یادداشتی پیرامون روز ملی اقلیتهای جنسی ایرانی
نیاز توکلی - گروههای مختلف جنبش دگرباشان جنسی ایرانی به دنبال این هستند که روز خاصی را به عنوان روز ملی خود انتخاب کنند. آنها هنوز موفق نشدهاند روز افتخار را در کشور ایران جشن بگیرند.
جنبش همجنسگرایان، دوجنسگرایان و تراجنسیتیها (LGBT) در کشورهای مختلف، روزهای مختلفی را به عنوان روز افتخار(Gay Pride) جشن میگیرند. همچنین ماههای خاصی برای آگاهیرسانی و حقخواهی در مورد حقوق اقلیت های جنسی، نامگذاری شدهاند. این روزها و ماهها گاهی مرتبط به جنبشهای بومی اقلیتهای جنسی و جنسیتی است و گاه مصادف است با حوادثی که در طول تاریخ فعالیت جنبش LGBT در جهان اهمیت دارند.
۲۲ماه می، روز هاروی میلک(Harvey Milk) نامگذاری شده است و به پاسداشت این فعال حقوق همجنسگرایان که در سال ۱۹۷۸ به قتل رسید، مراسم یادبود برگزار میشود. در ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹، کسی فکر نمیکرد که تظاهرات خیابانی در خیابان کریستوفر (Christopher street) در گرینویچ ویلیج و مقابل کافه رستوران استون وال (Greenwich Village) چنان در خاطرهها بماند که شورشهای استونوال (Stonewall riots) آغاز جنبش حقخواهی همجنسگرایان محسوب شود. رژههای افتخار در کشورهای مختلف معمولا در ماههای مه و ژوئن به افتخار این دو روز برگزار میشوند.
از سالها پیش، گروههای اقلیتهای جنسی ایرانی به دنبال این بودند تا روز خاصی را به عنوان روزی برای پاسداشت حق خود انتخاب کنند.
تا مقصد بیدار میمانیم [۱]
هنوز هم از هویت گروه برگزارگننده این روز که تحت نام «رنگینکمانیها» گرد آمدهاند، اطلاع چندانی در دست نیست. اگرچه در گوشه و کنار فضای مجازی درباره هویت احتمالی این افراد صحبتهایی شده است، ولی با توجه به شرایط حاکم بر ایران و سختیهای کار در حوزه اقلیتهای جنسی، مسائل مهمتری از آشکار کردن چند نام مطرح است.
«ما، جمعی از همجنسگرایان، دوجنسگرایان و دگرجنسگونگان ایران، روز اول مرداد ماه را به عنوان روز ملی همجنسگرایان، دوجنسگرایان و دگرجنسگونگان ایرانی انتخاب کردهایم. مردادماه، زیبا، گرم و مهربان است و ما میخواستیم روزی که برای خودمان انتخاب میکنیم، گرم، زیبا و مهربان باشد» [2].
سرآغاز نخستین بیانیهای که حضور روز ملی اقلیتهای جنسی ایرانی را اعلام میکند، با این جملات آغاز میشود. بیانیه نخست گروهی که بعدها به «رنگینکمانیها» شهره شدند، در تاریخ اول مرداد ماه ۱۳۸۹، بر روی پایگاه اینترنتی این گروه قرار گرفت. تولد این روز، با وجود فراز و نشیبهایش، آغاز راهی در مسیر فعالیت اقلیتهای جنسی بهویژه در داخل مرزهای ایران شد.
این چند دست
نخستین بیانیه که در اول مردادماه ۱۳۸۹ منتشر شد، خواست «داشتن روزی برای شادی که جز محبت و اعتماد چیزی در بر نداشته باشد» را در راس اولویتها قرار میدهد. همچنین این آرزو مطرح میشود که «یکی از همین روزهای گرم تابستان از خانههامان بیرون میآییم، با لباسهایی رنگبهرنگ، با لبهای پر از خنده و شادی. و به همدیگر خواهیم گفت: ما توانستیم.»
رنگینکمانیها در بیانیه نخست خود، از محدودیتها نیز سخن به میان میآورند، آنجا که میگویند «ای کاش میتوانستیم از تکتک دگرباشان بپرسیم و با دانستندیدگاه تکتکشان، یک انتخاب مشترک و با تفاهم داشته باشیم.»
اینکه با توجه به واقعیت زیستی در جامعه ایران، این خواسته تا چه اندازه امکانپذیر است، سوال مهمی است ولی مهمتر از آن، مسئله عبور از موانع موجود در کار جمعی در حوزه حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی با توجه به مسایل امنیتی است. با این حال، این بیانیه هم چون بیانیههای دیگری از این دست که در چارچوب محدودیتهای فعالیت در ایران نوشته میشوند، در یک کلیت نامشخص، آرزوهایی را مطرح کرده است که شرط رسیدن به آنها در نظر گرفتن دایره امکانات و پذیرش محدودیتها است.
در نخستین جمعه مردادماه ۱۳۸۹، نخستین بیانیه بر روی پایگاه اینترنتی رنگینکمانیها قرار گرفت، برنامههایی در آن روز خاص ترتیب داده شد و عکسهای مراسم بهسرعت در شبکههای اجتماعی و سراسر شبکه اینترنت پخش شدند طوری که دیگر این روز از همان موقع به بخشی از تاریخ تبدیل شده بود.
در سالهای بعد، بیانیههای گروه رنگینکمانیها در وبلاگ این گروه [3] قرار گرفتند. از آن به بعد، تولیدات (برای چند نمونه از این ویدئوها به این آدرسها رجوع کنید: [4]، [5]، [6]) و فایلهای صوتی [7] دیگری نیز تهیه شد. حتی قطعهای به نام «جمعه رنگینکمانی» [8] به مناسبت دومین روز ملی اقلیتهای جنسی ایرانی ارائه شد.
از آن پس موافقان، مخالفان و منتقدان، گروه پیشنهاددهنده این روز را «رنگینکمانیها» خطاب کردند. نامهای دیگری هم به این گروه داده شد که برای نمونه به «گروه ششدست» میتوان اشاره کرد [9] که به عکس معروفی اشاره دارد که دستهای رنگی برگزارکنندگان در آن دیده میشود.
رنگینکمانیها خواسته یا ناخواسته متولیان این روز دانسته شدند و مورد ستایش یا نکوهش قرار گرفتند.
هنوز هم از هویت گروه برگزارگننده این روز که تحت نام «رنگینکمانیها» گرد آمدهاند، اطلاع چندانی در دست نیست. اگرچه در گوشه و کنار فضای مجازی درباره هویت احتمالی این افراد صحبتهایی شده است، ولی با توجه به شرایط حاکم بر ایران و سختیهای کار در حوزه اقلیتهای جنسی، مسائل مهمتری از آشکار کردن چند نام مطرح است.
ضرورت انتخاب یک روز برای اقلیتهای جنسی ایرانی
سالهاست که بحث بر سر روزی برای پاسداشت حق زیست دگرباشان جنسی ایرانی و گردهمایی ایشان مطرح است.
اگرچه جمعه اول مرداد ماه توسط گروه کوچکی از اجتماع دگرباشان جنسی ایرانی راهاندازی شد ولی یک خصوصیت بارز آن را بهمدت پنج سال هنوز سر پا نگه داشته است: در تمام بیانیههای موجود در پایگاه اینترنتی رنگینکمانیها مدام از ضرورت شادی و بالندگی میخوانیم و نه از چیزی که بتواند به انحصار در بیاید.
ضرورت داشتن یک روز برای اقلیتهای جنسی ایرانی، نه ضرورت ثبت شدن یک روز خاص در تقویم، بلکه ضرورت ثبت شدن این روزها در اذهان و یادآوری حق موجودیت و توجه به حقوق تضییع شده همجنسگرایان، دوجنسگرایان و تراجنسیهای ایرانی و سایر اقلیتهای بهحاشیهراندهشده به جامعه ایرانی است.
حق حیات، خواست بودن و شاد بودن
جدا از بحث بر سر مسائل کلان، تاکیدی که تقریبا در تمام بیانیههای گروه «رنگینکمانیها» بر روی اعتماد، شادی، گرما و مهر دیده میشود، این پرسش را بر میانگیزد که چقدر این موارد در زندگی یک فرد دخیل هستند که در راه خواستن آنها به این میزان تلاش میشود و اینکه چه مولفههایی میتوانند این نیازها را در زندگی اقلیتهای جنسی مرتفع سازند. آیا حقوق اقلیتهای جنسی در چنین سطح پایینی است که حتا برای دست یافتن به شادمانی هم کوشش میشود؟ و آیا میتوان این کوشش را به بدنه اجتماع نیز تعمیم داد؟ واقعیت این است که جامعه اقلیتهای جنسی ایرانی در موقعیت کنونی پیش از مبارزه برای رسیدن به حقوق خود، تلاش میکند خود را به ابزارهایی مجهز کند که آنها را در جهت رسیدن به حقوق خود توانمند سازد؛ شاید اعتماد نخستین ابزار باشد که البته با توجه به عرف جامعه، شرع اسلام و سیاستگذاریهای حکومتی و دیگر دلایل، دستیابی به حتی همین اعتماد هم کار آسانی نیست.
اجتماع دگرباشان جنسی ایرانی، جمعیت نو پا، کمسال، آسیبپذیر و طردشدهای است. شواهد رشد و بالندگیاش را نه فقط در خارج از ایران بلکه حتی در محدوده مرزهای ایران میتوان دید. گروههایی در حال پا گرفتن هستند. میتوان وبلاگها را خواند و خواست آنها را در جهت تغییر وضعیت دید. ولی تا رسیدن به جایگاه مطلوب هنوز راه زیادی مانده است.
در فعالیتهایی چون فعالیت در زمینه اقلیتهای جنسی، عموما نقصها به پای محدودیتها گذاشته میشوند اما براستی یک روز باید به واقعیتها بهعنوان واقعیت نگریست و طبق آنها نقشه راه را کشید وگرنه با نقشه ناقصی روبهرو خواهیم بود که قادر نیست اجتماع اقلیتهای جنسی ایرانی را به جایی برساند، چرا که مجهولها و موقعیتهای نامعین بیش از آن چیزی است که بتوانند مبنای واقعیت قرار گیرند. این اشتباهی بود که از سوی رنگینکمانیها هم تکرار شد و موقعیت آن روز گرم را به خطر انداخت بهطوری که در سال ۱۳۹۰، در عمل هیچ کنش قابلتوجهی را شاهد نبودیم.
پیشینه تصمیمگیری درباره روزی برای اقلیتهای جنسی ایرانی، به سالهای پیش از برگزاری نخستین جمعه اول مرداد ماه بر میگردد. بسیار قبل از این، ایده چنین روزی مطرح بوده و تلاشهایی هم در این زمینه صورت گرفته است و حالا در این نقطه از تاریخ، برآیند این تلاشها به روز مورد نظر رسیده است. ولی چگونه این روز میتواند روز همه باشد که در عین حال به افراد خاصی هم نداشته باشد. بهبیانیدیگر، چگونه میتوان تمام اجتماع اقلیتهای جنسی ایرانی را در شمار آورد و این روز را متعلق به همه آنها دانست، وقتی نمیتوان به کلیت مفروضی برای این جمع استناد کرد. چگونه میتوان ضرورت این روز را پیش از دادن حق انتخاب به افراد قبولاند. اینها زمانی جواب خود را میگیرند که بتوان به تحلیلی درست از محدودیتها و حساسیتهای جامعه اقلیتهای جنسی ایرانی دست یافت؛ اگر بتوانیم بهشناختی درست از خواست و حقوق جامعه اقلیتهای ایرانی برسیم، آنگاه شاید آگاهی نسبت به ضرورت احداث این روز میسر شود.
اگر حافظه تاریخی اجازه دهد، میتوانیم به یاد آوریم که چه فرصتهایی در طول سالیان گذشته بهخاطر نزاع بر سر مسایل پیشپاافتاده و به حاشیه راندن یک رویداد از دست رفته است. اگر با این رویکرد که آنچه تکرار میشود اتفاقی نیست، بهسراغ این معضل تاریخی برویم، به این نتیجه میرسیم که این مسئله را باید ریشهیابی و حل و فصل کنیم چرا که حل این معضل دست کم میتواند آسیبهای وارده از سوی بدنه فعال اجتماع به افراد حاضر در آن بدنه را کاهش دهد. درست است که فعالیت در زمینه حقوق اقلیتهای جنسی به عصر حاضر برمیگردد، ولی واقعیت این است که در طی این چند دهه پیکر نوپای این جنبش بهخاطر مسایل حاشیهای و فرعیات، به احتضار کشیده شده است و اگر دست شفابخشی نبود چهبسا از جنبش اقلیتهای جنسی نشانی نمانده بود و حالا دیگر جنبش حقوق اقلیتهای جنسی وجود نداشت تا موضوعیتی برای بحث و تحلیل داشته باشد.
شما که هستید و چه حقی داشتید؟
در نوشتاری در وبلاگ «همجنسگرا»، در پاسخ به پرسش «شما که هستید و چه حقی داشتید که برای خودتان چنین روزی را اختراع کنید؟» مینویسد «این روز برآیند خواست و تجربه افرادی از اقلیتهای جنسی با دیدگاههای مختلف است که توانستند با امکانات محدودی و تواناییهای محدودی که داشتند با هم در این زمینه ارتباطی برقرار کنند، کلیات این طرح فکری نبوده که به ذهن یک نفر در یک زمان خاص رسیده باشد...» این بحث که بارها در گروههای مختلف و میان افراد گوناگون در گرفته، حالا در قالب یک روز شکل عینی به خود گرفته است. نویسنده وبلاگ «همجنسگرا» از عدهای از فراجنسیهای مرتبط با هم که لزوما به یک گروه خاص هم متعلق نیستند، سخن میگوید که با یک حرکت عملی قدم در راه ایجاد این روز بر داشتهاند.
اینکه نامها و جایگاهها بیش از دستآوردها و عملکردها در فعالیتهای اجتماعی ما اهمیت دارند، سابقهای تاریخی دارد، ولی برای هر فعالیتی باید شناسنامه کاری وجود داشته باشد تا تاریخچه و مسئولیت فعالیت آشکار شود. با وجود این، درست است که هویت برگزارکنندگان یک رویداد آن هم به نمایندگی از یک گروه انسانی، بسیار با اهمیت است، ولی نمیتوان محدودیتهای حال حاضر برای فعالیت در حوزه اقلیتهای جنسی را نادیده گرفت.
بازتاب نخستین جمعه مرداد ماه در رسانهها
روزنامه رسالت نوشت: «جمعی از همجنسگرایان و دو جنسههای ایرانینما بهتازگی با صدور اطلاعیهای که بر روی برخی شبکههای اینترنتی قرار گرفت، روز اول مرداد را روز ملی خود نامیدند. البته هنوز اسم واحدی برای این گروه مشخص نشده، برخی این روز را، روز همجنسگرایان میگویند، برخی روز تراجنسی را پیشنهاد کردهاند و عدهای دیگر نیز روز ملی اقلیتهای جنسی ایران و روز دگرباشان را پیشنهاد دادهاند...»
در خروجی پایگاه اینترنتی روزنامه رسالت، آنچه بیش از این دست بازتابهای خبری جلب نظر میکند، نهایت دقتی است که تنظیمکننده خبر در انتخاب کلمهها به کار بسته است؛ این خبر دارای دایرهای از واژگان است که اگرچه واژه «ایرانینما» با پسوندی که این روزها کم هم شنیده نمیشود، بهشدت دافعه ایجاد میکند، ولی بهکارگیری واژه «همجنسگرا» بهجای معادلهایی با بار معنایی منفی مانند منحرف جنسی و همجنسباز، حرکت رو به رشدی میتواند باشد که نباید از آن غافل بود.
خبر این روز در خبرگزاریهای حکومتی و غیرحکومتی و پایگاههای اقلیتهای جنسی، بازتابهای متفاوتی داشت ولی بازتاب این خبر در همه این رسانهها یک ویژگی مشترک را نمایان میساخت و آن اینکه در همهجا مانند مثال روزنامه رسالت، رعایت کلام و واژهگزینی را میتوان دید.
یکی از افرادی که در مراسم اولین جمعه مردادماه شرکت کرده بود توضیح میدهد: «ما توانستیم در این روز، وجود و حضور آشکار و پویای خود را نشان داده و ظرفیتهای نادیدهگرفتهشده اقلیتهای جنسی برای همبستگی و اراده جمعی را نمایان کنیم.»
در پی انتشار خبر برگزاری این روز در روزنامه رسالت، رسانههای دیگری چون «بازتاب آنلاین»، وبسایت خبری «تابناک» [10] و وبسایت تحلیلی-خبری «فرارو» [11] خبر منتشرشده توسط رسالت را بازنشر دادند.
رادیو کوچه، در پایگاه اینترنتی خود، علاوهبر توضیح مبسوطی درباره برگزاری روز ملی اقلیتهای جنسی ایرانی، به نشر عکسهایی از پاسداشت این روز پرداخت. [12] رادیو زمانه [13] هم از رسانههایی بود که پیرامون برگزاری این روز سکوت نکرد و اخبار مربوط به این روز را بازتاب داد. خبر این روز حتا به نشریههای غیر فارسیزبان هم کشیده شد. [14] اگرچه در همه خبرهای منتشرشده یک نقطه اشتراک وجود داشت و آن طرح یا عبور با احتیاط از این روز است.
در گزارش پایگاه اینترنتی «کمیته گزارشگران حقوق بشر» [15]، یکی از افرادی که در این مراسم شرکت کرده بود به توصیف این تجربه جمعی پرداخت. وی توضیح میدهد که «ما توانستیم در این روز، وجود و حضور آشکار و پویای خود را نشان داده و ظرفیتهای نادیدهگرفتهشده اقلیتهای جنسی برای همبستگی و اراده جمعی را نمایان کنیم.» ولی تجربه دو سال بعد نشان داد که اجتماع اقلیتهای جنسی ایرانی همچنان ضعفهایی دارد که تداوم یک رفتار اجتماعی را نمیتواند تضمین کند یا برای آینده دورنمایی ارایه دهد. یکی از ضعفهای مفرط این اجتماع، عدم شفافیت است. عدم تبیین دایره واژگان نیز از دیگر مسایل مشکلساز به شمار میرود.
جمعه اول مرداد ماه در بوته نقد
گروه «رامیار» که در مارچ ۲۰۱۱ با بیانیهای در پاسداشت هشتم مارچ اعلام حضور کرد [16]، در نوشتاری زیر عنوان «حکایتی از روزهای رفته» [17] «با نگاه تحلیلی به رویارویی جامعه اقلیتهای جنسی با روز ملی اقلیتهای جنسی ایران» تحلیل نسبتا دقیق و غیرجانبدارانهای از عملکرد گروههای عمده دخیل در فرآیند این روز ارائه داد. «رامیار» به مسایلی اشاره کرد و آنها را مورد تشریح قرار داد که بهطور خلاصه بیشتر این مشکلات و مسایل بهدلیل شرایط ویژه گروههای اقلیت جنسی ایجاد میشوند.
تحلیل راهی که تاکنون پیموده شده و نقد تاریخ فعالیت حقخواهی اقلیتهای جنسی ایرانی، گوشهای از فعالیت آینده برای رسیدن به آزادی جنسی و برابری انسانی است، چراکه بدون دستیابی به شناخت دقیق از خود و بدون اینکه بتوان نقد و بازبینی پیشینه عملکردها را مورد، نمیتوان به چشماندازی روشن امید بست.
تا مقصد
اول مرداد دیگری را پشت سر میگذاریم درحالیکه در مرداد ماه ۱۳۸۹ روز ملی اقلیتهای جنسی ایرانی به بار نشست. اجتماع دگرباشان جنسی ایرانی، جمعیت نو پا، کمسال، آسیبپذیر و طردشدهای است. شواهد رشد و بالندگیاش را نه فقط در خارج از ایران بلکه حتی در محدوده مرزهای ایران میتوان دید. گروههایی در حال پا گرفتن هستند. میتوان وبلاگها را خواند و خواست آنها را در جهت تغییر وضعیت دید. ولی تا رسیدن به جایگاه مطلوب هنوز راه زیادی مانده است. شاید در این فضای نامعین و معلق، توافق بر سر روزی که بتواند همه گروهها را با اندیشهها و راهکارهای متفاوت گرد هم جمع کند، راهکاری در جهت ساماندهی به وضع موجود باشد.
«رنگینکمانیها» در مرداد ماه ۱۳۹۱ به مناسبت سومین پاسداشت روز ملی اقلیتها جنسی ایرانی، بیانیهای [18] را در خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار دادهاند که در پایان آن آمده است: «یکی از همین روزهای گرم تابستان از خانههامان بیرون میآییم، با لباسهای رنگبهرنگ، با لبهای پر از خنده و شادی و به همدیگر خواهیم گفت: ما توانستیم.»
به مناسبت چهارمین سالگرد روز اقلیتهای جنسی ایرانی، گروه «رنگینکمانیها» در چهارمین بیانیه خود چنین آورده است که «امروز یک جمعه دیگر را داریم و این امید و پایداری است که سلام میگوید و خورشید گرم ماهی از تابستان درخشنده را نشان کرده است؛ نشان به آن نشان که ما ایستادهایم و زندگی ادامه زندگی و حضور ادامه حضور انسانی است تنها و تنها به شرط انسان بودن» [19]
نظرها
نظری وجود ندارد.