سال کلاهقرمزی: فیلمهای بیتماشاگر و جنجالهای بیحاصل
سینمای ایران در سال ۱۳۹۱
سال ۱۳۹۱ را باید در سینمای ایران «سال کلاه قرمزی» نامید.در سال ۱۳۹۱ سینمای ایران در عرصه رسانهها با خبرسازی و حاشیهسازی جلوه بیشتری داشت تا در سالنهای سینما.
سال ۱۳۹۱ برای سینمای ایران سال حاشیهها، درگیریها و خط و نشان کشیدنها بود. سالی که با جنجال اکران نوروزی شروع شد و با ماجرای احتمال بازگشایی مجدد خانه سینما با نام تازه «خانه سینمای جمهوری اسلامی ایران» پایان یافت. در این گزارش نگاهی داریم به مهمترین رویدادهای سینمای ایران در سال ۱۳۹۱.
جنجال اکران نوروزی
از قدیم گفتهاند سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ بهار سینمای ایران با جنجال آغاز شد، جنجالی که تا پایان سال ادامه یافت و دامن بسیاری از فیلمها را گرفت و بحران «اکران نوروزی» که هنوز هم حل نشده، به سال تازه راه پیدا میکند.
ریشههای این بحران را باید در جشنواره فیلم فجر در سال ۹۰ جست. در آن زمان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بعد از جشنواره فجر در برابر برخی از فیلمها موضع گرفت و آنها را دارای مشکل موضوعی اعلام کرد. بعدتر در اسفند ۹۰ ماجرای اکران نوروزی و دخالت دولت در آن و عدم صدور پروانه نمایش برای بسیاری از فیلمها حاشیههایی ایجاد کرد که موجب اعتراض برخی از سینماگران شد. در نهایت بیتوجه به اعتراضها پنج فیلم «زندگی خصوصی»، «گشت ارشاد»، «انتهای خیابان هشتم»، «قلادههای طلا» و «فتیله و ماهپیشونی» (فیلمهایی که سازندگانشان رابطه نزدیکی با مدیران سینمایی دارند) به عنوان گزینههای نهایی اکران نوروز ۹۱ معرفی شدند. از سوی دیگر در همین زمان اعلام شد قرار است قیمت بلیط سینماها در سال تازه افزایش یابد.
اما تنها چند روز پس از آغاز اکران نوروز ۹۱ جنجال آغاز شد. روز جمعه ۲۶ اسفند سال ۹۰ انصار حزبالله تهران با انتشار بیانیهای از مردم خواست که در روز ۲۷ اسفند در اعتراض به نمایش دو فیلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» در برابر وزارت ارشاد جمع شوند. در این تجمع معترضان با در دست داشتن پلاکاردهایی با عناوینی چون «وزیر ارشاد استیضاح باید شود» و «فیلم زندگی خصوصی خیانت به خون شهداست» به وزارت ارشاد یک مهلت ۴۸ ساعته برای پایان دادن به نمایش این فیلمها دادند.
اگرچه نخست فیلمسازان و مدیران سینمایی به این اعتراضها واکنش نشان دادند و آن را غیر قانونی و بیاهمیت خواندند، اما با کشیده شدن ماجرا به خطبههای نماز جمعه و اعتراض برخی از امام جمعههای شهرهای مختلف، بحران به مرحله تازهای وارد شد. احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در خطبههای خود خطاب به وزیر ارشاد گفت: «در شأن شما نبود که از دستگاه تحت مدیریت شما اجازه اکران چنین فیلمهای مستهجنی داده شود. باید تا دیر نشده جلوی اکران این فیلمها را در استانها بگیرند.»
سرانجام این اعتراضها و تهدیدها اثر کردند و حوزه هنری و شهرداری تهران جداگانه از توقف نمایش این دو فیلم در سینماهای تحت پوشش خود خبر دادند. این محدودیت اکران مدیران سینمایی را به تکاپو انداخت که شاید بتوانند دو فیلم دیگر را جایگزین دو فیلم مشکلدار اکران نوروزی کنند. البته مسئولان سینمایی منکر توقیف اکران این دو فیلم شدند و تنها از «محدودیت اکران» آنها سخن گفتند. این اتفاق با واکنش و اعتراض سینماگران روبرو شد و مجمع فیلمسازان ایران با انتشار بیانیهای «این اتفاق اسفبار را بدعتی در سینمای ایران» خواند که به واسطه آن «امنیت هیچ فیلمی در آینده تأمین نخواهد بود.» رویدادهای دیگر هم نشان داد که پیشبینی مجمع فیلمسازان درست بوده و این دو فیلم تنها فیلمهایی نبودند که قربانی دعوا و درگیری مدیران دولتی و جناحهای سیاسی شدند.
اما اگرچه ماجرای اکران نوروزی به ضرر برخی از فیلمها و سینماگران شد، در عوض گروه سازنده فیلم «قلادههای طلا» از این آشوب نهایت استفاده را بردند و در روزهایی که برخی از سینماها به اکران دوباره فیلمهای قدیمی روی آورده بودند، این فیلم توانست یکهتاز بیرقیب میدان فروش شود و به فروشی میلیاردی دست یابد.
درگیری وزارت ارشاد و حوزه هنری
اما ماجرای جنجال نوروزی با پایان نوروز خاتمه نیافت و بعد از تعطیلات، ماجرا به مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد. کمیسیون فرهنگی مجلس به تماشای فیلمهای جنجالی نشستند و قرار شد درباره این فیلمها نظر بدهند. وزیر ارشاد اسلامی نیز در سخنانی از لزوم «دقت بیشتر در انتخاب فیلمهای اکران» سخن گفت و دستور بازبینی مجدد فیلمهایی را داد که در زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت پروانه نمایش شده بودند. در پی این دستور و بازبینی مجدد چند فیلم از جمله «برف روی کاجها»، «ضد گلوله» و «تلفن همراه رئیسجمهور» دچار مشکل ممیزی و سانسور برای نمایش شدند و اکران آنها به تعویق افتاد.
سال ۱۳۹۱ را باید در سینمای ایران «سال کلاه قرمزی» نامید. این فیلم تنها فیلم نسبتاً خوشاقبالی بود که در سال ۱۳۹۱ تماشاگران را به سالن سینما کشاند.
اما از سوی دیگر حوزه هنری که حدود ۹۰ سالن سینما را در اختیار خود دارد خبر داد که «در برخورد یا ورود مسائل غیر اخلاقی در سینما» ۱۵ فیلم را در فهرست فیلمهای ممنوعه خود قرار داده و اجازه نمایش آنها در سینماهای حوزه هنری را نمیدهد. این تصمیم باعث شد که درگیری تازهای میان این سازمان و وزارت ارشاد آغاز شود، درگیریای که مدیران سینمایی و سینماگران دلیل آن را دخالت حوزه هنری در محدودهای میدانستند که در حوزه اختیارات و وظائف قانونی وزارت ارشاد تعریف شده است. مدیران حوزه هنری نیز در پاسخ ادعا کردند «ما هدفمان صیانت از سینمایی است که در دنیا آن را با اندیشه و عفت میشناسند.» از آن سو این برخوردهای حوزه هنری مورد استقبال گروهای تندرو چون انصار حزبالله و بسیج دانشجویی قرار گرفت و آنها با تائید آن، حمایت خود را از این برخوردها اعلام کردند.
اما جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران با انتشار بیانیهای این تصمیم حوزه هنری را محکوم کردند و آن را «جوسازی» خواندند. این بیانیه به خاطر لحن تند آن مورد اعتراض برخی از سینماگران قرار گرفت.
از سوی دیگر مسعود کیمیایی، مسعود جعفری جوزانی، علیرضا رئیسیان، جواد طوسی، علی معلم و مهدی کرمپور با انتشار بیانیهای دیگر از «بحران و هرج و مرج» در سینمای ایران سخن گفتند. آنها در این بیانیه «تکه تکه شدن جامعه سینمایی» را حاصل «سایه سنگین فضای ملتهب و سیاستزده» و «زیادهخواهی کسانی از درون سینما که تعهد و اخلاقگرایی حرفهای و صنفی را فدای منافع حزبی و فردی خود کردهاند» خواندند و در هشت بند خواستههایی را در جهت رفع این معضل بیان کردند.
شورای صنفی در برابر حوزه هنری
به دنبال ایجاد محدودیت برای اکران فیلمها در سینماهای حوزه هنری و شهرداری، شورای صنفی نمایش نیز دست به اقدامی تلافیجویانه زد و خبر داد که این فیلمها را در اختیار سینماهای تحت پوشش این دو نهاد قرار نخواهد داد. در اولین قدم، پردیس سینمایی آزادی تهران مشمول این قانون شد و شورای صنفی نمایش از صدور پروانه نمایش برای فیلم «شور شیرین» سر باز زد. کمی بعد نیز شورای صنفی با اعلام تخلف سینما آزادی، سرگروهی این سینما را لغو کرد و سرانجام با مذاکراتی که میان وزارت ارشاد و حوزه هنری و شهرداری برگزار شد دو گروه به توافق رسیدند که حوزه هنری اسامی فیلمهایی را که مناسب اکران تشخصی نمیدهد مخفیانه به وزارت ارشاد اعلام کند و شورای صدور پروانه نمایش نیز برای دوری جستن از ایجاد جنجال تازه، این فیلمها را در گروههای سینمایی دیگری اکران کند.
در حالیکه مدیران سینمایی کشور با برگزاری جشنواره بیرمق فیلم فجر و جشنواره بیرمقتر فیلم «عمار» و با تبلیغات پوچ دم از رقابت با هالیوود و تولید فیلمهای «فاخر» با بودجه کلان میزدند، سینمای اجتماعی ایران زمینگیر شد.
این در حالی بود که برخی از سینماگران، مدیران سینمایی و تصمیمهای اشتباه آنها را عامل بهوجود آمدن تمامی این ماجراها میدانستند و اعتقاد داشتند اکنون که بحران ایجاد شده است مدیران سینمایی خود را کنار کشیدهاند.
در نهایت نیز با آنکه قرار بود فهرست فیلمهای ممنوع حوزه هنری مخفی بماند، این فهرست در مطبوعات منتشر شد و مشکل اکران سینمای ایران در سال ۹۱ حل نشده باقی ماند. بعدتر فیلمهایی چون «من مادر هستم» نیز با اعتراض گروههای تندرو روبرو شدند و برخی دیگر از فیلمها چون «برف روی کاجها» و «ضد گلوله» بعد از گذشت حدود دو سال از تولید هنوز مجوزی برای نمایش عمومی دریافت نکردهاند.
خانه سینما
ماجرای تعطیلی خانه سینما هم در سال ۹۱ همچنان ادامه داشت. از سویی گروهی به ریاست حسین زندباف از سوی سازمان سینمایی مسئول رسیدگی به امور و ثبت صنوف سینمایی شدند و از سوی دیگر در سوم خردادماه شایعهای منتشر شد مبنی بر اینکه خانه سینما دوباره بازگشایی خواهد شد. جلال خندان، وکیل خانه سینما در گفتوگو با «خبرگزاری مهر» اعلام کرد «پس از بررسی مستندات خانه سینما و وزارت ارشاد سرانجام دیوان عدالت اداری تصمیم انحلال خانه سینما را باطل کرده است.»
اگرچه مدیران وزارت ارشاد این خبر را تأئید نکردند اما انتشار آن باعث شد که بار دیگر انصار حزبالله وارد ماجرا شوند و در برابر خانه سینما تجمع کرده و با اعتراض به تصمیم دیوان عدالت اداری و پاشیدن رنگ به تابلو خانه سینما اعلام کنند «حضاری که در این خانه هستند بدانند از جنازه ما حزباللهیها باید رد شوند تا به کار خود ادامه دهند.»
وزیر ارشاد نیز در سخنانی از راهاندازی «باشگاه سینماگران» خبر داد و گفت «اساسنامه این باشگاه باید با کمک خود دوستان نوشته شود و در مرجعی مثل شورای عالی سینما به تأئید نهایی برسد و ابلاغ شود و ما هم میشویم مجری تا این مسئله تمام شود.»
هیأت مدیره خانه سینما نیز با ارسال نامهای به وزیر ارشاد «پیشنهاد کرد برای برونرفت از دور باطل کنونی، خانه سینما آماده است در مورد اصلاح اساسنامه و انطباق آن با ساز و کارهای قانونی مورد ادعا اقدام کند.»
سرانجام اعلام شد کمیتهای هفت نفره با حضور فرهاد توحیدی، جمال خندان و ابراهیم مختاری به عنوان نمایندگان خانه سینما، جمال شورجه، ابوالقاسم طالبی و عباس بابویهی به عنوان نمایندگان سازمان سینمایی و مسعود جعفریجوزانی به عنوان هماهنگکننده و حَکَم برای اصلاح اساسنامه اقدام کنند. اولین جلسه این کمیته در ۱۴ بهمنماه برگزار شد و در اوایل اسفندماه مسعود جعفریجوزانی، سخنگوی این کمیته در گفتوگویی با «ایسنا» خبر از تکمیل و تصویب نهایی اساسنامه توسط اعضا و احتمال بازگشایی مجدد خانه سینما تا پایان اسفندماه داد. در همین زمان برخی از اعضای این کمیته نیز با مطبوعات مصاحبه کردند و نظرات خود را بیان نمودند. این مصاحبهها با واکنش جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی روبرو شد و او اعلام کرد از این پس تا زمان اعلام نتیجه نهایی هیچ کدام از اعضاء حق مصاحبه ندارند. او همچنین اعلام کرد که در اساسنامه این هیأت هفت نفره «پیشنهادی مطرح است که نام این تشکل "خانه سینمای جمهوری اسلامی ایران" باشد.» این گفته شمقدری باعث اعتراض سینماگران و اعضای کمیته شد. در نهایت نیز در نیمه اسفند هیأت مدیره خانه سینما نامه سرگشادهای به رئیس جمهور ارسال کرد و از بیسرانجام ماندن تلاش هیأت هفتنفره برای بازگشایی خانه سینما خبر داد. نویسندگان این نامه نوشته یودند: «در راستای حل مشکل خانه سینما سیاستی دوگانه در حال اعمال است. سیاستی از سوی دفتر جنابعالی (ریاست جمهوری) برای حل مسئله و سیاستی دیگر از سوی مدیریت سازمان سینمایی برای لاینحل ماندن همین مسئله.» در انتها نیز تأکید کرده بودند که «مادام که مدیران و مسئولان سینمایی فعلی بر مسند نشسته باشند نه امیدی به گشایش در سینمای ایران» دارند و «نه عافیتی را در انتظار جامعه اصناف سینمایی» میبینند.
فیلمهای فاخر و بودجههای میلیاردی
بحث ساخت فیلمها با بودجههای میلیاردی موسوم به فیلمهای فاخر سال گذشته نیز یکی از بحثهای داغ سینمای ایران بود. در این میان بیشترین حمله نیز به پروژه «لاله» و کارگردان آن اسدالله نیکنژاد شد که در خبرها آمده بود قرار است برای ساخت این پروژه با بودجهای حدود پنج میلیارد تومان به ایران بیاید. تا چندین ماه خبرهای مرتبط به این پروژه در صدر خبرها بود و حتی به مجلس نیز کشیده شد و اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس خواستار خواندن فیلمنامه این پروژه شدند. این بحثها همچنان ادامه دارند. با آنکه گفته میشد قرار است در اواخر امسال فیلمبرداری این پروژه آغاز شود و حتی از عوامل آن نام برده میشد، اما همچنان این پروژه با مشکل مواجه است و به تازگی در اسفند ۹۱ علیرضا زریندست، فیلمبردار باسابقه سینمای ایران که پس از کنار کشیدن تورج اصلانی از مدیریت فیلمبرداری این فیلم به این پروژه پیوسته بود اعلام کرد که از آن کناره گرفته است. در آخرین خبرها آمده بود که در اواخر اسفندماه سرانجام فیلمبرداری فیلم به مدیریت تورج منصوری آغاز شده است.
در سال ۱۳۹۱ سینمای ایران در عرصه رسانهها با خبرسازی و حاشیهسازی جلوه بیشتری داشت تا در سالنهای سینما. بسیاری از سالنداران در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهاند.
اما از دیگر تولیدهای فاخر سال گذشته میتوان به فیلمهایی چون «استرداد»، «برلین منفی هفت»، «فرزند چهارم» و «عقاب صحرا» نام برد که هر چهار فیلم در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمدند و با انتقاد بسیار منتقدان روبرو گشتند. جالبتر اینکه دو فیلم «فرزند چهارم» و «عقاب صحرا» نخست به علت کیفیت پائین و ضعف تکنیکی توسط هیأت انتخاب جشنواره پذیرفته نشدند، اما چندی بعد با وساطت مدیران به بخش مسابقه جشنواره راه یافتند.
یکی دیگر از پروژههای عظیم سینمای ایران فیلم «محمد» به کارگردانی مجید مجیدی است که گفته میشود با بودجهای ۲۰۰ میلیارد تومانی در دست ساخت است. این فیلم مرحله تولید خود را تقریباً پشت سر گذاشته است و همه منتظرند که شاید در جشنواره سال ۹۲ برای نخستینبار این عظیمترین پروژه تاریخ سینمای ایران را ببیند و بتوانند قضاوت کنند که حاصل این سرمایهگذاری عظیم و به کارگیری گروهی از بهترین متخصصان فنی سینمای جهان چه بوده است.
خط و نشانهای سینمایی
در ادامه تهدیدهای مدیران سینمایی مبنی بر ممنوعیت نمایش آثار ایرانی در جشنوارههای خارجی بدون گرفتن مجوز از وزارت ارشاد و برخورد با فیلمسازان، امسال چندین فیلم و فیلمساز شامل این خط و نشان کشیدنهای مدیران سینمایی شدند.
اولین مورد نمایش فیلم «خانه پدری» در جشنواره فیلم ونیز بود. این فیلم که در ایران توقیف است و هنوز موفق به دریافت پروانه نمایش نشده، ناگهان در بخش مسابقه جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد که با اعتراض مدیران سینمایی روبرو شد. مدیران سینمایی کارگردان فیلم را مسئول این ماجرا دانستند و اگرچه عیاری در جشنواره شرکت نکرد، اما او را مقصر خواندند.
مورد دیگر نمایش فیلم «پرده» ساخته جعفر پناهی در جشنواره فیلم برلین بود. این فیلم که بدون گرفتن پروانه ساخت از وزارت ارشاد ساخته شده است توانست در این جشنواره جایزه خرس نقرهای بهترین فیلمنامه را به دست آورد. اما پس از این موفقیت هنگامی که کامبوزیا پرتوی و مریم مقدم، از دستاندرکاران فیلم که به جشنواره برلین رفته بودند به ایران بازگشتند گذرنامه آنها توقیف شد. جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی نیز در این زمینه گفت: «البته این فیلمها جرم و رفتارهای غیرقانونی است اما تاکنون نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر این رفتارها صبوری کرده است.»
پیشتر نیز مدیران سینمایی تأکید کرده بودند که فیلمسازان برای شرکت دادن آثار خود در جشنوارههای خارجی باید مجوز نمایش دریافت کنند و عدم تمکین به این قانون تازه، عواقب تنبیهی در پی خواهد داشت.
جشنواره فیلمهای دولتی فجر
امسال یکی از کمرونقترین سالهای برگزاری جشنواره فیلم فجر بود. علاوه بر جای خالی فیلمسازان قدیمی و معتبر سینما در جشنواره، آثار تولیدی نیز به گفته منتقدان چندان چنگی به دل نمیزدند و بالطبع سال تازه سال خوبی برای اکران سینمای ایران نخواهد بود. آنچه که جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشت مجموعهای از فیلمها بود که بخش عمدهای از آنها نه توانایی ارتباط با مخاطب و فروش در اکران عمومی را دارند و نه میتوان به شرکت کردن و موفقیت آنها در جشنوارههای خارجی امید بست.
«سیب و سلما» که از فیلمهای ارزشی محسوب میشود تنها حدود ۱۱ میلیون تومان فروش داشت.
جشنواره فیلم فجر امسال همچنین جشنواره پرحاشیهای نیز بود. همچون سالهای گذشته بحث انتخاب فیلمها و عدم راهیابی برخی از آثار خوب به جشنواره یکی از حاشیههای اصلی جشنواره بود. در کنار آن موضوع حذف بخش جنبی جشنواره که عملاً باعث بایکوت شدن یک دسته از فیلمها شد انتقاد بسیاری از فیلمسازان را برانگیخت. در جشنواره امسال اغلب فیلمهای به نمایش درآمده از تولیدات بخش دولتی بودند و فیلمهای بخش خصوصی مجالی برای نمایش نیافتند.
در جشنواره نیز فیلم «استرداد» ساخته علی غفاری با نامزدی در ۱۴ رشته بیشترین میزان نامزدی را به نام خود کرد. فیلمهای «دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی و «دربند» به کارگردانی پرویز شهبازی با نامزدی در ده رشته در رتبه دوم و «برلین منفی هفت» با نامزدی در شش رشته از فیلمهایی بودند که توانستند بیشترین نامزدی جشنواره را به نام خود کنند.
سیویکمین جشنواره فیلم فجر با معرفی فیلم «استرداد» به تهیهکنندگی بنیاد سینمایی فارابی به عنوان بهترین فیلم، اهدای بهترین کارگردانی به پرویز شهبازی برای فیلم «دربند» و بهترین فیلمنامه به بهنام بهزادی برای فیلم «قاعده تصادف» در بخش سودای سیمرغ و معرفی دو فیلم «حوض نقاشی» و «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» در بخش بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سودای سیمرغ و فیلم «قاعده تصادف» به عنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران بخش بینالملل به کار خود پایان داد.
پرفروشها و کمفروشهای سال ۹۱
در برخورد با تماشاگران و فروش سینماها و بازگشت سرمایه نیز امسال سال چندان خوبی برای سینمای ایران نبود. از میان حدود ۱۰۰ فیلم تولیدی تنها پنج فیلم توانستند به فروشی بالای یک میلیارد تومان دست یابند، این در حالی است که ۱۵ فیلم تولیدی سینمای ایران فروشی زیر ۱۰۰ میلیون تومان داشتهاند. پرفروشترین فیلم سال «کلاه قرمزی و بچهننه» بود که توانست با حدود سه میلیارد و ۳۱۰ میلیون تومان فروش در ۷۴ روز در تهران و حدود شش میلیارد تومان در سراسر ایران در رتبه اول بایستد. بعد از آن به ترتیب «خوابم میآد» با فروش حدود دو میلیارد تومان، «گشت ارشاد» با فروش حدود یک میلیارد و ۵۳۰ میلیون تومان، «من مادر هستم» با فروش حدود یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و «قلادههای طلا» با فروش یک میلیارد و ۲۷۰ میلیارد تومان پرفروشترین فیلمهای سال در سینماهای تهران بودند.
اما کمفروشترین فیلمهای سال نیز آمار جالبی دارند: «سیب و سلما» که از فیلمهای ارزشی محسوب میشود تنها توانست حدود ۱۱ میلیون و ۱۱۵ هزار تومان فروش داشته و کمفروشترین فیلم سال شود. بعد از آن به ترتیب فیلمهای «دوستی از جنس آتش» با فروش حدود ۱۲ میلیون تومان، «پیمان» با فروش حدود ۱۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، «نامزد آمریکایی من» با فروش حدود ۲۶ میلیون و ۴۰ هزارتومان و «راه بهشت» با فروش حدود ۲۹ میلیون و ۵۵۰ هزارتومان در تهران قرار دارند. نکته جالبتر اینجاست که بسیاری از فیلمهای کمفروش سال از فیلمهای دولتی و برخی از پروژههای فاخر بودند که میتوان علاوه بر «سیب و سلما» از فیلمهای «راه بهشت»، «کیمیا و خاک» و «سلام بر فرشتگان» نام برد که همگی زیر ۱۰۰ میلیون تومان در تهران فروش داشتند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران کل فروش سینمای ایران در سال ۹۱ حدود ۲۰ میلیارد تومان بوده است که این رقم چیزی حدود ۲ میلیارد تومان کمتر از سال قبل است. و الته با توجه به افزایش قیمت بلیط سینماها در سال ۹۱ میتوان به آسانی پی برد که در سالی که گذشت سینمای ایران با ریزش شدید مخاطب روبرو بوده است. این زنگ خطری جدی برای سینمای ایران است و ادامه این وضعیت در سال تازه سینمای ایران را با مشکلات جدیتری روبرو خواهد کرد، مشکلاتی که با توجه به احتمال تغییر مدیریت سینما پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال جدید و همچنین درگیریهای مدیریتی و داخلی، ظاهراً کسی توجهای به آنها ندارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.