کارزار پوشش زنان:
از آزادی یواشکی تا تظاهرات علیه بیحجابی
در حالی که مخالفان از هر فرصتی برای نشان دادن مخالفت خود با حجاب اجباری استفاده میکنند، موافقان هم از پا نمینشینند.
حجاب اجباری، دغدغه دو گروه است: آنها که با آن مخالفاند و آنها که موافقاند. در حالی که مخالفان از هر فرصتی برای نشان دادن مخالفت خود با حجاب اجباری استفاده میکنند، موافقان هم از پا نمینشینند.
در ایران، حسین الله کرم و یارانش دوباره دست به کار شدهاند. در تظاهرات روز چهارشنبه، ۱۷ اردیبهشت سال جاری، علیه آنچه بدحجابی نامیده شد، او یکی از آشناترین چهرهها بود، کسی که در دهه ۷۰ سلسله راهپیماییهایی برای اعتراض به وضع فرهنگ و حجاب راه میانداخت. در همین حال صفحهای در فیسبوک راه افتاده که در آن زنان با انتشار عکسهایی از «آزادی یواشکی» خود، به حجاب اجباری اعتراص میکنند.
حضور خیابانی علیه بدحجابی
روز چهارشنبه، با وجود اعلام رسمی فرمانداری و استانداری تهران مبنی بر صادر نشدن مجوز برای تجمع مقابل وزارت کشور، بیش از ۱۰۰۰ نفر در ضلع شمال غربی میدان فاطمی تجمع کردند، شعار دادند، سپس به سوی میدان ولی عصر راهپیمایی کردند و در پایان با چندین دستگاه اتوبوس و مینیبوس که از قبل آماده شده بود، به خانه برگشتند.
بر اساس گزارشهایی که از تهران منتشر شده، این افراد چند صد زن و مرد بودند و دستنوشتههایی در دست داشتند.
تاکنون حداقل ۳۳ هزار و ۳۳۰ نفر صفحه «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» را به علاقهمندیهای خود افزودهاند و تعداد زیادی هم در آن عکسها و روایتهای خود را از حجاب اجباری و تجربه آزادی یواشکی، به اشتراک گذاشتهاند. زنانی که این تجربهها را به شکل عمومی منتشر کردهاند، از سراسر ایران هستند.
با حضور آنها ضلع شمالی میدان فاطمی تقریباً مسدود شد و ترافیک شدیدی در خیابان فاطمی و بزرگراه شهید گمنام به وجود آمد.
آنها شعار میدادند: «حجاب همسرت کو، ای مرد غیرتت کو؟» و «حجاب هر جامعه، پیروی از فاطمه».
پلاکاردهای دیگری هم بود: «وزارت علوم چه کار میکند؟»، «آموزش و پرورش چه کار میکند؟»، «پس از ۳۵ سال دریغ از یک فیلم درباره حجاب و عفاف» در پلاکاردی نیز نوشته شده بود: «ای کاش حجاب و عفاف به اندازه قوانین راهنمایی و رانندگی اهمیت داشت.»
گرچه اعلامیهها و پیامکهای تجمع «حجاب و عفاف» بدون امضاء منتشر شده بود، اما برخی طلاب حوزه علمیه آیتالله ایروانی را برگزارکننده تجمع در اعتراض به وضعیت حجاب دانستهاند.
به نظر میرسد با آغاز فصل گرما در ایران، محافظهکاران و تندروها یک بار دیگر به فکر سختگیری درباره حجاب افتادهاند. این سنت در جمهوری اسلامی، هر ساله است.
گشتهای ارشاد دستکم یک دهه است که در خیابانها به افراد تذکر میدهند و گاهی کار به بازداشت هم میکشد. با این که راهپیمایی علیه بدحجابی عمر طولانیتری از گشتهای ارشاد دارد، اما در سالهای ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تعداد این راهپیماییها به وضوح کمتر شده بود. حالا در دوران حسن روحانی، واکنش گروههای تندرو به مسائل فرهنگی، باز به دوران خاتمی و هاشمی شبیه شده است: به صحنه آمدن و جلب نظر افکار عمومی.
از آزادی یواشکی تا آزادی علنی
با وجود اعتراض تندروها به وضعیت حجاب در کشور، واکنش به حجاب اجباری در قالب نافرمانی مدنی، کم و بیش در جامعه ادامه دارد.
در تازهترین شیوه، صفحهای به نام «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» در فیسبوک راه افتاده که در آن، زنان عکسهایی از خود منتشر میکنند. آنها در این عکسها توانستهاند در مکانهای عمومی برای مدت کوتاهی حجاب اجباری را کنار بگذارند و عکس بگیرند. این کارزار، نمودی از بهاشتراکگذاری تجربه آزادی پوشش است.
مسیح علینژاد، روزنامهنگار، این صفحه را راهاندازی کرده و در معرفی آن نوشته است: «این صفحه متعلق به هیچ گروه و جریانی نیست. صفحه دغدغههای زنانِ داخل ایران است و عکسها تماماً مربوط به عکسهایی از شهرهای مختلف ایران است که زنان خودشان میفرستند. تمامی دختران و زنان ایرانی در زادگاهشان گرفتار محدودیتهای اجتماعی و قوانین بازدارنده هستند و در انتخاب پوشش آزاد نیستند. اما با وجود تمام این محدودیتها گاهی خودشان آزادیهایی را تجربه میکنند که برای لحظهای از بند این حصارها رها میشوند. این صفحه فقط همین لحظهها را ثبت میکند تا دستیابی زنان به حق انتخاب پوشش. آزادیهای یواشکی زنان در روایتهای این صفحه آشکار میشود.»
تاکنون (نهم ماه مه/ نوزدهم اردیبهشت) حداقل۶۰ هزار و ۶۳۴ نفر صفحه «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» را به علاقهمندیهای خود افزودهاند و تعداد زیادی هم در آن عکسها و روایتهای خود را از حجاب اجباری و تجربه آزادی یواشکی، به اشتراک گذاشتهاند.
زنانی که این تجربهها را به شکل عمومی منتشر کردهاند، از سراسر ایران هستند؛ در گروههای سنی مختلف و با سرگذشت و شرایط گوناگون.
در این عکسها زنهای خیلی معمولی دیده میشوند واز گروه های سنی مختلف. مثلاً مادر پیری با موهای سپید خود اعتراضش را به حجاب تحمیلی بیان کرده است.
برای برخی، انتشار عکس با مشخص شدن هویت واقعیشان آسان نبوده است، بنابراین سعی کردهاند این تجربه را با روشهای خلاقانه خود عمومی کنند. مجموعه متنوعی از عکسها، در حالتهای مختلف و در مکانهای گوناگون در این صفحه جمع شده که تصویر تازهای از تجربه سی و چند ساله حجاب اجباری در ایران به نمایش میگذارد. در عین حال، شجاعت این زنان برای انتشار آشکار عکسهای خود در فضای مجازی، به نوعی مقابله آشکار شباهت پیدا کرده است.
در مقابل، گروهی از منتقدان چنین حرکتهایی معتقدند راهاندازی چنین صفحهای تنها یک سرگرمی مجازی برای گروهی از مردم است که توان حضور در عرصههای عملی مبارزه را ندارند و این راه به کنشگری فعال منجر نمیشود. آنها میگویند گردانندگان این صفحه درک درستی از مفهوم آزادی ندارند و آن را به «آزادی یواشکی» و «چند ثانیهای» تقلیل دادهاند. در حالی که به اعتقاد آنها، کنش اجتماعی باید به افزایش آگاهی و مداخلهگری تبدیل شود.
با این حال مشارکتکنندگان در صفحه آزادیهای یواشکی، معتقدند که با انتشار عکسهای خود بهشکل عمومی و با حضور علنی در محیطهای عمومی، قدمی واقعی در مخالفت با حجاب اجباری برداشتهاند.
ساغر غیاثی: «اینکه ظرف چند روز ۳۰ هزار نفر را جمع کنیم و آنها را از طریق لایک و کامنت در تعامل قرار دهیم اتفاق مثبتی است. تنها حضور در خیابان کنش نیست. این رفتارها و اعتراضهای مجازی میتواند مقامات مسئول را به واکنش وادارد.»
یکی از آنها در گفتوگو با «رادیو زمانه» میگوید: «چرا عدهای فکر میکنند این حرکت نمایشی است و فایدهای ندارد؟ در حالی که عدهای از مبارزه رادیکال و غیر ممکن حرف میزنند، ما یک گام عملی برداشتهایم. انعکاس این خبرها، این فکر را در میان بقیه هم ایجاد میکند که حجاب اجباری خواست عمومی جامعه نیست.»
ساغر غیاثی، فعال حقوق زنان، دلیل برخی از این مخالفتها را جا نیفتادن نقش شبکههای مجازی میداند: «عدهای میخواهند واقعیت این فضا را با تکیه بر کلمه مجازی از آن بگیرند. ما نیاز به بازتعریف فضای عمومی داریم. گویی که اگر ۱۰۰ نفر از این زنان در خیابانی تجمع کرده بودند آن را کنش میدانستند؛ در حالی که این نگاه سنتی است. لزوماً نباید اینطور باشد. در دنیای امروز اگر کسی حرف نژادپرستانه بزند، شبکههای مجازی این قدرت را دارند که از همین طریق او را به عذرخواهی وادار کنند.»
او همچنین معتقد است که باید ظرفیت فضاهای عمومی جدید را جدی گرفت: «اینکه ظرف چند روز ۳۰ هزار نفر را جمع کنیم و آنها را از طریق لایک و کامنت در تعامل قرار دهیم، اتفاق مثبتی است. تنها حضور در خیابان کنش نیست. این رفتارها و اعتراضهای مجازی میتواند مقامات مسئول را به واکنش وادارد مثلاً چند روز قبل، اعلام شد که یک باغ وحش به علت اعتراض در شبکههای مجازی بسته شده. این یک عکسالعمل سریع است و اهمیت این کنشها را نشان میدهد. همانطور که اکنون میشود در فضای مجازی میتینگ برگزار کرد و وبینار داشت، میتوان کمپینسازی هم کرد.»
این فعال زنان معتقد است این حرکت ظرفیت این را دارد که به یک کنش فعال تبدیل شود: «در این صفحه افرادی حضور دارند که برای مشارکت در صفحه عکسهای جدید انداختهاند، یعنی فرد بلند شده، از خانه بیرون رفته، همراه خانواده عکس گرفته، یعنی وادار به کنش شده است. او رفته و در خیابان این کار را کرده. مثل تجربه انتخابات ایران در سال ۸۸، ما از این طریق سانسور حاکمیت را به هم میریزیم. تک صدایی را به هم میریزیم و صدای خودمان را بلند میکنیم. به علاوه، در شرایطی که تحت سرکوب هستیم، باید بیشتر قدر این امکانات و تعاملها و گفتوگوها را بدانیم. ما از این طریق همدیگر را پیدا میکنیم. امکان گفتوگو پیدا میکنیم. در همین صفحه عدهای کامنت میگذارند که مثلا حالا یک دقیقه آزادی پیدا کند چه میشود؟ یا میخواهید لخت شوید؟ این افراد از جاهای مختلف ایران هستند که ما به آنها دسترسی نداشتیم. این فرصت ایجاد شده که عقاید، پیرامون مسأله حجاب به بحث گذاشته شود؛ فرصتی که ما معمولا نداریم.»
گرداننده صفحه آزادیهای یواشکی زنان هم، در پاسخ به برخی از انتقادها مینویسد: «میگویند چرا فیسبوک را تبدیل به آلبوم شخصیتان کردید؟ پاسخ ساده است، چون هیچ گاه زندگی واقعیمان را در رسانههای رسمی کشورمان ندیدیم. آنچه تلویزیونمان نشان میدهد از زنان، ما نیستیم. آنها تصاویر رسمی زندگی شخصی همه ما نیست. ما رنگارنگ و متفاوتایم. چه جایی بهتر از شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک که بتوانیم خودمان رسانه خودمان باشیم و بگوییم که زن ایرانی فقط آن نیست که در تلویزیون ایران میبینی.»
نشانههای عمومیتر شدن خواستی اجتماعی
در حالی که برخی فعالان مدنی موضوع حجاب را اولویت مسائل زنان نمیدانند؛ برخی فعالان زنان معتقدند حجاب اولین آزادیای بوده که جمهوری اسلامی در ایران سلب کرده است و همین مسأله اهمیت آن را نشان میدهد.
یک عضو فیسبوک: «من برای رشد کردن در کارم در زندگیام به چیزی فراتر از تعصب محتاجم که بتوانم چند روزی برای خودم بروم یکوری و تنها باشم که بتوانم سفر کنم با دوستانی که شادم میکنند که دلم برای خندیدن تنگ نشود.»
حضور این زنان و خواستهها و احساساتشان نشان میدهد چنین اولویتی ایجاد شده و دستکم برای گروهی از آنان این اولویت وجود دارد. از طرفی استقبال مخاطبان از چنین ایدهای، نشانگر این است که این مسأله خواست طبقات گوناگون از شهرهای مختلف است و فقط به طبقه متوسط بالای شهر تهران محدود نمیشود.
ساغر غیاثی میگوید: «حجاب پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است، نماد و هویت آن. این کار دهن کجی به چند دهه فرهنگسازی آنهاست. چون به هر حال ما نسبت به حجاب بیطرف نیستیم. حجاب یکی از ستمهای جنسیتی است که محدود به زن ایرانی و اسلام هم نیست. من حجاب را یک ستم جنسیتی میدانم. حق نقد به موضوع حجاب وجود دارد.»
او نقش و اثر هرگونه اعتراض به حجاب اجباری را در نشان دادن رویههای دیگری از ماجرای حجاب اجباری در ایران و آگاهیرسانی اینطور ارزیابی میکند: «جمهوری اسلامی هزینه میکند، سرکوب میکند، جایزه میدهد، اما چنین واکنشهایی نشان میدهد که در تحمیل موضوع حجاب شکستخورده و پیروز نبوده. البته آمار دقیقی وجود ندارد، اما نشان میدهد دستکم تعدادی این حجاب اجباری را نمیخواهند. از سوی دیگر همه این گفتوگوها باعث ایجاد موج رسانهای میشود یعنی این خواسته از طریق رسانهها هم مطرح میشود. نکته جالب دیگر حضور مردان در این فضاست. مثلاً دختری عکس فرستاده و نوشته: آزادی یواشکی با حمایت برادرم، یعنی یک مرد را هم وارد کنش کرده. در حالی که ما تاکنون هیچ راهپیماییای برای زنان نداشتیم که مردی در آن مشارکت فعال کند.»
تنوع سنی و اعتقادی در میان مشارکتکنندگان صفحه «آزادی یواشکی» منجر شده که گروهی از زنان علاوه بر اعتراض به حجاب اجباری از این فرصت برای محدودیتهای دیگر خود استفاده کنند.
یکی از کسانی که با این صفحه در ارتباط بوده، از آن برای طرح مطالبات بیشتر خود استفاده کرده و نوشته است: «عنوان ایده آزادیهای یواشکی مرا یاد خودم انداخت... یاد خودم که مجبور بودم علاوه بر حجاب ساده اجباری، حجاب شدید اجباری را چون یک زندانی تحمل کنم و تا ۲۰سالگیام بجنگم برای نداشتن چادر و خودم بودن. حالا رسیدهام به بعد از فارغالتحصیلی حقوق و وکیل شدن و اینکه مورد قبول جامعه هستم هنوز در زندان پدری گرفتارم که دغدغه بزرگش این است که یک وقت نکند چند سانتی از موهای مرا مردی ببیند یا خندهام را پسری بشنود. من برای رشد کردن در کارم در زندگیام به چیزی فراتر از تعصب محتاجم که بتوانم چند روزی برای خودم بروم یکوری و تنها باشم که بتوانم سفر کنم با دوستانی که شادم میکنند که دلم برای خندیدن تنگ نشود.»
کاربر دیگری که با انتشار عکس خود در این صفحه به نبود آزادی پوشش اشاره کرده گفته است: «آزادی لمس حس لطیف امنیت توی تمام شرایط توی همین کشورم است. حسی که به من اختیار بدهد تا علاوه بر انتخاب نوع پوشش در انتخاب نوع زندگی کردنم سهیم باشم. آزادی برای من حس دیدن ارزشهایم توسط آدم های اطراف است. به امید روزی که همه ما (زن و مرد) بر اساس ارزشهایمان دوست داشته شویم، نه اینکه به واسطه ظاهرمان قضاوت شویم.»
نظرها
آرش
؛زنانی که لزوماً زیبا نیستند و مثلاً مادر پیری با موهای سپید اعتراضش را بیان کرده است.؛ دوست عزیر، از یک مادر پیر با موهای سپید زیباتر دیگر چه چیزی وجود دارد. این چه طرز مقاله نوشتن است. خوبه که حالا شما خودت زن هستی! انتظار خواندن چنین متن و طرز تفکری در رادیو زمانه رو اصلا نداشتم.
نعیمه دوستدار
دوست گرامی، ممنون از انتقاد و توجه شما. بدون شک قصدم زیر سوال بردن زیبایی مادرانه نبوده، اما متاسفانه منظور درست بیان نشده است. هدفم این بود که بگویم زنان برای به نمایش گراشتن زیبایی خود عکسهایشان را منتشر نکردهاند. به هر روی، از نظرتان ممنونم و مطلب اصلاح شد.
هستی
سلام زنده باد حق آزادی پوشش هم اکنون گروه مذکور در فیس بوک بالغ بر 60 هزار عضو دارد ؛ این رقم در حالی ست که کمتر از یکهفته از فعالیت گروه میگذرد . زنان برای حق خود به پا خواسته اند..... زنده باد
آرش
نعیمه عزیز چقدر خوب که مطلب رو تصحیح کردید. از یک گزارشگر حرفه ای و معتبر مانند شما انتظار دیگری هم نداشتم. در چون غیر از آن نکته مقاله عالی و خواندنی بود. راستش من جز رادیو زمانه و رادیو دویچله وله فارسی هیچ رسانه فارسی دیگری رو حرفه ای و بی طرف نمیدونم. فقط شما دو تا رسانه هستین که من با اطمینان کامل اخبارشون رو میخونم و آدم هر چه بیشتر چیزی رو دوست داشته باشه نسبت به اون بیشتر حساس میشه. در انتظار مقاله های خوب بعدی تو عزیز هستم.
پرهام
زنده باد ایرانی و فرهنگ آریایی که در بدترن شرایط از کوچکترین روزنه ها خودش را نمایان میسازد .اکنون این صفحه بالغ بر 90000 علاقه مند دارد
نینا
الان که دارم این کامنت و می ذارم. اعضای این صفحه 166680 نفر شده. دیدن این صفحه به من حس بسیار خوبی می ده. اینکه من تنها نیستم. خیلی از بچه های دهه 60 هستن که سال هاست توی این حجاب اذیت شدن و حالا خواهان گرفتن این حق هستن.
Mahsa
دوستان متوجه هستند قبل از این که پیج آزادیهای یواشکی زنان راه اندازی بشه خبر گزاری های خارجی تبلیغات گستردهای مخالف حجاب شروع کردند؟ کارشون مشکوک بود واقعا! من فکر میکنم دست همشون توی یه کاسه هست تا فرهنگ مارو عوض کنن. کسی با آزادی زنان مخالف نیست مسالهی مهم ترس از فساد جامعه هست من حجاب رو توی چادر نمیدونم اما بیحجابی زمینهی فساد مردان هست و به خانواده صدمه می زند وقتی تک تک اعضا به دنبال اینجور آزادی باشند و صمیمیت جاشو به خودخواهی میده، چون هرکس بیشتر به عشق و حال خودش میاندیشه! خلاصه ی مطلب این کار برنامه ریزی شده هست که به فرهنگ ایرانی صدمه بزنن و پیشنیازش شبکههای ماهواره ای مثل فارسی نان هست که همه از اهداف شومشان آگاهید که فرهنگ خیانت رو رواج دادن
آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفتروز نامه حقوق بشری ایران ـ شماره 46
[…] زنان ایرانی میگویند یواشکی آزادی را تجربه میکنند. از آزادی یواشکی تا تظاهرات علیه بیحجابی آزادیهای یواشکی زنان در ایران جهانی شدن […]