رابین ویلیامز، کمدین افسرده
پرویز جاهد - مرگ رابین ویلیامز همه را تکان داد. این دومین مرگ تراژیک بازیگران هالیوود بعد از مرگ تکاندهنده فیلیپ سیمور هافمن بود.
مرگ رابین ویلیامز (تصادفی یا خودخواسته) همه را تکان داد. این دومین مرگ تراژیک بازیگران هالیوود بعد از مرگ تکاندهنده فیلیپ سیمور هافمن بود. اگرچه سبک بازی و شخصیت هنری آنها هیچ شباهتی به هم نداشت اما هر دو دچار افسردگی شدید و آلوده به مواد مخدر و الکل بودند و هر دو در اوج موفقیت و بازیگری، دست از جهان شستند.
آکادمی اسکار، در پیام کوتاهی، رابین ویلیامز را نابغهای خواند که اکنون دیگر آزاد شده است. او کمدینی برجسته از نسل کمدینهای بزرگ هالیوود بود با حس طنزی مهارنشدنی و خلاقیتی شگفت انگیز در بداههپردازی، و مهارتی ویژه در استفاده از میمیک صورت، تغییر صدا و تقلید لهجه.
پلیس آمریکا، علت مرگ ویلیامز را خفگی اعلام کرده است اما همه میدانند که ویلیامز آلوده به مواد مخدر و الکل بود. او چند سال قبل در گفتوگو با روزنامه گاردین، درباره اعتیادش به الکل و مواد مخدر آزادانه صحبت کرده و گفته بود که مبارزه سختی را با اعتیاد شروع کرده و دارد تلاش میکند آن ترک کند.
ویلیامز، اعتیاد به الکل و کوکائین را در اوایل دهه ۱۹۸۰ بعد از تولد دومین فرزندش، کنار گذاشت اما دوباره، ۲۰ سال بعد در سال ۲۰۰۳ دوباره به آن برگشت. او در پاسخ به خبرنگار گاردین درباره علت بازگشتاش به اعتیاد گفته بود: «من در شهر کوچکی زندگی میکردم که خُب آخر دنیا نبود اما من احساس تنهایی و ترس میکردم و فکر میکردم شاید با الکل بتوانم بر این ترس و تنهایی غلبه کنم اما بیفایده بود. اول احساس گرما میکنی و فکر میکنی فوقالعاده است اما بعد تبدیل به یک مشکل میشود. تو منزوی شدهای.»
برخیها معتقد بودند که مرگ کریستوفر ریو، بازیگر نقش سوپرمن و دوست صمیمی و نزدیک ویلیامز و یا جدایی از همسر دومش، عامل پناه بردن دوباره او به الکل بود، اما او در گفتوگو با گاردین این موضوع را انکار کرد و دائمالخمر بودنش را عملی خودخواهانه و ناشی از ترس دانست: «با خودت فکر میکنی که اوه، این ترس را قابل تحمل میکنه در حالی که نمیکنه.»
و در پاسخ به این سؤال که از چه میترسد گفته بود: «از همه چیز. یک ترس عمومی همهجانبه. وحشت و اضطراب.»
اگر بازیگری، ستارهاش افول کند و سینما او را به یاد نیاورد، افسردگی و یا خودکشیاش امری طبیعی است، اما خودکشی بازیگر موفقی مثل ویلیامز که به نوشته گاردین، چندین پروژه سینمایی ناتمام داشت، باورکردنی و طبیعی نیست. مرگ خودخواسته سیمور فیلیپ هافمن با شخصیت درونگرا و مرگاندیش او همخوانی داشت اما بسیاری، خودکشی رابین ویلیامز سرزنده و بشاش را باور نمیکنند. چگونه ممکن است مردی با آن همه شور و هیجان و سرمستی زندگی که در بازیها و رفتارش بود، داوطلبانه تصمیم به ترک این جهان بگیرد؟ قطعاً در پس آن همه نشاط ظاهری، اندوه و غم جانفرسایی بود که ویلیامز آن را با ماسک خنده میپوشاند و از ما پنهان میکرد؛ اندوهی که او را از ادامه زندگی، به رغم موفقیتهای حرفهای و محبوبیت عظیمش نزد هواداران از پا درآورد، همان اندوهی که روزی مریلین مونرو را در اوج شهرت ویران کرد.
بازی رابین ویلیامز، ترکیبی از تراژدی و کمدی بود. خلاقیت، بداههپردازی، بیان سریع و زبانبازی، مهارتهایی بود که او در نمایشهای استندآپ کمدی کسب کرده بود و به بهترین شکلی در فیلمهای کمدیاش از جمله کمدی سیاه «صبح بخیر ویتنام» ساخته بری لوینستون به نمایش گذاشت. در این فیلم او نقش یک دی جِی ایستگاه رادیویی نظامی آمریکاییها در سایگون زمان جنگ ویتنام را بازی کرد؛ شخصیتی بامزه و دوست داشتنی که محبوب سربازان آمریکایی بود اما حرفهایش برای افسران مافوق آمریکایی، آزاردهنده و گزنده بود: «چه کشوری، گرما، رطوبت، تروریسم. اما هنوز توی تابستون بهتر از نیویورکه.»
ویلیامز اما تنها کمدینی قهار نبود که با حرفها و حرکاتش ما را بخنداند بلکه او میتوانست در هر نقشی بازی کند و هر بار به اندازه نقشهای کمیکاش باورپذیر باشد، از عکاس مرموز و درونگرای «عکس یک ساعته» تا معلم شاعر مسلک «انجمن شاعران مرده» و تا قاتل و نویسنده داستانهای جنایی فیلم «بیخوابی» کریستوفر نولن.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، در پیامی که صبح امروز منتشر کرد، شخصیت هزارچهره سینمایی او را به خوبی توصیف کرد: «رابین ویلیامز، یک هوانورد، یک پزشک، یک نابغه، یک رئیس جمهور، یک پرستار بچه، یک پروفسور، یک پیتر پن، و چیزی بین اینها بود. اما او در نوع خودش بینظیر بود. او همچون یک غریبه وارد زندگی ما شد اما در نهایت همه عناصر روح انسانی را به تسخیر خود درآورد. او ما را خنداند، او ما را به گریه انداخت، او استعداد بیاندازهاش را آزادانه و در کمال سخاوت به آنها که بدان نیاز بیشتری داشتند بخشید؛ از سربازان ما در سرزمینهای دیگر تا حاشیهنشینان خیابانهای ما.»
بازیاش در ملودرام کمدی «مادام داتفایر»، این فیلم را به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۱۹۹۳ تبدیل کرد. در این فیلم، او چنان در قالب یک پرستار زن اسکاتلندی جا افتاد که حتی همسر و فرزندانش را هم به اشتباه انداخت.
اگرچه ویلیامز، محبوبیت و شهرتش را مدیون بازی در نقشهای کمدی بود اما قابلیتهای او وسیعتر از حوزه کمدی بود و به گفته مل گیبسون از آن فراتر میرفت. او توانایی بازی در نقشهای پیچیده و شخصیتهای چند بعدی را داشت. پیتر ویر برای ایفای نقش مستر کیتینگ در «انجمن شاعران مرده»، قطعاً بهتر از رابین ویلیامز، کسی را سراغ نداشت، معلم انگلیسی ایدهآلیست و شاعر مسلکی که با شیوه آموزشی غیرمتعارفش، علیه نظام آموزشی سنتی و محافظهکار آمریکایی در یک مدرسه شبانهروزی آریستوکرات دهه شصت آمریکایی، طغیان میکرد. کسی که از شاگردانش میخواست او را با الهام از شعر والت ویتمن، کاپیتان صدا کنند و به آنها میآموخت که تا جایی که میتوانند از لحظه، لحظه زندگیشان نهایت استفاده را ببرند (کارپه دیام). کسی که با ایده احیای کلوپ ادبی انجمن شاعران مرده، از دانشآموزانش میخواست که با دید تازهای به جهان نگاه کنند و فرمولهای آموزشی کهن و پوسیده را دور بریزند.
بازی در فیلم مستقل «گود ویل هانتینگ» گاس ون سنت، در کنار مت دیمن، بعد از «انجمن شاعران مرده»، یکی از متفاوتترین نقشهایی بود که این بازیگر خلاق به عهده گرفت. او این بار هم نقش معلمی را داشت که با تئوریهای متفاوت روانشناسانهاش، میخواست بیمار نابغهاش را معالجه کند.
در تریلر روانکاوانه و پر تعلیق «عکس یک ساعته»، در نقش شخصیت مرموز و روانپریش عکاسی که با چاپ عکسهای یک خانواده مرفه و خوشبخت آمریکایی، به زندگی آنها علاقمند شده و آنها را با دوربین خود زیر نظر میگیرد، چهره ترسناکی از خود به ما نشان داد. اینکه در پس چهرهای که میخندد، میتواند آدم خطرناکی نهفته باشد: خطرناکتر از یک چهره آشنا نیست.
مرگ رابین ویلیامز، هالیوود و ستارگان آن را غافلگیر کرد. همکاران او بعد از شنیدن خبر مرگ او، در پیامهای خود، ضمن ابراز تاسف از درگذشت نابهنگام او بر هنر بازیگری و خلاقیتهایش در این زمینه تأکید کرده و فقدان او را، ضایعهای تراژیک برای هنر سینما دانستند.
استیون اسپیلبرگ، در پیام خود رابین ویلیامز را یک طوفان رعدآسا در دنیای کمدی نامید که خندههای ما همچون تندبادی به او نیرو میبخشید. کوین اسپیسی، هم در پیام خود نوشت: «رابین ویلیامز دنیا را به خنده و تفکر واداشت، من او را همیشه به یاد خواهم داشت و به او افتخار خواهم کرد. او یک دوست، هنرمند و بزرگمرد بود که فقدانش همیشه احساس خواهد شد.»
استیو مارتین، کمدین مشهور هالیوود او را استعدادی بزرگ، یک روح اصیل و یک همبازی خوب خواند و گفت که مرگ رابین ویلیامز او را حیرت زده کرد.
به اعتقاد مل گیسبون، رابین ویلیامز معیاری برای بازیگری بود. او گفت: «استعداد بازیگری او فوقالعاده بود. هیچکس نمیتواند به حد او برسد. او سبک کمدی خودش را داشت اگرچه از حد کمدی فراتر رفت. او باید همچنان میماند و زود از دست رفت ولی چه میشود کرد.»
آرنولد شوارتزنگر نیز درباره او گفت: «ما برای از دست دادن مردی بزرگ عزاداریم. او دوست من و چهرهای افسانهای بود و من او را تحسین میکنم.»
آنتونیو باندراس نیز در مراسم ادای احترام به ویلیامز دربارهاش گفت: «سینمای جهان یکی از بزرگترین ستارگانش را از دست داد.»
تونی کروز نیز گفت: «قلبم امروز شکست. او یک بازیگر افسانهای بود و قطعاً جای او خالی خواهد بود.»
فیلیپ نویس، کارگردان آمریکایی، رابین ویلیامز را یکی از بزرگترین کمدینهای همه زمانها دانسته و گفت: «او ما را به شکلهای مختلف خنداند، قلب ما را، ذهن ما را و تمام وجود ما را خنداند، خندههای ابلهانه و خندههای ذهنی و پیچیده.»
دنی دویتو، کمدین مشهور آمریکایی که ویلیامز را در فیلم «مرگ بر نوازشگر» به بازی گرفت، دربارهاش گفت: «فکر کردن به این موضوع غمانگیزه. حرف زدن دربارهاش سخته. گفتنش سخته. قبولش سخته. تنها چیزی که میتونم بگم اینه که آدم باحالی بود. عشق من نثار خانوادهاش و همه آنها که او را دوست داشتند. قلبم شکست با این خبر.»
الکل و کوکائین، درمانگر اضطرابها و افسردگیهای رابین ویلیامز نشد اما حالا او پس از مرگ، قطعاً از شر این ترسها و کابوسها و اندوهی که بر جانش چنگ انداخته بود، رها شده است.
نظرها
ابوذر
یکی از دوست داستنی ترین موجودات هالیوود ....و ...حالا که خوب جای خالیشو نگاه میکنم ...دوست داشتنی ترین موجود هالیوود ...رفت ...اونهم خودخواسته ...!!! عجب دنیای بیمزهای شده ، نظر خودت چیه رابین عزیز !!!؟