کردهای ایران و استقلال کردستان عراق
رویدادهای اخیر، عراق را وارد یک مرحله تازه کرده که به گفته برخی مقامات کردستان، بازگشت به وضعیت پیشین دیگر ناممکن است.
سیر تحولات عراق در چند هفته گذشته به گونهای رقم خورده که بیش از هر دوره دیگری جایگاه استراتژیک این کشور در منطقه را نشان می دهد.
پیشرویهای گروه اسلامگرای «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) در مناطق سنینشین، مستقر شدن نیروهای کرد در کرکوک و فرار ارتش، جدا از اینکه صرفاً یک نزاع داخلی تلقی شود، بیانگر نوعی جنگ پنهان و آشکار کشورهای منطقه و دارای منافع در این کشور است. به عبارتی شاید بتوان گفت، وضعیت کنونی در کنار اختلافهای ریشهدار مذهبی و قومی در عراق، برآمده از یک کشمکش منطقهای نیز هست که این کشور را تا حد فروپاشی پیش برده و برگ دیگری بر تاریخ خونین آن افزوده است.
رویدادهای اخیر، عراق را وارد یک مرحله تازه کرده که به گفته برخی مقامات کردستان، بازگشت به وضعیت پیشین دیگر ناممکن است. در این مرحله چگونگی مواجهه بازیگران اصلی صحنه سیاسی عراق با آن میتواند نقشی تعیینکننده در آینده این کشور ایفا کند.
غیر از ادامه کشتارها از سوی داعش، یکی از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته اعلام خواست برگزاری همهپرسی در کردستان از سوی مسعود بارزانی رئیس دولت اقلیم کردستان بود.
همهپرسی برای استقلال کردستان در شرایط بحرانی عراق تا چه اندازه بستگی به خواست کشورهای منطقه مانند ایران دارد؟
این همهپرسی در کردستان عراق و احتمال تشکیل دولت مستقل کردستان تاثیری بر وضعیت کردهای ایران خواهد گذاشت؟
هراس از تجزیه
مقامات جمهوری اسلامی در کنار تلاشها برای ماندن نوری مالکی نخست وزیر عراق بر اریکه قدرت، مخالفت خود را با تجزیه عراق اعلام کردهاند و نوعی هراس از تجزیه این کشور بر گفتار برخی از آنان سایه افکنده است.
مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگو با شبکه العالم گفته است: «تجزیه عراق به نفع هیچکس نیست، و این امر حتی به نفع کشورهایی نیست که حامی تروریستها هستند.»
جزایری همچنین افزوده است: «ما در مورد سوریه هم اعلام کردیم که اجازه نمیدهیم کشورهای خارجی و بیگانه ها و تروریستهای وابسته به سرویسهای خارجی بر سوریه حاکم شوند و اجازه نمیدهیم برخلاف میل مردم دیگران بیایند برای دولت و مردم سوریه تعیین تکلیف کنند؛ قطعاً در مورد عراق هم همین رویه را خواهیم داشت.»
مسعود بارزانی در سالهای گذشته بهویژه پس از تشدید اختلافهایش با دولت مرکزی، بارها مسئله استقلال کردستان را مطرح کرده، اما این بار به دلیل وضعیت سیاسی و امنیتی عراق اظهاراتش بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
علاوه بر آن به نظر میرسد، در این دوره با توجه به تسلط کامل نیروهای پیشمرگه بر شهر کرکوک و صدور نفت به طور مستقیم از این اقلیم به بازارهای جهان، مسئله استقلال جلوه جدیتر پیدا کرده است. به خصوص آنکه بارزانی گفته در نظر دارد ظرف چند ماه آینده همهپرسی را برگزار کند و اسرائیل نیز از استقلال کردستان حمایت کرده است.
اظهارات مسعود بارزانی در عراق و ایران با واکنشهایی روبهرو شده است. حسن عاملی نماینده ولی فقیه و امام جمعه اردبیل گفته: «دشمنان فتنههای خود را در منطقه به جایی رساندهاند که قصد دارند در اقلیم کردستان عراق اعلام استقلال کنند و بارزانی به طور رسمی این موضوع را اعلام کرده است.»
نماینده ولی فقیه در استان اردبیل در بخش دیگری از سخنانش افزوده است: «اسنادی در دست است که یقین داریم فردای اعلام استقلال در اقلیم کردستان عراق، رژیم اسراییل و آمریکا با استقرار در آن منطقه اداره امور کردستان عراق را در دست خواهند گرفت.»
حسین امیر عبداللهیان، معاون وزیر خارجه ایران هم روز سهشنبه (یکم ژوئیه/ ۱۰تیرماه) نسبت به برخی تلاشها برای تجزیه عراق هشدار داد و گفت ایران اطمینان دارد که افراد عاقلی در میان سران کردهای عراق وجود دارند که حاضر به تجزیه این کشور نمیشوند.
همچنین آیتالله سیستانی روز جمعه گذشته نسبت به «توطئه از پیش طراحی شده جهت تجزیه» این کشور هشدار داده است.
بارزانی در گفتوگو با شبکه بیبیسی گفته بود: «این من نیستم که درباره استقلال تصمیم میگیرم. مردم درباره آن تصمیم خواهند گرفت.»
با توجه به نقش پررنگ کشورهای ترکیه و ایران در مسائل سیاسی عراق به نظر نمیرسد برگزاری همهپرسی بدون رضایت این کشورها بیچالش پیش برود. چرا که روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز نیز در تحلیل کوتاهی نوشته است: «استقلال کردهای عراق نیاز به موافقت ایران و ترکیه دارد و بدون توجه به این مسأله چنین امری رؤیایی بیش نخواهد بود.»
فلاح مصطفی مسئول روابط خارجی اقلیم کردستان اعلام کرده است اگر آمریکا هم با استقلال موافق نباشد، در صورتیکه مردم بخواهند، اعلام استقلال خواهیم کرد.
کردهای ایران و عراق
وضعیت کردهای ایران و کردهای عراق از جمله به دلیل همجواری، تاثیرات چشمگیری از هم پذیرفته است.
احزاب هر دو کردستان حتی در دهههای گذشته، در رویارویی با حکومتهای مرکزی ایران و عراق، همکاری سیاسی و نظامی نیز داشتهاند. در کنار آن، پیوندهای خویشاوندی و روابط اقتصادی مرزهای بین این دو کردستان را تاحدی کمرنگتر کرده است. در مواردی مانند مهاجرت دستهجمعی مردم کردستان عراق در سال ۱۹۹۱، هزاران نفر وارد شهرهای کردستان ایران شدند و مورد استقبال و کمکهای مردمی واقع شدند.
در طول تقریباً سه دهه اخیر، احزابی مانند دمکرات و کومله در خاک اقلیم کردستان عراق مستقر هستند. در این سالها پیروزی کردها در عراق، همواره موجی از شادی در میان کردهای ایران ایجاد کرد است؛ مانند انتخاب جلال طالبانی به عنوان رئیس جمهور عراق و ایجاد سیستم فدرالی در عراق.
از طرفی دیگر پس از سقوط صدام و گسترش رسانههای کردی در کردستان عراق بر افکار عمومی مردم کردستان ایران بیتاثیر نبوده است. جدا از آن، صدها دانشجوی کرد ایرانی امکان تحصیل و تاثیرپذیری از محیط دانشگاهها و جامعه کردستان عراق را در سالهای گذشته تجربه کردهاند.
در رویدادهای اخیر عراق و از همان روزهای آغازین جنگ میان نیروهای پیشمرگه و داعش، بلافاصله اغلب احزاب کرد ایران حمایت خود را از اقلیم کردستان اعلام کردند و برخی از آنان گفتند، در صورت درخواست حکومت اقلیم، حاضرند نیروهای خود را به مناطق جنگ برای کمک اعزام کنند.
با توجه به روابط این دو منطقه، پیشبینی میشود، مسئله برگزاری همهپرسی در کردستان عراق انعکاسهایی هم در کردستان ایران داشته باشد؛ چیزی که ابعاد آن هنوز مشخص نیست. تجربه تاریخی اما نشان میدهد که فشار و سرکوب حکومت قادر نیست مانع بازتاب رویدادها و دیدگاه در رابطه با سرنوشت عمومی خلق کرد در کردستان ایران شود.
نظرها
javid
هیچکس در خاک ایران حاضر به جدا شدن حتی 1 cm از خاک وطن نیست و هر کس این موضوع را پیش بکشد قطعا ایرانی نیست و خائن به خاک کشور است.
کاله
استقلال کردستان به این سادگی ها نیست نیازمند هماهنگی مولفه های درونی و بیرونی هست که فعلا وجود ندارد.
تبریزچی
پیشاپیش استقلال ملت کورد را تبریک و برای ملیتهای تحت ستم ایران نیز آرزو می کنم ...
عقاب سفید
عزیزم خاک ایران تجزیە نمیشە وبلکە سرزمین تجزیە شدە کردها کە درسالهای ١٤١٥و١٦٣٦ و١٩١٦ بە ترتیب توسط صفویان وعثمانیان دوبخش وبعدها اسعمارگران تشنە نفت (انگلستان وفرانسە-سایکس-پیکو)بخش عثمانی رابە سە بخش بە انضمام ترکیە،سوریە وعراق -دوکشوراخیرساختەء استعمارند-دراوردند. بهم پیوستن این چهاربخش ،البتە باید گفت پنج بخش(منظورقسمت کردنشین قرباخ وارمنستان است)کردستان را بە عالت طبیعی خود باز میگرداندوهیج کشوری تجزیە نخواهد شد. پس نگرانی لازم نیست ،فقط باید تاریخ رابادیدی علمی خواندوواقعیات را انکار نکرد.
سردشت ئاوارە
مردم کردستان همە راههای مسا لمت آمیز را برای هم زیستی با مردم دیگر عراق امتحان کردند، اما بە هیچ نتیجەای نرسیدند کە هیچ روز بە روز دچار مشکلات فراوانتری شدند و حتی مادە ١٤٠ قانون اساسی کە در آن رفراندم را در مناطق قابل مناقشە بین بغداد و کردستان گنجاندە شدە بود و باید تا سال ٢٠٠٧ اجرا میشد بە تاخیر انداختند چون میدونستد کە اگر همە پرسی بشە اکثریت مردم رای بە الحاق بە کردستان میدن.
تبریزچی
تجزیه ایران یک طرف ماجراست، سوی دیگر ماجرا استقلال ملتهای ساکن ایران است. ملتهایی که عمدتاً در چندین کشور پراکنده اند همانند ملت ترک آذربایجان که اکثراً در ایران و کشور جمهوری آذربایجان هستند و یا کردها که در 4 کشور مختلف پراکنده شده اند. سیستم مرکز گرای مذهبی/ غیرمذهبی حاکم بر ایران در طول 90 سال اخیر و پس از شروع دیکتاتوری رضا شاه، تنها و تنها سرکوب و استعمار آنها را دنبال کرده و عملاً شهروندان درجه 2 و 3 در داخل جامعه چندملیتی ایران شکل گرفته است که بعید است با این روند و فساد گسترده ای که در سیستم وجود دارد، اتفاق خاصی از سوی حاکمیت برا ی تامین حقوق این ملتها صورت گیرد. لذا همانطور که گفتم استقلال کامل این ملتها در آینده ای نه چندان دور صورت خواهد پذیرفت. در ضمن در هیچ کجای دنیا (کشورهای پیشرفته) خاک و سرزمین چیز رمانتیک و مقدسی به حساب نمی آید بلکه مسئله مهم تامین حقوق مردم است و هموار کردن مسیر درخواستها و مطالبات. لذا توصیه من به فارسهای ساکن ایران که سیاستمداران وابسته به آنها استعمار و ظلم به ملتها را پیشه خود کرده اند، این است که اندکی عاقلانه تر بیندیشند و بیش از این خود را در دنیای مدرن امروزی مضحکه دیگران نکنند.
اهورا
ما کردها خیلی سعی کرده ایم که خودمان را ایرانی بدانیم اما حکومتهای حاکم بر ایران با ضایع کردن و عدم پذیریش نیاز های اولیه کرد که خواندن و نوشتن به زبان مادری و چپاول ثروت و منابع مردم کرد که همه آنها را به مرکز انتقال داده و مانع از هر گونه سرمایه گذاری در مناطق کرد نشین شده اند و بر قفر و مهاجرت مردم کرد از سرزمین مادری و عدم پذیرش رادیو تلویزیون و تکلم به زبان مادری خود پیش از پیش بر همفکری مردم منطقه دامن زده اند هر بژی کورد
چرؤ
مثل اینکه ایرانی جماعت در این زمینه هم توهم برشان داشته و به خیالشان تمام کردها ایرانی هستند و به ایران ملحق میشن. هاهاها. دوران امپراتوری گری به پایان رسیده. شما چقد مکانیسم دفاعی روانی به کار میگیرید؟ کردها که قرن هاست برای استقلال و آزادی مبارزه می کنند، به چه مناسبت باید برگردند با شما قوم فاشیست و مذهبی زندگی کنند؟ خاک در مقابل خواست مردمی که روی آن زندگی می کنند،هیچ تقدسی ندارد و در نهایت خودشان تعیین کننده اند که این پایه اصلی دمکراسی است. البته اگر به دمکراسی باور داشته باشید. البته شما به برحق بودن مبارزات کرد واقفید، واسه همینه که جنگ پیشدستانه اعلام کرده اید و دچار کردهراسی شده اید. اما فراموش نکنید هر ملتی خودش سرنوشت خود را تعیین خواهدکرد واین یکی ازاصول سازمان ملل متحد است.
بهنام
جناب تبریزچی : لطفآ نظرات مضحک و خنده دار ندهید . . نوشته اید : سوی دیگر ماجرا استقلال ملتهای ساکن ایران است. ملتهایی که عمدتاً در چندین کشور پراکنده اند همانند ملت ترک آذربایجان که اکثراً در ایران و کشور جمهوری آذربایجان هستند و یا کردها که در 4 کشور مختلف پراکنده شده اند. خودتان فهمیدید چه نوشته اید ؟ اگر کمی مطالعه و آگاهی داشتید ، لازم نبود به جنابعالی تذکر دهم که آذربایجان و باکو و ارمنستان و قسمتی از گرجستان امروز و کلآ منطقه قفقاز ، قبلآ جزو خاک ایران بوده است و این عهد نامه ننگین ( ترکمانچای ) بود که آنها را از خاک ایران جدا کرد . بنا بر این واقعیت تاریخی و غیر قابل کتمان ، مردم آن مناطق قبل از اینکه مثلآ ترک و یا ارمنی و یا گرجی باشند ( ایرانی ) بوده اند و اینطور که شما واقعیت را تحریف کرده اید ، مسئله را وارونه جلوه داده و سعی کرده اید مثلآ بگوئید ترکهای تبریز از جمهوری آذربایجان به این منطقه آمده و کوچ کرده اند ، که واقعآ مضحک و مسخره است . باز جای شکرش باقیست که جنابعالی در این مملکت کاره ای نیستید ، و الی با افکار خطر ناکی که دارید ، باقیمانده خاک کشور را هم دو دستی تقدیم اجنبی میکردید و هنوز از دیکتاتوری ملاها خارج نشده ، خود را به دامن دیکتاتوری دیگر تقدیم میکردید . ترک و فارس و بلوچ و ترکمن و کرد و عرب و غیره ، اما از نظر من همه ( ایرانی ) محسوب گردیده و امیدوارم همیشه با هم متحد بوده و در صلح و صفا به سر برند .
محمد امین
من به عنوان یک فارسی زبان نظرم را میدهم....اول باید بگوییم تبعیضی که به مردم حاشیه کشور از جمله کردها در سالهای گذشته و پس از انقلاب به صورت شدیدتر به غیرشیعیان روا شده است را کاملا میپذیرم و میپذیرم که مردم یک کشور باید رفاه و آرامش و حقوق خود را بیابند تا دلداده آن آب و خاک شوند وگرنه با افسانه سرایی و بیرون آوردن لنگ کوروش خدابیامرز و تقدس بخشی به خاک هیچ چیز حل نمیشود....ولی دو نکته را باید یادآور شوم نخست اینکه من به عنوان یک فارسی زبان از یکی از شهرهای مرکزی به هیچ عنوان نه با سیاستمدارهایی که دائما به قومیت من نسبتشان میدهید سرو کاری داشته ام و نه از آن امکانات رویایی که دوستان میگویند به مرکز سرازیر! شده است چیزی دیده ام!بجز اینکه در شهر من نه آب آشامیدنی سالم تهیه شده است و نه شغل و مراکز تفریحی و اموزشی و بهداشتی مناسبی دارد.پس مقصر جلوه دادن قومیت فارس و اینکه گویا فارسها دارند بر این کشور تنهایی حکومت میکنند و دیگران تنها در حاشیه ای نشسته اند و هرچه امکانات است برای ماست و دیگران در فلاکت مطلق هستند اصلا درست نیست.مردم حاشیه نشین فارسی زبان چه در سواحل خلج فارس چه ار خراسان از امکانات خاصی برخورد ار نیستند که دیگر حاشیه نشینان برخودار نباشند.من هم همچون دیگران نه از رژیم دلخوشی دارم نه میخواهم این روند ادامه پیدا کند و میخواهم همه به حقوق خود برسند. دوم درباره تجزیه...دوستان عمدتا کرد گرامی تجزیه ایران شبیه مثلا تجزیه چکسلاواکی نیست و بیشتر شبیه تجزیه یوگوسلاوی با پی آمدهایی شبیه روآندا یا خیلی خوبترش عراق و سوریه خواهد شد.من دوست ندارم آرامش سرزمینم بهم بخورد دوست ندارم شهرهای کشورمان دچار هرج و مرج و نابودی شود تا مثلا یکی به رویای فلانه بزرگ برسد!خیلی از افراد همین الان نه حضور فارسی زبانان را در کرمانشاه میپذیرند نه ترکها را در ارومیه!کسانی که الان در این شرایط که حتی خمینی را به خدعه واداشت اینچنین از نپذیرفتن دیگران سخن میگویند وای به روزی که قدرتی هم پیدا کنند!زمانی که این رفتار را میبینم پیش خودم میگویم با تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که گریبانمان را گرفته اقدام ما بر علیه نظام جمهوری اسلامی تنها پیامدش ایجاد مشکلاتی بسیار بدتر برای خودمان است!مانند این است که همگی در زندان هستیم و همگی از زندانبان خود ناراضی ولی برخی زندانیان میخواهند شورش کنند و پس از از پای درآوردن زندانبان سراغ دیگر زندانیان بروند و به تصفیه حسابهای شخصی برسند! شما نخست باید کوشش کنید حکومت دیکتاتور ایران دگرگون گردد سپس اگر دیدی در چهارچوب دموکراسی با دیگران نمیتوانید به نتیجه برسید ، آن هنگام به جدایی بیاندیشید...آن هم نه با خط و نشان کشیدن برای دیگران...مردم ایران عربهای عراقی نیستند که بجز تکه و پاره کردن هم چیزی را ندانند همچنین اقوام ایرانی مانند پشتونهای افغانستان هم نیستند که طالبان علم کنند.پس میشود در این کشور هندوستانی دیگر ساخت بی آنکه کسی برای کسی شمشیر از نیام برکشد!من هم بدم نمی آمد از آغاز کشوری داشتیم از سمرقند و بخارا تا خلیج فارس با جمعیت 50 60 میلیونی فارسی زبان و گستردگی 1.5 میلیون کیلومتر مربع.ولی این تنها رویایی بیش نیست..پس بجای خیال بافی بهتر است با مشکلات به صورت واقعی برخورد کنیم.
تبریزچی
جناب بهنام! لطفاً از این توهمات نژادپرستانه دست بردارید که دوره اش مدتها پیش سپری شده است! اولاً قبل از شروع دیکتاتوری رضاشاه کشوری به نام ایران وجود نداشته است که نصف کره زمین را شما به اسمش زده اید! هر آنچه بوده امپراتوری بوده است (که عمدتاً هم ترک بوده اند) چرا که اگر گفته شما را ملاک بگیریم، نسف دیگر کره زمین را باید به اسم عثمانی، نصفی را برای انگلیس و ... در نظر بگیریم! کشور و (مثلاً) ملت ایران، نتیجه کج فهمی تفکر رضاشاهی از دنیای مدرنیسم است. دنیایی که پس از جنگ جهانی اول و با فروپاشی امپراتوری عثمانی و البته در اروپا، شروع به کشورسازی بر اساس ملت کرده بود. ولی متاسفانه در دوره ای که تداوم مشروطه با توجه به قوانین بسیار مدرنی که داشت، می رفت تا ایران را تبدیل به کشور دموکرات کرده و عملاً آینده آن را نه برای قشری خاص بلکه برای همه ساکنان تاریخی فلات ایران، تضمین کند، این اتفاق بدلیل توهم آن دوره از یکسان سازی فرهنگی در سطح جامعه به واقعیت پیوند نخورد. لذا بازهم تکرار می کنم اگر فکر می کنید که خیلی اهل مطالعه و از اینجور چیزها هستی، از منابع مختلف می تونی این کارو بکنی. این توهمات شما در خصوص ترکهای آذربایجان هم اونقدر کلیشه ای و مضحک هستش که من نمی خوام بهش جواب بدم چون بارها در جاهای مختلف تکرار شده فقط یه طنز کوچک: ملانصرالدین تصمیم می گیره بره سفر. لذا وسایلش رو که توشه راه، آب، لباس و ... بوده جمع و جور میکنه، توی خورجین الاغش می ذاره و صبح زود راه می افته. پس از چند ساعت راه رفتن برای رفع خستگی استراحتی می خواد بکنه. لذا یه جای خنک پیدا میکنه برای اتراق. برای اینکه موقع خواب و استراحتش، وسایلش دزدیده نشه، تصمیم می گیره، افسار الاغ رو ببنده به پاش. پس لباسهاش رو کمی سبک می کنه، وسایل رو می ذاره کنارش و چرتی می زنه. از قضا دزدی می آد برای دزدی. این سحنه رو که می بینه، لباسهای ملا رو ورمی داره تنش می کنه، افسار الاغ رو از پای ملا باز می کنه به پای خودش می بنده و کمی آنطرف تر دراز می کشه! کلا از خواب بیدار می شه، می بینه از وسایلش خبری نیست تا اینکه فردی که اونور دراز کشیده بود رو می بینه. می بینه، لباسهای ملا تنشه، افسار الاغ ملا به پاش بسته شده، خورجین مال ملاست بغلشه و ... نتیجه ای که می گیره اینه که خود این هم که خوابیده احتمالاً ملاست دیگه! درنتیجه ول می کنه می ره دنبال کارش. بله جناب آقای بهنام، دوره استحاله فرهنگی ملت ها ( که تبعیض گسترده سیاسی واقتصادی اونها را به دنبال داره تموم شده). ملت تورک، کورد، عرب، ترکمن، .... با توهمات ***و تفکراتی منجمد مثل اونچه که در ذهن شما هست، میانه ای ندارن.
همه با هم
کردستان فدرال، الاهواز فدرال، بلوچستان فدرال، آذربایجان فدرال ــ حکومت مرکزی با قدرت محدد و تعریف شده در چارچوب قانون اساسی تنها الترناتیو مناسب با ساختار ایرا! در غیر اینصورت تجزیه و استقلال تنها راه است! درود بر ملیتهای تحت ستم ایران و مبارزین راه ازادی خلق هاــــ
بهنام
جناب تبریزچی : متاسفانه شما در جهل مرکب به سر می برید و امیدوارم حداقل اینقدر وجدان داشته باشید که تاریخ سرزمین خود را کتمان نکنید . بنده سواد تاریخی و ادعایی در این مورد ندارم و این که جنابعالی گفته اید را هر بچه مدرسه ای میداند و غیر قابل کتمان است . بهتر است حداقل تاریخ سرزمین خود را مطالعه فرموده و بعد اظهار نظر بفرمائید . البته اینطور که پبداست خشم و نفرت شما از جمهوری اسلامی ، باعث این خطا و اشتباه بوده است ، ولی این درد مشترک باعث نمیشود که خودمان هم به خودمان ظلم کنیم و سعی در تامین منافع بیگانگان نمائیم . به هر حال امید است ایرانیان در سایه اتحاد نوین و پیوسته ، بر تمام مصائب و مشکلات فائق آیند و خود را از شر دیکتاتوری و مذهب رهائی بخشند .
تبریزچی
جناب بهنام: باز جای شکرش باقی است که بخشی از نوشته مرا که هر بچه ای نیز می داند، شما نیز با وجود تمام ایراداتی که برای یک ذهن منجمد و توهم زا متصور است، توانستید درک نمائید، چرا که بسیاری از اینگونه ذهنها گنجایش قبول نظرات غیرخود را ندارند. هرچند نمی دانم کدام بخشش را قبول کردید و کدام بخشش را بر اساس همان توهمات موهوم خود به نفرت از این و آن نسبت دادید ولی از آنجائیکه منشا نفرت نداشتن علم و اطلاعات است، از کسی نفرت ندارم. اگر ایران ساکنینی از رنگها و زبانهای مختلف دارد باید بر اساس همین، هویت ملی آن تعریف شود وگرنه می شود همین چیزی که الان شده است: مرکز و حاشیه، اصل و فرع، رسمی و غیررسمی، فرهنگ ملی و خرده فرهنگها، ملت و قوم، اکثریت و اقلیت، ... به هر حال من نه تنها امید دارم بلکه مطمئن هستم ملیتهای ساکن ایران در آینده ای نه چندان دور و با روشهایی که خود تشخیص می دهند، توانایی دستیابی به حقوق ملی شان را دارا هستند (چه در کشور ایران و در قالب سیستم فدرال و چه استقلال کامل). هرچند در این مسیر نیز طبیعتاً افکار منجمد، متوهم و خودبرتر بین نیز که به استعمار و استثمار ملت ها عادت کرده اند، و به دهها دلیل اقتصادی، فرهنگی و ... که منافعشان دچار خطر می افتد، با تمام توان مخالفت خواهند نمود ولی تصمیم نهایی را این ملتها می گیرند نه توهمات این افراد!
ناشناس
اتحاد و همبستگي در كشورهايي شبيه به امپراطوري هاي كثيرالمله، يعني انكار هويت و كرامت انساني و فرافكني اصالت حقيقي خود در ظرف بزرگي (كشور) كه هيچ يك از خصلت هاي هويتي خود را درآن نمي بيني چيزي كه حاصلش مي شود ازخودبيگانگي سياسي و تنها راهكار برون رفت ازآن تجزيه است. البته اين امر شامل ايران نمي شود
بهنام
جناب تبریزچی : منظور بنده عهد نامه ننگین ( ترکمان چای ) بود ، که گفتم این را هر بچه مدرسه ای میداند و غیر قابل کتمان است و نه نوشته های بی سر و ته جنابعالی در کامنت اولتان . چون جنابعالی حقیقتی غیر قابل کتمان را کتمان کرده و اصلآ بدان توجهی ننموده اید و بعد هم عذر بدتر از گناه آورده اید که مثلآ در آن زمان کشور ایران اسمش ایران نبوده است و یک سری حرفهای پرت و پلای دیگر . چه نامش ایران و یا پارس و یا پرشیا بود ، مهم این بوده است که امپراطوری بوده است و به بیشتر مناطق همجوار خود تسلط ذاشته است و این بیگانگان بودند که این سرزمینها را از یکدیگر تجزیه و جدا کردند . شما معنای هرج و مرج را ندانسته و نفهمیده اید ، ولی بنده خود در عراق در اوایل سقوط صدام به عینه مفهوم هرج و مرج را فهمیده و لمس کرده ام و میدانم هرج و مرج و بی قانونی از یک انسان دو پا هیولایی هفت سر میسازد که در یک فضای بی قانون و بدون نظارت ، به انواع و اقسام جنایتها و تجاوزات دست میزند و دیگر نه دین را میشناسد و نه خدا را . تجزیه طلبان و طرفداران تجزیه طلبی در ایران بهتر است عجولانه قضاوت نکنند و سعی کنند با وجدانی بیدار و آگاه عمل نمایند و عواقب و عوارض شوم تجزیه طلبی را در نظر داشته باشند . عواقبی بس شوم که خواسته و ناخواسته سنگ استعمار گران را به سینه میزنند و در دام اجنبی فرو رفته و فریب قدرتهای بیگانه را میخورند . توصیه میکنم در اینترنت واژه the new midleeast map یعنی (نقشه جدید خاورمیانه ) را جستجو کنید و در قسمت عکسها در گوگل ، نقشه جدید خاورمیانه را مشاهده نمائید و ببینید چه طرحها و نقشه های شومی برایمان تدارک دیده اند . این نقشه مربوط به دیروز و امروز نیست ، بلکه مربوط به سالها پیش است و نشان میدهد چگونه استعمار گران در صدد تجزیه و جدایی ملتها و نابودی تدریجی آنها بر آمده اند . نتیجه تجزیه کشورها ضعیف شدن هر چه بیشتر و وابستگی شدیدتر به کشورهای استعمار گر می باشد . ضمنآ میتوانید از این آدرس ( نقشه جدید خاورمیانه را مشاهده فرمائید ) http://www.marketoracle.co.uk/Article26634.html به امید سربلندی ملت بزرگ ایران در سایه دموکراسی واقعی و جدایی دین از سیاست .
منصور
همه فجايع و قتل و كشتارهاي دسته جمعي در خاورميانه ميدونيد ناشي از چيه دوستان؟ اينكه روند دولت ملت سازي بر اساس مدل وستفالي در اين منطقه پياده نشده و هر زمان زمينه براي تحقق حق تعيين سرنوشت فرا مي رسد يك عده كه خواب احياي امپراطوري ايران و توران و ...را مي بينند دوباره متوسل به ادبيات منسوخ و از اعتبار ساقط شده دشمن سازي مي شوند و ادعا مي كنند كه كار كار انگليسي ها و استعمارگران است. بهتر است به تاريخ بر نگرديم آمريكا هم روزي يكي از ايالت هاي انگليس بود و همينطور اسكاتلند (كه قراره در آن افراندوم استقلال برگزار بشه). ما از با هم زيستن با ايراني در طول تاريخ احساس نكرديم كه ايراني هستيم پس تاريخ با هم بودن داشتيم اما با هم زيستن نداشتيم در امپراطوري ايران هر يك از امارت هاي كردنشين مانند امارت مكريان، بتليس، گوران، اردلان و.... كاملا مستقل از ايران بودند و در طول سال به شاهنشاه و نه دولت ملت به معناي امروزي خراج مي دادند. بنابراين وفاداري آنها فردي بوده و چيزي به نام ملت نه در ذهن و نه درعين وجود نداشته. تنها اعلام وفاداري بر اساس يك تكه كاغذ بوده و همه آن امير نشين ها در سياست داخلي و خارجي خود كاملا مستقل بودند.