منطقه ممنوعه کییف و هژمونی فاشیستها
رهبری "جنبش میدان" در کییف در دست گروههای ماوراء راست قرار دارد که هوادارانشان نقاب میزنند و با چماق حرکت میکنند. فصل مشترک این گروهها، گرایشهای ضدکمونیستی و یهودیستیزانه است.
بر خلاف اظهارنظرهای جاری، رهبری "جنبش میدان" در کییف در دست گروههای ماوراء راست قرار دارد که هوادارانشان نقاب میزنند و با چماق حرکت میکنند. فصل مشترک این گروهها، دیدگاههای ضد روسی، ضد کمونیستی و یهودیستیزانه است.
افرادی با صورتهای پوشیده در گروههای ده تا پانزده نفری در مرکز شهر کییف گشت میزنند. خودروها در پستهای مختلف بازرسی میشوند. کسانی که قصد ورود به ساختمانهای دولتی مثل مجلس یا کاخ ریاست جمهوری را دارند توسط همین افراد کنترل میشوند. فعالان چپ که در آغاز قصد داشتند در "میدان" نظرات سیاسی خود را بیان کنند، با خشونت از آنجا رانده شدهاند. میدان استقلال کییف منطقه ممنوعهای برای کمونیستها، آنتیفاشیستها و هواداران حزب یانوکوویچ رئیس جمهور برکنار شده است.
رسانههای غربی برای مدتی طولانی و با جدیت در این مورد سکوت کرده و آن را کم اهمیت جلوه دادند. کمپینی از بنیاد هاینریش بل که به حزب سبزها نزدیک است تاثیر به سزایی در شکلگیری این دیدگاه داشت و این گروهها را "نه یک حرکت رادیکال بلکه جنبشی اجتماعی و آزادیخواهانه" خواند.
گروهی از محققان علوم انسانی که در زمینه هویت ملی در اوکراین مطالعه کردهاند، با انتشار بیانیهای در سایت این بنیاد تلویحا به کسانی که از فعالیت نئونازیها و فاشیستها در میدان گزارش میدهند، تهمت زدند که سخنگوی دستگاه تبلیغاتی پوتین هستند.
از شخصیتهای مطرح آلمانی مثل مارینا وایسباند از رهبران سابق حزب "دزدان دریایی هم اظهارنظر مضحکی به این شرح در نشریات منتشر شد: «نئونازیهایی که گزارشهای متعددی از آنها منتشر میشود نقش کم اهمیتی در اوضاع کییف دارند. در میدان تقریبا اثری از آنها ندیدم.»
مطمئنا محققان بنیاد هاینریش بل و خانم وایسباند جایی بودهاند که هیچ ربطی به "میدان" نداشته، چون نادیده گرفتن فاشیستها در آنجا غیرممکن است. علامت گروههای دست راستی که برگرفته از علامت قدیمی آلمانی "قلاب گرگ" است، دیوارهای مرکز شهر کییف را پوشانده است. تصویر یک متری استپان واند، از رهبران فاشیستها هم مستقیما کنار سن دیده میشود.
استپان واند وابسته به سازمان(OUN) است. همان سازمانی که مسئول قتلعام دهها هزار یهودی و لهستانی در جنگ دوم به شمار میرود. میلیشیای این سازمان در سرودهای خود میخوانند: «یهودیان را قتلعام میکنیم، لهستانیها را خفه میکنیم اما با اوکراینیها باید بجنگیم.» پرچمهای سیاه و سرخ این سازمان در "میدان" در اهتزاز است.
نبرد بیامان با کمونیستها
اوایل ماه مارس، الکساندر موسیچکو که به قاطعیت و بیرحمی علیه مخالفان سیاسی درکییف معروف است به فرماندهی "رایت سکتور" انتخاب شد. او در سال ۲۰۰۷ گفته بود "تا خون در رگهایش جاریست علیه کمونیستها، یهودیها و روسها میجنگد."
رایت سکتور یا آن گونه که خود اوکراینیها میگویند، پراوی سکتور ، معروفترین سازمان فاشیستی در "میدان" کییف به شمار میرود و از گروههای متفاوت تشکیل شده است. وجه اشتراک این گروهها در مواضع ضد کمونیستی، ضد روسی و شدیدا ضد یهودی آنهاست.
محافل بینالمللی، حزب اسوبودا (آزادی) به رهبری اولگ تیانیبوک ضد یهودی یا "رایت سکتور" فاشیستی را به عنوان مبارزان خیابانی شناختهاند. اما اسوبودا آن طور که در رسانههای غربی بیان میشود تنها یک حزب «پوپولیستی دست راستی» نیست بلکه سازمانی نئوفاشیستی با شاخه نظامیست که در یهودیستیزی از "رایت سکتور" هم پیشی میگیرد. این گروه با حزب دست راستی "NPD" آلمان رابطه نزدیک و صمیمانهای دارد
سازمان شبهنظامی "سی ۱۴" نزدیک به حزب اسوبودا، مرکز حزب کمونیست در کییف را اشغال کرده، دیوارهای بیرونی ساختمان را به صلیب شکسته نازیها منقش کرده و پرچمی نیز با علائم نازیها بر سر در ورودی کار گذاشته است.
تناقض انگیزهها و اعتراضها
طبیعتا همه مردمی که در مخالفت با دولت به خیابان رفتند فاشیست نیستند و در مورد فساد دستگاه دزدسالارانه ویکتور یانوکوویچ هم بحثی نیست. بسیاری به اعتراضات خیابانی روی آوردند، زیرا شرایط اجتماعی اوکراین فاجعهبار است. درآمدهای ماهانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ یورویی اندک نیستند، آن هم در حالی که قشر کوچکی زندگی اشرافی غیرقابل تصوری دارد.
تقسیم رفاه اجتماعی در اوکراین از این ناعادلانهتر نمیتوانست باشد. بعد از فروپاشی شوروی، انباشت سرمایه روندی مطابق تئوری اصلی مارکس را طی کرد: «غلبه، سرکوب، چپاول جنایتکارانه و به طور خلاصه خشونت.»
اقامتگاه یانوکوویچ با باغ وحش و کلکسیون خودروهای قیمتیاش، برای تظاهرکنندگان به مظهر دزدی بی حساب و کتاب مبدل شد. ایگور اومانسکی متخصص اقتصاد میگوید رقمی که یانوکویچ و خانوادهاش از کشور خارج کردهاند ده صفر دارد و میپرسد: «فساد چیست؟ پدیدهای که یک فرد از جایگاه شغلی و اجتماعیاش سوءاستفاده میکند. اما در اوکراین به این سادگی نیست. اینجا تمام سیستم قدرت فاسد است.»
تا وقتی مردم حاضر در "میدان" علیه این شکل انباشت سرمایه و حکومت الیگارشها اعتراض میکردند، محتوای اصلی مقاومت، یک اعتراض اجتماعی بود. اما بخشی از اعتراضها از همان آغاز دچار تناقض بود زیرا بعضی از سازمانها و نمایندگان جنبش اعتراضی خودشان بخشی از همین الیگارشی بودند، با این تفاوت که با غرب سازگار بودند. تظاهرکنندگان در خیابان هم نه برای منافع طبقاتی خود، بلکه برای «ملت»شان. مبارزه میکردند.
به مرور و در خلال اعتراضها، فاشیستها آشکارا به برتری رسیدند. آنها دارای نیروی اجتماعی هستند و میتوانند بر تصمیمات سیاسی تاثیر بگذارند. زن جوانی که از ماه نوامبر گذشته در اعتراضات حضور دارد میگوید: «این جوانها، محافظان ما هستند.» هر روز به هواداران ماوراء راست اضافه میشود. وقتی دیمیترو یاروش رهبر رایت سکتور شروع به سخنرانی میکند، بسیار بیشتر از کلیچکو و تیموشنکو مورد استقبال قرار میگیرد. هژمونی فرهنگی "میدان" هم دست فاشیستهاست.
اسلاوا اوکراینی به جای سلام
این مسئله البته قابل توضیح است. خشم ضد روسی و ناسیونالیسم غلیظ اوکراینی در میان معترضان "معمولی" هم امری عادی شده است. در "میدان" دیگر افراد به یکدیگر سلام یا روز بخیر نمیگویند؛ بلکه میگویند اسلاوا اوکراینی (برای شکوه و عظمت اوکراین) و جواب سلام هم این است: «برای شکوه و عظمت قهرمانان»
منشا هر دو شعار به همدستان اوکراینی هیتلر در زمان جنگ جهانی دوم بر میگردد. هزاران نفر این شعارها را بارها و بارها در "میدان" تکرار میکنند به وِیژه هنگامی که از «قهرمانان جانباخته» یاد میشود که اکثرا عضو گروههای ناسیونالیستی بودند.
این را هم باید گفت که غرب قبلا برای هماهنگی اوکراین با "ارزشهای مشترک" کشورهای غربی با نیروهای دست راستی ارتباط گرفته بود. وقتی یولیا تیموشنکو به عنوان فرشته نجات قصد دستیابی به قدرت را داشت، ناسیونالیستهای افراطی نقش مشاوران او را داشتند. برای نمونه میتوان به آندره شکیل اشاره کردکه از بنیانگذاران گروه دست راستی و تروریستی UNA-UNSO بود.
آن زمان هم «اپوزیسیون دمکراتیک» رابطهای آشکار با سنت فاشیستی ناسیونالیسم اوکراینی داشت. ویکتور یوشچنکو که در کنار تیموشنکو نقش دوم «انقلاب نارنجی» را داشت به استپان باندتا (پنجاه سال پس از مرگش) عنوان افتخاری «قهرمان ملی اوکراین» را اهدا کرد. بعد از آن کارزاری آغاز شد که محتوایش قهرمانسازی از همدستان اوکراینی هیتلر در طول جنگ جهانی دوم بود.
چنین به نظر میرسد که در خودآگاهی بخشی از مردم اوکراین، جایی برای نگاه انتقادی به نقش سازمان ناسیونالیستهای اوکراین (OUN) در طی جنگ جهانی دوم وجود ندارد. در اظهار نظرها به قتلعام یهودیان، کمونیستها و لهستانیها، جهتگیری سیاسی " OUN" به نفع آلمان نازی و واحدهای اوکراینی ارتش آلمان نازی هیچ اشارهای نمیشود.
باندتا رهبر ناسیونالیستهای اوکراینی بود که پس از حمله آلمان به اتحاد شوروی با ارتش آلمان نازی همکاری کرد اما وقتی در ۱۹۴۱ استقلال اوکراین را اعلام کرد، توسط نازیها دستگیر شد و سه سال به زندان افتاد. آن سه سال زندان او به مثابه مقاومت تعریف میشود اما کمتر کسی در باره پیشینه باندتا پرسوجو میکند. روزنامه "کییف پست" همکاری باندتا با فاشیستها را دروغ بزرگ کرملین خوانده است.
اشرافسالاران و فاشیستها
مهمترین دلیل تقویت فاشیستها در "میدان" میتواند سلب اعتماد عمومی از ساختار سیاسی اوکراین و شخصیتهای گوناگون آن باشد. یعنی خلائی ایجاد شده که ناسیونالیستها میتوانند آن را پر کنند اما در گفتگو با افراد این را هم میتوان دریافت که کسی امیدی به بهبود اوضاع توسط ویتالی کلیچکو یا یولیا تیموشنکو ندارد، حتی دولت گذار هم هنوز به مقبولیت لازم نرسیده است.
غیبت یک بدیل سیاسی و محصور شدن اعتراضات در یک قالب ناسیونالیستی و اثرپذیری از آمریکا و اتحادیه اروپا میتواند این جنبش اجتماعی را به نتایج فاجعهآمیزی منتهی کند. "میدان" درسی تاریخیست که نشان میدهد چگونه گروههای فاشیستی تحت شرایطی خاص و در زمانی کوتاه، به عامل سیاسی مهمی تبدیل میشوند.
چیزی که از طرف کشورهای غربی بسیار عجولانه به عنوان «دولت» به رسمیت شناخته شده است، بدتر از این نمیتوانست باشد. نخست وزیر این دولت، آرسنی یاتسنیوک بانکدار است. جانشین او کسی جز الکساندر سیچ نماینده حزب "اسوبودا" در مجلس نیست که بیش از همه بخاطر بیاعتنایی به حقوق زنان شهرت دارد. با تلاشهای او طرحی قانونی برای ممنوعیت مطلق سقطجنین ارائه شده است. الکساندر سیچ معتقد است که این قانون حتی بعد از بارداری به دلیل تجاوز هم معتبر خواهد بود: «چون خود زنها مقصرند وگرنه با رفتار مناسب میتوانستند جلوی چنین اتفاقی را بگیرند.»
وزیر کشور، مولتی میلیونری به نام آرسن آواکف است که به فساد شهرت دارد و از یاران نزدیک تیموشنکو محسوب میشود. معاون وزیر امور منطقهای هم فردی بنام ولودیمیر گرویسمان، از پیروان پوروشنکو ست که "تزار رسانهها" و حامی مالی سازماندهان "میدان" شناخته میشود.
رئیس امنیت ملی، آندره پاروبی از فرماندهان "میدان" یک فاشیست معتقد و از بنیانگذاران حزب ناسیونال-سوسیالیست اوکراین و جانشین او دیمیترو یاروش از اعضای "رایت سکتور" است. به این قرار، دولت موقت متشکل از عروسکهای خیمهشببازی غربی، نمایندگان اشرافسالاران و فاشیستهاست.
به همین خاطر هم اولین حرکت سیاسی این "دولت"، برقراری ارتباط مجدد با صندوق جهانی پول بود و کاهش بودجه و حراج دارائیهای دولتی جزء برنامه آن اعلام شده است. تلاش دیگر این کابینه نئولیبرال و اولترا ناسیونال، حذف زبان رسمی روسی است که نمونه دیگری از احترام به حقوق اقلیتها را نشان میدهد.
ارواحی که فراخوانده شدند
اما این تقسیم موقت قدرت بین اشرافسالاران سنتی طرفدار غرب و فاشیستهای مقتدر موقتیست. دیر یا زود برای کشورهای غربی هم روشن میشود که فاشیستهایی که به عنوان پیاده نظام پذیرفته شدهاند، تمایلی به فعالیت تحت رهبری سیاستمداران دلخواه واشنگتن و برلین ندارند.
آنها برنامه سیاسی ویژه خود را به نام «انقلاب ملی" دارند. اگر از افراد گروههای ضربت که با ساختاری نظامی در "میدان" حضور دارند سوال شود، سریعا پاسخ میدهند که سرنگونی یانوکوویچ اولین قدم به سوی هدف بود. مردی با بازوبند زرد و علامت "چنگک گرگ" میگوید: «تیموشنکو، کلیچکو، پوروشنکو، همه اینها باید بروند»، تنها کسی که میتواند رئیس جمهور شود، دیمیترو یاروش است.
البته این حرفها تا زمانیکه دستراستیها کنترل خیابان را به عنوان ابزار فشار در دست دارند، اهمیت چندانی ندارند. در واقع، اشرافسالاران طرفدار غرب در طول درگیری در میدان و زمانی که پیروزی بر نیروهای ویژه وزارت کشور یانوکوویج اهمیت داشت، به گروههای دست راستی نیاز داشتند.
ولی این گروهها طرفهای مناسبی برای گفتگوهای مربوط به رفرمهای نئولیبرالی و گشودن بازارهای اوکراین برای محصولات و سرمایه غربی نیستند. بعد از انتخابات ماه مه حتما این سوال مطرح میشود که چه کسی دستراستیها را که مطمئنا آن زمان تجهیزاتشان منحصر به چماق و کوکتل مولوتف نخواهد بود، خلع سلاح خواهد کرد. همچنین انتظار میرود که در ماههای آینده در بعضی از مناطق اوکراین تعداد هواداران گروههای ماوراء راست بیشتر و بیشتر شود.
علت این افزایش نیرو هم منطقی است، چون سیاست حراج کشور توسط دولت موقت همچنان انبوه جوانان را به آغوش "رایت سکتور" سوق خواهد داد. هرچه این پیشبینی به واقعیت نزدیکتر شود، احتمال این ضعیفتر خواهد بود که دولتی شکل بگیرد که مردم اوکراین علیرغم تفاوتهای زبانی، فرهنگی، قومی و گرایشهای سیاسی، حاضر به تحمل آن باشند.
منبع: یونگه ولت
نظرها
فرهاد - فریاد
تحلیل بسیار جامعی بود امیدوارم دوستان که بر اساس اختلاف با این و آن همچون سیاستمداران غربی سریع فکر می کنند استفاده لازم را ببرند و مسئولیت پذیری در اظهار نظر را مهم بدانند . و توجه کنند که اوکراین فقط میدان کیف نیست .
حامد
بسیار عجیب است که این همه کارشناس که در مورد اوکراین قلم میزنند از واقعیات درون کشور اوکراین بی خبر اند. انچه در اوکراین رخ داد یک انقلاب بود، انقلاب مردمی که از. رشوه خواری و فساد و نابرابری خسته شده بودند. پراویی سکتور یک گروه کوچک از همه ان مردمی است که در پیروزی انقلاب نقش داشت. اگر واقعا این نیرو دست بالا را در حگومت فعلی می داشت، جنگ در کریمه از همان روز اول شروع می شد. ولی می بینیم که نیروهای معتدل حکومت را در دست دارند و حتی نمایندگان مجلس که عضو حزب حاکم سابق. بودند هم اکنون دارند در پارلمان به فعالیت خود ادامه می دهند. بر مبنای انچه واقعا امروز دارد در اوکراین می گذرد باید نظر داد، نه خیالات و حدس و گمان.
آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفت روزنامه بین المللی- شماره 39
[…] اوکراین منطقه ممنوعه کییف و هژمونی فاشیستها […]