ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ابهام در شمار معتادان ایرانی

آمارهای متفاوت و متناقض درباره تعداد معتادان در ایران در شرایطی ارائه می‌شود که نیروی انتظامی خبر از کشف سالانه ۵۰۰ تن مواد مخدر می‌دهد.

سالانه در ایران حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر به دلیل حمل و مصرف مواد مخدر بازداشت و عده‌ زیادی به همین دلیل اعدام می‌شوند، اما با وجود این، آمار روشنی از تعداد معتادان وجود ندارد و هنوز مرجع اصلی اعلام آمار مشخص نشده است.

یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر معتاد شناسایی شده‌اند که تریاک ماده اول مصرفی آن‌هاست و مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه در رتبه دوم قرار دارد.

 اظهارنظرهای متفاوت در این مورد باعث شده است که آمار معتادان، متغیر و از یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر تا چهار و نیم میلیون نفر، اعلام شود.

رسول خضری، نماینده مجلس ایران خبر از اعتیاد چهار و نیم میلیون ایرانی داده است که باید برای درمان آن‌ها و توجه به موضوع پیشگیری، فکری شود.

این نماینده مجلس انتقادهایی را هم به حوزه درمان وارد کرده و به خبرگزاری مهر گفته است: «کارهای انجام شده در حوزه پیشگیری در سال‌های اخیر مناسب نبوده و مخدرهای صنعتی جوانان و نیروی کار را هدف گرفته‌اند. در صورتی که نتوانیم این موضوع را کنترل کنیم، نیروی جوان و کار کشور را از دست می‌دهیم.»

با وجود این، ستاد مبارزه با مواد مخدر که متولی اصلی برنامه‌ریزی،هماهنگی و اقدامات بین بخشی برای معتادان و مجری اصلی پیشگیری و انجام هماهنگی با دستگاه‌های درمانی برای مداوای معتادان است و به عنوان آخرین مرجع آمار معتادان را اعلام می‌کند، آمارهای متفاوتی از تعداد معتادان ایرانی ارائه می‌دهد.

بر اساس یکی از این آمار‌ها که از قول حمید صرامی، مدیرکل تحقیقات ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام شده است، طبق آخرین نظرسنجی سال ۱۳۹۲ که با همکاری جهاد دانشگاهی صورت گرفته، یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر معتاد شناسایی شده‌اند که تریاک ماده اول مصرفی آن‌هاست و مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه در رتبه دوم قرار دارد.

۴۵ درصد معتادان زیر۲۹ سال هستند و میانگین سنی آغاز مصرف نیز ۲۱ سال است.

بر اساس همین آمار، ۴۵ درصد معتادان زیر۲۹ سال هستند و میانگین سنی آغاز مصرف نیز ۲۱ سال است.

یکی دیگر از آخرین آمارهایی که از تعداد معتادان در ایران منتشر شده است، تعداد آنها را بیش از سه میلیون نفر اعلام می‌کند.  

بابک دین‌پرست، معاون کاهش و تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر با اعلام این عدد به خبرگزاری مهر گفته است: «بر اساس آخرین آمارها سه میلیون نفر در کشور گرفتار معضل اعتیاد هستند که باید برای پیشگیری و درمان در این حوزه اقدامات وسیعی انجام شود. دستگاه‌های مسئول باید پای کار بیایند و به وظایف‌شان به خوبی عمل کنند. هیچ ترسی از اعلام آمار معتادان نداریم و در سال ۱۳۸۶ نیز آمارها را از صدا و سیما اعلام کردیم اما منتقدان باید بدانند که آمار معتادان مانند یارانه نیست که بگوییم بیایید ثبت‌نام کنید تا ما بتوانیم تمام معتادان را شناسایی کنیم.»

دین‌پرست در مورد تغییر الگوی مصرف مواد مخدر هم هشدار داده و گفته است: «اقدامات مناسب نبوده و به همین دلیل الگوی مصرف به سمت مواد مخدر صنعتی تغییر کرده است.»

یک مؤسسه تحقیقاتی هم آماری از تعداد معتادان ارائه کرده است. بر اساس این آمار، بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار معتاد در ایران زندگی می‌کنند. بر این اساس یک و هفت دهم درصد مردم کشور معتاد هستند که ۹۵ درصد آنان را مردان و پنج درصد را زنان تشکیل می‌دهند.

حمیدرضا جلایی پور، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران با انتقاد از این آمارهای متفاوت معتقد است که اگر آمار دقیق تعداد معتادان اعلام نشود، نمی‌توان برای درمان و جلوگیری از شیوع مواد مخدر برنامه‌ریزی کرد.

او به خبرگزاری مهر گفته است: «به نظر من آمار معتادان باید مانند تورم و آلودگی هوا در سطح شهر نصب شود تا زنگ هشداری برای همگان باشد.»

هومان نارنجی‌ها، کار‌شناس اعتیاد معتقد است که میانگین سنی معتادان کشور ۲۵ تا ۲۹ سال است درحالی که ۷۰ درصد معتادان بین ۲۰ تا ۳۵ سال سن دارند. این در حالی است که در سال ۱۳۷۷، میانگین سنی معتادان ۳۰ تا ۳۴ بوده است.

 به اعتقاد نارنجی‌ها، درباره آمار معتادان نمی‌توان اعلام نظر قطعی کرد، اما نباید از آمار افرادی که به صورت تفننی مواد مخدر مصرف می‌کنند غافل شد. او می‌گوید: «نزدیک به ۸۰۰ هزار ایرانی مواد مخدر به ویژه تریاک را به صورت تفننی مصرف می‌کنند.»

این کارشناس هشدار می‌دهد که اگر به مصرف تفننی مواد مخدر در آمارها و برنامه‌ریزی‌ها توجه کافی نشود، خطر افزایش تعداد مصرف‌کنندگان مواد مخدر به معضلی حاد تبدیل خواهد شد.

آمارهای متفاوت درباره تعداد معتادان در ایران اما در شرایطی ارائه می‌شود که نیروی انتظامی خبر از کشف سالانه ۵۰۰ تن مواد مخدر می‌دهد.

علی مویدی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر می‌گوید: «پلیس در حوزه جلوگیری از عرضه مواد مخدر به وظایف خود به خوبی عمل می‌کند. در صورتی که امروز مرزهای شرقی کشور کاملاً مسدود است، مواد مخدر بیشتر از طریق دریا وارد کشور می‌شود. ۹۰ درصد مواد مخدر کشف شده را نیز پلیس با استفاده از تجهیزاتش کشف می‌کند.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Abrahamian

    اعتیاد یک بیماری است: جرم نیست به قلم: دکتر شهلا مزده و دکتر اسدالله ابراهیمیان هفدهم بهمن 1392 تاکنون مقالات و اظهار نظرهای فراوانی در رابطه با معضل اجتماعی اعتیاد نوشته شده و آگاهی هایی هم در زمینه مقابله با اعتیاد به دست امده است که در مقایسه با علت یابی ها، مضرات، و تشخیص علل آن ناچیز است. در حالیکه همه صحبت از ورود و خروج خروار ها مواد مخدر در ایران میکنند، متاسفانه روش های درمان و به خصوص پیشگیری از اعتیاد به هیچ وجه در خور دامنه وسیع این معضل اجتماعی نیست. مساله اعتیاد در چند دهه اخیر در ایران ابعاد گسترده تری پیدا کرده است و این روند فزاینده همچنان ادامه دارد. البته، اعتیاد به عنوان یک مشکل فردی - اجتماعی از دیرباز زندگی و ذهن بشر را به خود مشغول داشته است زیرا طبیعت بشر و دیگر موجودات زنده بر اساس عادت است و عادت ها میتوانند به اعتیاد تبدیل شوند. طبق تعریف، اعتیاد را میتوان یک رابطه بیمارگونه فرد با هر چیزی که موجب تغییر خلق و خو (مثلاً نشئه) یا رفتار و عملکرد وی میشود دانست، که نهایتا عواقب ناگوار یا حتی مرگبار را به دنبال خواهد داشت. بر طبق این تعریف، هر کسی میتواند، با کمی غور و تفکر در خود و یا محیط دور و بر، رابطه یا رفتارهای معتادگونه به مواد مخدر، الکل، داروها، دخانیات، و یا دیگر عوامل عادت زا را پیدا کند. بر طبق آمار غیر رسمی و رسمی دولت ایران تعداد معتادان در ایران از مرز 4 میلیون نفر فراتر رفته و اگر معتادان تفننی و 30 میلیون معتادان دخانیات و دیگر تخدیر کننده ها را هم، که از عوارض روحی-رفتاری مشابهی متاثر هستند و از آن رنج میبرند، به ان اضافه کنیم این تعریف شامل بیش از نیمی از جمعیت ایران میشود. گونه هایی از اعتیاد هم وجود دارند که گاه بسیار معمول تر و فراگیر ترند و کمتر با نام و تعریف اعتیاد شناسایی میشوند، گرچه همان عواقب اعتیاد را به دنبال دارند. آنها عبارتند از: اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به قمار، اعتیاد به وسوسه های فکری (وسواس)، اعتیاد به احساسات بسیط (مانند خشم، اندوه، ترس، شادی)، اعتیاد به رابطه جنسی و خودارضایی جنسی، اعتیاد به غذا، واعتیاد به حضور دیگران که در اصطلاح عرفی و روانشناسی به ان وابستگی عاطفی میگویند. به این ترتیب، می توان دامنه وسیع و همه گیر اعتیاد را در جامعه ایران ملاحظه کرد. اما شاید وسیعترین دامنه اعتیاد مربوط به آداب و آیین های مذهبی باشد که بسیاری از جمعیت دنیا را در برمیگیرد و در این میان، کشور ایران رتبه بالایی را احراز می کند. حتی آنها یی که دین ستیزی می کنند نیز ممکن است گرفتار نوعی اعتیاد به دین ستیزی باشند. از آنجا که هر فرد "معتاد" با رفتارهای نابخردانه و نابجای خود حد اقل بیست نفر از اطرافیان خود را مورد تاثیر قرار میدهد، میتوان گفت که کل جامعه ایران مستقیما یا به طور غیرمستقیم به شدت دستخوش تاثیرات سوء و مضرات رفتارهای "اعتیادگونه" است. به عنوان مثال یک سیگاری، با انکار مضرات سیگار، اقدام به کشیدن سیگار در مجاورت دیگران میکند و آنها را در معرض مضرات گوناگون سیگار به صورت "دست دوم" قرار میدهد. میزان این انکار و حاشا در او به قدری قوی است که حتی تصور اینکه هوای بسته یک اطاق جای مناسبی برای سیگار کشیدن نیست، تقریبا هرگز برایش پیش نمی آید. از این فراتر اینکه فرد معتاد به دخانیات آلوده کردن هوای اطاق را حق مسلم خود میداند. از آنجا که فرد معتاد از حس مسئولیت پذیری کافی برخوردار نبوده و برای سلامت خود هم ارزشی قائل نیست، نمیتوان از وی انتظار داشت که به سلامت دیگران توجهی داشته باشد. به این ترتیب میتوان گفت که انکار کردن وجود مساله و مسئولیت گریزی از علایم بارز اعتیادند. اما به مجرد اینکه این انکار و کتمان اعتیاد و عوارض آن از میان برداشته شود، میبینیم که راه حل های فراوانی پدیدار می شوند. اولین گام برای بهبود یک معتاد، اذعان کردن مسئله است. وقتی فرد معتاد می پذیرد که انتخاب ها و رفتارهای او موجب زیان به خود و دیگران است، بهبودی او شروع می شود. به عبارت دیگر، کلید حل معمای اعتیاد نزد فرد معتاد است! در خبرها بارها شنیده ایم که دولت ایران در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر پیشرفتهای چشمگیری داشته و از طرف سازمان ملل و اتحادیه اروپا هم بارها مورد تقدیر قرار گرفته است. سالانه هزاران کیلو مواد مخدر توسط نیروهای امنیتی در ایران کشف و ضبط و نابود میشود و گاه هزینه این مبارزه به قیمت جان ماموران مبارزه با مواد مخدر تمام میشود. اما مساله اعتیاد کماکان باقی مانده و روز به روز به ابعاد آن اضافه می شود. در اینجا اولین سوالی که به ذهن میرسد اینست که چرا نمیتوان مساله اعتیاد را فقط با کنترل خرید و فروش و مصرف مواد مخدر مهار کرد؟ جواب این است که: مبارزه با مواد مخدر با مقابله با اعتیاد دو موضوع متفاوتند. اختلاط این دو، چه از نظر عملی و چه از نظر تئوری نتیجه مناسبی به دست نخواهد داد. مبارزه با مواد مخدر در قلمرو و مسئولیت نیروهای انتظامی است، اما مقابله با بیماری اعتیاد، جنبه روان درمانی دارد و به بهداشت عمومی مربوط می شود. متاسفانه، روش ناکارآمد کنونی کنترل و مبارزه با مواد مخدر، که به عنوان راه حل برای مقابله با مسئله اعتیاد به کار گرفته شده است، بر اساس یک تصور اشتباه است. تصور اشتباه این است که با کنترل یا کشف و ضبط مواد تخدیر آور میتوان عوارض روحی-رفتاری اعتیاد را مهار و یا ریشه کن کرد. تا کمی بیش از یک دهه پیش این تنها نگرش موجود دولت ایران به مساله اعتیاد بود تا اینکه در 1377-1376 شمسی به کمک شادروان حسین الهامی در یکی از روزنامه های صبح تهران ستونی روزانه به نام "فقط برای امروز" به قلم شهلا مزده به چاپ رسید. همزمان مقاله ای تحت عنوان "اعتیاد یک بیماری است: راه چاره چیست نوشته اسدالله ابراهیمیان در همان روزنامه منتشر شد. به این ترتیب، اعتیاد به عنوان یک بیماری در سطح جامعه مطرح شد و منجر به بحث و گفتگوهای فراوانی در دیگر رسانه های عمومی گردد. تا آن زمان، نگرش عمومی نسبت به اعتیاد از دیدگاه جرم شناسی و بزهکاری بود. اما این آگاهی رسانی ها، موجب شد که اعتیاد به عنوان یک بیماری رفتاری در سطح خانواده به جامعه ایران معرفی شود. همزمان با نشر "فقط برای امروز"، به کمک نویسندگان این مقاله و با شرکت جمعی از خانواده های علاقه مند، جلساتی برای مقابله با اعتیاد در کانون خانواده به نام "برنامه دوازده گام خانواده" بنیان گذاری شد. خوشبختانه، جلسات مفید واقع شدند و خانواده های بیشتری به این جلسات پیوستند. در حال حاضر، دامنه فعالیت های گروه های دوازده گام خانواده از تهران فراتر رفته و به شهرستانهای ایران نیز رسیده است. در ایران تا قبل از معرفی اعتیاد به عنوان یک بیماری رفتاری-روحی، اندیشه غالب در مورد معتادان بر این بود که فرد معتاد به گونه ای خودش نمیخواهد اراده کند تا خود را از چنگال عفریت اعتیاد برهاند. در اینجا باید خاطر نشان کرد که معتادان عموما در مرحله انکار و حاشا نسبت به اعتیاد خود و تاثیرات سوء ان برای خود و خانواده خود به سرمیبرند و در به کار گیری اراده و تشخیص و قبول مسئولیت مشکل دارند و یکی از چندین عوامل و علل اعتیاد هم همین نقصان اراده است. هرچه فرد بیشتر مجبور یا وادار شده باشد تا خود را با معیارهای بیرونی همراستا کند—که البته این امری به ظاهر شدنی اما در حقیقت ناممکن است—میزان خود ناباوری، حس تحقیر، و عدم مسئولیت پذیری، و بی ارادگی هم در وی بیشتر میشود. به عبارت دیگر، هرچه این میزان انحراف از خود و آمال و خواسته های فردی بیشتر باشد، نقصان اراده هم بیشتر شده و میل به تخدیر در فرد افزایش می یابد و برای فرو نشاندن آتش وسوسه ها ی ذهنی و روح آزرده خود به نوعی مخدر روی می آورد. به این ترتیب ملاحظه میکنیم که اندیشه غالب جامعه که معتاد نمیخواهد اراده اش را به کار گیرد خود موجب افزودن بر تحقیر درونی فرد معتاد می شود. علم روانشناسی و روانپزشکی هر دو اعتیاد را ناشی از نارسایی های روانی-روحی-رفتاری میدانند که هم عوامل وراثتی و هم عوامل محیطی در بروز ان دخالت دارند. به عبارت دیگر هم طبیعت و هم تربیت در بروز اعتیاد دخیل اند. از آنجا که مبنای همه رفتارها در رموز نهفته در دی ان ای (مولکولهای وراثتی) میباشد، شاید بتوان گفت که سهم عوامل وراثتی (طبیعت) در بروز اعتیاد بیشتر از عوامل اکتسابی (تربیتی) باشد. جالب اینکه طبیعت و تربیت هر دو در بروز اکثر بیماری ها نقش آفرینند و به این ترتیب میتوان اعتیاد را هم در زمره بیماری ها دانست. جالبتر اینکه همانطور که سل یا سرماخوردگی جرم محسوب نمیشوند و یا بروز عصبانیت یا وسوسه های گوناگون هم جرم نیستند، میتوان نتیجه گرفت که اعتیاد هم جرم نیست بلکه یک بیماری است و راه حل مساله هم در کنترل مواد مخدر و یا تنبیه و احیانا اعدام کردن فرد معتاد (بیمار)، که به درمان نیاز دارد، نیست. به همین دلیل هم در اکثر کشورهای پیشرفته (و اخیرا هم تا حدودی در ایران) گرچه حمل و نقل مواد مخدر و الکل جرم محسوب میشود و پیگرد قانونی به دنبال دارد، اما میل به استعمال مواد مخدر/الکل را ناشی از روان-پریشی یا وسوسه های گوناگون ذهنی به حساب می آورند و فرد معتاد را مجرم نمیدانند بلکه وی را به عنوان بیمار روانه بیمارستان های رفتاری-روانی میکنند تا پس از سم زدایی تحت مدیریت و پوشش برنامه های گوناگون مقابله با اعتیاد از جمله برنامه دوازده گام قرار گیرند. یکی از این برنامه های بسیار موفق در زمینه ترک اعتیاد معتادان از طریق برنامه ای به نام دوازده گام، که بدواً توسط الکلی های بی نام و سپس اعضای خانواده های آنها در قرن اخیر به وجود امده، می باشد. در این برنامه ها که در اکثر کشورهای دنیا گروههای فعالی دارد، افراد معتاد یا خانواده های آنان با حضور در جلسات خود جوش و خود کفا گرد هم می آیند و با در میان گذاشتن تجارب و نظرات خود به یکدیگر قوت قلب و راهنمایی میدهند و سرانجام شرکت جویان این گروهها با به کار گیری اصول برنامه 12 گام از چنگال عفریت اعتیاد و تبعات ان رها میشوند. موفقیت برنامه 12 گام مستلزم پذیرش این واقعیت است که فرد معتاد بیمار است و روش های موثر در درمان بیماری در حوزه روانکاوی و روان درمانی قرار دارند. مضافاً اینکه اعتیاد یک بیماری اجتماعی است و خانواده به عنوان کوچکترین واحد آن خود آسیب پذیر ترین قشر اجتماع است که متاثر از عوارض و ناهنجاریهای حاصل از اعتیاد می شود. به این عبارت دیگر، اگر چه فرد معتاد عوارض و علایم اعتیاد را از خود نشان میدهد، اما دیگر اعضای خانواده هم تحت تاثیر حرکات و رفتارهای فرد معتاد نوسان و واکنش میکنند. در تایید این جمله، مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی نشان داده است که فرزندان خانواده های الکلی (که خود را کودکان سالخورده خانواده های معتاد مینامند) خود شان هم یا معتاد به الکل میشوند و یا با الکلی های دیگر ازدواج میکنند و فرزندان آنها هم به همین بیماری مبتلا میشوند. در واقع فرد معتاد فقط علایم و آثار این بیماری خانواده را بهتر و یا بیشتر بروز میدهد، اما دیگر افراد خانواده فرد معتاد هم به نوبه خود رفتارهای بیمارگونه و معتادگونه از خود بروز میدهند و نیاز به کمک دارند. نگرش کلی برنامه های 12 گام بر این روال است که همان طوریکه یک فرد مسلول را نمیتوان به جرم رنج بردن از بیماری سل زندانی کرد و یا وی را مجبور کرد که بی درنگ و فوری از بیماری شفا یابد، فرد معتاد را هم به همین دلیل نمیتوان وادار به رها شدن از چنگال بیماری اعتیاد کرد، بلکه باید با صبوری و درک شرایط او، زمینه لازم برای بهبودی را برای او فراهم کرد. بایستی به یاد داشت که بیماری اعتیاد را با قرص و دارو کمتر میتوان بهبود بخشید زیرا منشاء اعتیاد ناهنجاری های رفتاری- روحی- روانی است. خانواده هایی که غالبا با بروز اعتیاد در آنها به ورطه نابسامانی کشیده می شوند، محیط امن و مناسبی برای رشد جسمی، فکری، روحی و عاطفی کودکان نیستند، زیرا فرد معتاد خانواده غالبا تمام توجه و منابع مالی و روانی را تحت الشعاع الم شنگه ها، تصمیم ها، و رفتارهای نا به جا و نا هنجار خود قرار می دهد. به همین دلیل، فرزندان اینگونه خانواده ها فرصت ها و امکانات لازم برای رشد جسمی-عقلی-روحی-روانی را از دست می دهند. اینگونه افراد در سنین بعد از بلوغ همچون کودکان سالخورده ای عمل میکنند که رشد روانی و معنوی آنان در سنین کودکی یا نوجوانی متوقف شده است. در امریکا و کشورهای غربی، گروههای خاصی از برنامه دوازده گام برای کمک به این گونه افراد اختصاص دارند. بر طبق یک بررسی و برآورد متوسط رشد سن روانی کل مردم دنیا در حد 14 سال است و مسلما با توجه به شرایط موجود، این رقم برای جامعه ایران احتمالا کمتر می باشد. البته برای خیلی از ما قبول این حقیقت که اعتیاد یک بیماری است گاهی ثقیل و گاهی هم ناروا و ناممکن است. اما به مجرد اینکه نحوه نگرشمان را نسبت به معضل/بیماری اعتیاد عوض کنیم درها گشوده میشوند و غیر ممکن ها ممکن میشوند. برنامه های دوازده گام تا کنون به میلیون ها نفر معتاد و خانواده هایشان در سراسر جهان زندگی دوباره بخشیده است. اساس این برنامه ها بر پایه بازسازی و مرمت کمبودهای روحی-عاطفی است که فرد معتاد از آن رنج می برد. ش.م./ الف.الف.