به بهانه ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری
لزوم آموزش زبانهای غیر فارسی در مدارس
در ایران، با وجود این که زبان مادری بسیاری از مردم فارسی نیست، آموزش هر زبان ایرانیای جز فارسی ممنوع است.
لزوم و ضرورت آموزش زبان مادری به کودکان و تلاش برای حفظ زبانهای مختلف، بر کسی پوشیده نیست، اما در ایران، با وجود این که زبان مادری بسیاری از مردم فارسی نیست، آموزش هر زبان ایرانیای جز فارسی ممنوع است.
پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیز ناسیونالیسم افراطی مسلط در نظام حاکم، در صدد سرکوب تنوعات فرهنگی و زبانی در ایران بود.
پس از انقلاب، با وجود این که در اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی بر آموزش زبانهای مادری تا حدودی پرداخته شده، اما اجرای این اصول همواره معطل باقی ماندهاند. در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، حسن روحانی وعده داد این اصول را اجرا کند و بعدها مسئله تاسیس «فرهنگستان زبان و ادب آذری» مطرح شد، اما تا کنون، خبری از عملی شدن این وعدهها نشده است.
حقی که انکار میشود
واکنش تند اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در بهمن ماه سال جاری نسبت به مسئله زبان مادری در محافل مختلف ایران بحثبرانگیز شد.
اکبر معصومبیگی، عضو کانون نویسندگان ایران، در گفت و گو با رادیو زمانه، با اشاره به اصل سوم منشور کانون، «کانون رشد و شکوفایی زبانهای متنوع کشور را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران میداند و با هرگونه تبعیض و حذف در عرصه چاپ و نشر و پخش آثار به همه زبانهای موجود مخالف است»، میگوید: «هرچند در این اصل صراحتاً به آموزش زبان مادری اشاره نشده، اما علیالاصول با آموزش به زبان مادری، مطلقاً مخالفتی ندارم. این یک حق بشری است و هیچکس جز فاشیستها نمیتواند کسی را از آموزش به زبان مادری خود محروم کند.»
این نویسنده و مترجم، بحث را پیچیده و گسترده میداند و ادامه میدهد: «باید مبانی نظری این قضیه کاملاً روشن شود. آموزش زبان مادری با پیامدهایی همراه است. این پیامدها گاه مثبت است (مثل تسریع سوادآموزی)، اما ممکن است پیامدهای دیگری هم دربرداشته باشد. معتقدم تنها پس از این که این پیامدهای مرتبط به هم سبک و سنگین شد و مبناهای تئوریک آن روشن شد میتوان با تکیه بر این مبانی حرکت کرد و راه به جایی برد.»
معصومبیگی به خطرات احتمالی نیز اشاره میکند و میگوید: «توجه به این شرط نیز مهم است که این قضیه بهانهای برای جنگسالاران نباشد و باید مراقب جریانهای "پان"، راستهای افراطی و جریانهای جنگسالار بود.»
آموزش زبان مادری، حق است
محمدرضا نیکفر، نویسنده و محقق، معتقد است آموختن زبان مادری در نظام آموزشی و آموختن به زبان مادری در کنار زبان فراگیر کشوری و زبانهای فراگیر جهانی، حق است.
او در خصوص ارزش و اهمیت زبان مادری میگوید: «جهان با زبان مادری کشف و مأنوس میشود و به قول هانا آرنت در نهایت این زبان مادری است که برای هر کس میماند؛ میماند به عنوان موطنی که همواره با ماست و ما آن را با خود این سو و آن سو میبریم. زبان مادری سرپناه پایدار ماست. پنجرههایش، به روی جهان در مأنوسترین جلوه آن گشوده میشوند. از این نظر زبانهای مادری همه مردمان همارزش هستند. ارزش زبان مادری به عنوان زبان مادری به دلیل این ارتباط ویژه آن با جهان است و آن را از این نظر نباید سنجید که ادبیات آن تا چه حد غنی است و تا چه حد از پس تببین تکنولوژیک جهان برمیآید.»
نیکفر همچنین به لزوم آموزش زبانهای «مردمانی که با آنان در چارچوبی تاریخی و کشوری همسرنوشت» هستیم اشاره میکند و معتقد است اگر زبانهای دیگر را به خاطر بهرهای که از آموزششان میبریم، میآموزیم، زبانهای مردم کشور خودمان را باید به عنوان «زبانهایی که جهانی مأنوس را تبیین میکنند» فراگیریم. او ادامه میدهد: «اگر چنین کنیم آنها را صرف نظر از منافع عملی دوست خواهیم داشت.»
این نویسنده، شرایط ایدهآل را، وقتی میداند که دستکم دو زبان یا گویش رایج دیگر در ایران علاوه بر زبان آموزشی اصلی حداقل در حد مکالمه ساده، توانایی خواندن و فهم چند ترانه و قصه، تدریس شود.
او ادامه میدهد: «ایدهآل آن است که مثلا در مدارس یک منطقه فارسنشین آموختن کردی، ترکی، بلوچی، گیلکی، عربی و نظایر اینها، بدان معنا که گفتم، رایج شود. تصور کنید همه ما بتوانیم تا حدی کردی یا ترکی صحبت کنیم. شاید برخی از فارسزبانها بعداً این زبانها را بهتر از حدی که مدرسه عرضه میکند یاد بگیرند و امیدوارم زمانی کردهایی داشته باشیم مسلط به زبان گیلکی.»
نیکفر در خصوص روشهای آموزش زبان، بر روشهای توام با حس و اجرا و همراه با بازی تاکید میکند و نه روشهای خشک ازبرکردن لغت و دستور زبان و میگوید: «وقتی در حس و اجرا زبان مادری یکدیگر را بفهمیم، خواهر و برادر و دوست یکدیگر خواهیم شد.»
این نویسنده و محقق، در نهایت میگوید: «من طرفدار آنم که بچهها نه فقط به زبان مادری خود بیاموزند، بلکه یاد بگیرند به زبان مادری دیگران هم آواز بخوانند و بازی کنند.»
لزوم ایجاد مدارس خصوصی غیرفارسی
میثم بادامچی، پژوهشگر فلسفه سیاسی، معتقد است اگر از انقلاب بهمن تفسیری غیرقومگرا و نه تفسیری همچون نگاه حداد عادل که «مبتنی بر نوعی فارسیگرایی آمیخته با شوونیسم» است، داشته باشیم، این انقلاب با وجود همه ناکامیهایش، پتانسیل حل مسئله حقوق اقوام در چارچوب تمامیت ارضی ایران را دارد.
بادامچی در اثبات ادعای خود میگوید: «در انقلاب ۵۷ ملیگرایی پانایرانیستی که مطالبات اقوام را دشمن خویش میدانست یا به هیچ میگرفت تا حد زیادی ضعیف شد و در عوض دیدگاهی روی کار آمد که گرچه در عرصه دین بسیار فضا را بر غیرخودیها تنگ میکرد، ولی در مسئله اقوام، لااقل در یک خوانش از انقلاب، تا حدی جهانوطن بود. این پتانسیل به صورت اصلهای صول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی تا حدی شکل قانونی یافت.»
این پژوهشگر دلیل «فعلیت نیافتن این پتانسیل قانون اساسی» را، غلبه نگاههای امنیتی در دورانهای مختلف پس از انقلاب ۵۷ میداند و بر این باور است که اگر علاقه دولت روحانی در زمینه حقوق غیرفارسزبانها صادقانه باشد، فرصتی برای اجرایی کردن این پتانسیل است.
بادامچی که پژوهشهای مختلف در حوزه اقوام ایرانی انجام داده، به تفکیک آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری اشاره میکند و میگوید: «کسی اگر فاشیست نباشد بعید است حق آموزش زبان مادری برای غیرفارس زبانان را منکر شود.»
پیشنهاد وی برای اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی به این ترتیب است که دولت باید مقرر کند در تمام مدارس کشور در کنار آموزش به زبان فارسی، یکی از زبانهای اقوام غیر فارس (ترکی، کردی، عربی یا ترکمنی و بلوچی بنا بر انتخاب دانشآموز یا ولی او)، هفتهای یک یا دو ساعت به دانشآموزان درس داده شود. در کشور همسایه ما ترکیه هم قرار است در آینده نزدیک در سیستمی شبیه این کردی در مدارس آموزش داده شود. البته با هفتهای یکی دو ساعت کسی در خواندن و نوشتن ترکی آذربایجانی یا کردی یا عربی یا ترکمنی یا بلوچی مسلط نمیشود، ولی این تدریس میتواند مقدمهای بسیار لازم باشد برای کسی که مایل است این زبانها را در مراحل بعدی به صورت جدی دنبال کند.»
این پژوهشگر لازمه اجرایی شدن چنین طرحی را، ایجاد فرهنگستان این زبانها، لااقل در دو زبان غیرفارسی اصلی، یعنی ترکی و کردی میداند.
بادامچی گام بعدی را، ایجاد مدارس خصوصی که به زبانی جز فارسی تدریس میکند میداند و معتقد است اولیا باید حق داشته باشند فرزندانشان را در چنین مدارسی ثبتنام کنند.
او به استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه اشاره میکند و میگوید: «همانطور که باید اجازه داد آلمانیها یا آمریکاییها یا فرانسویها در ایران مدارسی به این زبانها تاسیس کنند، چرا مثلاً نباید اجازه داد ترکیه یا جمهوری آذربایجان یا کردستان عراق در ایران مدارسی به آن زبانها تاسیس کنند؟ جریان فتح الله گولن در تمام دنیا مدارسی به زبان ترکی دارد که علم را در کنار زبان محلی به زبان ترکی (البته شیوه ترکیه) به دانشآموزان میآموزند. این مدارس در ایران مجوز ندارند، ولی چه اشکالی دارد که بتوانند تاسیس شوند؟ من نشنیدهام مدارس گولن امنیت ملی کشوری را به خطر انداخته باشند. طبیعتاً تاسیس چنان مدارسی توسط خارجیها با نظارت حکومت مرکزی ایران و بر اساس قراردادهای شفاف دوجانبه میان کشورهای همسایه و امکان متقابل آموزش زبان فارسی در آن کشورها خواهد بود، و در نتیجه هیچ تاثیر منفی بر امنیت ملی ایران نخواهد داشت. البته تمام آنچه گفته شد محتاج بررسی و نقد صاحب نظران است.»
نقش رسانهها
امین سرخابی، روزنامهنگار و پژوهشگر علوم سیاسی، معتقد است رسانهها یکی از عناصر مهم جامعهپذیری سیاسی هستند و روزنامهنگاران و رسانهها در تعیین نگرشها و موضوعیت بخشیدن به مسائل و معضلات سیاسی و اجتماعی نقش تعیینکننده دارند.
او میگوید: «آموزش به زبان مادری مسئله مهمی است که سالهاست در رسانههای سراسری ایران، مغفول واقع شده است.»
سرخابی پدیده آموزش زبان مادری را پدیدهای اساساً سیاسی میداند و میگوید نشانه آن نگاه امنیتی و سیاسی رسانههای دولتی ایران به این مسئله است.
این پژوهشگر علوم سیاسی میگوید: «از سوی دیگر به جز چند مورد محدود در ۲۱ فوریه رسانههای خارج از کشور نیز در این مسئله با رسانههای حکومتی تشریک مساعی دارند که ریشه در نوعی ناسیونالیسم ایرانی انحصارطلب دارد؛ ناسیونالیسمی غیر پویا که استعداد تحول در خود ندارد. در حالیکه ادعای استقرار ناسیونالیسم ایرانی در منطقه را دارد اما سعی دارد تنها با محوریت دادن به دو عنصر زبان فارسی و تشیع عناصر دیگر را به حاشیه براند. روزنامهنگاران و رسانهها نیز از این معادله خارج نیستند. زبان مادری و اهمیت دادن به آن نباید تنها به ۲۱ فوریه محدود شود. به نظر میرسد روزنامهنگاران و رسانهها میتوانند با اهمیت دادن مداوم و پوشش رسانهای این امر را به مسئلهای سراسری تبدیل کنند.»
نظرها
فرهاد - فریاد
آقای رضائی آموزش هر موضوعی حق هر انسانی ست و زبان هم از آن مستثنی نیست آما قبل از بررسی هر موضوع و اتهام زنی به همدیگر بهتر است سراغ تاریخ هر موضوعی از جمله آموزش برویم آموزش و پرورش مدرن بعد از رنسانس و بخصوص انقلاب کبیر فرانسه مطرح شده است و هدف آن ارتقاء سطح تکنیک مردم برای تخصصهای مورد نیاز تولید برای رفاه جامعه مطرح است اما در کنار ایجاد دو.لتهای مدرن دولتهای قبل از سرمایه داری مانع پیشرفت و رشد اقتصادی دولتهای مدرن میشدند و یکی از اهرمهایشان تشویق ناسیونالیسم بوده است بر عکس دولتهای سرمایه داری و دموکراتیک این حق را برای رشد این جوامع حق طبیعی آنها میدانست وبا اتحاد این ملتها دولتهای مدرن رشد و توسعه می یافتند اما داشتن زبان مشترک به دلیل بازار مشترک اقتصادی وحدت ملی دولتهای مدرن را استحکام می بخشید از اینرو طرح زبان مادری در دوران کنونی برای سیادت اقتصادی بر بازار است و تنها می تواند الوده به ناسیونالیسم بوده که وحدت ملی یک کشور معین را هدف قرار داده است . به همین دلیل است که میگوئیم خودمختاری فدراتیو و امثالهم باعث ایجاد بازارهای سود متفاوت به بهانه ی زبان مادری شده و تفرقه و وحدت ملی را هدف قرار میدهد . اما اگر ما باز هم به تاریخ رجوع کنیم تاریخ ایران در کشورهای غربی بنام پارسه معروف است و به همین دلیل هم هست که ایرانیان را پرژن می نامند پس ایران ربطی به ناسیونالیسم پارسی نه داشته و نه دارد و جالب اینست که این ترکها بودند که زبان پارسی را برای ایران برگزیده اند زیرا این زبان توانائی های زیادی در نفوذ بر تجارت و سیاحت داشته است غزنویان صفویان و قاجاریان اینها حکومتهای پیشینی هستند که تاثیر زیادی برای حاکمیت زبان پارسی داشته اند . ایران و زبان پارسی تا قبل از جمهوری اسلامی نشانه ی وحدت ملی اقوام و ملیتهای گوناگون در ایران بوده است و جالب است که حاکمیت بیش از 14 قرن این زبان باعث از بین رفتن یا کم اهمیت شدن زبانهای دیگر هم نداشته است اکروز هم اینچنین است ناسیونالیسم در بین گوناگونی اقوام ایرانی مانند گذشته بسیار کم اهمیت است . ایرانی بودن مساوی پارسی بودن و یا فارسی حرف زدن نه بوده و نه هست اگر ستارخان و باقرخان سرداران ملی هستند کسی نمی گوید این فقط سردار ترکهاست . اساسا جالب است که تاریخ ایران با تاریخ آذربایجان گره خورده است . اما جمهوری اسلامی بدلیل ایجاد تنگناهای اقتصادی سیاسی بر ملت ایران سبب شده است ایرانیان برای نجات از این نکبت راههای متفاوتی را تجربه کنند از جمله برخی مبارزان راه ناسیونالیسم را برای وحدت و یکپارچگی مبارزاتی خود برگزیده اند . ترکها دلیل این مشکلات را فارسها می نامند بارسها عربها را و .... در حالی که درد همه ی مردم ایران درد مشترک نکبت جمهوری اسلامیست . رهبر ایران ترک است و اصلیت خامنه ای دارد رئیس شورای امنیت ملی عرب است و بیشتر مسئولین جمهوری اسلامی شناسنامه ی عراقی دارند ناسیونالیسم فارس حتی در حکومت هیچ نقشی ندارد رهبر جنبش سبز موسوی ترک است و کروبی لر است . شما از فرهنگستان زبان فارسی انتقاد می کنید در حالی که اکثریت آنها هم ترک هستند ناسیونالیسم فارس کجای این معادلات است ؟
رامین رضائی
از لحاظ حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی برخلاف تفاسیر غلطی که از آن می شود در اصل 15 تحصیل به زبان مادری را به رسمیت نشناخته است بلکه تحصیل زبان مادری یا به زبان ساده اموختن ادبیات زبان مادری آن هم تنها در مدارس را اجازه داده و مورد شناسایی قرارداده است.اصولا مساله زبان رسمی و غیر رسمی تابع سیاست داخلی کشورهاست که به عوامل مختلف از جمله منابع لازم مالی ،امنیت و غیره بستگی دارد و صرفا مرتبط با حقوق بشر نیست و اصولا در هیچ سند الزام آور بین المللی حقی بنام حق تحصیل به زبان مادری وجود ندارد.
جمهوریخواه
زبان "مادری" بر چه پایهای استوار است ؟ مادری که فردوسی،حافظ،مولوی،هدایت،دولت آبادی و...خوانده و بر تربیت،فهم و تکامل فرزندش ساعی است یا "مادری" که اینو بیار، اونو ببر، ذلیل بشی، داغت به دلم و... را در محدودهٔ گویشی و محلی خود به فرزندش تحمیق کرده است ؟ چرا حوض را به دریا ، کاه را به کوه و قبیله را به توده انبوه ترجیح میدهیم ؟ و روشنگری،رفع ستم و تبعیض را در جدایی و شکوائیه نیها از هم جستجو میکنیم ؟ استعمار خارجی و ارتجاع داخلی دو روی یک سکه، عقب ماندگی ما هستند !
s.m.s
مقاله و گزارش بسیار خوبی بود, امیدوارم که در ایران هم , مانند تمامی کشورهای متمدن , به اولیه ترین حقوق انسانی ساکنان ان به خصوص حق آموزش زبان مادری , توجه شود. در بسیاری از کشورهای متمدن , در همان بدو ورود کودک به دبستان ,با اطلاع از اینکه زبان مادری کودک غیر از زبان رسمی ان کشور میباشد , امکان فراگیری زبان مادری کودک با هزینه مدرسه فراهم میگردد. از دوستانی هم که به هر دلیلی با این اولیه ترین حقوق انسانی مشکل دارند , حال دلیل اقتصادی یا هر دلیل دیگری , خواهش میکنم , حد اقل در استدلالات خود , منطق را رعایت فرمایند, بگذارید حتی اگر شما مخالف هم هستید , اما از استدلالات شما چند مطلب صحیح یاد بگیریم , آخر این چه دلیل خنده آوری است , کودک ترک حق تحصیل به زبان مادری خود را ندارد , آنوقت جواب دوستان این است که " خامنه ای ترک است " یا " رهبر جنبش سبز موسوی ترک است " , یا جوان عرب خوزستانی , نه امکان کار, نه ادامه تحصیل را نه تنها ندارد , اگر هم به دلیلی اعتراض کند , با مجازات اعدام روبرو میشود , نمونه ان اعدام چند روز قبل گروهی جوانان عرب خوزستانی , آنوقت جواب دوستان این است که " رئیس شورای امنیت ملی عرب است و بیشتر مسئولین جمهوری اسلامی شناسنامه ی عراقی دارند " , واقعا دوستان خودتان به این توجیهات بی ربط , خنده تان نمی گیرد؟
فرهاد - فریاد
به نظر میرسد دوستان متوجه نیستند که هر کشوری برای وحدت در سیستم سیاسی و اقتصادی اش نیاز به یک زبان و خط مشترک دارد حال این زبان فارسی باشد ترکی یا ... فرقی ندارد و اگر شما هریک از این زبانها را انتخاب کنید برای سایر زبانها ایجاد مشکلات تحصیلی و ... خواهد داشت اینکه بیائیم زبانها را در سیستم دولتی محلی کنیم مانع بسیار زیادی برای متخصصین و نیروی کار ایجاد خواهد کرد که قادر به انتخاب آزادانه ی محل زندگی و کار خود نیستند و با توجه باینکه اقتصاد پایه ی نظامهای دموکراتیک سرمایه داریست در واقع رقابت اساس این سیستم است و رشد موزون و توازن اقتصادی تبدیل به رقابت شده و نه تنها وحدت ملی را زیر سئوال خواهد برد بلکه تفرقه را تقویت خواهد کرد زیرا رقابت نهادینه شده است . همین الان زبان علم انگلیسی ست و ما میدانیم عدم تسلط بر این زبان باعث عقب ماندگی کشورها میشود و ما مجبوریم با همه ی مشکلات بر این زبان تسلط بیابیم . موضوع زبان حتی زبانهای حاکم در یک کشور هم با توجه به جهانی شدن اقتصاد سیاست علم و ... از تعرض مصون نیستند . زبان مادری حق هر کسی ست اما دولتهای مرکزی نیستند که باید در این مورد هزینه کنند افزایش هزینه ی دولتها سبب افزایش هزینه ی سرمایه شده و باعث فرار سرمایه ها بدلیل عدم سود آوری می شود . اما با همه ی این مسائل زبان مادری حق هر کس است . این تنها به زبان مربوط نمی شود ما ادیان و مذاهب مختلف هم داریم اینکه دولت برای آنها هزینه کند اساسا نفی شده است اما چون سرمایه داری دین و مذهب را جزء دستگاه ایدئولوژیک فئودالی میدانست و مانع پیشرفت دموکراسی میشدند و تفرقه و فرقه گرائی را تقویت می کرده و وحدت ملی را زیر سئوال میبرده به همین دلیل دین و سیاست را از هم جدا کرده اند زبان هم دارای همین شرایط است ما نباید آنرا سیاسی کنیم همانطور که داشتن و نداشتن دین آزاد است یادگیری و یا عدم یادگیری هر زبان هم آزاد است و کسی حق دخالت در این امور را ندارد و امر خصوصی افراد تلقی میشود . ما باید یاد بگیریم که موضوعات را نباید از طریق موضوعات محلی حل و فصل کنیم باید سعی کنیم که راههای جهان شمول تری را باید مد نظر داشته و به آن نظرات نزدیکتر شویم . اهمیت زبان در اینست که انسانها بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و هر چه این ارتباط بیشتر شود آن زبان ارجحتر است حال این زبان ترکیست فارسیست انگلیسیست یا.... فرقی نمی کند .
مهدی
آموزش زبان مادری آری ولی آموزش به زبان مادری هرگز.
رضا
سلام. در مقالهی شماره 35 این کتاب پیشنهادی برای آموزش زبان در مدارس داده شده که حتما می تواند مایهی بحث هایی برای نزدیک کردن دیدگاه ها در این زمینه شود: http://adamekhoshoonat.wordpress.com/2013/06/30/%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%87-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%8A%D8%AA%D9%8A-%D9%83%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D8%AF%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D9%88%D9%86-%D9%83%D9%86/
به جمهوریخواه
چرا هر وقت صحبت از زبان میشه شما یاد فردوسی،حافظ،مولوی،هدایت،دولت آبادی میفتید ولی یاد میرزا علی اکبر صابر، محمد سعید اردوبادی، میرزا شفیع واضح، شهریار، آخوندزاده، جباروف، محمد قلی زاده، جاوید، وهاب زاده، قراچولو، سایات نوا، قوسی تبریزی و ... نمی افتید؟ بابا زبان من ادبیات داره واسم عیبه...12 سال + سه واحد عمومی دانشگاه ادبیات زبان تو رو خوندم ولی از ادبیات زبان خودم هیچی بلد نیستم نمیتونم توسعه اش بدم تو زبانتو توسعه میدی امکانات برای من و بجه ام فراهم نیست نمیتونم توسعه بدم ادبیات زبانم ضعیف میمونه و تازه تو بهم فخر میفروشی
به فریاد فرهاد
حدود و ثغور حق ما رو شما تعیین نمی کنید
سپیده
در قاون اساسی بولیوی اصلی گنجانده شده که طبق اون نمایندگان سنا و مجلس، اعضای کابینه، رییس جمهور، قضات و .... حداقل باید به دو تا از زبانهای ملی مسلط باشند *** و ایضا در سیستم آموزشی هند هم چنین هدفی دنبال میشه که دانش آموزان غیرهندی زبان هندی و هندی زبانان حداقل یکی دیگر از زبان های محلی، ترجیجا یکی از زبان های جنوبی رو یاد بگیرن ***
روزبه
بیاید از آسمان به زمین بیایم قدری به اوایل همین انقلاب فکسنی اسلامی برگردیم. دولت مرکزی ضعیف بود و هنوز خودش را جمع نکرده بود. اسلحه دست مردم افتاده بود.در هر گوشه از ایران یک عده از قومی و قبیله ای اسلحه بدست گرفته خودمختاری میخواست کردستان. ترکمن صحرا. خوزستان. بلوچستان . آذربایجان. آن هم خودمختاریی که چیزی کمتر از جدایی طلبی نداشت چیزی شبیه وضعیت همین اواخر کردستان عراق با این همه حقوق که به آنها داده بودند. یا سالهای جنگ جهانی دوم. که دولت مرکزی ایران ضعیف بود و بخشهایی از ایران تحت اشغال قوای خارجی که مسئله آذربایجان وکردستان را داشتیم که تنها قدمی با جدایی از ایران به تحریک و حمایت مستقیم ارتش شوروی. یا زمانی که دولت مرکزی در اواخر حکومت قاجار و اوایل سلطنت رضا شاه که حکومت مرکزی ضعیف بود .قضیه شیخ خزعل را داشتیم که در جنوب با حمایت انگلیس برای خود امیر نشین علم کرده بود . خوب کدام رژیم و دولت مرکزی با اینگونه مسایل روبرو شده باشد و بعد دنبال آموزش زبان برود که احساس کند نتیجه اش باعث تشدید اوضاع بشه. متاسفانه مسئله زبان مادری تاکنون با جدایی طلبی در کشورمان گره خورد و این مسئله رو بسیار بار دار کرده. دوستی اینجا هند و بولیوی را نمونه آورده که تاریخ و سیستم حکومتی و شرایط کاملا متفاوت با کشورمان دارند از کشورهای دیگه میشه آموخت ولی شرایط و تجربه های تاریخی خودمان را باید در نظر گرفت .
عجیب
جالب هست طرف داره میگه قول بدید جدا نشید تا بذاریم زبون مادریتونو حفظ کنید همو تفکری که بهت اجازه میده منابع من رو به تاراج ببری محکومه یه نگاه به GDP Per Capita کویت بکن ضمنا قوم و قبیله خودتی چطور اسم تو ملت میشه من قوم و قبیله؟ کی گفته ربون تو نماینده همه زبونهای این کشور هست؟
روزبه
جناب عجیب از اونجا که براتون جالبه عرض کنم خدمتتون ما ایرانی جماعت اینقدر هم خام نیست که جدایی طلبان فکر میکنند. مسئله زبان مادری مستمسکی است برای بسیج مردم کوچه و خیابان برای رسیدن اقلیتی افرادجاه طلب با اهدافی از قبل معلوم برای رسیدن به کفش وکلاهی و جاه و مقامی. اگه مسئله زبان مادری است فرد در یک خانواده یا جامعه که به اون زبان صحبت میکنه با امکانات مجازی امروزی میتونه با کمی تلاش نوشتن و خواندن به اون زبان را براحتی یاد بگیره و هیچ دولتی هر چقدر هم بخواهد نمیتونه مانعش بشه. خود بنده با هوش متوسط و معمولی چند زبان میدانم و بنظر میاد شما هم به همچنین. اگر منظور شما منابع نفت و گاز ایرانه اون متعلق به همه ایرانی هاست اعم از ترک عرب فارس ترکمن خراسانی گیلانی بلوچ و لر وووو هم شما اگر خودت رو ایرانی میدانی اون متعلق بشما هم هست . ولی از حرفهای شما کاملا مشخصه زبان مادری بهانه بیشتر نیست بلکه فحوای کلام شما چیز دیگریست. عزیزم .جانم. حرف دلت را رک و پوست کنده بزن چرا بهانه گیری میکنی. آره همه میدونند کویت و عربستان گ د پ بالایی داره ببین شما رو ملت عرب اونجا قبول میکنه و زبان مادریشون که عربیه مهاجرت کن تا از امکانات اونجا بهرمند بشی. از آنجا که از لغات قوم و قبیله ناراحت شدی چی بگم شما خوشت بیاد خوب بگو عشیره. ملت برای من ایرانی با تمامی اقوام آنند. در مورد زبان مادری منهم شما اشتباه میکنی چون فکر میکنی از فارسی بعنوان زبان ملی دفاع میکنم یعنی که زبان مادریم هم فارسی است. اگر قرار بود زبان مادری من در ایران زبان ملی میبود ما امروز با هم به زبان فارسی تبادل عقیده نمیکردیم. این از طرز فکر شما ناشی میشه که فکر میکنید اگر فرد به اقلیت قومی تعلق داشت باید مثل شما جدایی طلب هم باشد.
سپیده به روزبه
جناب روزبه من فکر میکنم شما اومدید که فقط اینجا یه جوابی به همه بدید و اصلا مقاله رو نخوندید اگر دقت کنید موضوع مقاله آموزش زبان مادری/آموزش «به» زبان مادری به غیرفارس زبانان نیست موضوع مقاله آموزش یکی از زبانهای محلی کشور به فارس زبانان علاوه بر فارسی هست کامنت من هم ناظر به موضوع مقاله بود که گفتم همچین قانونی تو هند و بولیوی هست از نظر بنده هم این یکی از راههای افزایش همدلی بین اقوام و تضمین تمامیت ارضی هست من غیرفارس زبان زبان مادری خودم + فارسی رو یاد میگیرم شمای فارس زبان زبان فارسی+زبان یکی از اقوام را بنا به انتخاب خودتون یاد میگیرید بنابراین سنگینی بار حفظ تمامیت ارضی فقط به دوش غیرفارس زبانان نمی افته مضاف بر اینکه شمای فارس زبان اگر به عنوان مثال عربی رو برای یادگیری انتخاب کنید ضرر نخواهید کرد. یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل هست. یا اگر ترکی رو انتخاب کنید بالاخره قادر خواهید بود تو دو تا کشور دیگه جز ایران هم با مردم مکالمه کنید مطمئنا ضرر نخواهید کرد اگر در بزرگسالی به جای دو زبان فارسی+انگلیسی سه زبان بلد باشید خوب دوست عزیز شما که انقدر نگران حفظ تمامیت ارضی، وجود زبان مشترک و ... هستید خوب یه زحمتی بکشید برای حفظ این تمامیت ارضی چرا فکر میکنید فقط ما باید زحمت بکشیم؟ همونطور که من فارسی یاد گرفتم تا تمامیت ارضی خدشه دار نشه شما هم یک زبون غیر فارسی یاد بگیر تا تمامیت ارضی اصلا خدشه پیدا نکنه
روزبه
سپیده خانم در کامنت قبل عرض کردم زبان مادریم فارسی نیست ولی فارسی را بعنوان زبان ملی و فرهنگی ارج بسیار میگذارم و خود من در حال حاضر پنج زبان کوچک و بزرگ را با درجات مختلف صحبت میکنم میخوانم و می نویسم. به هیچ وجه مخالف یادگیری زبان دوم یا سوم نیستم بسیار هم خوب است. من خودم هر زمان امکان یافتم زبان آن جامعه را فراگرفتم.چیزی که برایم تعجب آور چرا افراد جامعه ما خود اگر لزوم آنرا میبیند حرکتی نمیکند و منتظر راه حل از بالاست!!! از این دولتهای بی لیاقت توقع بی جا داریم از آنجا معجزهایی صورت نمیگیرد ضمنا کاریست که تک تک ما با امکانات موجود این زمانه خودمان هم میتوانیم آنرا انجام دهیم و ترویج کنیم. مردم ما میلیون پول خرج خود وبچه هایشان میکنند که فلان زبان خارجی را دست و پا شکسته بیاموزند ولی چند نفرشان را دیدهید اینقدرانرژی و پول و وقت برای آموزش خواندن و نوشتن زبان مادری یا زبان محلی دوم و سوم میکند؟ مادر و پدرها هم بجای صرف وقت برای آموزش زبان مادری و محلی خود چه میگوید؟ وقت ندارم حوصله ندارم یا بچه برو یه چیز یاد بگیر نون و آب توش باشه . از نظر من زبان مادری در حال حاضر شده است پیراهن عثمان برای یک عده جدایی طلب برای بسیج مردم و استفاده از آنان برای امیال سیاسی شان . آگاهانه برخورد کنیم و آلت دست نشویم.
به سپیده
سپیده عزیز درست بود کم و بیش خودتون رو معرفی کردید که از چه "ایل و تباری" و نه قوم و قبیله هستید ما فارسی زبان ها حداقل دو زبان عربی و انگلیسی را به زور اموزش میبینیم با همون دوتا هم به اندازه کافی در دیگر کشور ها میتوانیم گفتگو کنیم به عرض برسانم که من نیز کم و بیش ترکی بلد هستم و به اندازه کافی اموختم هرچند تا کنون به کارام نیامده شما اگر واقعا ترکی بلد بودی میدونستید نام این زبان ترکی /تورکی نیست که در این زبان حرف"ر" وجود ندارد هیچ لغت نامه ای هم مخرج حرف "ر"ندارد در منابع ترکشناسان هم به شکل توکی نوشته شده (پروفسور هارولد لمب و دکتر رنو گروسه) وگرنه توران و ترکها در منابع تاریخی جایی در بلوچستان پاکستان امروزی اند با تشکر از توجه شما
سپیده
الان کسی از توران و تورکی و فلان حرف زده؟ یک زبانی در منطقه ای از کشور داره صحبت میشه بهش گفته میشه ترکی شما بالا برید پایین بیاید کافیه نیم ساعت تو تهران پیاده روی کنید تا بفهمید مردم ما رو جی صدا میکنن و ما خودمون رو چی صدا میکنیم.
سپیده
ضمنا دوسا عزیزی که فرمودین "ما فارسی زبان ها حداقل دو زبان عربی و انگلیسی را به زور اموزش میبینیم با همون دوتا هم به اندازه کافی در دیگر کشور ها میتوانیم گفتگو کنیم به عرض برسانم که من نیز کم و بیش ترکی بلد هستم و به اندازه کافی اموختم هرچند تا کنون به کارام نیامده" اولا فکر نکنم با اون عربی که شما و من بلدیم بشه جز سلام و فی امان الله در کشورهای همسایه مکالمه دیگه ای کرد. علتش هم معلومه. اصلا هدف اون آموزش زبان عربی آموزش عربی کلاسیک بوده...من اون عربی رو خیلی خوب یاد گرفتم و تو کنکور سال 88 از 25 سوال فقط 2 سوال رو جواب ندادم و درصدم شد 92 ولی آنچنان قادر به مکالمه نیستم ------- دوما با اجازتون من انگلیسی رو به زور یاد نگرفتم و از 10 سالگی کلاسهای مکالمه انگلیسی شرکت کردم و الان هم خیلی عالی انگلیسی حرف میزنم، کتاب به انگلیسی میخونم و ... نمره آیلتس هم 7.5 بود ------ ثالثا 12 سال ادبیات فارسی + سه سال عمومی دانشگاه هم الان به کار من نمیاد با اجازتون هر چند ادبیاتم هم تقریبا خوب بود و در کنکور 59 درصد زده بودم و درس عمومی دانشگاه رو با نمره 20 پاس کردم ------- رابعا شما میتونید تا ابد بابت تاریخ زبان فارسی به قومیتها فخر بفروشید و در جهل مرکب ابدالدهر بمانید. میتونید تصور کنید که یادگیری ترکی ارزشی نداره. واقعیت اینه که این مساله بازگشت به هویت در تضاد با globalization در حال حاضر یک مساله جهانی هست و میتونید به صحبتهای داریوش آشوری که ملی گرا هست مراجعه کنید و شما در برابر سیل جهانی کاری از پیش نمیبرید. ما داریم برای حل معضل راه حل نشون میدیم ولی امثال شما پان ایرانیستهای عزیز علاقه دارید در جهل مرکب ابدادهر بمانید.
به سپیده عزیز
سپیده گرامی من در کامنت قبل برای شما توضیح دادم که در زبان ترکی استانبولی که من یادگرفتم و نه در هیچ گویش زبان ترکی دیگه ای حرف"ر" وجود ندارد اگر قبول ندارید تنها یک کلمه بنویس که ترکی باشد و با حرف "ر" شروع بشود یا در یک لغت نامه ترکی مخرج حرف "ر" را به ما نشان بدهید اسم واقعی این زبان زبان توکی هست نه ترکی اگر میخواهید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید میتوانید کتاب امپراطوری صحرانوردان اثر ترکشناس بزرگ دکتر رنو گروسه را مطالعه کنید توران و ترکها جایی به مرکزیت خضدار در بلوچستان پاکستان امروزی بودند تمام تاریخ نویسان اولیه اسلام هم همین منطقه را توران گفته اند باز هم ممنون از توجه شما
سپیده
خوب الان تکی، ترکی، توکی، تورکی، تورانی یا هرچی اصلا x یا y یا هرچی که اسمش باشه باید تدریس بشه بحث ما الان سر اینه که اسم زبان چیه ؟ ما داریم از حقوق شهروندی حرف میزنیم شما داری میگی اسم زبان چیه مگه من فقط از حقوق ترکها صحبت کردم من حتی اشاره نکردم که به قول شما از چه ایل و تبار یا قوم و قبیله ای هستم حرفی که من میزنم برای تمام اقوام این سرزمین عرب، ترک، لر، بلوچ، کرد، گیلک و ... صادق هست ما داریم از حقوق شهروندی حرف میزنیم، از قانون اساسی حرف میزنیم، شما میگی اسم زبان چیه. -------- ضمن اینکه چطور ترکی استانبولی r نداره؟ پس اینا وقتی صد سال پیش رسم الخط عوض کردن واسه نوشتن چه کلماتی حرف r لاتین رو به 28 حرف دیگه اضافه کردن ممکنه ریشه کلماتی که r دارن غیر ترکی باشه و ترکی وام گرفته باشه از سغدی، عربی، فارسی و .... مگه فارسی کلمه وام نگرفته؟ فارسی زمان هخامنشی تحت تاثیر اکدی، عیلامی و آرامی بوده زمان اشکانی تحت تاثیر هلنیسم و زبان یونانی بوده دوره اسلامی تحت تاثیر عربی بوده الان فارسی که شما حرف میزنید مگه همون فارسی هست که کورش هخامنشی حرف میزده؟ بفرمایید کتیبه بیستون رو باستان شناسان خوندن و صدای ضبط شده موجود هست تو یوتیوب شما یک کلمه ازش رو میفهمید زبان پدیده زنده هست، در طول زمان از طریق ارتباط با زبانهای دیگه تغییر میکنه، بالیده میشه و پرورش پیدا میکنه منم نگفتم ترکی گوگ ترک رو بیارن یاد بدن تو مدارس از ترکی آذربایجانی حرف میزنیم که از هزارسال گذشته در منطقه آذربایجان حضور داره، از زبان ملل قبل از خودش اودی ها، ارامنه، فارسها، لزگیها، کردها، آشوریها، تالشها، تات ها، آوارها، چچن ها، آبخازها، ساخورها، اوسی ها، اینگوشها و ... لغت وام گرفته و به فرم امروزی دراومده من کلا بحث شما دوستان پان ایرانیست رو نمیفهمم حرفتون اینه که ترکی برای فلات ایران زبان مهاجم محسوب میشه؟ بله ترکی 1000 سال پیش زبان مهاجم بود همونزور که فارسی 2500 سال پیش زبان مهاجم بود زبان رسمی امپراتوری هخامنشی هم فارسی نبوده با اجازتون بفرمایید کتاب امپراتوری هخامنشی نوشته پی یر برایان ترجمه ناهید فروغان رو بخونید
سپیده
کلمات ترکی آدربایجانی که حرف r دارند Armud گلابی Qarpız هندوانه Qorxmaq ترسیدن Arvad زن Baqırsaq روده Yari نصف Qormaq سرخ کردن Lər پسوند جمع در ترکی کلماتی که با حرف ر شروع بشن ترکی نیستن و از زبان های دیگه وام گرفته شدن مثل rəsım که یعنی رسم، نقاشی و اصالتا عربی هست
سپیده
توران اسم یکی از استانهای زمان ساسانی بوده...همون جایی که شما میفرمایید ربط ترک و توران رو بهم نمیفهمم برداشتید دعوای یه افسانه رو میکنید تا اونجایی که میدونم ترک کلمه ای بوده که چینیها برای تمامی قبایل صحرانورد شمالی بدون توجه به زبانشون به کار میبردن خوب که چی؟ تاتجیک هم اسمی هست که ترکها برای فارسی زبانان آسیای مرکزی بکار بردن الان همون اسم روشون مونده )منبع: ایرانیکا) تات هم اسمی هست که ترکها برای غیر خودشون بکار بردن الان اسم یه گروه قومی هست معلوم نیست بحث شما چیه؟ من با کتاب شاهنامه شما مشکلی ندارم تو دبیرستان بعضی شعرهاش رو خوندم کسی هم تا کامنت 15 ام اسمی از توران نبرده شما خودتون شروع کردید میتونید تصور کنید ما پانترک، پان توران و فلان هستیم
به سپیده گرامی
سپیده گرامی: 1- در زبان چینی حرف "ر" وجود ندارد میتوانید تحقیق کنید پس طبیعتا نمیتوانستند واژه تورک (توجه کن در ساختار خوداش "ر"داره)را برای اقوام شمال چین بکار ببرند چون نمیتونند با "ر" ان را تلفظ کنند ر پروفسور هارولد لمب هم در کتاب تیمور لنگ اصل ان را توکی نوشته و همچنین دکتر رنو گروسه هم در کتاب امپراطوری صحرا نوردان بعد از هیونگ نو ها واژه توکی ها را به کار برده و نه ترک یا تورک 2- در زبان امروزی شما که نام ترکی دارد هم حرف "ر" وجود ندارد هیچ کلمه ای با حرف "ر" شروع نمیشود هیچ لغت نامه ای هم مخرج حرف "ر" ندارد در اول هیچ واژه بیگانه ای هم که به ترکی وارد شود "ر" نمیگذارند مثلا رومی را ارومی و و روسی را اروسی میگویند 3- منظور من این هست که شما چجور مدعی کلمه ترک شده اید در حالی که در زبان ترکی سره نمیتوان ان را تلفظ کرد چون در ساختار خوداش "ر"دارد
سپیده
1- الان قراره بحث فلسفی و توتم کنیم یا داشتیم از حقوق شهروندی حرف میزدیم 2- والا wiktionary (https://en.wiktionary.org/wiki/qurd) میگه که qurd(ترکی آذربایجانی) و kurt (ترکی استانبولی) که به معنی گرگ هست و گرگ هم توتم ترکهای باستان بوده (همونطور که اسب توتم آریایی های باستان هست) از واژه proto turkic گرفته شده ... لذا یک واژه ترکی سره هست هیچ کلمه ی ترکی سره با «ر» شروع نمیشه ولی در ترکی امروزی کلمات وام گرفته شده که با «ر« شروع می شوند وجود دارد و بنده الان لغت نامه Büyük Türkçe Sözlükرا از وبسایت فرهنگستان زبان و ادب ترکیه دانلود کردم و صفحات 2951 تا 3004 این لغت نامه اختصاص به مخرج «ر» دارد در کلمات ترکی سره صدای«ر» در وسط یا انتهای کلمه بدون هیچ مشکلی میاد کلمات ترکی سره مثل qurd Qorxmaq darixmaq در کلمات وام گرفته شده از زبان های دیگر نیز بدون هیچ اشکالی ترکی در وسط کلمه می آید مثل Armud که ترکی سره نیست در نهایت شما بالا برید پایین بیاید ما ترک هستیم و برای اسممون از کسی اجازه نمیگیریم