ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مجازات اعدام – منشأ، تاریخ، قربانیان

اکبر فلاح‌زاده − آن نیازهای اجتماعی و روانی که دنبال خون هستند کدامند؟ کتاب "مجازات اعدام"به این پرسش پرداخته و پیدایش و تکامل اعدام را ازآغاز تا اکنون پی می‌گیرد.

مقدمه مترجم

در اتاق گاز زنی به نام باربارا گراهام را محکم به صندلی بستند. او به اتهام قتل به مرگ محکوم شده بود اما خود را بی‌گناه می‌دانست. یک دقیقه از زندگی‌اش باقی مانده بود. تقریبا یک دقیقه، که یک‌باره خبر رسید اعدام به تعویق افتاده است. تا از صندلی بازش کردند، بیهوش به زمین افتاد. رییس و پزشک زندان دست به کار شدند که او را به هوش بیاورند، که خبر دیگری رسید: بی‌درنگ اعدامش کنید!

باربارا دوباره به هوش می‌آید. هاج و واج دور و برش را نگاه می‌کند: "زنده‌ام. خدا را شکر!" در این هنگام رئیس زندان با تاسف به اطلاع او می‌‌رساند که اعدام اجرا می‌شود. رئیس از باربارا می خواهد، عاجزانه می‌خواهدکه قوی باشد. اما باربارا با شنیدن خبر اعدام جیغی می‌کشد و از پا می‌افتد. نیمه جان بار دیگر خود را بی‌گناه می‌داند.

او را به اتاق گاز بر می‌گردانند، به صندلی وصل می‌کنند و در اتاق را هم می‌بندند. همه چیز مهیای اجرای اعدام است که یک دفعه تلفنی خبر می‌دهند اعدام باز به تعویق افتاده است.

قضات بیست دقیقه‌ای در مورد فرجام بحث می‌کنند و سرانجام آن را نمی‌پذیرند. باربارا را برای بار سوم به اتاق گاز می‌برند و به صندلی می‌بندند. دیگرتوانی برای محکوم نمانده و از پا افتاده است. هنگامی که گاز مرگبار تمام فضای اتاق را فرا بگیرد و پایان زندگی باربارا را رقم بزند، مرگ برای او مانند رهایی است.

این صحنه اعدام در سال ١٩٥٥در کالیفرنیای آمریکا روی داد. آیا می‌شود به این واقعه، مرگ برای عدالت گفت؟

این صحنه‌ها فقط به گذشته تعلق ندارند و مدام تکرار می‌شوند. روزی نیست که در گوشه و کنار دنیا خبر اعدام شنیده نشود. در غالب موارد خبر را می‌شنویم اما از جزئیات امر بی‌خبر می‌مانیم. سال ١٩٧٩ بیشترین اخبار اعدام از ایران بعد از انقلاب می‌آمد که سران و وابستگان رژیم گذشته را اعدام می کردند. اما این اخبار دیگر روزمره شده‌اند و از همه جا می‌آیند. در آفریقای جنوبی یک بار شش محکوم را حلق‌آویز کردند. در همان حال که در عربستان گردن می‌زدند، در پاکستان بوتو را به دار آویختند و در آمریکا محکومان را بر صندلی الکتریکی نشاندند. اعدام‌هایی که از آنها باخبر می‌شویم چه بسا کمتر از اعدام‌هایی باشند که از آنها بی‌خبر می‌مانیم.

پرسش اساسی این است که یک دولت به چه حقی یکی از شهروندانش را می‌کشد؟ آیا مشروعیت کافی برای این اقدام وجود دارد؟ آیا دولت اخلاقا محق به چنین اقدامی است، یا این‌که بنا به توصیه‌ای، سفارشی یا ضرورتی دست به این کار می‌زند؟

ازعصر روشنگری تاکنون، یعنی از بیش از ٢٥٠ سال پیش، این پرسش‌ها فلاسفه، سیاستمداران و بخش وسیعی از افکارعمومی را به خود مشغول داشته‌اند، ولی هنوز جواب قانع کننده‌ای وجود ندارد. علت این است که مجازات مرگ را یک موضوع حقوقی می‌دانند، اما موضوع فقط حقوقی نیست و بسی فراتر از آن است. این یک موضوع اجتماعی همگانی است. رسیدگی به ابعاد مختلف آن از توان تفکر قضایی خارج است. اِعمال قضایی عدالت به عقل سلیم، واقع‌بینی و هوشیاری نیاز دارد امابرای مجازات اعدام به این چیزها نیاز نیست؛ اعمال این مجازات از احساساتی در سطح پایین‌تر آب می‌خورد. باید پرسید آن نیازهای اجتماعی وروانی که دنبال خون هستند کدامند؟

کتاب "مجازات اعدام"، به این پرسش پرداخته و درجست‌وجوی درونی‌ترین معانی مجازات اعدام، شکل‌گیری و تکامل آن را از آغاز تا اکنون پی می‌گیرد. با شناخت انگیزه‌های بدوی انسان بهتر می‌توان به انگیزه‌های امروزین دراعمال مجازات اعدام پی برد. یک اهمیت کتابی که ترجمه‌اش را می‌خوانید، توجه به این نکته است.

مشخصات اصل آلمانی کتاب چنین است:

Karl Bruno Leder: Todesstrafe - Ursprung, Geschichte, Opfer, München 1987

در برگردان فارسی، کتاب تا حدی خلاصه شده است.
کارل برونو لدر مولف کتاب "مجازات اعدام" سال ١٩٢٩ در آلمان به دنیا آمد و در جوانی به علت مخالفت با دیکتاتوری، سال‌های متمادی در آلمان شرقی زندانی بود. موضوع کتاب‌های او پیگیری ریشه‌های قدرت، دیکتاتوری و جنگ است. "چگونه دیکتاتور دیکتاتور می‌شود" عنوان کتاب دیگری از اوست که در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است.

دانلود کنید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کامران

    ترجمه عالی. درود و سپاس. جای این کتاب واقعا خالی بود.

  • baran

    با سلام و تشکر و سپاس از شما و برنامه ها و زحمات شما دوستان عزیز و گرامی از شما درخواست کتاب حیف که زود بزرگ شدم نوشته ع بچه تهرون را دارم متاسفانه این کتاب در ایران ممنوع هست و در دسترس نیست از شما دوستان عزیز تقاضا دارم فایل pdf آن را به آدرس ایمیل من ارسال نمایید. با تشکر و آرزوی موفقیت و بهروزی و پیروزی برای شما

  • حسین

    سلام من هم به دنبال کتاب حیف که زود بزرگ شدم هستم متاسفانه هیچ جا تو ایران گیر نمیاد . اگه امکان وجود بود برای من هم ایمیل کنید با سپاس فراوان

  • ha;hk

    سلام ممنون میشم اگه این کتاب رو برای من هم ایمیل نمایید.

  • محمدرضا

    درود، لطفا کتاب حیف که زود بزرگ شدم نویسنده بچه تهرون برای من ایمیل کنید ممنونم

  • فیروز شاهین

    با درود تمام سایتها را دنبال pdf کتاب طنز حیف که زود بزرگ شدم ،نوشته ع بچه تهرون گشتم، شوربختانه پیدا نکردم. چون دیدم تعدادی از هموطنان ازتون درخواست کرده بودن، لذا منم موقعیت را مغتنم شمردم، چنانچه دسترسی به pdf , این کتاب دارید، به آدرس ایمیلم ارسال بفرمایید. پیروز و سربلند باشید فیروز شاهین