معاون استاندار تهران: ۱۸۰هزار نخبه ايرانی در سالهای اخير از کشور خارج شدهاند
شهابالدين چاووشی، معاون سياسی و اجتماعی استاندار تهران گفت: «در سالهای اخير ۱۸۰هزار نخبه از کشور خارج شدهاند که اين امر ۵۰ ميليارد دلار خسارت برای کشور به دنبال داشته است.»
شهابالدين چاووشی، معاون سياسی و اجتماعی استاندار تهران گفت: «در سالهای اخير ۱۸۰هزار نخبه از کشور خارج شدهاند که اين امر ۵۰ ميليارد دلار خسارت برای کشور به دنبال داشته است.»
به گزارش روز سهشنبه چهارم شهريور خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ايرنا)، چاووشی افزود: «برخی از آمارها بيانگر اين است که بيش از پنج ميليون نفر از ايرانيان در خارج از کشور سکونت دارند که رقم قابل توجهی از آنها افرادی هستند که برجستگیهای علمی و فکری بسياری دارند.»
وی گفت: «بهواسطه برخی بیتدبيریهای گذشته و تحريمها از نظر اقتصادی در شرايط دشواری قرار گرفتهايم و بايد تلاش کنيم ظرفيتهای موجود ايرانيان خارج از کشور را در حداکثر ممکن در کشورمان مورد استفاده قرار دهيم.»
سورنا ستاری، معاون علمی و فنآوری رئيس جمهوری ايران خردادماه سال جاری گفت که «مخالف مهاجرت نخبگان» نيست اما «بايد امکاناتی فراهم شود تا در صورتی که نخبه قصد خروج از کشور را داشت»، جايگزينی برای وی وجود داشته باشد.
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام نیز روز سهشنبه ۲۸ مردادماه گفت: «هيچ عقل سليمی نمیتواند مخالف مهاجرتهای علمی جوانان باشد.»
وی با تأکید بر اين نکته که «آينده ايران را بر محور دانش ترسيم کنيم»، افزود : «بايد زمينههای سفرها و برگشت جوانان را به کشور فراهم کرد.»
بهتازگی مريم ميرزاخانی، رياضیدان ايرانی و استاد دانشگاه استنفورد آمريکا، موفق به کسب مدال فيلدز، معتبرترين جايزه رياضيات در جهان شد و گروهی از مسئولان حکومت ايران پيامهای تبريک برای وی فرستادند.
سازمانهای جهانی، از جمله صندوق بينالمللی پول در گزارشهای سالانه خود – بهويژه سال ۲۰۰۹ – اعلام کرده بودند که «ايران به لحاظ مهاجرت نخبگان و دانشآموختگان، در ميان ۹۱ کشور در حال توسعه يا توسعهنيافته جهان، مقام نخست را داراست.»
نظرها
شهرام ارشدنژاد
آیا منظورتان از «نخبه» افراد تحصیل کرده است؟ تحصیلکردگی ربطی به نخبگی ندارد. زیرا نخبه بار معنایی خاصی دارد که مربوط و محدود به افرادی میشود که کاری خاص و منحصر به فرد کرده باشند که تأثیر عام و مهم (خوب یا بد) بر جامعه داشته باشد. این که هر کسی ورقپارهای در دست داشت که نخبه نمیشود. به علاوه وقتی این افراد با بودجه دولتی و سرمایه ملی درس میخوانند ولی حاضر به کار در کشور خودشان نیستند، در واقع بدهکارند و میباید بدهیشان را بپردازند. نه آن که چمدانشان را ببندند و بروند. من پیشنهاد میکنم دولت این افراد و خانوادههاشان را جریمه کند. پولی که خرج تحصیل این افراد شده است را باید پس بدهند. نه آن که زبانشان را دراز کنند و منتظر فرش قرمز هم باشند.
سامان
بيشتر فكر مي كنم آقاي شهرام ناراحت هستند كه چرا اين فرصت نصيب خودشان نشده. همين طرز فكر تنگ نظرانه است كه آدم ها را از مملكت فراري مي دهد. هيچكس چشم ديدن موفقيت و پيشرفت ديگران ، حتي نزديكان خودش، را هم ندارد. البته اين به خاطر محروم كردن عمده مردم از حقوق اوليه شان است آنهم توسط حكومت.
رضا
جناب شهرام اونهایی که شنا میخواهید با داغ و درفش محاکمه کنید و خانواده هایشان را مجازات کنید تعهدات قانونی برای دریافت مدارکشان را انجام داده اند و با زندانی و شکنجه هم نمیشود کسی را واردار به ماندن و کار در جایی کرد. در ضمن کسی از آنها انتظار فرش قرمز ندارد چون دارند از کشور میروند. در ضمن اگر فکر میکنید تنها دارایی آنها ورق پاره مدرک است پس نگران نباشید خوشبختانه جنابعالی و سه هزار نخبه ای که از دولت احمدی نژاد بورس گرفتند جایی نمیروند و حتما برای گرفتن پست و مقام بر میگردند.
سامان
فقط به ادبيات آقاي ارشدنژاد نگاه كنيد: پرخاشگري و عصبانيت در آن موج مي زند. كاغذ پاره را آقاي احمدي نژاد باب كرد، كه البته خود او هم به كمك همين كاغذ پاره اي كه دكتر بهباني به او داده بود رييس جمهور شد. اگر نمي دانيد، دريافت مدارك براي ادامه تحصيل يا مهاجرت به خارج منوط به تسويه حساب با دانشگاه است. اين هايي كه مي روند ، اگر شرايط معمولي هم برايشان فراهم بود مي ماندند. اما حكومت همه چيز را از مردم دريغ كرده است. بد نيست بگوييد اين حكومت چقدر به جوان ها و مردم بدهكار است؟ آيا عمر تلف شده مردم را مي شود با ميلياردها دلار جبران كرد؟ آيا آرزوي تشكيل خانواده چيز غير عادي است و بايد آنرا مثل بقيه ارزوهايمان به گور ببريم؟ فقط براي اين كه حكومت مي خواهد ثروت از دايره خودش بيرون نرود؟ يا نمي خواهد بر اساس عقل و منطق عمل كند؟ اميدوارم روزي حاكمان اين مملكت آدم هاي بي عقده اي باشند كه از حكومت كردن بر مردمي موفق و خوشحال لذت ببرند نه از كشيدن حصار دور ادمها و دخالت در همه امور زندگي مردم تا توي اتاق خواب انها. من اميدي به تغيير تفكر شما ندارم ولي حرف حق را بايد زد. آب ديگر از سر من و امثال من گذشته كه بخواهيم با لفاظي و لايي كشيدن يكي به در بزنيم و يكي به تخته و حكومت استبدااد همينطور ادامه پيدا كند.
شهرام
مسئولان کشور هم تعریف مشخصی از نخبگی و فرار نخبگان ندارند. آمار آنها بیشتر معطوف درجه ی دانشگاهی کسی است که خارج می شود. درحالیکه خروج هر فردی که بتواند تولید یا اختراعی بکند که بر ثروت جامعه بیافزاید یا کارآفرین باشد و یا خدمات اختصاصی ویژه ای را در حد عالی ارایه دهد جای نگرانی دارد. با این تعریف وقتی یک لوله کش یا مکانیک برجسته از کشور می رود هم باید نگران بود. همه می دانیم آدمهای فنی وارد به کار چقدر این روزها کم یافت می شوند و خسارت ناشی از این کمبود چقدر زیاد است. دولت آمریکا برای جذب افرادی که بر حسب سوابقشان می توانند در تولید ثروت و فن و هنر موفق باشند یک راه ویژه ی مهاجرت دارد که از همان ابتدا به دریافت کارت سبز منتهی می شود. بسیارند از محققین مثلا برجسته ی این کشور که نتیجه ی تحقیق آنها حتی به حل یک مشکل جامعه یا تولید یا اختراع یک اثر، ماده، شیوه یا... ختم نمی شود و البته اینها در عرصه ی دریافت منافع مادی و معنوی از بنیاد نخبگان بسیار کوشا هستند. تا وقتی نفت و منابع طبیعی دیگر تنها محل درآمد کشور است نمی توان امیدی به ارج نهادن و توجه به نخبگان داشت زیرا در راس هرم اجرایی امورات بر اساس درایت و خرد هدایت نمی گردد و مدیریت کشور بیشتر به ایجاد بحران و سپس تلاشی اغلب کم اثر برای کنترل آن اطلاق می شود که تا این زمان به ایجاد زنجیره ای طویل از مشکلات لاینحل انجامیده.
شهرام ارشدنژاد
شما جوانها را که فرق بین کشور و حکومت را درک نمیکنید چه باید گفت؟ موضوع لایی کشیدن و یکی به در کوبیدن و یکی به میخ نیست.