ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

"رحم اجاره‌ای دولت" در خدمت "سکولارها"

اکبر گنجی- نماز جمعه از رسانه‌های ولی‌فقیه برای پیشبرد مقاصد سیاسی اوست. علم کردن عوامفریبانه اهانت به مقدسات در خطبه‌های نماز جمعه، یکی از ارکان حمله به دولت روحانی از ابتدای تشکیل آن بوده است.

بدون تردید جمهوری اسلامی رژیمی غیر دموکراتیک است. این پرسش که جمهوری اسلامی مصداق کدام یک از رژیم های غیر دموکراتیک- یعنی فاشیستی و توتالیتر، دیکتاتوری نظامی، دیکتاتوری نوسلطانی یا گونه ای جدید- است، محل نزاع ارباب معرفت بوده و هست.

با تأسف بسیار باید اعتراف کرد که جامعه‌شناسان، عالمان علم سیاست و دیگر متخصصان علوم انسانی به غایت اندک به این پرسش پاسخ گفته‌اند. گویی از نظر معرفتی و اخلاقی هیچ وظیفه‌ای برای تبیین نوع "غیر دموکراتیک" بودن جمهوری اسلامی وجود ندارد.

اگر وظیفه متخصصان علوم انسانی و اجتماعی را بتوان به وظایف معرفتی و اخلاقی فروکاست، برای آن دسته از ایرانیان که دل در گرو دموکراسی و آزادی و حقوق بشر دارند، پاسخ به این پرسش به وظیفه‌ای استراتژیک تبدیل خواهد شد. برای این که راه‌های متفاوتی برای گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر وجود دارد.

تفاوت راه‌های گذار، تا حدود زیادی به تفاوت نوع رژیم‌ها باز می‌گردد. اما با این همه، بر من روشن نیست که چرا دموکراسی خواهان از پاسخ به این پرسش استراتژیک می‌گریزند.

البته تفاوت عمیقی میان یک تبیین جامعه شناختی و شعارهای سیاسی دشنام گونه وجود دارد. هتاکی به زمامدار خودکامه و رژیم غیر دموکراتیک هیچ گاه نمی‌تواند کمبود تبیین جامعه‌شناختی از نوع رژیم را جبران سازد.

مسأله سکولاریسم

این مشکل به نحو دیگری در مورد سکولاریسم تکرار شده و می‌شود. در این خصوص بنیادگرایان مسلمان جمهوری اسلامی و برخی از افراد و گروه های دشمنشان یک گونه فکر می‌کنند. سکولاریسم را به بی‌دینی فرو می‌کاهند و تقلیل می‌دهند.

انگیزه محافظه‌کاران افراطی جمهوری اسلامی از تقلیل سکولاریسم به بی‌دینی یا حتی دین‌ستیزی روشن است، آنان به خوبی آگاهند که سکولاریسم به معنای بر باد رفتن منافع و امتیازات قدرت و ثروت باد آورده است. اما انگیزه تقلیل سکولاریسم به بی‌دینی از سوی برخی از دشمنان جمهوری اسلامی بر من روشن نیست.

می‌گوئیم رژیم جنایتکار بشار اسد، رژیمی سکولار است، پاسخ می دهند که اکثریت پست های حکومتی در دست علوی‌ها قرار دارد. توجه نمی‌کنند که اکثریت پست های حکومتی آمریکا هم در اختیار مسیحیان است، همه پست‌های حکومتی اسرائیل هم در اختیار یهودیان قرار دارد. سکولاریسم به معنای جدایی نهاد دین از نهاد دولت است، نه حکومت بی‌دین‌ها.

حکومت‌های به شدت جنایتکار هیتلر، استالین، قذافی، فرانکو، پینوشه و... نیز سکولار بودند. سکولاریسم در برابر حکومت دینی قرار می‌گیرد، نه حکومت بی‌دینان.

حکومت‌های سکولار به دو نوع دموکراتیک و استبدادی تقسیم می‌شوند، اما تا حدی که من اطلاع دارم، حکومت دینی دموکراتیک وجود ندارد. به عنوان نمونه، در جمهوری اسلامی:

الف- حکومت حق ویژه فقیهان است.

ب- دولت مدعی اجرای احکام شریعت اسلام (در واقع برساخته‌های تبعیض‌آمیز اعراب پیش از اسلام) است.

پ- دولت نه تنها نسبت به ادیان متفاوت (اسلام، مسیحیت، یهودیت) بی‌طرف نبوده، بلکه به جنگ برخی دیگر (بهائیت، و...) رفته است.

ت- دولت نسبت به خداناباوران هم تبعیض‌آمیز رفتار کرده و می‌کند.

اهانت به مقدسات

نمازهای جمعه یکی از رسانه‌های ولی‌فقیه برای پیشبرد مقاصد سیاسی وی هستند. نه تنها ائمه جمعه توسط او تعیین می‌شوند، بلکه محورهای سخنانی که هر هفته باید به وسیله آنان بیان شود، توسط توسط مرکزی که به وسیله آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شده، دیکته می‌شود.

علم کردن اهانت به مقدسات یکی از ارکان حمله به دولت حسن روحانی، از ابتدای تشکل آن بوده است. این استراتژی عوامفریبانه، محور خطبه‌های نمازجمعه این هفته ایران هم بود.

«آنهایی که فکر می‌کنند فضا باز شده تا به مقدسات توهین کنند در اشتباهند»

آیت‌الله احمد خاتمی- عضو مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- در خطبه‌های نمازجمعه تهران گفت: "اسلام جان ماست. ستون فقرات انقلاب ما است. از اول انقلاب کسانی با قلم زهرآگین خود به نیش زدن به اسلام پرداختند. در طول چند ماه گذشته روزنامه‌ای‌ ولایت حضرت علی را زیر سؤال برده است و دیگری حکم قصاص را غیرانسانی خوانده است. خوشبختانه در این عرصه من از قوه قضائیه تشکر می‌کنم و بنا به وظیفه ذاتی خود به وقت وارد شد و  آن روزنامه هتاک را تعطیل کرد."

او سپس به شدت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاخت که چرا آنها با روزنامه آسمان برخورد نکرده و به "کتاب‌های فاسد" اجازه نشر می‌دهند، به روزنامه‌ها اجازه می دهند تا آگهی "آژانس‌هایی که مسافران را به کشورهای فاسد می‌برند"، منتشر کنند، و غیره.

او آنگاه به ناقدان احکام فقهی هشدار داد: «‌آنهایی که فکر می‌کنند فضا باز شده است تا به مقدسات اهانت کنند در اشتباهند. گذشت آن زمانی که به مقدسات اهانت می‌کردید و مسئولان وقت از شما حمایت می‌کردند. مردم ما تا پای جان پای دفاع از اسلام ایستاده‌اند.»

احمد خاتمی اما به سرعت تمام نشان داد که نگران آنچه مقدسات می نامند- یعنی احکام فقهی یا برساخته‌های اعراب پیش از اسلام- نیست، بلکه نگران بازگشت فتنه‌گران (جنبش سبز) است: «ما به صراحت گفتیم که با توجه به مبانی مقام معظم رهبری فتنه‌گران سال ۸۸ تندروی افراطی بودند که متاسفانه برخی از آنها سخاوتمندانه پست می‌گیرند.»

زنای دولت با بی‌دین‌ها

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی در خطبه‌های نماز جمعه ۹/۱۲/۹۲ مشهد همین استراتژی را دنبال کرد. او  گفت  که اجازه نمی‌دهند تا در مشهد و حرم امام رضا "یک چیز حرام و خلاف شرع"- یعنی اجرای موسیقی- انجام شود.

به گفته وی، فضایی که دولت برای خلاف شرع و اهانت به مقدسات ساخته، محدود به موسیقی نیست. طرفداران شاه، جبهه ملی، مارکسیست‌ها و بهائیان به روزنامه‌ها بازگشته و در حال اهانت به مقدسات‌اند.

او گفت: «این روزنامه [آسمان] از طرف یک عنصر مزدوری که ۱۲ سال رئیس دفتر اردشیر زاهدی و جزو افراد جبهه ملی بوده، قانون قصاص را قانونی غیرانسانی خوانده است. پس از آن در نشریه دیگری توسط یک فرد وابسته چپ‌گرا فرقه ضاله بهائیت را اقلیت مذهبی نامیده‌اند و در جای دیگری مصاحبه‌ای با فرح دیبا بیوه شاه خائن انجام و می‌خواهند آن را در یک روزنامه دارای مجوز کشور منتشر کنند.»

علم‌الهدی: چرا اجازه می‌دهید تا بی‌دین‌ها رحم دولت را اجاره کرده و فرزند حرام‌زاده خود را در آن بکارند؟

علم‌الهدی سپس به وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت تاخته و می‌گوید چرا با این مسائل برخورد نمی‌کنید؟ چرا اجازه می‌دهید تا بی‌دین‌ها رحم دولت را اجاره کرده و فرزند حرام‌زاده خود را در آن بکارند؟ می‌دانیم که براساس فقه و شریعت فقیهان، اجاره کردن رحم مسلمان توسط بی‌دینان و رشد "بی‌مذهب‌ها" و "کفار"- یعنی زادن آنان- زنا به شمار می‌رود.

علم‌الهدی می‌گوید: «این اقتدار فرهنگی نیست، این لائیسم فرهنگی است یعنی این که در ترویج بی‌دینی یک متولی فرهنگی این گونه برخورد کند نتیجه‌اش این است که جریان سکولاریسم برای خود رحم اجاره‌ای گرفته که در دل آن رشد کند و بی‌دینی را ترویج دهد. آیا دولت حاضر است رحم اجاره‌ای بی‌دین‌ها شود و آقایی که متولی فرهنگی کشور است در مورد روزنامه‌ای که به نظر قرآن در مورد قصاص توهین کرده، بگوید من نظری ندارم؟ شما می‌خواهید چه کسانی از شما در کشور راضی شوند آیا فکر می‌کنید بی‌مذهب‌ها و کفار در این کشور عددی هستند.»

در مورد سخنان آیت‌الله علم‌الهدی باید گفت؛ اولاً: سکولاریسم را بی‌دینی و سلطه بی‌مذهب‌ها و کفار قلمداد می‌کند، نه جدایی نهاد دین از نهاد دولت.

ثانیاً: نگران رشد سکولاریسم در ساختار سیاسی و از دست دادن قدرت و ثروت باد آورده است. اگر حکومت "حق ویژه" فقیهان نبود، احمد جنتی، علم‌الهدی، احمد خاتمی، و... چه دانش یا تخصصی داشتند که مهم‌ترین مناصب سیاسی را در اختیار داشته باشند؟ آیا تخصص در برساخته‌های اعراب پیش از اسلام- یعنی احکام فقهی- امتیازآور است یا کسی را مستحق در اختیار گرفتن قدرت سیاسی می کند؟ (رجوع شود به مقاله "برده‌داری غیرانسانی وغیر اسلامی − قصاص انسانی واسلامی").

ثالثاً: از دولت روحانی می پرسد: «آیا فکر می‌کنید بی‌مذهب‌ها و کفار در این کشور عددی هستند؟» اشتباه مارکسیست‌ها که قبل از انقلاب نیروهای مذهبی را هیچ به شمار می‌آوردند، این بار از سوی روحانیت تکرار می‌شود.

 من این اشتباه محاسبه را در سخنان برخی از روشنفکران دینی هم دیده‌ام. البته هیچ کس نمی‌داند که نیروهای غیر مذهبی مخالف اسلام یا ادیان رقیب تا چه اندازه در عمق جامعه نفوذ دارند، اما نادیده گرفتن آنان و هیچ به شمار آوردن‌شان ، نه تنها نشانه خودخواهی و تکبر است، بلکه اشتباه محاسبه معرفتی را آشکار می‌سازد. این گونه نیروها نه تنها در حال تولید گسترده افکار خویشتند، بلکه از تجربه سرکوبگری های جمهوری اسلامی نیز به سود خویش بهره می‌جویند.

آیت‌الله احمد خاتمی می‌گوید: «آنهایی که فکر می‌کنند فضا مقداری باز شده و می‌توانند به مقدسات اهانت کنند تحلیل‌شان غلط است، گذشت آن زمان که به مقدسات اهانت می‌کردید و برخی مسئولان از شما حمایت می‌کردند زیرا امروز مردم تا آخرین نفس پای مقدسات ایستاده و اجازه هتاکی به هیچ کسی را نمی‌دهند.»

اگر فقیهان خردمندانه و مصلحت‌اندیشانه فکر می‌کردند، معکوس این سخنان را بیان کرده و فضا را می‌گشودند تا همه ناقدان سخن بگویند. نقد آزادانه اسلام، حتی در بی‌رحمانه ترین شکل‌اش، موجب نابودی اسلام نخواهد شد. این مدعا را به گونه ای می‌توان موجه ساخت.

تا حدی که من اطلاع دارم، رادیکال‌ترین نقدها علیه اسلام نوشته و گفته شده است. انقلاب ارتباطات نیز دسترسی به این نقدها را برای همگان میسر کرده است. با این همه، اسلام از بین نرفته است. نقدها موجب رشد می‌شوند. مگر مسلمانان که در جوامع غربی زندگی می‌کنند و این نقدها را می‌بینند، اسلام و مسلمانی را کنار نهاده‌اند؟

سکولاریسم به معنای جدایی نهاد دین از نهاد دولت به سود دین است. در آن صورت،  اولاً: جنایات و سرکوب‌ها و فسادهای رژیم سیاسی به نام دین ثبت نمی‌شود. ثانیاً: همه به دین به چشم دشمن اصلی نمی‌نگرند که بدون خلاصی از شر آن، خلاص شدن از شر دیکتاتوری ممکن نباشد.

ثالثاً: دینداران در فضایی برابر- چون همه فارغ از جنسیت و قومیت و مذهب، "شهروندان آزاد و برابر" به شمار خواهند رفت- می‌توانند در قلمرو عمومی باورها و ارزش‌های خود را طرح کرده، با دیگران وارد گفت و گوی ناقدانه شده و از طریق استدلال دیگران را مجاب سازند. اگر دینداران باورها و ارزش‌های خود را حقیقت مستدل می‌پنداراند، نباید از آزادی و سکولاریسم بهراسند.

هراس فقیهان

فقیهان نگران اسلام نیستند، نگران قدرت و ثروت بادآورده‌اند. تبعیض را خوش دارند چون به سود آنان است و آزادی را آمریکایی قلمداد می‌کنند، چون به زیان آنان است.

آیت‌الله احمد جنتی هم گفته است: «بیش از ۲۰۰ دفعه در خصوص فتنه صحبت شد اما در این اواخر صحبت شده که باید فتنه‌گران آزاد شوند که این نقشه آمریکا است. به هر حال فتنه ۸۸ اتفاق افتاد و تمام شد هرچند که هنوز یک عده ای بیکار ننشسته‌اند. باید بدانیم که بچه حزب‌اللهی‌ها از کجا تهدید می‌شوند و چه کسانی می‌خواهند آنها را حذف کنند، شهید داده‌ها و آزاده ها را به عناوین مختلف می خواهند حذف کنند در حالی که انقلاب بر دوش اینها ایجاد و پیروز شد و اگر اینها حذف شوند دیگر چیزی وجود ندارد.»

آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، نقشه آمریکا و حذف خودشان قلمداد می‌شود. آنان به رانت خواری دینی عادت کرده‌اند و نمی‌توانند در فضای آزاد و دموکراتیک، چپاول قدرت و ثروت را تداوم بخشند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • samad

    محمدرضا خاتمی: ....ما از رهبر انقلاب که با دورانديشی خود اجازه ندادند کشور تخريب شود و همچنين نيروهای اصولگرا که عاقلانه فهميدند کشور به تغيير نيازمند است تشکر می‌کنيم.»!!!! با رنگ بنفش عجب کلاهی سر مردم گذاشتند!

  • شلمچه

    دور اندیشی رهبر عظیم شان اتفاقا موجب تخریب کشور شده اند، اتفاقا برای دیدن ویرانه ای که بخاطر انرژی هسته ای تنها باقی مانده است ، کافیست ساندیس ها را کمی کنار زد و جوری دیگر به اطراف نگریست..

  • ا ب

    انقد زوور نزنید. به اون چیزایی که می خواید هیچوخت نخواهید رسید. ما واسه رسیدن این انقلاب تمام مردمی به اینجا خون بهترین جوانانمون رو دادیم. فک نمی کنید که به این راحتی جلوی شبهه های مسخره شما دست از پا گم کنیم و مقابل انقلابمون قرار بگیریم؟!

  • مرتضی

    با سلام به اقای گنجی استاد درباره مقاله برده داری http://www.radiozamaneh.com/126842 می خواستم تشکر کنم البته در پی تحقیق و تفحص هستم و بدین مقاله فقط بسنده نمی کنم استاد در صورت امکان پاسخ بفرمایید ایا با آیت الله سید مرتضی جزائری http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C_%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B1%DB%8C آشنا هستید؟ ایشان قرائتی از دین دارند که با همه علما تفاوت زیادی دارد ممنون و متشکر

  • محمد رضا

    اشتیاق به تغییر بدون ارتقاء بینش و کسب آمادگی، پر آشوب و آفت است بخصوص درکی که ناشی از فکر بهتری نباشد و این البته بسیار پر هزینه تر است. مثلاً جدایی نهاد دین از نهاد حکومت چیز تازه ای نیست و غربی ها مدتها قبل به خوبی آن را یافتند. اما روشنفکران ایرانی در انقلاب مشروطه تنها تا نفی استبداد حکومتی گام برداشتند و از سایر چهره های استبداد از جمله مهمترین شان یعنی نفی استبداد دینی واماندند و (در تحلیل نهایی استبداد ولایی) و حضور مخرب، بدون ملاحظه و ماکیاولی کنونی آن، انعکاس فکر نا آماده ما برای تغییر است. واقعیت اینست که چشم ما هنوز بسته است. مثلاً علیرغم این همه پند و اندرز و نصایح اخلاقی در مورد نکوهش خود خواهی و کبر و خودپسندی، و مدح و سفارش به افتادگی، چگونه جماعتی خود را رسماً حجت الاسلام و یا آیت خدا (آیه ا...) و یا در سایر ادیان خود را اسقف و کاهن و ... می خوانند؟و چگونه است که بستر فکری و ذهنی جامعه بخصوص فرهیختگان ایران هنوز به این تناقض آشکار پی نبرده است. و بر اساس کدام تشابه ساختاری آن را با تیترهایی مانند مهندس، دکتر و حتی فیلسوف می توان توصیف نمود ؟! این ادعا البته به منزله نفی سوژه (دین) نیست و هر کسی در انتخاب آن آزاد است، بلکه به معنی لزوم نفی برتری به بهانه داشتن هر فکر و اندیشه و یا حتی ادعای اخلاق مداری است. بخصوص در نوع خود خوانده اش. و آیا ما حاضریم شخمی به کنه اندیشه ها و باورهایمان بزنیم؟ تا بتوانیم آینده ای خردمندانه را رقم بزنیم؟

  • اکبر گنجی

    سلام دوست گرامی مرتضی اولاً من استاد نبوده و نیستم. یک نویسنده دگراندیش هستم. الگوی من هم "روشنفکر قلمرو عمومی" است. ثانیاً: با آرای آیت الله سید مرتضی جرایری آشنایی ندارم. ثالثاً بحث من ناظر به اخلاق فردی نبود و نیست. ناظر به "اخلاق باور" بود. یعنی برخی خصوصیات اخلاقی برای حقیقت خواهی، یا نزدیک شدن به حقیقت، یا دیدن واقعیت شرط لازم هستند. ما دارای خصوصیات اخلاقی ای هستیم که اجازه نمی دهد واقعیت رقیبان یا مخالفان یا دشمنان را ببینیم. دشمن هر کس که می خواهد باشد(اسلام، مسیحیت، یهودیت، بهائیت، مارکسیسم، لیبرالیسم، آمریکا، اسرائیل، جمهوری اسلامی، و....)، فرقی نمی کند، واقعیت های آن را نمی توانیم ببینیم. آن را مطابق میل خودمان می سازیم. دشمن را به سیاهی مطلق، ابلیس، و تمامی بدی های عالم تبدیل می کنیم. در مورد رقیبان نیز، میزان نفوذشان را بسیار پائین نشان می دهیم. همین چند روز پیش یکی از زمامداران جمهوری اسلامی گفته بود: حتی یک درصد ایرانیان خارج از کشور هم مخالف جمهوری اسلامی نیستند. با سپاس گنجی

  • Mani

    فقیهان نگران اسلام نیستند، نگران قدرت و ثروت بادآورده‌اند. نویسنده ی محترم مقاله ------------------------------------------------------ آیا اگر اسلام وجود نداشت اینها (اسلامگرایان: آخوندها و سایرین از زمان خود بنیان گذار این ایدئولوژی تا کنون ) میتوانستند به چنین قدرت،منصب یا ثروتی برسند؟ آنان از اسلام تغذیه میکردند و تغذیه میکنند و اسلام از آنها و هر دو از جهل و ناآگاهی بشر ارتزاق میکردند و میکنند و بدینگونه ادامه ی حیات میدهند. با محو یکی دیگری نیز کاملا ناپدید خواهد شد. نگرانی اسلامگرایان برای اسلام بسیار جٌدی است زیرا که این نگرانی انعکاس ترس ووحشت ذهن آنان است ذهنی که اسیر و زندانی آن ایدئولوژی شده است بعبارتی سلولهای مغز آنان که گرفتار ایدئولوژی شده اند همواره در ترس عمیق بسر میبرند. اسلامگرایان همواره در نگرانی بسر میبرند که مردم بیدار شوند و غذایشان از آنها گرفته شود چون بیداری آگاهی است. با آگاهی اکثریت انسانها غذای آخوندها یا سایر ایدئولوگها از آنان گرفته خواهد شد و آنان شروع به تحلیل و محو شدن خواهند کرد و چون ایدئولوژی از آنان به عنوان منبع تغذیه و گسترش خود استفاده میکند و از طریق آنان انسانهای دیگر را نیز برای ارتزاق و تداوم حیات خود مورد استفاده قرار میدهد دچار تحلیل و در نهایت نابود خواهد شد. از اینروست که ایدئولوژیها از طریق تکثیر ایدئولوگها (و آلوده کردن ذهن های بیشتر از طریق مساجد،کنیسه ها،کلیساها یامدارس مخصوص خود سعی در تکثیر و تداوم حیات خود دارند (در واقع همه ی ایدئولوژیها یکی هستند یعنی یک منشاء دارند یعنی ناآگاهی بشر نسبت به هستی و طبیعت خود و هر چند بظاهر متفاوت بنظر میرسند و هر چند که اجزای آن در تضاد با یکدیگر هستند). بیداری در سلولهای مغز که اصلی ترین قسمت کالبد ما هستند اتفاق میافتد و در آنزمان سلولهای مغز از ماهیت ذهن که در اصل متعلق به آنها نیست و در آنها نهاده شده است آگاهی میابند. با آگاهی سلولهای مغز از ماهیت ذهن و اینکه تا کنون در خدمت و اسارت آن بودند تحولی بنیادی در آنها بوجود خواهد آمد و برای همیشه از اسارت ذهن رهایی میابند.

  • مرتضی

    با تشکر آقای گنجی می دونم سرتون شلوغه و در فضای مجازی فیس بوک و توئیتر هم هستید اگه مایلید تو صفحه گوگل پلاس هم فعالیت داشته باشین که واقعا اثرگذاریش کمتر از فیس بوک نیست متشکرم

  • شاهد

    یکم :دولت توتالیتر حاصل جنبشی توتالیتر است .در کتاب توتالیتاریسم هانا ارنت رابطه بین جنبش و دولت بر امده از ان را توضیح می دهد ! شرایط برامدن جنبش دو خصلت جامعه است یکی: نابودی طبقات و واحدهای اجتماعی و صنفی که شاه با اصلاحات ارضی و سرکوبگری مدام پی گرفت و دوم اقبال توده ها به سیاست . برامدن دولت توتالیتر با تکیه بر جنبش صورت می گیرد اما مهمترین کارکرد این دولت تبدیل کلیه مردمان به توده و امت کنترل همه زوایای خصوصی و خلق "انسان جدید" است . اما این هدف جز با سرکوب مدام ازادی انجام نمی شود که به جنگ دائمی حکومت توتالیتر به نام توده ها خلق یا امت با معرفی گرو ها یی از همین توده به عنوان عامل دشمن است که با اتکا به توده و امت در صحنه انان را حذف می کند ! انچه رویایی توتالیتاریسم را بی سرانجام می سازد ورود ازادی از جهان بیرون و زاده شدن انسانهای جدید است . در شرایط جدید شکل دادن به حکومت توتالیتر رویایی بی سرانجام است اما کوشش برای تشکیل ان از زمینه های واقعی شکل گیری "تو ده ها" برمی خیزد ! از اینرو دیگر شکل گیری حکومت توتالیتر ناممکن است و چنین حکومتی به اشکال "شبه توتالیتر" بدل می شود که "حکومت مقدس " نمونه ان است . دوم :لایتیسه لزوما به دموکراسی نمی انجامد و چنین حکومتی می تواند حتی بسیار خشن تر و سرکوبگر تر از "حکومت مذهبی" باشد . حکومت کمونیستی استالین و فاشیستی هیتلر( هر دو توتالیتر) حکومت های لاییک بودند که با اتکا به تکنیک کشتار را در حدی باور نکردنی گسترش دادند .

  • samad

    در جواب   ا ب / ۱۰ اسفند ۱۳۹۲: بله انقلاب تمام مردمی بودو  خون بهترین جوانانمون رو دادیم ولی از اول صحبتی از حکومت خلیفه و اختلاس و  دیکتاتوری سیاه و فاسد   وبرقراری چوبه دار و پرشدن زندانها نبود.  مطمن باش اگر ما مردم میدانستیم  انگلیس و شرکا چه خواب بدی برایمان دیده اند هیچوقت به خیابانها نمیامدیم .