کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور- ۳۳
جشن تولد بهين است. فخرى كه احساس بزرگى مىكند سيگارى از خواهرش مىگيرد تا برود يواشكى دود كند.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد. خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود.
«کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در رادیو زمانه هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۳۳ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
جشن تولد بهين است. فخرى كه احساس بزرگى مىكند سيگارى از خواهرش مىگيرد تا برود يواشكى دود كند. او اين روزها عاشق فيلم بربادرفته شده. چهار بار فيلم را ديده است و هربار با يك گروه. جدا باور دارد كه خودش در حقيقت يك ويويان لى است، اما البته بيشتر با اسكارلت اوهاراى فيلم اينهمانى دارد. فروغ اما خود را با ملانى در همين فيلم مقايسه مىكند. در يكى از دفعاتى كه فخرى فيلم را ديده با مادرش به سينما رفته است. فيلم بربادرفته خانم لقا را نيز تحت تأثير قرار داده. شايد تأثير فيلم برباد رفته است كه باعث مىشود خانم لقا پس از سه سال دوباره به كارگاه نقاشى استاد فرخ عاملى برود. اين يك ديدار هيجانانگيز است. هر دو منقلب شدهاند...
نظرها
نظری وجود ندارد.