مردم و مراسم "دهه زجر"
گزارش از تبلیغات سالگرد استقرار جمهوری اسلامی و واکنش مردم (۱)
پارسا محمدی- برنامهها و ارقام ارائه شده در رابطه با جشنهای دهه فجر، گواه بار مالی سنگین این مراسم و تحمیل این هزینه به مردمی است که در تنگنای اقتصادی هستند.
دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی با برخورداری از حمایت تمامی نهادهای حکومتی مراسم بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ در ایران را - که مدتهاست در ادبیات حکومت و اپوزیسیون ایران معادل با استقرار نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته میشود - آغاز کردهاند.
این مراسم در ایران "دهه فجر" نامیده میشود، اما مردم به آن "دهه زجر" میگویند که اصطلاحی کاملا جاافتاده است.
"دهه زجر" عملاً از آخرین روزهای دی ماه شروع شده و با راهپیمایی ۲۲ بهمن به پایان میرسد. از روز شنبه (۲۸ دی ماه) مردم ایران شاهد نصب پرچمها، پلاکادرها، بنرها، داربستهای فلزی و غیره در مقابل ارگانهای دولتی، مساجد، پایگاههای بسیج و اماکن پر تردد هستند. به قول یک معلم مقطع ابتدایی «دوباره بریز و بپاشها شروع شده است.»
جز غصه خوردن کاری از دستم بر نمیآید
یک معلم مقطع ابتدایی که مشغول نگاه کردن به این قبیل فعالیتهای تبلیغاتی در مقابل یک مسجد است میگوید: «همه چیز این مراسمها ضد مردمی است. داربست آوردهاند، بالابر آوردهاند. پرچم، ریسه، لامپ مهتابی، پارچه و...! این همه خرج فقط برای اینجا. گل، شیرینی، پول برق، رفت و آمد و حسابهای دیگر که جای خود دارد. در این وضعیت که مردم در سختی زندگی میکنند و در تنگنا هستند پول کشور را حیف و میل میکنند.
تمامی این خرجها را از مغازه آشنایان خودشان تهیه میکنند و دو برابر و سه برابر فاکتور میکنند و از دولت میگیرند. این همه دزدی و خیانت به وطن؟ هر بار ریخت و پاش این مراسم را میبینم سر درد میگیرم. با خودم میگویم سرت را بیانداز پایین و توجه نکن اما نمیتوانم. جز غصه خوردن هم کاری از دستم بر نمیآید. فقط اینجا نیست. در هزاران جای دیگر این ریخت و پاشها هست.
استانها، شهرها، روستاها. حساب کنید با پول این کارها چند مریض صعب العلاج را میشود درمان کرد، چقدر خانه میشود برای مردم ساخت، چقدر کارگاه و شغل میتوان برای جوانها درست کرد،... وضعیت مدارس و آموزش و پرورش را بهتر کرد...»
دغدغههای این معلم دلسوز را میتوان با ارائه خلاصهای بسیار کوتاه از برنامه سی و پنجمین مراسم بزرگداشت استقرار جمهوری اسلامی تایید کرد. به گفته "رئیس ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی" تا کنون «۲۴ هزار برنامه به مناسبت ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی تدارک دیده شده است.» طبق اعلام محمدحسین زارع، ۱۴۲۵۴ کمیته تخصصی در سراسر کشور مسئولیت برنامه ریزی و هدایت برنامههای دهه فجر را بر عهده دارند.
از جمله این مراسم میتوان به «برگزاری ۳۶۰۰ مسابقه در سه حوزه فرهنگی، قرآنی و مذهبی، ۳۱۴۵ نمایشگاه به صورت ثابت و سیار، ۲۸۰۰ جشنواره شامل ۸ جشنواره بینالمللی، ۲۲ جشنواره ملی، ۱۳۰۰ جشنواره استانی و منطقهای و ۱۴۷۰ جشنواره روستایی و عشایری، بومی و محلی، برگزاری نزدیک به ۲۳۰۰ نشست تبیینی در خصوص دستاوردهای انقلاب اسلامی، ۱۴۳۵ کارگاه آموزشی در مساجد، مدارس و فرهنگسراها، اجرای ۸۴۵ برنامه دیدار شامل دیدار با پیشکسوتان انقلاب، اردوهای بازدید از مناطق محروم و مناطق عملیاتی، برگزاری ۸۶۰ یادواره شهدای انقلاب اسلامی شامل شهدای دانشآموز شهدای صنفی کارگر، بسیجی و عشایر، شهدای شهرستانها و محلات و اجرای آیین تلاوت به یاد شهدا با بهرهمندی از ظرفیت "۲۷۰۰۰ مرکز تلاوت نور" و مساجد کشور اشاره کرد.
هم چنین برگزاری ۲۴۱۰ مسابقه ورزشی در چهار سطح بین المللی، کشوری، استانی و بومی، اجرای بیش از ۱۸۰۰ فعالیت خدماتی و رفاهی شامل تخفیف کالا، بخشودگی جرایم، ویزیت رایگان، مشاوره رایگان، آموزش رایگان، هدایا و سبد کالایی، واگذاری مسکن، خدمات رایگان، بازدید از موزهها، آزادی زندانیان معسر و برپایی ایستگاههای صلواتی، اجرای ۱۶۲۰ برنامه در قالب گردهماییهای قرآنی، اعزام بیش از ۹۰۰۰ نفر روحانی و مبلغ برجسته برای مراسم رسمی مراکز استانهای کشور در مراسم ۱۲ و ۲۲ بهمن، برنامهها و فعالیتهای نمادین شامل رژه، گل باران مزار شهدا و نثار گل در جایگاه جلوس و منزل امام و برنامههای خارج از کشور شامل اعزام گروههای فرهنگی و هنری به خارج از کشور، برپایی مراسم ویژه در محل اقامت حضرت امام خمینی (ره) در پاریس، نجف و ترکیه، برگزاری هفته فیلم، برپایی نمایشگاه عکس، رونمایی از کتب ترجمه شده، برگزاری همایشها و نشستهای فرهنگی و برپایی محافل جشن در نمایندگیهای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی همراه با نمایش فیلم و عکس و برپایی نمایشگاه کتاب، آثار هنری و اقلام تبلیغاتی در خارج از کشور از برنامه های دیگر هستند.
جدا از هزینههای نیروهای امنیتی و آمادهباش نیروهای نظامی و انتظامی، هزینه سوخت گشتهای موتوری و حمل و نقل این مراسم در سراسر کشور به همراه خرید حجم عظیمی از کاغذ و مواد غذایی و تجهیزات صوتی و الکترونیکی و صدها هزینه دیگر، اعداد و ارقام و نوع برنامههای اعلام شده در رابطه با جشنهای دهه فجر، گواه محکمی بر هزینه مالی سنگین این مراسم و تحمیل این بار به مردم ایران در شرایط وخیم اقتصادی کشور است.
آیا مردم با پرداخت همه این هزینههای گزاف از سرمایههای ملی ایران موافق هستند؟ آیا نسل جوان ایران با این تبلیغات به نظام جمهوری اسلامی گرایش پیدا کرده است؟ مردم و روشنفکران ایرانی درباره نظام سرنگون شده و نظام روی کار آمده چه نظری دارند؟ مردم موافق برگزاری این جشنها و صرف این هزینهها هستند یا خیر؟ میزان توجه مردم ایران به نوع اتفاقات در جامعه به چه میزان است؟
زندگی در قفس
یک پسر ۱۹ ساله میگوید: «پدر بزرگ من میگوید زمان شاه مردم اینقدر خوش بودند که از خوشی زیاد رفتند دنبال انقلاب کردند. شاه میخواست ایران را بکند شکل آمریکا اما مردم ایران لیاقتش را نداشتند. حالا ما مجبوریم مثل عقب افتادهها زندگی کنیم. عربها که اسلام مال خودشان است کارهایی را که در ایران میشود قبول ندارند. هر کس میخواهد عشق و حال کند میرود دوبی. خوانندههای ایرانی از آمریکا میآیند دوبی کنسرت میگذارند. اگر اجازه میدادند در ایران کنسرت بگذارند مردم حال میکردند. هر کس هم دلش نمیخواست، نمیرفت. پدر بزرگم همه مجلههای زمان شاه را دارد. اگر همانطوری مانده بود دیگر کسی نمیرفت خارج. شمال خودمان مثل کالیفرنیا بود.»
او ادامه میدهد: «جشن تولد یکی از بچهها، همسایهها زنگ زده بودند به پلیس. مامور کلانتری آمد داخل. جلوی همه بچهها زد توی گوش دوستم. به خاطر مشروب و اینکه دختر توی مهمانی بود میخواست زنگ بزند همه ما را ببرند بازداشتگاه. یک ساعت التماس کردیم. هر چیزی از دهانش در آمد به ما گفت.
دوستم زنگ زد پدر و عمویش آمدند. ۴۸۰ هزار تومان رشوه گرفتند. سرباز کلانتری موقع رفتن چند بسته چیپس و یک آب میوه برای خودش برداشت. پدر بزرگم میگوید سربازها جلوی افسر زمان شاه جرات نداشتند نفس بکشند. مهمانی به هم خورد...
بیرون از خانه هیچ جایی نیست راحت باشیم. توی خانه هم جمع میشویم دست از سرمان بر نمیدارند. هر کاری میخواهیم بکنیم دست و پایمان میلرزد که نکند بیایند.»
در زمان شاه، حداقلهای آزادی سیاسی وجود داشت
یکی از فعالان سیاسی ایران که خودش را لیبرال میداند دست به یک مقایسه بین برخورد جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی میزند. او میگوید: «گاهی اوقات که درباره وضعیت زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی در ایران بحث میشود، دوستان به وضعیت گذشته اشاره میکنند. عدهای اعتقاد دارند رفتار شاه با زندانیان سیاسی بهتر از رفتار جمهوری اسلامی بوده است. دکتر شریعتی را مثال میزنند. دکتر شریعتی فعالیت سیاسی داشته و زندانی شده است اما بعد از آزادی دوباره توانسته است به دانشگاه برود و درس بدهد. همه ما میدانیم در جمهوری اسلامی به یک فعال سیاسی اجازه حضور در دانشگاه را نمیدهند.
به طور کلی کسانی که فعالیت سیاسی میکنند تحت فشار قرار میگیرند. یک از راههای فشار به فعالان سیاسی اخراج آنها از کار است. بعضیها میگویند که رفتار شاه به دلیل روابط ایران و کشورهای غربی بوده، که این درست است. شاه تلاش میکرد نشان بدهد ایران کشور پیشرفتهای است. یک قسمت از پیشرفت کشورها، مقدار آزادیهای سیاسی است. من فکر میکنم مهم این است که امنیت فعالان سیاسی حفظ شود و آزادیهای سیاسی از یک حدی پایینتر نیاید. واقعیت مهمتر از دلایل به وجود آورنده واقعیت است. مهم این است که حداقلهای آزادی سیاسی وجود داشت... جمهوری اسلامی سعی میکند برای پوشاندن نکات منفیاش در مقابل حکومت شاه مراسمی برگزار کند و به دروغ بگوید این مراسم مردمی است.»
این مقایسه ارزش علمی ندارد
یک مترجم و نویسنده ایرانی درباره مقایسهای که بین رفتار رژیم گذشته و رژیم فعلی حاکم بر ایران پیرامون شدت و نوع برخوردها با زندانیان سیاسی صورت میگیرد، میگوید: «این دست مقایسهها، ارزش علمی ندارند. یک موضوع را میتوان در شرایط مختلف مورد بررسی قرار داد. زندانی سیاسی یک جسم بی جان و یک شکل نیست که به دلیل مشخصات فیزیکیاش محکوم شده باشد. زندانی سیاسی آدم است؛ فکر دارد. بر اساس فکر و اندیشهاش زندانی شده است.
به دلایل مختلفی از جمله مذهبی بودن جامعه و احساس دین شخص شاه به روحانیون در ماجرای همکاری آنها در سرنگونی دولت مرحوم مصدق و اینکه خود شاه آدم مذهبی بود، دستگاه شاه به زندانیان سیاسی مذهبی سختگیری نمیکرد.
خصوصاً این نکته که طبق گفته زنده یاد دکتر فاطمی به بهانه واهی "خطر کمونیسم" مقدمات کودتا مهیا شد در حالی که بنا به تحلیل دقیق دکتر فاطمی و نوشتههای به جا مانده از سفرای انگلیس و آمریکا، مسئله قدرت گیری حزب توده دروغ بود و اساساً خود حزب توده نیز هیچ نگاهی برای به دست گیری قدرت در آن مقطع نداشت. روحانیون و نیروهای پان ایرانیست موفق شدند این خدمت را به شاه بکنند و به بهانه احتمال قدرتگیری کمونیستها در ایران، دولت مردمی و قانونی مرحوم مصدق را سرنگون کنند.
بر همین اساس شخص شاه هم از اینان (روحانیون) میترسید و هم آنها را همراه دستگاه خود میدانست. اگر در تاریخ معاصر دقت کنیم متوجه میشویم رفتار دستگاه شاه و دستگاه خمینی با کمونیستها مشابه هم و بسیار وحشیانه بوده است. این دو دستگاه خیلی با هم مشابهت دارند. هر دو میگویند همه باید آنطور باشند که ما میخواهیم. آن زمان قانون گذاشتند هر کس از مردم ایران عضو حزب رستاخیز نباشد باید ایران را ترک کند. در دستگاه فعلی نیز با کارهایی که میکنند، افرادی که دارند، محکمه و بگیر و ببند، فرهیختگان و جوانان را روانه زندان و غربت میکنند.»
این نویسنده معتقد است: «جنس جشنهای بهمن ماه از جنس جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاه است. بسیاری از رفتارهای دستگاه قبلی و دستگاه فعلی مشابه هم است. هر دو دستگاه، استبدادی و ضد مردمی هستند و برای مشروعیت دادن به خودشان از جیب مردم خرج میکنند.»
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
صدا و سیمای تحت امر علی خامنهای در همه مراسم حکومتی نقش پر رنگی دارد. در مراسم بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد به قدرت رسیدن روحانیون در ایران نیز مانند سالهای گذشته صدها ساعت برنامه ویژه از شبکههای سراسری و هزاران ساعت برنامه از شبکههای استانی پخش خواهد شد. سه سریال تلویزیونی، ۴۰ تله فیلم، سه هزار و ۶۰۰ دقیقه مستند، ۷۵۰ دقیقه انیمیشن، ۵۰ برنامه گفتوگو محور و ۱۵ برنامه با ادبیات خاص ویژه تبیین انقلاب اسلامی برای کودکان و نوجوانان از جمله این برنامهها هستند.
یک خانم خانهدار ۳۶ ساله درباره تولیدات صدا و سیما به مناسبت دهه فجر میگوید: «قبلاً که ماهواره نبود و تلویزیون فقط دو کانال داشت مجبور بودیم نگاه کنیم. حوصلهمان سر میرفت. بعد شبکه سه آمد و بعد ماهواره. اوایل که ماهواره آمده بود فقط شبکههای ترک بودند. الان دیگر مردم زیاد تلویزیون نگاه نمیکنند. به خصوص وقتی عزاداری است و تلویزیون هیچ برنامهای ندارد و نوحه پخش میکند مردم با سریالهای ماهواره سر خودشان را گرم میکنند.»
این خانم خانهدار ادامه میدهد:«چندتا برنامه یادم هست زمان بچگی ما در دهه فجر پخش میکردند. بهتر از زمان حالا بود. سریالها فیلمهای جدیدی که تلویزیون در دهه فجر پخش میکند را پنج دقیقه هم نمیتوان تماشا کرد. داستان ندارد. بازیگر معروف داخلش نیست. خیلی آبکی است. دیالوگهایش مثل اخبار است. آنهایی که زمان بچگی ما پخش میکردند بهتر بود. اینکه چهار نفر بنشینند و دو ساعت حرف بزنند که اسمش برنامه نیست. کسی نگاه نمیکند. ماهواره این همه برنامه خوب دارد.»
نظرها
سپنتا
با سلام من فکر میکنم در شان زمانه نیست که چنین عنوانی را انتخاب کند. با اینکه کاملا موافقم که این دهه در اذهان مردم به دهه زجر تبدیل شده است ولی بهتر بود این مساله را با استفاده از همان کاریکاتور نیک اهنگ نشان میدادید.
hasani
وزارت دادگستری آمریکا روز چهارشنبه (۸ خرداد-۲۹ می) 2013، شرکت نفتی فرانسوی «توتال» را به دلیل پرداخت رشوه ۶۰ ملیون دلاری به مقامهای دولت ایران در فاصلهی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴، به پرداخت بیش از ۳۹۸ میلیون دلار جریمه محکوم کرد شرکت توتال که سهامش در بازار سهام نیویورک معامله میشود و از این رو، موظف به رعایت قوانین آمریکا است، با پرداخت یک جریمه ۲۴۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری به دولت آمریکا و یک جریمه ۱۵۳ میلیون دلاری به کمیسیون اوراق بهادار و بورس این کشور موافقت کرده است. علاوه بر این، توتال با پذیرش این جریمه، توانسته پیگرد قانونی خود را به مدت سه سال به تعویق بیاندازدو همزمان ایک ناظر مستقل بر نحوه عملکرد این شرکت نظارت داشته باشد و تدابیری اتخاذ کند که قوانین آمریکایی ضد فساد به درستی به اجرا در آید. این درحالی است که دادستان پاریس گفته است که کریستوف دمارژری، مدیر عامل کنونی توتال و رییس پیشین بخش تولید و اکتشاف این شرکت در خاورمیانه، باید به اتهام پرداخت رشوه به مقامهای خارجی و سوءاستفاده از اموال شرکت توتال محاکمه شود. یک سخنگوی شرکت توتال گفته است که این شرکت و آقای دمارژری در هر دادگاهی که تشکیل شود حاضر خواهند شد و از قانونی بودن رفتار خود دفاع خواهند کرد. هنوز مقامات دادگستری آمریکا و دادستانی فرانسه، نام مقامات ایرانی که در جریان این پرونده و دریافت رشوه نقش داشتهاند اعلام نکردهاند. اما پیش از این در سال ۲۰۰۶، رسانههای فرانسه فاش کرده بودند که کریستوف دمارژری متهم است که از طریق یک واسطه به مهدی هاشمی پسر اکبر هاشمی رفسنجانی برای تضمین پیروزی در مناقصه یکی از قراردادهای توسعه میدان گازی پارس جنوبی، دهها میلیون دلار رشوه داده است. خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی به نقل از یکی از مسوولان توتال که در دستگاه قضایی فرانسه مورد بازجویی قرار گرفته بود، نوشت که «مسوول دفتر مهدی هاشمی رفسنجانی در این قرارداد نقش واسطه را داشته و مبلغ ۶۰ میلیون دلار طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ به دو حساب در سوییس به نام یک شرکت مشاور واریز شده است». مهدی هاشمی در زمان امضای قراردادی در پروژه توسعه میدان گازی پارس جنوبی میان دولت ایران و شرکت فرانسوی توتال، ریاست شرکت گاز ایران را به عهده داشت. او در آن زمان اتهامات وارده به خود را تکذیب کرده بود. مهدی هاشمی، پیش از این نیز به دریافت رشوه از شرکت نفتی استات اویل نروژ متهم شده بود. این شرکت به همین دلیل، در سال ۲۰۰۶، به پرداخت ۲۱ میلیون دلار جریمه به دولت آمریکا محکوم شده بود.
بهنام 1
جناب سپنتا اتفاقآ اسم مناسبی برای تیتر انتخاب کرده اند و همانطور که توضیح داده اند : ( این مراسم در ایران “دهه فجر” نامیده میشود، اما مردم به آن “دهه زجر” میگویند که اصطلاحی کاملا جاافتاده است. ) بنا بر این میتوان نتیجه گرفت که حرف دل اکثریت مردم را گفته اند و در ادامه هم خود مردم انتقاداتی داشته اند که بسیار به جا هم هست .
امید
با سلام****شاه و همه آخوند هاَ همشون فقط به فکر جیب خودشون هستن
اریا مهر
دهه زجر و22نحس بهمن یا دآور روزهای نافرمانی ونادانی ملت و غفلت روشنفکران بوده و پایمال شدن ارزشهای انسانی واسلامی و هویت آریایی ملت ایران ؛ امیدواریم ملت آریایی ارزشهای والای خود ر ا با آگاهی ودانش وشرف و اسلام حقیقی اصل را پیدا کند. درود بر روشنفکران آریایی و با عزت میهنی و درود بر روانشادمرحوم محمد رضا شاه پهلوی فقید