«کمی بهار...»؛ شهرنوش پارسیپور- ۲۲
نيرالسادات و فرزندانش به خانهى شوكت منتقل مى شوند و دوران پريشان احوالى به سر مىرسد. شوكت به شوهرش اعلام مىكند كه قصد كار كردن دارد و بايد ماشين نويسى ياد بگيرد.
نيرالسادات و فرزندانش به خانهى شوكت منتقل مى شوند و دوران پريشان احوالى به سر مىرسد. شوكت به شوهرش اعلام مىكند كه قصد كار كردن دارد و بايد ماشين نويسى ياد بگيرد. او عاقبت به عنوان ماشين نويس در اداره ژاندارمرى استخدام مى شود...
نظرها
نظری وجود ندارد.