذر کند. افغانستان، عراق، لیبی و سوریه چهار  مصداق یک مدل شکست خورده قرن بیست و یکم هستند. در سال ۲۰۱۳، ۸۸۶۸ نفر در عراق کشته شده اند. تعداد زخمی‌ها چندین برابر این است. لیبی به کشوری تبدیل شده که در کنترل گروه های شبه نظامی قرار داشته و با حرکات جدایی خواهانه هم مواجه است. سوریه به کشوری نابود شده، با بیش از ۱۳۰ هزار کشته، ۸ و نیم میلیون آواره، نیم میلیون زخمی ، میلیون‌ها گرسنه و مرکز تروریست‌های القاعده و گروه‌های نظیر آن تبدیل شده است (رجوع شود به مقاله "سوریه: جنگ علیه توسعه و دموکراسی").

حقیقت این است که گروه های تروریستی در خاورمیانه قوی تر شده اند. پس از سقوط بشار اسد، اولین مسأله رهایی از شر گروه های جهادی و برقراری امنیت است، هدفی که تجربه عراق نشان می‌دهد که دور از دسترس خواهد بود. به گزارش عفو بین الملل، هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی از سال ۲۰۰۹ میلادی ۸۰ عملیات علیه القاعده در یمن انجام دادند که در جریان این حملات بیش از ۴۰۰ نفر کشته شدند. در عین حال در 5 دسامبر آنان با حمله به وزارت دفاع یمن حداقل 52 نفر را کشته‌اند.

مطابق نظریه‌های علوم اجتماعی، طبقه متوسط عامل/فاعل گذار به دموکراسی است. تحریم های اقتصادی فلج کننده، میلیونها تن از طبقه متوسط را بر میلیون ها تن از طبقه فقرا خواهد افزود و بدین ترتیب، جنبش دموکراسی خواهی فاعلان خود را از دست خواهد داد. در چنان شرایطی همه با مرگ دست و پنجه نرم خواهند کرد، برای زنده ماندن فضایل اخلاقی را زیرپا خواهند گذارد، و دموکراسی و حقوق بشر کاملاً به کالاهای بسیار لوکس غیر قابل دسترس تبدیل خواهد شد. اگر شرایطی پدید آورید که پیامد آن، کشته و زخمی شدن صدها تن در هر روز باشد، به نابودی دولت و گسترش تروریسم رسیده‌ایم.

جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی ناقض حقوق بشر و غیر دموکراتیک، به مردم ایران ستم می کند. هدف نیروهای دموکرات ایرانی گذار از "نظام استبداد دینی" موجود به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" است. برای رسیدن به این هدف، دموکراسی‌خواهان و مدافعان حقوق بشر نمی‌توانند از دولت‌های غربی درخواست کنند تا با افزایش تحریم‌های اقتصادی مردم ایران را مجازات کرده، راه توافق هسته ای را مسدود سازند، و در نتیجه ایران را به عراق و سوریه دیگری تبدیل کنند.

 مسئله ایران، گذار به دموکراسی کثرت‌گرایانه و بهبود وضعیت حقوق بشر است، نه عراق یا سوریه دیگری شدن. مسأله رفع تمامی اشکال تبعیض است، نه نهادینه سازی انفجار هر روزه بمب. مدل‌های رقیب و موفق آفریقای جنوبی، شیلی، برزیل، آرژانتین و...در برابر مدل تهاجم نظامی قرار دارد. اما مدل دخالت نظامی خارجی کار را به جایی رسانده که رابرت گیتس- رئیس اسبق سازمان CIA و وزیر دفاع دولت های جرج بوش و اوباما- در مصاحبه با بی بی سی گفته است: کشورهایی چون عراق، لیبی و سوریه بدون حکومت‌های استبدادی و سرکوبگر نمی‌توانند به بقای خود ادامه دهند. تجزیه احتمالی این کشورها، یکی از پیامدهای مدل تغییر رژیم از طریق دخالت نظامی خارجی است. این مدل از همه جهات رد کردنی است.

مراحل توافق هسته‌ای، لغو تحریم‌های اقتصادی، بهبود روابط ایران و دولت های غربی و برقراری روابط دوستانه میان ایران و آمریکا؛ رفته رفته فضای جنگی و امنیتی را از ایران دور ساخته، مردم ایران را از زندگی هولناک با تهدید دائمی به حمله نظامی نجات داده، و طبقه متوسط را امیدوارانه به فعالیت برای گذار به دموکراسی وادار می‌سازد.

اگر روابط دولت‌های غربی به رهبری آمریکا و ایران دوستانه باشد، آنان از این راه قادر خواهند بود فشار بیشتری برای رعایت حقوق بشر به ایران بیاورند. بسته‌های تشویقی (از جمله سرمایه‌گذاری گسترده خارجی در صنعت نفت، صادرات تکنولوژی پیشرفته، و...) چنان جاذبه ای دارند که می‌توانند به گشایش فضای سیاسی و بهبود وضعیت حقوق بشر منتهی شوند.

این مدعا که ارزش‌های آمریکایی مانع روابط دوستانه با نظام های دیکتاتوری است، مدعایی کاذب است. آمریکا با کشورهایی چون عربستان سعودی، بحرین،مصر و...دارای روابط بسیار دوستانه است که وضعیت حقوق بشر در آنها به مراتب بدتر از جمهوری اسلامی است و فاصله آنها از دموکراسی هم بیشتر از ایران است.

حل مسأله هسته‌ای و روابط ایران و آمریکا دو مسأله مستقل‌اند که به خودی خود دارای اهمیت استراتژیک برای صلح و ثبات منطقه ای بوده و منافع ملی ایران و آمریکا را هم تأمین می‌سازد. حل صلح آمیز مسئله سوریه- و دیگر مسائل منطقه- پیامد دیگر توافق هسته‌ای و بهبود روابط است.

آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی رسانه‌ها و احزاب و نهادهای صنفی و مذاهب، حقوق شهروندی، بی طرفی دولت نسبت به ادیان مختلف، جدایی نهاد دین از نهاد دولت، لغو مجازات اعدام، و...هدف دموکراسی خواهان ایرانی است. اما این مطالبات به روش های مسالمت آمیز و توسط خود ایرانیان قابل دستیابی است، نه مداخله خشونت آمیز خارجی.

جامعه زنده، پویا، فرهیخته داخلی و اکثریت زندانیان سیاسی این مسیر را دنبال می کنند. دولت‌های غربی و نهادهای بین‌المللی اخلاقاً موظفند که مدافع رعایت حقوق بشر و محکوم کردن نقض حقوق بشر باشند، اما موکول کردن توافق هسته‌ای به توافق حقوق بشری، معنایی جز نابودی توافق هسته ای نداشته و کار را به جنگ می کشاند. حقوق بشر در چارچوب گذر مسالمت آمیز به نظام دموکراتیک قابل دستیابی است، نه تهدید دائمی بقای یک رژیم توسط دولت های خارجی.

* این مقاله در The World East منتشر شده است

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • farid

    صادق لاریجانی: مخالفت با اعدام، مخالفت با اسلام است گزارشگر ویژه سازمان ملل در اعدام‌های فراقانونی، خودسرانه و شتابزده "استفاده مداوم مقام‌های ایرانی از مجازات اعدام" را "هولناک" خوانده است. بنا به اعلام کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، کریستوف هینز گفته است: "این بسیار نگران‌کننده است که حکومت [ایران] برخلاف قوانین بین‌المللی، از مجازات اعدام در مواردی استفاده می‌کند که جزو 'جدی‌ترین جرایم' محسوب نمی‌شوند." تنها در دو هفته نخست ژانویه امسال دست کم ۴۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند. سازمان‌های دیدبان حقوق بشر و عفو بین‌الملل نیز به تازگی نسبت به روند استفاده از مجازات اعدام هشدار داده‌اند.

  • hamid

    روحانی پیشتر با نمایندگان شرکت‌های بزرگ نفتی دیدار داشت و از آنها برای سرمایه‌گذاری در ایران دعوت کرد!! بشتابید. نفت مفت ! شاه و مصدق را سالهاست سرنگون کردیم!!

  • شاهد

    جناب اکبر گنجی در پازل کنشگر حوزه اجتماعی و اژیتور سیاسی بودن بدام افتاده است . او در ابتدا می خواست کنشگر حوزه اجتماعی سیاسی با شد و باشد و با اتکا به مفاهیم حقوق بشری به نقد پلیدی ها و کژراه های سیاسی و اجتماعی ورای هر جبهه گیری بپردازد اما فشار عاجلانه مسایل سیاسی میهن او را که هوادار بخشی از کنشگران سیاسی نظام "مقدس" است به کنشگری سیاسی وادار کرده است ! اکبر گنجی حق دارد که نگرش خود را به از ادی انتخاب کند اما مشکل از انجا برمی خیزد که اکبر گنجی در مقابل مخالفان و منتقدان جناج هوادار در نظام "مقدس" و مخالفان نظام "مقدس" ویا مسلمانان بطور کلی شمشیر کنشگر حوزه اجتماعی سیاسی بودن را از نیام می کشد و در هواداری از جناح خود در نظام "مقدس " به اژیتور سیاسی تمام عیار مبدل می شود یک مورد بخوبی از نگرش شاید نااگاهانه گنجی پرده برمی دارد ! ایشان در مورد مسلمانان میانمار بر خانم انسان سوچی که کنشگر سیاسی است می تازد که چرا به هواداری انان وارد میدان نشده است اما در مورد ایران به خانم شیرین عبادی که چرا درخواست می کند که مسنله اتمی به حقوق بشر پیوند داده شود ! بر این روال اکبر گنجی سایر مسا ئل از جمله سرمایه گذاری خارجی و روابط دیپلماتیک و .... با نظام "مقدس" را از حوزه حد قوق بشر (مثلا اعدام و سرکوب مسیحیان و دراویش و..... در ایرن )تفکیک می کند در حالیکه در مورد هم کیشان مسلمان خود در میانمار خواستار پیوند ایندو می شود ! اکبر گنجی در هواداری از در نظام "مقدس" چشم بند عدالت را بالا می زند تا با یک چشم ببیند اما در مقابل مخالفان در نظام "مقدس" چشم بند را پایین می کشد و به شمشیر عدالت همه را به یکسان می زند .

  • ایرانی

    اینکه علی خامنه ای رضایت داده که با آژانس و کشورهای ۵+۱ مذاکره کند و در این مورد به خواست جامعه جهانی تن در دهد نتیجه فشار بین المللی بر حکومت اسلامی ایران است و نه چیز دیگر. خامنه ای فقط یک زبان می داند و انهم زبان زور است. رهنمود و شعار وی همان شعار محمد است که : انما النصر بالرعب. در ایران ملت ما را با همین شعار و عمل به آن به انقیاد کشیده است (حداقل موقتا ) و فکر می کنند که در قبال جامعه جهانی نیز همین سیاست را می توانند اجرا کنند. تهدید نظامی و در صورت لزوم بمباران محدود (تاکید می کنم محدود) تعداد مراکز و پادگانهای سپاه و رادیو و تلویزیون رژیم می تواند در دل خامنه ای و دار و دسته اش رعب ایجاد کرده و آنها را به عقب نشینی وادار کند. این عقب نشینی می تواند آنقدر رادیکال باشد که حتی منجر به دعوت از اصلاح طلبان به تشکیل حکومت و پذیرفتن شروط آنها شود. لذا اقدامات نظامی محدود و نیز فشار آوردن از به حکومت بواسطه تحریمها را نمی توان همیشه منفی ارزیابی کرد. دیگر اینکه آقای گنجی در تمام مقالات خود، بدون استثنا، همیشه نفرت خودرا از غرب بطور عموم و آمریکا بطور اخص باید نشان دهد. نوک تیز حمله وی همیشه غرب است و محتوای نوشته هایش غرب ستیزانه. در کنار انتقادی تلطیف یافته از حکومت اسلامی، ده برابر از غرب انتقاد می کند. با صدای بی صدایی می گوید تفاوت چندانی بین سیاست منداران غربی و اسلامی وجود ندارد. این خصلتی است که از دوران عضویتش در سپاه و دفاعش از عصر طلایی امامش هنوز در ذهن و روحش باقی مانده است.