پیامدهای دردسرساز اشغال سفارت آمریکا
انتصاب ابوطالبی صدای برخی سناتورها و گروگانهای سابق آمريکايی را درآورده است. شاید دولت روحانی هم در جریان حساسیتهای احتمالی بود که بر خلاف رویه معمول خبر را رسما منتشر نکرد.
انتصاب ابوطالبی صدای برخی سناتورها و گروگانهای سابق آمريکايی را درآورده است. شاید دولت روحانی هم از حساسیتهای احتمالی آگاه بود که بر خلاف رویه معمول خبر را رسما منتشر نکرد.
زمانی معصومه ابتکار، از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا در حاشیه مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی به شوخی گفته بود: «اشغال سفارت شغل سوم، چهارم من است.» اشاره ابتکار به هویتی بود که همواره دانشجویان اشغالکننده سفارت آمریکا یا "دانشجویان پیرو خط امام" را همراهی میکند؛ حتی اگر از اقدام خود پشیمان شده باشند.
بر اساس شوخی ابتکار، اشغال سفارت برای برخی از این دانشجویان یک "شغل خانوادگی" هم میتواند باشد چرا که در زمان اشغال سفارت با همسر آیندهاش آشنا شده و پس از آن ازدواج کردهاند.معصومه ابتکار و محمد هاشمی، فاطمه رضازاده و ابراهیم اصغرزاده ،زهرا مجردی و محسن میردامادی ، مهناز اصغرزاده و محسن امینزاده از جمله این "زوجهای سفارتی" هستند.
از میان آن دانشجویان اما این روزها حمید ابوطالبی از همه در آمریکا مشهورتر شده، آن هم پس از انتصاب به عنوان نماينده دائم جمهوری اسلامی ايران در سازمان ملل. ابوطالبی که در سالهای پس از انقلاب در سیاست داخلی جمهوری اسلامی هیچگاه چهرهای موثر و خبرساز نبود، پیشتر مشارکت در اشغال سفارت آمریکا را تکذیب کرده و گفته که تنها پس از گروگانگیری «همراه با نماینده پاپ و برای ترجمه به سفارت رفته است.»
انتصاب او اما صدای برخی سناتورها و گروگانهای سابق آمريکايی را درآورده است. شاید دولت حسن روحانی هم از این حساسیتهای احتمالی خبر داشته که بر خلاف رویه معمول خبر این انتصاب را به صورت رسمی منتشر نکرد و این خبر ابتدا توسط رسانههای خارجی منتشر شد.
البته حضور در اشغال سفارت آمریکا، سابقهای نیست که در جمهوری اسلامی به خاطر آن کسی را از سمتی محروم کنند. دولت اصلاحطلب سید محمد خاتمی هم سه "دانشجوی گروگانگیر" را در کابینه خود پذیرا شد و خاتمی در اولین مصاحبه خود اشغال سفارت آمریکا را "واکنشی متناسب با شرایط به اقدامات آمریکا" خواند.
اما پس از دولت خاتمی و فضای به وجود آمده برای بهبود رابطه با آمریکا، دانشجویان شرکتکننده در اشغال سفارت آمریکا کوشیدند که به شکل غیرمستقیم از گروگانها دلجویی کنند. عباس عبدی ۱۸ سال پس از قطع روابط ایران و آمریکا با "باری روزن" گروگان سابق آمريکايی به گفتگو نشست و ابراهیم اصغرزاده در مراسم راهپیمایی همان سال، از گروگانهای آمریکایی برای سفر به ایران دعوت کرد.
این دعوت اما با انتقاد چهرههای اصولگرا و حتی برخی دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت همراه شد که همچنان " خط امامی" باقی مانده بودند تا آن جا که ابوالفضل فاتح، دبیر شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران در یک سخنرانی علنی به اصغرزاده تاخت.
این روزها ابراهیم اصغرزاده در حاشیه سیاست ایران، به نقد فیلم آرگو مینشیند اما نمیتواند پنهان کند که به عنوان تماشاگر در ضمیر ناخودآگاه خود امیدوار است در آخر فیلم، دیپلماتهای پنهان شده در منزل سفیر کانادا موفق به فرار شوند.
نشانههای اشغال سفارت آمریکا رفته، رفته در حال کمرنگ شدن است و حتی سفیر کانادا هم که ۶ دیپلمات آمریکا را فراری داد، درگذشته است. اما گویا آمریکائیها تا اطلاع ثانوی نمیتوانند این حادثه را فراموش کنند. آنان البته از طرف ایرانی انتظار دارند که اقدامات آمریکا مانند کودتای ۲۸ مرداد را فراموش کند. توقعی که شاید در نگاه اول زیاده مینماید چرا که بر اساس شوخی رایج ایرانی "چیزی که عوض دارد گله ندارد."
آمریکائیها اما در مقام استدلال، یک عذرخواهی از ایرانیها جلوترند چرا که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا یک بار از ایرانیان عذرخواهی کرده اما هیچ یک از مسئولان ایرانی و دانشجویان " پیرو خط امام" از بابت اشغال سفارت و گروگانگیری عذرخواهی نکردهاند، حتی آنانی که این روزها در رژیم جمهوری اسلامی به زندان افتادهاند.
محسن میردامادی از جمله این زندانیان است که حتی در زندان هم به شوخی و جدی باید پاسخگوی سئوالات و کنایهها درباره اشغال سفارت باشد. در اولین سالروز تولد میردامادی در بند ۳۵۰ زندان اوین، عبدالله مومنی و بهمن احمدی امویی دو زندانی دیگر این بند، یک نقاشی از پرچم آمریکا را به او هدیه دادند که روی آن به شوخی و به گویش لری نوشته شده بود "کرمت خفت، اسلامت زنده بی." جملهای که کنایه از یک جوک لری داشت.
میردامادی اما در مقابل همه کنایهها حاضر به عذرخواهی نمیشود. شاید مانند برخی دیگر از اصلاحطلبان خود را صاحب انقلاب میداند و این عذرخواهی را خدشه به انقلاب محسوب میکند. شاید هم معتقد است این عذرخواهی تنها گزکی به دست اصولگرایان برای حمله به اصلاحطلبان خواهد داد.
" دانشجویان گروگانگیر" شاید در گفتوگوهای خصوصی حاضر به عذرخواهی شوند چنان چه یک بار "باری روزن" گروگان سابق آمريکايی گفت که عباس عبدی از "او، همسر و دخترش عذرخواهی کرده." عباس عبدی اما این سخنان را تکذیب کرد با این استدلال که «مسئله اصلا میان اشخاص نیست همچنان که در جبهه جنگ هم هیچ کدام از سربازان دو طرف از یکدیگر عذرخواهی نمیکنند.»
عبدی اما در گفت و گو با "باری روزن" گفت: «اکنون گذشتهها گذشته است. ما برای ساختن آینده کوشش میکنیم، آینده نیز قطعاً در گرو اراده ماست.» اما گویا "باری روزن" نمیتواند به این راحتی از کنار گذشته بگذرد و صدور احتمالی رواديد برای حضور حميد ابوطالبی در خاک آمريکا را یک "رسوایی" برای دولت این کشور دانسته است.
واکنشها به انتصاب حمید ابوطالبی شاید این باور را تقویت کند که خاطرات تلخ روابط ایران و آمریکا به این زودیها فراموش شدنی نیست. همچنان که " باری روزن" هم در نشست خود با عبدی گفته بود که «ما برای بخشیدن و فراموش کردن چیزی اینجا نیستیم.»
شاید گروگانهایی چون" باری روزن" همچنان از کابوسهای آن ایام رهایی نیافته باشند. این کابوسها اما گویا دانشجویان گروگانگیر را هم همراهی میکند چرا که سابقه حضور در گروگانگیری تا آخر عمر میتواند برای آنان دردسرساز باشد.
نظرها
بهنام
من در عجبم که همین دولت آمریکا چطور به ( معصومه ابتکار ) معروف به *** که یکی از عوامل حمله به سفارت آمریکا بود ، اجازه داد وارد خاک آمریکا شود و تحصیلات دانشگاهیش را هم به پایان ببرد ؟
جمهوریخواه
اینکه چند جوان منگ سیاست زده مذهبی، ابزار سیاسی حاکمین جمهوری نوپای اسلامی شوند تا پرچم ضدیت با امپریالیسم را از دست چپیها و دمکراتها بدرارند و با حرکتی هیستریک وار و بهانه ایی ابلهانه (سفر شاه به آمریکا برای معالجه)، ابروی و حیثیت ملتی را در میان افکار عمومی دنیا از بین ببرند تا ۱-حکومت اسلامی پایههای قدرتش را استوار کند،۲- تاچریسم و ریگانیسم بمثابه راست تندرو در سیاست جهانی گسترش یابد، ۳- جنگ عراق با ایران برای جلوگیری از شیوع ویروس اسلام سیاسی در منطقه،۴- سرکوب سیاسیون داخلی به بهانه خطر آمریکا و فضای جنگی انزمان و... باعث شرم جامعه سیاسی ایران است. حتا تا به امروز ، نبود یک ائتلاف و کنش سیاسی شفاف و مستحکم برای سرنگونی جمهوری اسلامی از طرف هیٔات حاکم امریکا، بخاطر یکسری توافقات غیر علنی در زمان گروگانگیری و تجارت کارتلهای نفتی با ملایان است.جوانان دیروز انقلابی، میانسالان اصلاح طلب امروزی هستند که در کریدور قدرت نظام ج.ا. همیشه نقش داشته اند, آنها بخوبی از مذاکرات حزب جمهوریخواه آمریکا در دوران بحران گروگانگیری با رژیم ملاتاریا امروزه، آگاه هستند.، بدون یک سیاست فرا تاکتیکی_امنیتی از طرف شوروی سابق و مزدوران معنوی آنها حزب توده این حرکت قابل آزمایش نبود ولی از طرف غرب این عملیات گروگانگیری مهار و بنفع نیروهای راست غربی شد. گروگان گیران عزیز بجای عذرخواهی از آن چند آمریکایی که امروز با بازنشستگی و حقوق و مزایا بسیار خوب زندگی میکنند باید از ملت ایران و مصیبتهایی که در این ۳۵ سال بخاطر این حرکت ابلهانه و ددمنشانه متحمل شده اند، پوزش بخواهند.