«کمی بهار...»؛ شهرنوش پارسیپور- ۲۷
یر آگهى استخدام بیمارستان را مى بیند. وارد مى شود و با دکتر اعتماد حرف مى زند.
نير آگهى استخدام بيمارستان را مى بيند. وارد مى شود و با دكتر اعتماد حرف مى زند. دكتر به او پيشنهاد مى كند حين كار كردن درس بخواند. نير براى هميشه خانهى شوهر را ترك مى كند و...
نظرها
نظری وجود ندارد.