بهرام بیضایی برای ساختن فیلم «مقصد» به ایران بازمیگردد
بهرام بیضایی قصد دارد فیلم تازهاش را در ایران بسازد. این فیلم که موضوعاش اجتماعی است، «مقصد» نام دارد و در انتظار صدور مجوز است.
بهرام بیضایی، کارگردان سرشناس، قصد دارد فیلم تازهاش را در ایران بسازد. این فیلم «مقصد» نام دارد و در انتظار صدور مجوز است.
روزنامه «اعتماد» در شماره ۲۹۶۴ خود گزارش داد که بهرام بیضایی، کارگردان صاحب سبک سینمای ایران فیلمنامه «مقصد» با موضوعی اجتماعی را برای دریافت مجوز ساخت به شورای پروانه ساخت ارائه کرده و قرار است پس از دریافت مجوز، این فیلم سینمایی را به تهیهکنندگی سعید ملکان مقابل دوربین ببرد.
«مقصد» ماجرای زن جوانی است که شوهرش را از دست داده و اکنون او قصد دارد به وصیت شوهرش عمل کند و پیکر او را در امامزادهای در شهری کوچک دفن کند. در این سفر که برادر شوهرش نیز همراهیاش میکند، اتفاقهای مختلفی رخ میدهد. این فیلمنامه پیش از این توسط انتشارات روشنگران منتشر و تجدید چاپ شده بود.
آخرین فیلم سینمایی بهرام بیضایی با نام «وقتی همه خوابیم» در سال ۱۳۸۷ تولید شد. سپس بیضایی به دلیل آنکه در ایران امکان فعالیت هنری را از او سلب کرده بودند، برای تدریس در دانشگاه «استنفورد» به آمریکا رفت.
بهرام بیضایی در تیر ماه ۱۳۹۱ در آمریکا نمایش «جانا و بلادور» را با نقش آفرینی محسن نامجو و مژده شمسایى روی صحنه برد.
علاقمندان به بهرام بیضایی و آثارش از او خواسته بودند به ایران بازگردد. در مهر ماه ۱۳۹۲ این هنرمند و سینماگر برجسته در پاسخ به علاقمندانش دستخطی منتشر کرد. بیضایی نوشته بود: « در جوابِ مهر شما واژههای چندانی برای سپاسگزاری نیست، واژههایی که کم نیاورند پیش مهر شما، و هر کسی نگفته باشد هزار بار! مهر میکارند و خشم میدروند، واژههای چندانی نیست، جز آنچه در دلم میگویم، بیهیاهو، اگر رساست؛ از شماست که دلم میزند هنوز، کرنش به سرزمینی که از آن نرفتهام، کرنش به مادر و پدرم که خاکِ آن خاکند! دورباد از آن خشکسالی و دروغ! دور باد از آن دیو خشم و آز، دور باد از آن بیداد!»
بهرام بیضایی در گفتو گو با «اندیشه پویا» گفته بود مثل همه این سالها در انتظار باز شدن آسمان تهران است و به امید باد و بارانی که هر هوای آلودهای را بشوید.
او همچنین به گلایه گفته بود: «خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست ۳۰ سال پس از آنکه از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.