۱۳۹۲؛ وعده گشایش و تداوم تنگناهای فرهنگی
سال ۱۳۹۲ را باید در عرصههای فرهنگی سال وعدههای گشایش از یکسو و تداوم فروبستگیها و تنگناهای فرهنگی از سوی دیگر خواند. گذری بر مهمترین رویدادهای این سال پر بیم و امید.
سال ۱۳۹۲ را باید در عرصههای فرهنگی سال بیم و امید، وعدههای گشایش از یکسو و تداوم فروبستگیها و تنگناهای فرهنگی از سوی دیگر خواند. پس از هشت سال وقفه فرهنگی، با روی کار آمدن دولت یازدهم و وعده گشایش فضاهای منقبض فرهنگی، تحرکی در جامعه فرهنگی ما ایجاد شد، اما پیش از آنکه ثمر بدهد با سخنان آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در هفتههای پایانی سال، امیدهایی که در آغاز برانگیخته شده بود، از نو رنگ باخت.
آیتالله خامنهای در دیدارش با اعضای مجلس خبرگان رهبری در ۱۵ اسفند ماه، دولت را به «بیملاحظهگی نسبت به مسائل فرهنگی» متهم کرد و گفت که از مسائل فرهنگی نگران است.
نگرانی رهبر جمهوری اسلامی اما بیش از آنکه به ساختارهای فرهنگی نظر داشته باشد، ظاهراً به جلوه هنرمندان در صحنههای رسمی و همچنین به دو – سه روزنامه اصلاحطلب و برخی سیاستهای رسانهای دولت معطوف است.
یکی از صحنههای رسمیتیافته فرهنگی، جشنواره فیلم فجر است. از میان مهمترین فیلمهای تبلیغی با مایههای مذهبی در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، نمایش چهره حضرت ابوالفضل در فیلم «رستاخیز» دردسرساز شد، پشت صحنه «معراجیها» منفجر شد و فیلم «چ» از سیمرغ بهترین فیلم بینصیب ماند و به این ترتیب هر سه فیلم «فاخر» این جشنواره حاشیهساز شدند. از این میان موضوع نمایش شخصیتهای مذهبی در فیلم «رستاخیز» به مراجع واگذار شد، «معراجیها» بیسر و صدا و بدون گذشتن از فیلتر شورای صنفی اکران، در نمایش سودآور نوروزی از بهترین سینماهای کشور برخوردار شد و ابراهیم حاتمیکیا هم چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت که بگوید جشنواره فیلم فجر و اصولاً مدیران فرهنگی کشور را قبول ندارد و به این ترتیب حاتمیکیا همان وظیفهای را به عهده گرفت که فرجالله سلحشور در دولت پیشین به عهده داشت. با این تفاوت که پیشینه هنری حاتمیکیا قابل قبولتر از این دومی است. پرده بعدی در این صحنه را قرار است مجید مجیدی پس از نمایش عمومی فیلم «محمد» اجرا کند. در همان حال «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان را در آخرین روزهای جشنواره فجر بیسر و صدا کنار گذاشتند و «قصهها» ساخته رخشان بنیاعتماد هم چالشبرانگیز شد. از سوی دیگر تکلیف انتشار رمان «کلنل» نوشته محمود دولتآبادی هم هنوز مشخص نشده است. تنها دستاورد فرهنگی محسوس در این یک سال رفع توقیف از نشر چشمه بوده است و همچنین گشایش خانه سینما در آغاز به کار دولت دهم.
از سوی دیگر در میان این حاشیهآفرینیها و جنجالهای رسانهای بر سر اندک محصولات هنری، «شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی» آییننامه سانسور برای همه جنبههای زندگی را تدوین و به سازمانها و وزارتخانهها ابلاغ کرد. به این ترتیب دولت حسن روحانی موفق شد بیسر و صدا و بدون هیچگونه مخالفتی، مصوبه شورای عالی انقلابی فرهنگی را به همه نهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی و به سبک زندگی مردم گسترش دهد. پیامدهای آن را در سالهای آینده خواهیم دید.
حسن روحانی، رییس جمهور ایران در سند راهبردی «مهندسی فرهنگی، از نظریه تا عمل» چکیدهای از نظر آیتالله خامنهای درباره نظارت بر فرهنگ جامعه را به دست داده است. بر اساس این سند، دولت میبایست بر «فرهنگ رانندگی»، «فرهنگ خانواده» و «فرهنگ لباس» نظارت داشته باشد. حتی در تولید، ساختمانسازی، کشاورزی، صنعت و سیاست خارجی هم میبایست «فرهنگی» تدوین شود و دولت بر آن نظارت کند. یکی از نگرانیهای «رهبر» این است که چگونه اینگونه مصوبهها اجرا شود.
در این میان دولت همچنان از وعدههای انتخاباتیاش بیش از پیش فاصله میگیرد. علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابتدا وعده داده بود که سانسور کتاب را حذف میکند، اما سپس در مرداد ماه گفت بحث حذف سانسور را مطرح نکرده، بلکه از تجدیدنظر در اینباره صحبت کرده و وعده داد که سانسور کتابها به ناشران سپرده شود. پس از اعتراض ناشران، در شهریور ماه گفت باید شرایطی فراهم کرد که در طی یک ماه تکلیف کتابهایی که به اداره کتاب ارسال میشوند، مشخص گردد و با این حال سید عباس صالحی، معاون او که از پیشینه حوزوی هم برخوردار است، علی شجاعی صائین را به سمت مدیریت اداره کتاب منصوب کرد. شجاعی صائین یکی از مقامات دستگاه احمدینژاد است که اعتقاد دارد در سانسور کتاب نباید کوتاه آمد.
در موضوعات چالشبرانگیز دیگر مانند رفع فیلتر از فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی، یا رفع ممنوعیت از تکخوانی زنان هم همین سیاست دوگانه ایجاد امید از یکسو، و از سوی دیگر قانونی جلوه دادن سانسور ادامه دارد.
خزانه دولت در اثر تحریمها خالی است و وزارت ارشاد با وجود افزایش بودجه پنج درصدیاش نمیتواند توقعات مالی نهادهای متعدد فرهنگی وابسته به دولت و بیت رهبری را برآورد. بحران مالی بیش از همه دامن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را گرفت و سرانجام به استعفای محمد علی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی منجر شد. او اما پیش از آنکه مجبور به استعفا شود، یکشنبه، ۲۲ دیماه در یک نشست رسانهای از ریخت وپاشهای مالی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در زمان مدیریت اسفندیار رحیم مشایی پرده برداشت. آقای نجفی در این نشست خبری از ناکافی بودن بودجه سازمان میراث فرهنگی خبر داد. این سازمان برای نگهداری و حفاظت از سایتهای تاریخی به دستکم دو هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد، اما دولت فقط ۴۰میلیارد تومان به آن بودجه اختصاص داده است؛ یعنی چیزی در حدود دو درصد بودجه مورد نیاز سازمان میراث فرهنگی.
در عرصه گردشگری دولت موفق نشد کمترین موفقیتی به دست آورد. در بهمن ماه رییس سازمان میراث فرهنگی در نمایشگاه «فیتور» در اسپانیا شرکت کرد. دستاورد ایران در این سفر از سرگیری پرواز مستقیم تهران – مادرید بود. دستاورد اسپانیا: چشمانداز قراردادهای سودآور در زمینه انرژیهای بازیافتی، خورشیدی و پنلی، زیرساختهای ریلی و همچنین خودروسازی. در نمایشگاه گردشگری «آی تی بی» که از آن به عنوان بزرگترین نمایشگاه گردشگری جهان یاد میکنند نیز ایران حضور بسیار کمرنگی داشت.
در همان حال سوداگری در عرصههای فرهنگی همچنان ادامه دارد. تخریب روزافزون برخی عمارتها مانند مدرسه دارالفنون یا خانه صادق هدایت و همچنین فرسودگی سایتهای تاریخی و میراث فرهنگی ایران از دیگر آسیبهایی است که یا در اثر سوءتدبیر و یا به خاطر نبود بودجه کافی اتفاق میافتد. در این گیر و دار در آخرین روزهای سال کاخ شمس پهلوی هم به مزایده گذاشته شد. بنیاد مستضعفان این کاخ را که در مهرشهر کرج قرار دارد، به مبلغ ۷۰ میلیارد ریال به یک نهاد نظامی فروخت. قرار است در فضاها و محوطه اطراف کاخ بیش از هفت هزار واحد مسکونی بنا شود.
از آن سو اما بخش قابل تأملی از بودجه وزارت ارشاد به نهادهای قرآنی اختصاص یافته است. به گفته سید محمد حسن ابوترابیفرد، نایب رییس مجلس شورای اسلامی در لایجه بودجه ۹۳، ۲۰۰ میلیارد تومان برای فعالیتهای قرآنی پیشبینی شده. فعالیتهای قرآنی در جمهوری اسلامی عبارتند از: تربیت حافظان قرآن، برگزاری جشنواره ملی قرآن، چاپ قرآن و همچنین برگزاری نمایشگاه قرآن. از این میان تربیت قاری قرآن اهمیت بیشتری دارد. سازمان اوقاف و امور خیریه پیشبینی کرده است که در طی چهار سال یک میلیون حافظ قرآن تربیت کند. هر قرآنآموز ۴۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفرش به قم به روحانیون اطمینان داده بود که آنها هم از پروژههای نیمهتمام فرهنگی سهم ببرند. یکی از نگرانیهای «رهبری» چگونگی توزیع این سهم است. یکی دیگر از نگرانیهای او به آزادی مطبوعات و خاطره نه چندان خوش دوران اصلاحات ربط دارد.
احمد سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، پس از ابراز نگرانی آیتالله خامنهای از مسائل فرهنگی گفته بود: «روزنامههای بهار، آسمان و قانون به ارزشهای اساسی و ضرورتهای بنیادین دین اسلام توهین کردند؛ این روزنامهها مقام امیرالمؤمنین را زیر سؤال بردند، به قرآن توهین کردند و قصاص را مورد هجمه قرار دادند. حال چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم مقام معظم رهبری از وضعیت فرهنگی کشور ابراز نگرانی نکنند؟»
روزنامه بهار در پی انتشار مقالهای به قلم علیاصغر غروی از مسئولان نهضت آزادی ایران با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی و یا الگوی ایمانی؟» توقیف شد. روزنامه «آسمان» هم به اتهام «توهین به حکم قرآنی قصاص» در محاق افتاد. سهشنبه ۲۹ بهمنماه در روزنامه «آسمان» گزارشی منتشر شد با عنوان «علم سیاست در زمانه سخت» که در آن گروهی از استادان و دانشجویان خاطراتشان را از سالهای دهه ۱۳۶۰ تعریف کرده بودند. در آن میان دکتر هرمیداس باوند درباره بیانیهای که در آن زمان درباره قصاص مطرح شده بود، خاطرهای تعریف کرده بود. عنوان این بیانیه، قصاص «غیر انسانی» بود.
به این ترتیب در سالی که گذشت دولت در عرصههای فرهنگی با وعدههایش امیدهایی برانگیخت، اما نهادهایی مانند کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و برخی دیگر از نهادهای وابسته به بیت رهبری، شرایطی را به وجود آوردند که آن وعدهها تحقق پیدا نکند. آیا وعده گشایش و سپس عقبنشینی دولت در برابر اصولگرایان و سپس فروبستگیهای مجدد فرهنگی یک ترفند است و یا به راستی برآمده از اختلافات جناحیست؟ پاسخ هر چه باشد، نتیجه مهمتر است: دولت در عرصههای فرهنگی با وعده و وعید، امیدهایی برمیانگیزد، سپس اصولگرایان از طریق نهادهایی مانند کمیسیون فرهنگی مجلس بر دولت فشار میآورند، دولت تدبیری میاندیشد و از آن وعدهها فاصله میگیرد. این سیاست را میتوان سیاست «موش و گربه» خواند؛ سیاست یک گام به جلو، دو گام به عقب. کارت زردی که مجلس شورای اسلامی به علی جنتی اهداء کرد، کار را یکسره کرد.
سخنرانی حسن روحانی در جمع هنرمندان در تالار وحدت که در واکنش به کارت زرد اهدایی مجلس به وزیرش انجام شد، هیجانی ایجاد کرد، اما فقط در یک حد یک موعظه بود و طبعاً به جایی راه نبرد. دولت بر آن است که در جشنوارهها، هنرمندان و نویسندگان و شاعران مستقل با همکاران «ارزشی»شان اختلاط کنند. ارزشیها روی صحنه بروند و از مهمترین جوایز و از بیشترین فروش محصولاتشان نصیب ببرند، و در همان حال دیگران در چارچوبهای موجود چیزی منتشر کنند. این هم یکی دیگر از جلوههای سیاست «موش و گربه» فرهنگی دولت یازدهم است.
در این میان حسن روحانی در گزارش صد روزه دولتش وعده داد که نویسندگان ممنوعالقلم، صریحالقلم شوند. وزیران ارشاد و اطلاعات هم در این زمینه با هم جلسهای برگزار کردند. آیا دستکم این وعده در سال آینده تحقق پیدا خواهد کرد؟ یا اینکه با انتشار نخستین نامها، و طنین انداختن آوای نخستین خوانندگان زن بر صحنهای هرچند مهجور، و با انتشار نخستین شماره یک روزنامه اصلاحطلب، نگرانی «رهبری» باز هم فزونی خواهد گرفت؟
نظرها
نظری وجود ندارد.