گابریل گارسیا مارکز، نویسنده «صد سال تنهایی» درگذشت
گابریل گارسیا مارکز، یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین نویسندگان جهان و برنده نوبل ادبی در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک درگذشت.
گابریل گارسیا مارکز، یکی از شناختهشدهترین نویسندگان جهان و برنده نوبل ادبی در مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک درگذشت. او هنگام مرگ ۸۷ سال داشت.
مارکز از بنیانگذاران شیوه «رئالیسم جادویی» در داستاننویسی و از محبوبترین نویسندگان جهان بود.
گابریل گارسیا مارکز، برنده نوبل ادبی در سال ۱۹۸۲ و آورنده شیوه «رئالیسم جادوئی» در منزلش در مکزیکوسیتی درگذشت. او ۱۵ فروردین ماه سال جاری در بیمارستانی در مکزیکوسیتی بستری شده بود، اما هشت روز بعد از بیمارستان مرخص شد.
مرسدس خوآن، وزیر بهداشت مکزیک در آن زمان اعلام کرده بود که گابریل گارسیا مارکز به خاطری بیماری ذاتالریه در بیمارستان بستری شده است. مارکز پس از ترخیص از بیمارستان با کمک دستگاه تنفس میکرد.
مارکز در سال ۱۹۹۹ به بیماری سرطان مبتلا شد، اما بیماریاش را مداوا کردند. بیماری سرطان یک بار دیگر عود کرد، اما اینبار مارکز از پذیرش درمان سر باز زد.
خوان مانوئل سانتوس، رییس جمهور کلمبیا در صفحه توئیترش به مناسبت درگذشت گابریل گارسیا مارکز نوشت: «هزار سال تنهایی و اندوه به خاطر درگذشت بزرگترین نویسنده کلمبیا در همه دورانها.»
«صد سال تنهایی» و شیوه قصهگویی «مادر بزرگ» گابوی بزرگ
گابریل گارسیا مارکز به خاطر رمانهای «صد سال تنهایی» و «عشق در سالهای وبا» در جهان شناخته شده است. او یکی از پرخوانندهترین و محبوبترین نویسندگان جهان بود و از اندک نویسندگان قرن بیستم بود که توانست شیوه تازه و فراگیری در داستاننویسی جهان ابداع کند. در آثار او واقعیت از سویههای بسیار حیرتانگیز و خیالانگیزی هم برخوردار میشود، چنانکه خواننده را شگفتزده میکند.
در آثار مارکز تخیل و واقعیت، اساطیر ملی و رؤیاهای انسان با هم درمیآمیزند و به واقعیت شکل میدهند. این تصاویر در کودکی مارکز و به ویژه در روایتهای مادربزرگش ریشه دارند. مارکز در اینباره گفته است: «شیوه نگارش من و لحنی که در آثارم به کار میبرم، همان شیوه و لحنیست که مادربزرگم برای گفتن قصههایش به کار میبرد. او چیزهایی را تعریف میکرد که بسیار فراطبیعی و افسانهای بودند اما جوری این قصهها را تعریف میکرد که همه چیز واقعی به نظر میرسید و باورپذیر بود.»
«صد سال تنهایی»، شناختهشدهترین رمان مارکز در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. این اثر به ۲۵ زبان ترجمه شده و ۵۰ میلیون نسخه به فروش رسیده است.
دستنویس یک شاهکار ادبی در دو پاکت جداگانه
مارکز وقتی «صد سال تنهایی» را نوشت به اندازه کافی پول نداشت که هزینه پست آن را تأمین کند. او دستنویس این رمان را در دو پاکت جداگانه و با فاصله زمانی زیادی از هم برای ناشرش فرستاد. اما رمان به دست ناشر رسید، منتشر شد، و نه تنها برای او شهرت و استقلال مادی آورد، بلکه به خاطر همین رمان هم جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۸۲ به او تعلق گرفت. مارکز پس از دریافت جایزه نوبل به هیأت داوران نهادهای جایزهدهنده در سراسر جهان اعلام کرد که به او جایزه ندهند، بلکه از نویسندگان جوان و آثارشان تقدیر کنند. به همین دلیل جایزه سروانتس که مهمترین جایزه ادبی در کشورهای اسپانیاییزبان است به او تعلق نگرفت، هرچند که شهرت و تأثیرگذاریاش بر ادبیات جهان را با آفریننده «دن کیشوت» مقایسه میکنند.
با انتشار «صد سال تنهایی» بود که ادبیات آمریکای لاتین جهانی شد. با انتشار این رمان آثار نویسندگانی مانند خولیو کورتاسار و ماریو بارگاس یوسا هم در جهان مطرح شدند.
بهمن فرزانه، «صد سال تنهایی» را به فارسی ترجمه کرده است. ترجمه او از «صد سال تنهایی» را انتشارات امیرکبیر منتشر کرد و این کتاب تا سال ۱۳۵۷ چهار بار تجدید چاپ شد. با وجود ناآرامیهایی که انقلاب در جامعه به وجود آورد، ترجمه فرزانه از «صد سال تنهایی» ادبیات معاصر ایران را تحت تأثیر قرار داد و عدهای از نویسندگان ایرانی را با سبک «رئالیسم جادوئی» آشنا کرد.
«پاییز پدرسالار» و «عشق در سالهای وبا» ( هر دو رمان به ترجمه کیومرث پارسای) از دیگر رمانهای مهم گابریل گارسیا مارکز اند.
یک روزنامهنگارِ رماننویس
گابریل گارسیا مارکز هم مانند بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین، نویسندگی را ابتدا با روزنامهنگاری آغاز کرد. او گفته است: «من روزنامهنگارم و همیشه هم روزنامهنگار خواهم ماند.»
رپرتاژها و گزارشهایی که مارکز به عنوان روزنامهنگار نوشته است، از درخشانترین نمونههای گزارشنویسی به شمار میآیند. او در کتاب خاطراتش گفته است: «گزارشنویسی و رماننویسی فرزندان یک مادرند.»
مارکز همواره در مقالات و گزارشهایی که در روزنامهها منتشر میکرد نظرش نسبت به تحولات سیاسی در آمریکای لاتین را بیان میکرد.
«ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی» که به فارسی به ترجمه باقر پرهام منتشر شده از «رپرتاژ» های ماندگار مارکز است.
میگل لیتین، فیلمساز تبعیدی شیلیایی در نقش یک بازرگان اوروگوئهای و با گذرنامهای جعلی وارد خاک شیلی شد ودر طی شش هفته مستندی تهیه کرد از دیکتاتوری پینوشه. این مستند جهان را تکان داد و با واقعیتهای شیلی آشنا کرد. مارکز در این رپرتاژ، گزارشی از تلاش این فیلمساز تبعیدی به دست میدهد.
«گزارش یک آدمربایی»، به ترجمه جاهد جهانشاهی و کیومرث پارسای هم یکی دیگر از «رپرتاژ» های ماندگار مارکز است. او در این اثر ماجرای ربودن و زندانی کردن تعدادی از چهرههای سرشناس کلمبیا در اوایل سالهای دهه ۱۹۹۰ میلادی را روایت میکند.
میرحسین موسوی، یکی از رهبران نهضت سبز که هنوز هم در حصر خانگی بهسر میبرد به دخترانش گفته بود «اگر میخواهید از وضعیت من در اسارت خبردار شوید کتاب گزارش یک آدم ربایی اثر گابریل گارسیا مارکز را بخوانید.»
در اثر توصیه میر حسین موسوی این کتاب در ایران نایاب شد.
مارکز تا سالهای دهه ۱۹۹۰ به جریان چپ تعلق داشت و از دوستان فیدل کاسترو بود.
زیستن برای روایت کردن
نویسنده رمانهای «صد سال تنهایی» و «عشق در سالهای وبا» از ۴۰ سال پیش در مکزیکوسیتی زندگی میکرد. او در سالهای گذشته در محافل و مجامع ظاهر نشده است. خایمه گارسیا مارکز، برادر این نویسنده نامآشنای کلمبیایی، در ژوئیه ۲۰۱۲ به روزنامه «ال تیمپو» اطلاع داده بود که گارسیا مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شده است.
«زیستن برای روایت کردن» خاطرات زندگی مارکز به قلم خود اوست که در سال ۲۰۰۲ انتشار یافت. مارکز در کتاب خاطراتش مینویسد: «زندگی آن چیزی نیست که زیستهایم، زندگی چیزهاییست که به یاد میآوریم و برای دیگران بازگو میکنیم.»
به نظر گابریل گارسیا مارکز زندگی با به یاد آوردن یادمانهایی و تعریف کردن آن یادمانها برای دیگران معنی پیدا میکرد.
آخرین بار، در اوایل ماه مارس سال جاری، گارسیا مارکز به مناسبت زادروز خود روی بالکن خانهاش در مکزیکوسیتی، مقابل خبرنگاران ظاهر شد، اما نتواست سخن بگوید. خبرنگاران به افتخار او و به مناسبت زادروزش برای «گابوی بزرگ» ادبیات داستانی جهان آواز خواندند.
گالری عکس
نظرها
عليرضا
درود بر ماركز