● دیدگاه
برآمدِ داعش و احتمال افزایش سرکوبهای جمهوری اسلامی
اکبر گنجی- ایرانیان اینک با این خطر رویارو هستند که به بهانه داعش و تهدیدات ناشی از تحولات عراق و منطقه، مورد ستم بیشتری قرار گرفته و شاهد افزایش سرکوبها شوند.
تجاوز صدام حسین به ایران و آغاز جنگ ۸ ساله، به بسته شدن فضای سیاسی و قدرت گرفتن نظامیان انجامید. سپاه پاسداران در طول جنگ، رفته رفته بر قدرت خود افزود و مداخله در سیاست داخلی را هم آغاز کرد. قدرتی که در طول جنگ ساخته شد، نه تنها حاضر به فعالیت در محدوده قانوناً مقرر شده نبود، بلکه پس از جنگ خود را به قدرت اقتصادی تبدیل کرد.
سپاه اینک سازمان یافتهترین تشکیلات سراسری کشور است که نه تنها به طور عمودی در جامعه حضور دارد، بلکه از طریق سازمان بسیج، به طور افقی نیز در همه مکانها حضور دارد: بسیج محلات، بسیج مساجد، بسیج ادارات، بسیج دانش آموزی، بسیج دانشجویی، بسیج اساتید، و...
سپاه در حوزه رسانهها نیز اینک به قدرتمندترین صاحب رسانه تبدیل شده و زیر عنوان مبارزه با جنگ نرم یا تهاجم فرهنگی غرب، خبرگزاری، وبسایت و روزنامههای متعدد داشته و جنگ سایبری و فیلترینگ و کنترل ایمیل و فیسبوک و وبسایتها را هم در اختیار دارد.
یکی از برنامههای دولت حسن روحانی این بود که سپاه را تا حد ممکن از قلمرو اقتصاد و سیاست خارج سازد. اگر هم ساختارهای موجود مانع تحقق چنین اقدامی است، حداقل دولت او مشوق حضور سپاه در این حوزهها نباشد و بر قدرت آنان در این قلمروها نیفزاید.
نزاعهای منطقهای عامل افزایش قدرت سپاه
وضعیت منطقه خاورمیانه به گونهای بوده که دائماً بر قدرت سپاه افزوده است. همزمان با جنگ عراق علیه ایران، سپاه در لبنان حضور پیدا کرد و حزبالله را به وجود آورد. به جهاد اسلامی و حماس هم کمک کرد و میکند.
جنگ سوریه موجب افزایش قدرت سپاه شد. به طور طبیعی، هرگونه کمک نظامی ایران به سوریه باید از طریق سپاه صورت گرفته باشد.
وقتی تجاوز نظامی آمریکا به عراق آغاز شد و آمریکا عراق را اشغال کرد، سپاه هم در عراق حضور یافت و نیروهای مرتبط با خود را پدید آورد. تأمین منافع ملی اساس سیاست خارجی کشورها در روابط بینالملل است. وقتی آمریکا از آن سر دنیا مدعی تأمین منافعاش در عراق میشود، به طور طبیعی ایران به عنوان کشور همسایه نیز در عراق منافعی دارد. این استدلال، درست یا نادرست، مشمول همه کشورها میشود. یعنی کویت، عربستان سعودی، قطر، امارات، و... نیز بر این باورند که دارای منافعی در عراق بوده و هستند.
جنگ سوریه نیز موجب افزایش قدرت سپاه شد. زمامداران جمهوری اسلامی به خوبی آگاه بودند که سوریه هزینه ارتباطاش با ایران را پرداخت میکند. به گمان آنان، هدف اسرائیل، دولتهای غربی و دولتهای عربی متحد غرب ؛ فروپاشی محور مقاومت- متشکل از ایران، عراق، سوریه، لبنان (حزب الله) و فلسطین (حماس و جهاد اسلامی) بود و هست.
بدین ترتیب آنان نمیتوانستند اجازه دهند تا رژیم سکولار جنایتکار بشار اسد فرو بپاشد. رهبران جمهوری اسلامی هیچ عقد اخوتی با بشار اسد نبستهاند، تحلیل آنان این بود و هست که با رفتن اسد، کل سیستم فرو خواهد پاشید و گروههای اسلامگرایی چون داعش، جبهة النصرة و اخوانالمسلمین قدرت را در دست خواهند گرفت که دشمن اصلیشان جمهوری اسلامی است، نه اسرائیل.
اگر دولتهای غربی و عربی حفظ سیستم موجود و اتحاد آن با ایران را تضمین میکردند، جمهوری اسلامی هیچ مخالفتی با رفتن بشار اسد نمیکرد. حمایت بی چون و چرای جمهوری اسلامی از رژیم اسد در چارچوب این تحلیل صورت گرفت. به طور طبیعی، هرگونه کمک نظامی ایران به سوریه باید از طریق سپاه صورت گرفته باشد.
حمایتهای مالی و تسلیحاتی غربیان و خصوصاً کشورهای عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، و... از گروههای مخالف اسد، "هیولای داعش"- تعبیر نشریه آتلانتیک- را به وجود آورد.
سوریه اگر چه متحد ایران و یکی از اعضای جبهه مقاومت بود و هست، اما از مرزهای ایران فاصله داشت و دارد در حالیکه عراق همسایه دیوار به دیوار ایران است.
آنان که هزاران تن را طی سالهای گذشته به نحو بی رحمانهای قتل عام کردهاند، اینک در حال درو کردن بذرهایی هستند که با کمک دیگران کاشتهاند.استانهای زیادی از عراق و سوریه (قسمتهای وسیعی از شمال و شرق سوریه از جمله بخش اعظم استانهای رقه و دیرالزور) را به تسخیر خود در آوردهاند.
عربستان سعودی به هیچ وجه زیر بار یک دولت سکولار در عراق نمیرود که در دست شیعیان باشد. دولت مالکی مجری احکام شریعت نبوده و از هیچ منظری حکومت دینی نیست. از قضا مهمترین و قدرتمندترین دشمنان فعلی - یعنی داعش-، خواهان تشکیل حکومت اسلامی سنی مذهباند.
لبنان هم یکی از محلهای نزاع ایران و عربستان سعودی است. طی یک هفته گذشته ۳ عملیات انتحاری در لبنان صورت گرفته که در مورد سومی عوامل انتحاری شناسایی شده و دولت لبنان گفته که تروریستهای انتحاری شهروندان عربستان سعودی هستند.
سوریه اگر چه متحد ایران و یکی از اعضای جبهه مقاومت بود و هست، اما از مرزهای ایران فاصله داشت و دارد. ولی عراق همسایه دیوار به دیوار ایران است. در واقع، در هزاران کیلومتر خطوط مرزی، هیچ دیواری وجود ندارد و رفت و آمد از این سو به آن سو، بسیار ساده بوده و هست.
گروه "دولت اسلامی عراق و شام"- داعش- اینک موفق شده تا خطوط امنی میان نیروهای خود در عراق و سوریه برقرار سازد و در واقع مناطق مهمی از مرزها را در دست گرفته است.
در طرح این مدعا که این گروه و دیگر گروههای تروریستی سلفی و وهابی خطر بزرگی برای منطقه و جهان هستند، میان آمریکا، دولتهای اروپایی و ایران اشتراک نظر وجود دارد. اما در خصوص همکاری میان ایران و آمریکا در مبارزه با این گروه ها، طرف غربی رغبت بیشتری از خود نشان داده است.
نتانیاهو به شدت تمام با همکاری آمریکا با ایران در این مسئله مخالفت کرده و به دولت آمریکا گفته است که همه این گروهها دشمن شما هستند، بگذارید آنان یکدیگر را تضعیف کنند، این به سود شما است.
اگر اخبار مربوط به کمکهای نظامی ایران به عراق صحت داشته باشند، پای سپاه را به میان میآید. یعنی سپاه پاسداران این اقدامات احتمالی یا دیگر اقدامات احتمالی را انجام داده است.
آیتالله خامنهای به صراحت هرگونه دخالت خارجی در عراق- خصوصاً از سوی آمریکا- را رد کرده است، چه رسد به همکاری جمهوری اسلامی با دولتهای غربی در این زمینه را. او گفته است که دولت و ارتش و مردم عراق با کمک مرجعیت شیعه و سنی میتوانند بر این بحران فائق آیند. اما دولت مالکی به صراحت تمام خواهان دخالت نظامی آمریکا برای سرکوب داعش شده است. این تفاوت چشمگیری میان حکومتهای ایران و عراق است که اولی خود را در تعارض با آمریکا تعریف کرده و دومی خواهان کمکهای آمریکا است.
مسئله بدیهی این است که ایران مخالف گروههای تروریستی تکفیری/سلفی/وهابی و تسلط آنان بر عراق و سوریه است. برخی از اعضای ائتلافی که در انتخابات اخیر پارلمانی عراق پیروز شده، گفتهاند، اگر آمریکا به کمک عراق نیاید ممکن است از ایران درخواست کمک نظامی کنیم.
رسانهها و دولتهای غربی تاکنون درباره کمکهای نظامی ایران به دولت عراق حدس و گمانهای مختلفی مطرح ساختهاند. کمکهایی که به گفته آنان شامل، ارسال سلاح، پرواز هواپیماهای بدون سرنشین و مشاوره نظامی میشود. همه اینها، اگر صحت داشته باشد، پای سپاه را به میان میکشاند. یعنی سپاه پاسداران این اقدامات احتمالی یا دیگر اقدامات احتمالی را انجام داده است.
داعش و لیبرالیسم، بهانههای سرکوب داخلی
فضای جنگی و خطرات ناشی از احتمال تجاوز خارجی، بهانه خوبی برای سرکوب داخلی فراهم میآورد. معمولاً در این گونه شرایط، دولتها آزادیهای شهروندان را از آن چه که هست محدودتر خواهند کرد. گشایشهای اندکی که پس از انتخاب حسن روحانی در ایران به وجود آمده، مورد رضایت آیتالله خامنهای و اصولگرایان سنتی و افراطی نیست.
آیتالله محمد یزدی- رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری- اخیراً گفته است: «در این اواخر، جامعه مدرسین چند تذکر به رئیس جمهور محترم داده است. ولی من مطمئنم اگر آقای رئیس جمهور توجه نکند، همین جامعه مدرسین، همین مواردی که محرمانه و فوق محرمانه تذکر داده شده است را ممکن است رسماً تذکر بدهد. روزی هم ممکن است رودرروی همدیگر قرار بگیرند.»
داعش میتواند بهانه خوبی برای سرکوب بیشتر داخلی فراهم آورد. سعید جلیلی مدام در حال سخنرانی است و گفته که استراتژی آمریکا قرار دادن مسلمانان در دو راهی انتخاب میان "اسلام تکفیری" و "اسلام لیبرال" است.
همه آنها از تغییرات اندکی که در حوزه فرهنگ- وزارتخانههای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی- صورت گرفته به شدت ناراحت بوده و تهدید میکنند که ممکن است "رودرروی همدیگر قرار" بگیریم.
آنان نمیخواهند که دیگران روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه، یا وبسایتی داشته باشند. آنان نمیخواهند که دیگران در دانشگاهها سخنرانی کنند.
آنان نمیخواهند که به غیر از قوه مجریه، از قوای دیگر یا دیگر نهادها انتقادی صورت بگیرد. حتی رئیس قوه قضائیه یک انتقاد خرد از دستگاه تحت امر خود را در سیمای جمهوری اسلامی تحمل نکرد. آنان به شدت از وضعیت حجاب زنان ناراضی هستند.
به عنوان نمونه، آیت الله صافی گلپایگانی در ۶/۴/۹۳ گفته است : «انسان وقتی روزنامهها و مجلهها را بخواند و حرفهایی که زده میشود، بشنود و خطهایی را که برخی دارند مشاهده میکند در مییابد چه اندازه وظیفه حوزه علمیه سنگین است، باید در مقام دفاع از دین و حدود و ثغور احکام اسلام به ادای وظیفه بپردازد. من نمیخواهم اسم شخصی را بگویم، ولی در بعضی روزنامهها، فکرها و حرفهایی زده میشود که خطرناک است و در صورتی که اینها ادامه پیدا کند و ما آن طوری که باید موضع نگیریم، ارزشها رو به اضمحلال میرود.»
معلوم نیست که چه کسی مسئولیت اجرای احکام فقهی- برساخته های اعراب پیش از اسلام- را به حوزه های علمیه و حکومت واگذار کرده است؟
داعش میتواند بهانه خوبی برای سرکوب بیشتر داخلی فراهم آورد. سعید جلیلی نیز که توسط آیتالله خامنهای در یک سال گذشته حداقل سه حکم مهم دریافت کرده و دائماً در سراسر کشور در حال سخنرانی است، گفته که استراتژی آمریکا قرار دادن مسلمانان در دو راهی انتخاب میان "اسلام تکفیری" و "اسلام لیبرال" است.
به گفته او، اسلام واقعی، اسلام ولایت است که "فتنه ۸۸" را تمام کرد: «امروز هم آنها میبینند که همین نگاه و همین اندیشه دینی و همین مرجعیت دینی است که پشتیبان دولت منتخب مردم است و اجازه نمیدهد آنها مطامع خودشان را دنبال کنند.»
حمیدرضا مقدمفر- معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران- هم در ۶/۴/۹۳ گفته که پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان از مردم داخل کشور به ضدانقلاب مقیم خارج انتقال یافته است: «بخش قابل توجهی از جریان دوم خرداد که در راس آنها افرادی مانند محمد خاتمی قرار دارند، پایگاه اجتماعی مردمی خود در داخل کشور را از دست داده و امثال بهائیان، ضدانقلاب، منافقین و مستکبران از مواضع و اقدامات آنان حمایت میکنند؛ یعنی دقیقا همان سرنوشتی که نهضت آزادی نیز پس از ایستادگی در برابر انقلاب و مردم به آن دچار شد و حامیانی بالاتر از منافقین و اپوزیسیون خارجنشین پیدا نکرد. امروز متاسفانه شاهد مواضع یکسان، همنوایی و همصدایی رسانههای دوم خردادی و وابسته به شخصیتهای این جریان با رسانههایی نظیر بیبیسی، صدای آمریکا، من و تو و ... هستیم که قریب به اتفاق آنها عقبه بهایی و صهیونیستی دارند؛ امروز وضعیت بهگونهای است که میشود گفت مواضع سیاسی آنان در یک سو قرار گرفته و در بسیاری از موارد سوژهها و اهداف مشترکی را دنبال میکنند.»
او در ادامه خاتمی و اصلاح طلبان را کودتاگران برانداز به شمار آورده است. این گونه سخن گفتن فقط به درد سرکوب می خورد.
تا حدی که من اطلاع دارم، نیروهای آزادیخواه داخل کشور نگران آنند که از وضعیت پیش آمده برای سرکوب بیشتر استفاده شود. بازداشت افرادی که به کشور بازگشتهاند و تهدید دادستان کل کشور مبنی بر این که اگر فتنهگران به کشور بازگردند به سرعت بازداشت خواهند شد، شاهد دیگری بر این مدعا است.
افرادی که توانایی فعالیت و سازماندهی داشته، احضار شده و تهدید میشوند که زندانی خواهند شد. افرادی که از قبل برایشان حکم صادر شده، تهدید به اجرای حکم میشوند. وزیر فرهنگ و آموزش عالی در مرحله استیضاح قرار گرفته است.
ایرانیانی که خود را از هر نظر شایسته نظامی دموکراتیک میدانند، اینک با این خطر رویارو هستند که به بهانه داعش و خطر ناشی از تحولات عراق و منطقه، مورد ستم بیشتری قرار گرفته و شاهد افزایش سرکوبها شوند.
نظرها
faryad
تا حالا اسراییل و امپریالیست و منافق و فتنه گرو...بود حالا داعش را لولوسرخرمن کرده اند! برادر٬ این حکومت نیازی برای بهانه برای سرکوب ندارد. سی و پنج سال است سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام کرده و رکورد دار است !
hasani
دیدنیها >> شباهت های داعش عراق و جمهوری اسلامی داعش عراق میگوید شلوار جین ممنوع است جمهوری اسلامی می گوید ساپورت ممنوع است داعش عراق میگه قلیان ممنوع است، داعش ایران هم می گوید قلیان ممنوع است داعش عراق قبرستان شیعیان را تخریب می کند، جمهوری اسلامی قبرستان بهائیان را تخریب می کند داعش عراق میگوید برای تفریح در خیابان راه رفتن زن و مرد ممنوع است، جمهوری اسلامی می گوید دور هم در رستوران فوتبال نگاه کردن ممنوع است داعش عـراق می گوید نـمایندگان خـدا هستند، جمهوری اسلامی می گوید خامنه ای نماینده خداست داعش عراق شوخی شوخی در حال تشکیل دولت است، جمهوری اسلامی زرنگتر بود و خیلی وقت است حکومت شوخی تشکیل داده!! همچین داعش داعش می کنن که هر کی ندونه فکر می کنه اینا ایران زندگی نمی کنن. عزیز من داعش ۳۵ ساله ایران رو کامل گرفته !!
Neda
میخواهند دوباره هزاران جوان و نوجوان را به مسلخ مرگ بفرستند تا چند صباحی بیشتر بر مسند قدرت باشند
nasim
بمردم ایران ربطی ندارد اگر هر گروهی پالایشگاه ها و یا منطقه سنی نشین را در عراق بگیرد! فعلا روزانه قطر میلیونها دلار از معادن مشترک نفت سود میکند و مردم ایران بعلت ندانم کاری حکومت فقط افسوس میخورد!!
بهزاد
بنده متوجه نشدم منظور اقای گنجی از ارائه این مقاله چه بود ؟ گرد هم آوری مقداری عبارات خبری که قبلا هم در منابع مختلف آمده مثلا دخالت ایران در سوریه و لبنان و ... ! ارزش تحلیلی این مقاله چیست ؟ کدام دریچه را به روی خواننده باز میکند و به قول کسروی کدام نادانسته ای را دانسته میگرداند ؟ سرکوب بیشتر به بهانه داعش ؟ در نظام های توتالیتر و اقتدار گرا سرکوب بهانه نمی خواهد چرا که ابزار قدرت و تحکیم آن است ! شما ببینید که ساپورت خانمها و وازکتومی رسما در مجلس ایران آنالیز میشود و مبنای سرکوب بیشتر ! به قول شوخ طبعی هم اینک دایره اقتدار حکومت از اتاق خواب به داخل شورت ایرانیان بسط یافته است! کنش و واکنشهای قدرت و جناحهای آن در ایران است که منجر به سرکوب همه جانبه و سیستماتیک است . با کمال احترامی که برای آقای گنجی قائلم ، مقاله ایشان را فاقد بار تحلیلی میبینم و ***.
جمهوریخواه
زه هر طرف کشته شود ، نفع عقل و انصاف است !
شاهد
نگرش تمامیت گرایانه بر نظریه "همه یا هیچ" استوار است .درک جزیی نگر از نگرشی برمی خیزد که می گوید "جرات اندیشیدن داشته باش" .سیاست از "عمل" انسان ازاد برمی خیزد . فقط انسان های ازاد از عقده و کینه می توانند به شکل گیری "سیاست " کمک کنند . تمامیت گرایان قادر به شکل دادن به "عمل Action"سیاسی نیستند انان فقط می توانند انقلاب و جنگ را اغاز کنند که خود پایان دهنده انها نخواهند بود بلکه دور باطلی از فقدان سیاست را تداوم می بخشند ! در تحلیل نهانی هر انکس که بر طبل "همه یا هیچ" می کوبد حتی اگر مخالف "نظام مقدس" و داعش باشد از گوهر انان است ! جناب گنجی بدرستی از شدت گرفتن سرکوب در ایران می گوید که هرچند برای پاک باخته سرشار از کینه که حاضر است دل خود را در طمع انقلابی دیگر ببندد اساسا قابل دیدن نباشد . گذر از کینه راهی است به ارزوهای بلند من و دیدن رنگین کمانی بر فراز بلندی ها "نیچه چنین گفت زردشت "