سیمین بهبهانی، صدایی از جنس آتش
رضا مقصدی - سیمین بهبهانی، به پاسِ حضور گستردهی شاعرانه اش در گسترهی گوناگون اجتماعی، یکی از وجدانهای بیدار زمانهی ماست.
سیمین بهبهانی، غزلبانوی شکوهمند، بی شک عزیزِشعر پارسی است که نام ِ نازنینش از دیرباز برسر زبان مردم مانده است و بپاسِ حضور گستردهی شاعرانه اش در گسترهی گوناگون اجتماعی، میتوان اورا یکی از وجدانهای بیدار زمانهی ما دانست.
دربارهی تحول چشمگیری که درغزل نوین پارسی ایجاد کرده است مینویسد:"چرا غزل، فقط باید دستمایهای باشد برای شعرهای عاشقانه؟ در حالی که میتواند حرفهای دیگری هم داشته باشد و با همان لطافت و همان احساس، عرضه شود...من دوست تر دارم که رستاخیزی در غزل بپا کنم و آن منجمدِ زیبا را به صورت موجودی زنده و فعال در آورم. من دوست دارم که در غزل بمیرم.در غزلی که دوباره، سالهای سال خواهد زیست".
یکی از شمارههای شایستهی "دفتر هنر" که به سردبیری عزیزم بیژن اسدی پور درامریکا انتشار یافت "دفترهنر، ویژهی سیمین بهبهانی " است که در مهرماه ۱۳۷۷ خورشیدی نشر یافته است و در آن، چهرههای برجستهی ادب امروز دربارهی آثار ماندگار ِاین با نوی بزرگ سخن گفتهاند. غزل زیر از من، پیشکش به این فرهیختهی فرزانه، بر گرفته از این "دفتر هنر"است.
صدایت از جنس ِآتش است
بخوان! صدای تو خوشتر است زمانه ات همزبان تو
که تا سپیده گُل آورَد، چمن-چمن در زمان تو
**
رها کن از سینه، عاشقا! ترانههای تپنده را
که دل، به عشق تو میتپد، به جان ِعاشق، به جان تو
**
اگرچه در غربتم غمین، غمت مباد وُبیا ببین!
چگونه میرقصدَ م زمین، به شور ِشعر ِجوان تو
**
مرا هوای تو بر سر است ازین هوا دل، معطر است
سرودِ رودِ تو خوشتر است درود بر باغبان تو
**
خوشا که باران بباردش به ریشه-ریشه، به ساقه اش
که عطر ِدیگر در افکنَد، به باغ ما ارغوان تو
**
اگر بهار تو بشکند سکوت ِسرد ِ بنفشه را
کجا تواند فرو چکد؟ صدای زردِ خزان تو
**
صدایت از جنس آتش است بخوان هماره! که دلکش است
همین، همین جانِ سرکش است درین میانه، نشان تو
**
در ازدحام ِتبر اگر، شکسته شد شاخههای تر
مرا زجنگل دهد گذر، شکفتن ِشادمان تو
**
"دوباره میسازمت وطن"، سرودِ سبز دلِ من است
زمانه را گو! چه میسزد اگر نبوسد دهان تو
مهرماه ۱۳۷۷ خورشیدی
لینک مطلب در تریبون زمانه
نظرها
نظری وجود ندارد.