گزارش میدانی از بحران آب - بخش دوم
نابودی منابع آبی ایران؛ فاجعه و بی اطلاعی
حمید رضایی - برای جبران بیآبی یک دشت باید به آن فرصت تجدید منابع داد، اما با نفوذ مقامات محلی و یا پرداخت رشوه امکان حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق وجود دارد.
در بخش نخست این گزارش به نقش ارگانها و نهادهای دولتی، مذهبی و نظامی در مصرف زیاد آب در ایران پرداخته شد و از بیاطلاعی عموم مردن ایران از نقش قرارگاه خاتم الانبیا به عنوان بزرگترین پیمانکار سدسازی ایران بر تغییر چرخه طبیعی منابع آبی صحبت به میان آمد. در قسمت دوم و پایانی این گزارش به نقش کشاورزی سنتی در بحران آبی ایران و همچنین به الگوهای نادرست مصرف آب شهری در ایران پرداخته میشود.
کشاورزی سنتی و بیبرنامگی دولتها
بخش کشاورزی ایران با اختصاص ۹۲ درصد از منابع آبی به خود، بزرگترین مصرف کننده آب در کشور است. این درحالی است که بازده این بخش برای تولید محصولات کشاورزی بسیار پایین بوده و حدود دو سوم آب مصرفی به هدر میرود. به عبارت سادهتر ۶۱/۳ درصد کل برداشتهای آبی ایران فقط هدر میرود.
با این وجود در ۹ استان کشورمان، سبزی و صیفیجات با فاضلاب آبیاری میشود و آبیاری حدود ۳۰ درصد از کل زمینهای کشاورزی تهران هم با آب فاضلاب است.
تجدید منابع آبی نسبت به برداشت در ایران حدود ۱۱ میلیارد مترمکعب تراز منفی دارد. آمار دقیقی از تعداد چاههای غیر مجاز در دسترس نیست. بعضی آمارها از وجود ۱۱۰ هزار حلقه چاه غیر مجاز خبر میدهند اما وزیر پیشین کشاورزی تعداد چاههای غیر مجاز را در حدود ۳۰۰ هزار حلقه اعلام میکند. بیشتر این چاهها برای مقاصد کشاورزی حفر میشوند.
کم آبی مشکل نوظهوری در ایران نیست اما برای هشدارها درباره خشکسالی و کم آبی در ایران گوش شنوایی وجود ندارد. در سال ۱۳۹۱برداشت آب از ۲۴۰ دشت کشور ممنوع شد.
در سال ۱۳۹۲ مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان کرمانشاه با اشاره به وجود پنج دشت ممنوعه در این استان گفت دیگر مجوز حفر چاه جدید کشاورزی در دشتهای استان کرمانشاه داده نخواهد شد.
همچنین تمامی دشتهای استان همدان به علت بحرانی بودن وضعیت آب ممنوعه اعلام شدهاند. حالا وضعیت در تمامی استانهای مرکزی، جنوبی، شرقی و غربی کشور همین است.
برای جبران منابع آبی یک دشت باید مدت زیادی به آن دشت فرصت تجدید منابع آبی خود را داد اما صاحب یک سکوی متحرک حفر چاه که با من به عنوان یک مشتری و برادر یک سرهنگ راهنمایی و رانندگی صحبت میکند میگوید این ممنوعیتها فقط برای مردم عادی است و افراد خاص و پر نفوذ دولتی، نظامی، خانوادهها و نزدیکانشان به راحتی مشغول حفر چاههای عمیق در همه مناطق ممنوعه آبی هستند. او بنا به تجربه خود به من به عنوان یک مشتری نگران از دادگاهی شدن اطمینان میدهد که «آشنایی دادن و کمی پول برای رد کردن ماموران کافی است. کار اصلا به دادگاه و این حرفها کشیده نمیشود.»
به راحتی میتوان حدس زد وقتی برادر یک درجهدار راهنمایی و رانندگی بتواند در یک دشت ممنوعه شروع به حفاری چاه کند، نظامیان، قضات و کارمندان ارشد استانداریها، فرمانداریها، دادگستریها، مسئولین رده بالای مدیریتی و اقوام و نزدیکانشان به راحتی میتوانند قانونشکنی کنند. به این بیقانونی باید تاثر رشوه بر ناظران و مسئولان دولتی را نیز اضافه کرد.
کشاورزی به نام کربالائی محمد از حمله ماموران به چاه مردم آبادی خود میگوید: «همه را زدند. جوانها را گرفتند و بردند پاسگاه. چاه را با سیمان و ضایعات آهن پر کردند. آن طرف آبادی یک نفر پسرش در سپاه است. پارتی بازی کردند و یک باغ پنج هزار متری دادند به رئیس جهاد، مجوز هشت اینچی گرفتند به بهانه گاوداری. هیچ کس کاری بهشان ندارد.»
بسیاری از روستائیان عادی در ایران از این شکایت دارند که دولت برای تامین آب به آنها مجوز احداث چاه نمیدهد اما بعضیها با گرفتن نامه از امامان جمعه شهرها و مراکز استانها و "پارتی بازی" اقدام به حفر چاه یا کف شکنی چاههای قدیمی کردهاند.
عبدالحسن بهنامزاده، مدیرکل دفتر سامانههای نوین آبیاری در شبکه خبر صدا و سیما از خشک و یا شور شدن بسیاری از چاههای مرکزی ایران خبر داد و اعلام کرد از یک میلیون و سیصد و چهل و هشت هزار هکتار زمین کشاورزی تحت پوشش آبیاری تحت فشار، یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار آن در اراضی آبخور سفرههای آب زیر زمینی هستند. او در یک موضعگیری بسیار منطقی گفت: «آب صرفه جوئی شده از طریق تغییر سیستم آبیاری نباید صرف توسعه زمینهای زیر کشت شود و باید به سفرههای زیرزمینی تزریق شود.» اما متاسفانه این اقدام در ایران امکان پذیر نیست.
یک تولید کننده ابزار صنعتی که در زمان شاه زندانی سیاسی بوده است و مدت ۱۰ سال است با مدرنترین شیوههای آبیاری در کنار فعالیت تولیدی و صنعتی خود در حال تولید محصولات باغی و کشاورزی است میگوید: «مشکل ما در ایران وجود فرهنگ و قوانین دوره فئودالی است. شاه سعی کرد از طریق انقلاب سفید این بافت را از بین ببرد ولی نیروهای مذهبی دست از حمایت شاه برداشتند و او سقوط کرد. بعد از انقلاب از طریق قوانین اسلامی همان مناسبات فئودالی به صورت قویتر بازگشت. در کشورهای مدرن، دولتها حق دارند برای حفظ محیط زیست بر منابع آبی و نوع محصول و محدودیت کشت با قدرت، نظارت و دخالت کنند. در ایران چنین چیزی ما نداریم. بودجهای برای آبیاری تحت فشار به اینجا رسید و واقعا در مصرف آب اثر گذاشت اما مردم آب اضافه را برای راه انداختن باغهای خشک شده یا زمینهای جدید استفاده کردند. تمام زمینهای بیابانی کنار جاده در اینجا صاحب دارد. در ایران هرجا که تقی به توقی بخورد یک سری آدم با سند پیدا میشوند و دیوارکشی میکنند».
به گفته او «هر کسی یک بنچاق یا قولنامهای با مهر و امضای یک سید یا یک آخوند دارد و روی زمین ادعا دارد. پیرمرد ۸۱ ساله که ۴۰ سال پیش باغ بادام داشته و من یادم هست از زمان بچگی من خشک بود این باغ. رفت شکایت کرد برای گرفتن آب! جالب است که از دفتر یکی از مراجع قم نامه برده بود دادگستری که ایشان سالهاست وجوهات شرعیه خودش را میپردازد و لطفا برای آبادی زمینی که حق اسلامی آن به صورت مداوم پرداخت شده است نهایت توجه و عنایت را بفرمائید.»
یک کارمند سازمان میراث فرهنگی در شهر رشت به ابعاد دیگری از نبودن برنامههای ملی در راس کار حکومت ایران اشاره میکند: «کشاورزی کجا شکل میگیرد؟ جایی که آب باشد. پر آبترین استانهای ایران استانهای شمالی هستند اما کشاورزی در اینجا در حال نابودی است. جنگلها و زمینهای کشاورزی اینجا دارد نابود میشود و به جایش برج و ویلا درست میشود، آن وقت در استانی مثل اصفهان، برنج میکارند. برنج آب میخواهد و آب زیاد مصرف میکند. طرح و برنامه منظم وجود ندارد.»
رویکرد دولتها به بحران ملی کمبود آب چگونه است؟
برای پاسخ به سوال بالا گفتگویی با یکی از جوانان خوزستانی انجام دادم. این جوان ایرانی عاشق فوتبال است و از مردمی است که در زمینه فوتبال خود را برزیل ایران میدانند. از این شهروند کشورمان پرسیدم:
− بازیهای جام جهانی را دیدید؟
بله
− همه آنها را؟
بله
− اینکه مجبور بودید تا دیروقت بیدار بمانید اذیتتان نکرد؟
نه. کیف کردیم.
− به کارتان چه؟ صبحها سر کار اذیت نمیشدید؟
دیگه معلومه اما جام جهانی هر چهار سال یکدفعه است.
− تا حالا شده به خاطر مسابقه فوتبال در یک مهمانی حاضر نشوید؟
نه خوب میریم مهمونی هرجا باشه همونجا فوتبال نگاه میکنیم. اینجا همه عاشق فوتبال هستن.
− یک سوال میکنم لطفا ناراحت نشوید. فقط یک مثال است.
بفرما
− به نظر شما یک آدم طرفدار فوتبال مثل خود شما حاضر است به خاطر فوتبال پدر و مادرش تشنگی بکشند یا وقتی بچههایش بزرگ میشوند آب برای خوردن نداشته باشند؟
نه عمو این چه حرفیه؟ اگر برای این میگی که شب بیدار میمونیم به خدا صبح رفتیم سر کار. ما بیکار نیستیم، زحمت میکشیم.
− من درباره شغل و درآمد صحبت نمیکنم. درباره آب صحبت میکنم؟
آب چه ربطی داره به فوتبال آخه؟
جواب سوال این جوان، به نوعی پاسخ سوال ما هم هست. نماینده مردم اهواز در ارتباط تلفنی با برنامه تلویزیونی «پایش» میگوید: «در زمان مسابقات جام جهانی فوتبال برای جلوگیری از قطعی برق بعضی از مناطق کشور آبهای پشت سدها را تخلیه کردند... واقعیتی که باید بپذیریم این است که اگر برنامه ریزی درستی نداشته باشیم در آینده با مشکل مواجه خواهیم شد».
از دیگر مصادیق بیتوجهی دولت به حفاظت از منابع آبی باید به هدر رفتن ۳۰ درصد آب شرب ایران به دلیل فرسودگی و کهنگی خطوط انتقال آب اشاره کرد.
به مشکل فوق باید تضادهای رویکردها ملی و محلی را نیز افزود. برای نمونه در ماجرای خشک شدن دریاچه ارومیه در حالی که به دستور دولت ساخت ۴۰ سد در مسیر دریاچه ارومیه متوقف شد، اعلام شد مقامهای محلی، مردم و نمایندگان مجلس موافق این تصمیم نیستند!
از دیگر عواملی که تاثیر منفی بر نگاه ملی دارد، لابیهای قومی، فرهنگی و محلی در تصمیمگیریهای ملی است. به طور مثال مردم استان یزد و چهارمحال بختیاری معتقد هستند تعداد زیاد اصفهانیها در دولت حسن روحانی باعث شده است که دولت بیتوجه به مسائل این دو استان فقط به فکر رفع مشکلات آبی استان اصفهان باشد.
اهالی استان سیستان و بلوچستان نیز ناراضی از معطوف شدن همه توجهات به دریاچه ارومیه از بیتوجهی استاندار این استان به دریاچه هامون بسیار ناراضی هستند. یکی دانشجوی اهل زهک میگوید:«مردم سیستان و بلوچستان به اسم اینکه سنی هستند و قاچاقچی هستند رها شدهاند به امان خدا. شکم گرسنه، مردم بیکار، مریضی و خشکسالی.
ترکها چون زیادند در ادارت دولتی کاری کردهاند اسم دریاچه ارومیه همه جا باشد و دولت به فکرش باشد اما هامون ما انگار کفاش را خشتچین کنند، از گرما ترک، ترک شده و هیچ کس اسمش را نمیآورد. یک ذره به فکر مردم ما نیستند آن وقت توقع دارند اهل سنت نروند طرف امثال عبدالمالک. به چه دلخوشی؟ بدون هامون همه باید برویم گازوئیل فروشی.»
رشد بی رویه جمعیت تهران و تاثیر آن بر تخریب محیط زیست
هزار و پانصد کیلومتر دورتر از دریاچه هامون، در پایتختی که مدیران نظامی و امنیتیاش به دنبال حذف نام بلوچستان از نقشه و مکاتبات اداری هستند، وضعیت آب در مرز جیرهبندی است و ممکن است شهروندان تهرانی برای ساعاتی مجبور شوند حس تشنگی مردم سیستان و بلوچستان را تجربه کنند.
یک شهروند اهل کرج معتقد است تمامی مشکلات زیست محیطی ایران از جمله مسئله کم آبی، به دلیل رشد بیرویه جمعیت تهران است. او میگوید: «درباره آن کتاب هست. تاریخش را نوشتهاند. موقعی که تهران را کردند پایتخت از همان موقع مهاجرت کردند و دیگر آب خود تهران کفاف نداد؛ دستور دادند از جاهای پر آب مثل کرج آب منتقل کنند به پایتخت. حالا جمعیت این شهر اینقدر زیاد شد که از آن طرف دارد سمنان را خراب میکند، از این طرف از کرج و قزوین رد شده. همه جا دارند ویلاسازی میکنند. شمال که شد پاتوق عشق و صفا و مسافرت. فقط از جنوب برخورد کرده به بیابانهای قم و کسی نمیرود وگرنه تا آلان قم هم چسبیده بود به تهران. خوب معلوم است این همه جمعیت اگر دریا هم بگذاری جلویشان کم میآید.»
یک شهروند خرم آبادی با گلایه از تقلید مردم شهرستان از زندگی تهرانیها میگوید: «شروع کردهاند در دهاتها ویلا میسازند. روزها تعطیل هجوم میآورند با فامیل. روزهای دیگر کلید را میدهند دست آشنایانشان. جمعیت روستاها در اصل دو برابر شده. بیانصافها در دهات پدری ما، با پمپ آب میدزدند برای پر کردن استخر. آب مردم دهات را میدزدند برای مهمانی و تهرانیبازی.»
یک کشاورز اهل شهر ملایر در مورد چاههای غیر مجاز اطلاعات بسیار جالبی در اختیار قرار میدهد. او میگوید:« فکر شما اشتباه است. چاه به این راحتی نیست. مامور هر کجا ماشین را ببیند جلویش را میگیرد. شب از بیراهه میآورند. یکجایی که جلوی دید نباشد. توی تاریکی کار میکنند که عَلماش پیدا نباشد.
عزیزی که شما باشی خدمتت عرض کنم فقط ده میلیون از دانشگاه میگیرند، دستگاه میزنند که بشود کجا چاه زد. بابایِ بابای ما هم بیاید نمیتواند چاه بزند. مردم جمع میشوند دسته جمعی به اندازه پولشان سهم از آب میگیرند و شریکی چاه میزنند. کسی که تنهایی چاه میزند اینقدر پولدار است که اگر آب باشد از خود کنتر میگیرد.»
آیا پیشبینی بیآبی و خشکسالی توطئه دشمن است؟
در سال ۱۳۸۱ سازمان ملل هشدار داد که جهان تا ۲۳ سال دیگر تشنه میشود و کشور ما با گذشت نیمی از زمان پیشبینی شده چند سالی است که تشنه و تشنهتر میشود.
در ابتدای تابستان سال ۱۳۹۲ گزارشی از طرف ناسا درباره شرایط جوی زمین در ۳۰سال آینده منتشر شده که باعث نگرانی بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای خاورمیانه شده است. در این گزارش آمده است که به دلیل شرایط لایه اوزن و همچنین انحراف زمین به میزان یکمیلیونمدرصد از مسیر چرخشی خود به دور خورشید ۴۵ کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و همچنین دامداری خود میشوند. نکته قابلتوجه در این گزارش رتبه چهارم ایران در فهرست ۴۵کشور در معرض خطر بود.
در آن زمان معاون توسعه و پیشبینی سازمان هواشناسی کشور با غیرعلمی خواندن پیشبینی جدید ناسا مبنی بر وقوع خشکی ۳۰ ساله در ایران گفت: «باید به مسائلی که از سوی جامعه جهانی مطرح میشود با دید انتقادی نگاه کنیم؛ چرا که بسیاری از این سازمانها تحت تاثیر دولتهای بزرگ بوده و برای پیادهسازی خط مشی آنها تلاش میکنند» اما پدر علم کویر شناسی ایران ضمن تایید هشدار ناسا به نکته نگران کننده دیگری هم اشاره میکند و میگوید: «مسئله خشکی که ناسا مطرح کرده، با خشکسالی تفاوت دارد. خشکی یک پدیده دائمی» است.
نظرها
nimaf147
خیلی عالی بود تشکر
ناسر رهیمی
سر دبیر گرامی مگر میشود بفکر حل مشکی باشیم بدون این که علت مشکل را بررسی بکنیم؟ مردم که نمیروند شیر آب را باز بگذارند. اگر کسی آب زیاد مصرف میکند، حتما نیاز دارد. سد هارا بد زدن، زیاد زدن؟ چکار بکنند؟ جمعیت شهر ها زیاد شده مردم آب لازم دارند. هیچ کس نمیگوید چرا باران کم شده؟ اشکالی ندارد، من نه تنها دلیل کم آبی را مطرح خواهم کرد، تنها راه عملی با توجه به امکانات میهنمان را نیز زیر نام « پروژه یا طرح کهریز زرزا» در بیش از 330 برگ نمایش در ده روز آینده تقدیم حضورتان خواهم کرد. شاد و پیروز باشید.
ناسر رهیمی
پروژه آبرسانی کهریز زرزا منتشر شد تاریخ 24 نوامبر 2014 درود و سلام به هم میهنان میهن پرست از اینور آبها پروژه کهریز زرزا، یا تونل تلا دربیش از 320 برگ، با شتابی دیر شده منتشر شد. این نمایس مستند با این هدف و اساس تهیه شده است که مشکل بی آبی زائیده آلودگی هوا، و بالارفتن درجه گرمای زمین بوجود آمده است و در بهترین شرایط، یعنی اگر بتوانیم آلودگی هوا را پائین بیاوریم، باز دست کم 25 سال بدرازا خواهد کشید. و تنها راه موجود برای تنازع بقا، تنها راه حل علمی و عملی، تصفیه آب شور دریا ها، و انتقال آن به نقاطی هست که آب ندارند و یا کم دارند. و اینکار در سرزمین پهناور و کوهستانی ایران، با خرید کارخانه های نمکزردائی، و پومپاژ هائی که فقط یکی از آنها، میلیارد دلار ارزش دارد. در شرایط فعلی میهنمان جوابگوی این مشکل روز نخواهد شد. سیستم کهریز زرزا، با توجه به امکانات علمی و عملی میهنمان طراحی شده است، . پروژه کهریز زرزا. روی نرم افزار اوپن آفیس بصورت نمایش یا پرزنتیشن درست شده است. ولی بدلیل شتاب در انتشار آن، و همچنین برای دسترسی راحتتر آنرا بشکل فایل های آکروبات منتشر میکنم و سپس روی بقییه کار خواهم کرد. بدلیل زیاد بودن برگها آنرا به چند بخش کرده ام، البته با شماره. سپاسگذار خواهم شد که اگر آنرا به سایر هم مینهانمان، به صاحب نظران، اندیشمندان میهنمان بفرستید، با این امید که با مطرح شدن در رسانه های گروهی به دست مسئولان مربوطه برسد. هدف نهای این پیشنهاد که از اینور آبها، که هم میهنان میهنپرستم در درون ایران پیشکش میشود، نقد، انتقاد و ایراد گیری هست. تا شاید، طرح بهتری اعلام گردد. نگرانی من از این است که آمدن برف و باران، این مشکل جهانی را پشت گوش بیندازد. در آغاز این طرح اخطار های دانشمندان در مورد افزایش مداوم و زنجیره ای این بالا رفتن گرمای کره زمین که منجر به از بین رفتن نسل بشر در مدت کوتاهی، ممکن است ختم شود. بشکل مستند تشریح شده است، و شاید به خواندش بیارزد. در 9 برگ آخر، حدودا 150 منبع و ماخذ قرار دارد، برای دسترسی بیشتر شما. این ایمیل برای تماس در مورد همین پروژه تهیه شده است، بعدی لینک فایل ها هست بنام( فایل های آکروبات برای شما). بقیه عکس ها، نقشه ها، و نقاشی هایی هست که ممکن است در نقد و ایراد گیری بدرتان بخورد. این ایمیل برای تماس در مرد این پروژه تهیه شده است و دومی لینک اینترنتی هست. kahrizzarza@gmail.com https://drive.google.com/drive/u/0/#folders/0B-BM_ZzdfCtJT1ZTUWxGM3dEc1E نگران تعداد برگها نباشید، 90%آن را عکسهایی تشکیل میدهد که برای مستند کردن گزارش بکار برده شده اند. من پروژه را میسپارم به دانشگاهیان، متفکرین، کاردانها، و رسانه های گروهی میهنپرست خودمان، هرجا که باشند. ناسر رهیمی
ناسر رهیمی
یکی از ایتها ممکن است برای شما سوژه اشد و کمک کنید بری حل مشکل کم آی http://www.jadidiha.ir/articles-26723.html یا http://kahrizzarza.blogspot.com/?view=magazine یا http://kahrizzarza.blogsky.com/1393/09/09/post-5/