فیلمهای برتر نیمه نخست جشنواره فیلم کن
گفتوگو با منتقدان سینمایی حاضر در جشنواره
جشنواره فیلم کن به نیمه رسیده است. پرویز جاهد و مهدی عبداللهزاده، دو منتقد سینمایی از محل برگزاری این جشنواره فیلمهای برتر را معرفی میکنند.
شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن که چهارشنبه ( ۲۴ اردیبهشت/۱۴ مه) با «گریس موناکو» ساخته الیور داهان گشایش پیدا کرد، برخلاف انتظار شروع خوبی نداشت. منتقدان یکصدا «گریس موناکو» را که میبایست به یاد آورنده جلال و شکوه کن باشد، نپسندیدند. در جشنواره کن، امسال کارگردانان شناختهشده اما نسبتاً سالخورده با هم رقابت میکنند. این جشنواره مهم سینمایی که به گفته محمد حقیقت (پخشکننده و منتقد فیلم) مهمترین بازار خرید و فروش فیلم در جهان است، اکنون به نیمه رسیده است.
پوشش لیلا حاتمی، داور ایرانی بخش اصلی جشنواره کن، حاشیهساز بود و مثل هر سال حضور هیأتی از مدیران سینمای ایران در کن هم انتقاداتی برانگیخت. به رغم این حاشیهها وقتش رسیده که بپرسیم بهترینهای جشنواره کن در این مدت کدام فیلمها بودند؟ این پرسش را با پرویز جاهد و مهدی عبداللهزاده، دو منتقد سینمایی که این روزها در کن به سر میبرند، در میان گذاشتیم.
خواب زمستانی
پرویز جاهد، از محل برگزاری جشنواره کن به «رادیو زمانه» میگوید: «متأسفانه نمایشهای بخشهای مسابقه نخل طلا و نوعی نگاه کن آن قدر فشرده است که من فرصت نکردهام فیلمهای بخش های جنبی کن مثل دو هفته کارگردانها و هفته منتقدین را ببینم، اما از میان فیلمهایی که در بخش مسابقه اصلی و نوعی نگاه تا الان دیدهام فیلم "خواب زمستانی" نوری بیلگه جیلان را بیشتر از بقیه میپسندم و بیتردید لایق نخل طلاست.»
نوری بیلگه جیلان در سال ۲۰۱۱ با فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» در کن شرکت کرد و تحسین منتقدان را برانگیخت. او در آن زمان جایزه بهترین فیلمنامه را برای این فیلم به دست آورد. جیلان اکنون با «خواب زمستانی» به شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن آمده است. موضوع این فیلم توهمات مردی است که کم کم پیر میشود، از پدر یک هتل و چند خانه به ارث برده، مدتی بازیگر تآتر و سینما بوده و حالا خیال میکند که در آناتولی، «شاه آیدین» است.
پرویز جاهد درباره «خواب زمستانی» و سینمای جیلان میگوید: «من کلاً سینمای جیلان را خیلی دوست دارم و سبک بصری او و شخصیتهای تنها، غمزده و پریشان او در فضاهایی که عموماً سرد و خاکستریاند، مرا به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. "خواب زمستانی" جیلان هم موضوع و شخصیتهای بسیار جالبی دارد و خیلی به آثار چخوف نزدیک است. داستان یک بازیگر تئاتر و نمایشنامهنویس میانسال، بدبین و ازخودراضی است که خود را به گوشه پرتی در دل کوهستان تبعید کرده و با زنش که خیلی از او جوانتر است هتلی به نام "اتللو" را اداره میکند و در خلوت مقالههای خود را مینویسد. جیلان، این شخصیت محوری و تحول فکری او را بسیار هوشمندانه و با به چالش کشیدن نظرات و رفتارهای او به ما میشناساند.»
«خواب زمستانی»، ساخته نوری بیلگه جیلان، با سه ساعت و ۱۶ دقیقه طولانیترین فیلم جشنواره کن در سال ۲۰۱۴ و «خداحافظ زبان»، ساخته ژان لوک گدار، با ۷۰ دقیقه کوتاهترین فیلم این جشنواره است. منتقدان از طولانی بودن «خواب زمستانی» انتقاد کردهاند و گفتهاند خستهکننده است.
پرویز جاهد در اینباره میگوید: «با اینکه فیلم طولانی است و بیش از حد بر گفتوگو متکی است، اما درام آنقدر پر تنش و دیالوگها آنقدر چالشگرانه است که تماشاگر علاقمند به این نوع سینما را خسته نمیکند، اگرچه ممکن است برای خیلی از تماشاگران عادی خستهکننده باشد.»
با اینحال هنوز به پایان جشنواره راه زیادی مانده و بسیاری از فیلمهای مهم هنوز به نمایش درنیامدهاند. پرویز جاهد درباره فراز و فرودهای کن میگوید: «جشنواره کن همیشه اوج و فرودهای بسیاری داشته. امسال با اینکه نامهای بزرگی در کن حضور دارند تا این لحظه فیلمی که از هر نظر شایسته نخل طلا باشد، ارائه نشده است، هرچند هنوز فیلمهای گدار، کن لوچ و داردنها به نمایش درنیامده و نمیتوان پیشداوری کرد. در بخش نوعی نگاه اما کارهای جسورانه و رادیکال از نظر روایی و استفاده از فرمهای بیانی متفاوت سینمایی کم نیست و به عنوان نمونه باید از فیلم شگفتانگیز و غافلگیرکنندهای به نام "خوجا"، ساخته لیساندرو آلونزو، نام ببرم که مورد توجه زیادی قرار گرفت.»
صفحه بعد:
داستانهای وحشی و اتاق آبی
«داستانهای وحشی» از دامیان زیفرون، فیلمساز آرژانتینی هم از فیلمهای خوب نیمه اول شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن بود. منتقدان سبک فیلمسازی زیفرون را آمیختهای از سبک کوئنتین تارانتینو و پدرو آلمادوار ارزیابی کردهاند. مهدی عبداللهزاده، منتقد سینمایی از محل برگزاری جشنواره فیلم کن به رادیو زمانه میگوید: «در بخش مسابقه، بهترین فیلمی که دیدم تا به امروز، "داستانهای وحشی" [قصههای دیوانهوار] ساخته دامیان زیفرون است.»
در این فیلم، زیفرون در قالب شش داستان، شخصیتهایی را نشان میدهد که در مرز بین تمدن و توحش بهسر میبرند. این داستانها در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، و حومه این شهر اتفاق میافتند و به موضوعاتی مانند خیانت در عشق، سنگینی گذشته، تراژدیهایی در زندگی روزانه و پرتگاههای اخلاقی انسان میپردازند.
مهدی عبداللهزاده درباره این فیلم میگوید: «"داستانهای وحشی" یک کمدی سیاه اپیزودیک است که قهرمانهای هر قصهاش بسیار بیپرواتر از آنچه ما انتظار داریم، عمل میکنند و به انتهای دیوانگی میرسند. "اتاق آبی" هم یک اقتباس سینمایی درجه یک بود که توانسته از تصویر به بهترین شکل برای ترسیم یک روایت غیر خطی و پیچیده بهره بگیرد.»
او همچنین از فیلم «اتاق آبی» ساخته متیو آمارلیک که بر اساس داستانی از ژرژ سیمون ساخته شده و در بخش نوعی نگاه کن شرکت دارد، به عنوان یک فیلم برتر یاد میکند: «در بخش مسابقه نوعی نگاه هم فیلم "اتاق آبی" تا حالا به نظرم بهترین فیلم بوده. این دو فیلم را جدا از ساختار فوقالعادهشان، از این جهت فیلمهای بسیار خوبی میدانم که در دام تکرار نیفتادهاند، از مضامین و رویکردهای سیاسی، اجتماعی، سکسی که کن در پیاش است فاصله گرفتهاند.»
مهدی عبداللهزاده اما در انتقاد از رویکردهای تجاری و رسانهای کن میگوید: «در مجموع، کن امسال هم همان مسیر همیشگی را دنبال میکند. همان مسیری که ما بعضی وقتها نمیفهمیماش. اینکه مثلا چرا هر سال تعدادی فیلم بسیار بد را در دو بخش مسابقه و در کنار فیلمهای برتر دنیا نمایش میدهند؟ چرا حاضر میشوند فیلمی بد از کراننبرگ را به نمایش بگذراند، صرفاً برای آنکه نامش و حضورش به گرمی بازار کن بیفزاید؟»
نظرها
نظری وجود ندارد.