• دیدگاه
خامنهای، آمریکا و داعش
اکبر گنجی- همکاری با آمریکا و برقراری روابط دوستانه با این کشور به سود "منافع ملی" ایران است. این همان چیزی است که اسرائیل و عربستان سعودی نمیخواهند و خامنهای با تصمیم خود به سود آنان عمل میکند.
آیتالله خامنهای بر این باور است که جهان در حال گذار از نظم هفتاد سال گذشته به "نظم جدیدی" است. پایههای اخلاقی و فکری و ارزشی (دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، دفاع از ملت ها، و...) و عملی (تواناییهای نظامی و سیاسی) غربیان فرو پاشیده است. از این نظر در پیچ تاریخی قرار گرفتهایم.
به گفته او: اولاً: غرب گرفتار بحران رو به افزایش اخلاقی و معنوی است. فروپاشی نهاد خانواده، بحرانهای روحی و روانی، استفاده ابزاری از زنان و فمینیسم، همجنسبازی (نه همجنسگرایی)، حمله نظامی به کشورها و شکنجه و کشتار که با شعارهای دموکراسی خواهی و حقوق بشری تعارض دارند، ساختن گروههای طالبان و القاعده و داعش و...، شواهد این مدعا هستند. در عین حال، مذهب و خصوصاً اسلام در جهان غرب در حال رشد است.
ثانیاً: انقلاب اسلامی ایران عملاً توانایی نظامی و سیاسی آمریکا را به چالش کشید. «بعد هم دیگر حوادث منطقه، حوادث فلسطین، حوادث لبنان، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، جنگ ۸ روزه غزه، و این جنگ اخیر ۵۰ روزه غزه که واقعاً جزو نمونههاى معجزهآسا است.»
ظرفیتهای داخلی نظام
آیتالله خامنهای معتقد است که این توصیف و تبیین درست رویدادهای منطقه است و هرگونه تحلیل معارضی، تحلیل "واژگونه" است. او بر مبنای این تحلیل برای نقشی که ایران باید در سطح جهانی و منطقه بازی کند، تعیین سیاست میکند. تعیین سیاست را براساس ظرفیتهای درونی (افزایش جمعیت، علم و فناوری، رشد اقتصادی، فرهنگ- یعنی توجه به نقش اینترنت و ماهوارهها و موبایل در باورزدایی و کنترل آنها - و تهیه طرحهای اقناعی) و بیرونی جمهوری اسلامی صورت بندی میکند.
عمق استراتژیک نظام
ظرفیت بیرونی نظام به "عمق راهبردی" آن- یعنی طرفداران جمهوری اسلامی در منطقه- باز میگردد. این طرفداری معلول عواملی چون زبان مشترک، مذهب تشیع، دین اسلام و... است. عمق راهبردی جمهوری اسلامی محدود به خاورمیانه نبوده و تا بخشهایی از آسیا و آمریکای لاتین ادامه مییابد. استفاده عملی از این توانایی، کشور را قدرتمند میسازد.
آیتالله خامنهای میخواست "بهار عربی" را به "بیداری اسلامی" علیه اسرائیل و آمریکا تبدیل سازد، اما این جنبش که بازتاب شکاف اصلی منطقه- یعنی دیکتاتوری و دموکراسی خواهی بود- توسط کشورهای قدرتمند عربی به جنگ شیعه و سنی تغییر هویت داده شد.
به گفته او، وفاداری به قرآن و تبعیت عملی از اسلام، "جوامع اسلامی در سراسر جهان[را] به عمق استراتژیک و عقبه مستحکم جمهوری اسلامی ایران تبدیل" کرده است. همه ملتهای مسلمان، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی هستند و "تکیه گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست". یکی از نشانههای "عقبه نظام جمهوری اسلامی"، استقبال بی نظیر مردم دیگر کشورها از مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی است.
در ۶/۵/۹۲ میگوید که به راه انداختن جنگ شیعه و سنی برای مبارزه با "عمق استراتژیک نظام" است. آنان گمان میکنند که فقط شیعیان پایگاههای جمهوری اسلامی هستند، در حالی که بسیاری از مسلمانان پایگاه ایرانند و با کوبیدن پایگاههای شیعیان نمیتوانند عمق راهبردی جمهوری اسلامی را نابود سازند.
به طور طبیعی آیتالله خامنهای حداقل بحرین، سوریه، لبنان، عراق، یمن، فلسطین، افغانستان، پاکستان، و...را جزو عمق استراتژیک جمهوری اسلامی به شمار میآورد. اگر چه میزان نفوذ جمهوری اسلامی در این کشورها یکسان نبوده و نیست.
مرگ بهار عربی و پیدایش داعش
جنبش "بهار عربی" علیه رژیمهای فاسد سرکوبگر به روشهای مختلف سرکوب و تغییر هویت داده شد. دیکتاتورهای منطقه به دنبال تغییر هویت این جنبش بودند تا خود را از شر آن خلاص سازند. آیتالله خامنهای میخواست "بهار عربی" را به "بیداری اسلامی" علیه اسرائیل و آمریکا تبدیل سازد، اما این جنبش که بازتاب شکاف اصلی منطقه- یعنی دیکتاتوری و دموکراسی خواهی بود- توسط کشورهای قدرتمند عربی (عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، و...) به جنگ شیعه و سنی تغییر هویت داده شد.
در بستر حمله نظامی به کشورهای گوناگون، گروههای تروریستی اسلامگرا متولد شده و به شدت رشد کردند. داعش، جبهه النصره و "جبهه اسلامی" ساخته شده توسط عربستان سعودی- که "احرارالشام" یکی از گروههای عضو آن است- همه را به هراس انداختهاند که برای نابودی این گروهها باید فکری اساسی کرد و همه علیه آنها در جبههای واحد بجنگند.
"نشست پاریس" با حضور دهها کشور غربی و عربی در ۲۴/۶/۹۳ به منظور مقابله با داعش تشکیل شد. مقامات آمریکایی رسماً گفتهاند که نیازی به همکاری ایران وجود ندارد، چون ایران حامی رژیم سوریه است.
افشاگری خامنهای و نه او به آمریکا
آیتالله خامنهای در ۲۴/۶/۹۳ دست به افشاگری زد و آمریکا را دروغگو نامید. او در مورد همکاری ایران و آمریکا در نابودی داعش، با لحنی تمسخرآمیز گفت: «من این چند روزه تفریحی داشتم، این دو سه روز آخر. و آن تفریح این بود که گوش میکردم به حرفهای آمریکاییها در زمینه داعش و مبارزه با داعش، حرفهایی که میزنند، حرفهای پوچ، توخالی و جهتدار. از جمله آن حرفهایی که برای من واقعاً مایه تفریح بود این بود که دیدم هم وزیر امورخارجه آمریکا و هم اون دختره سخنگوشون که مییاد وامیایسته اونجا حرف میزنه، اینها صریحاً گفتند که ما از ایران برای ائتلاف علیه داعش دعوت نمیکنیم.»
دولت آمریکا گرفتار مسائل و مشکلات عدیدهای در داخل و خارج- خصوصاً خاورمیانه- است. اما سخن گفتن از "پیچ تاریخی"، "فروپاشی غرب"، "زوال آمریکا" و "نابودی اسرائیل" حاصل توهمات ایدئولوژیک یک زمامدار خودکامه است.
خامنهای سپس به دروغهای آمریکاییها پرداخت و گفت: «دیدم همهشان دارند دروغ میگویند. برای خاطر این که همان روزهای اولی که مسئله داعش در عراق پیش آمد، آمریکاییها به وسیله سفیرشان از سفیر ما در عراق درخواست کردند، که شما بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگی کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد، بعضی از مسئولین ما هم حرفی نداشتند، من مخالفت کردم. گفتم تو این قضیه ما بهخصوص با آمریکا همراهی نمیکنیم، چون اینها خودشان دستشان آلوده است و تو این قضیه چطور ما بیائیم با کسانی که دستشان آلوده است، نیتشان آلوده است، چطور همکاری کنیم؟
بعد از آن هم همین آقای وزیر خارجهای که این حرف را آمد جلوی چشم همه دنیا، جلوی دوربین گفت که ما از ایران همکاری نمیخواهیم، همین ایشون، شخصاً با آقای دکتر ظریف، شخصاً درخواست کرده بود که بیائید ما تو این قضیه همکاری کنیم. دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم که یک زنی است، او هم که میبینید، میشناسید، او هم از آقای عراقچی، در مذاکراتش درخواست کرده بود، که بیایید ما همکاری کنیم. اینها رد کردند. بعد از آنی که اونها رد کردند، و ما صریحاً گفتهایم تو این قضیه با شما همکاری نمیکنیم، حالا میگویند که ما ایران را نمیخواهیم وارد کنیم.»
در این سخنان سه نکته مهم وجود دارد:
الف- آمریکا سه بار رسماً از ایران جهت مبارزه با داعش درخواست همکاری کرده است.
ب- برخی از مسئولان جمهوری اسلامی- احتمالاً حسن روحانی، ظریف، هاشمی رفسنجانی، و...- موافق این همکاری بودهاند.
پ- آیتالله خامنهای قاطعانه با این همکاری مخالفت کرده و مانع آن شده است.
علل مخالفت آیتالله خامنهای
چرا آیتالله خامنهای با این همکاری مخالف است؟
الف- دست آمریکا آلوده است و خودش داعش و جبهه النصره را ساخته است.
ب- نیت آمریکا هم آلوده است و هدف دیگری را تعقیب میکند. هدف آنان:
اولاً: تبدیل سوریه و عراق به پاکستان دیگری است. میگوید: «آمریکا با این کار میخواهد بهانهای پیدا کند که همچنان که در پاکستان با وجود دولت مستقر، با وجود ارتش قوی، ارتش پاکستان ارتش قویی است، بدون اجازه وارد پاکستان میشود، هر جا را دلش میخواهد بمباران میکند، میخواهد در عراق و سوریه هم چنین کاری را انجام بدهد.»
ثانیاً: هدف آمریکا و متحدان عرباش سرنگونی رژیم سوریه است تا به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی صدمه وارد آورند.
پ- آمریکا در حمله به طالبان و سرنگونی صدام حسین نیز از کمکهای جمهوری اسلامی استفاده کرد، اما نه تنها هیچ امتیازی به ایران نداد، بلکه جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از اعضای "محور شرارت" مطرح کرد و با علم کردن پرونده هستهای تحریمهای فلج کنندهای علیه ایران وضع کرد. آمریکا غیرقابل اعتماد است.
ارزیابی تحلیل و سیاست
یکم- دولت آمریکا گرفتار مسائل و مشکلات عدیدهای در داخل و خارج- خصوصاً خاورمیانه- است. اما سخن گفتن از "پیچ تاریخی"، "فروپاشی غرب"، "زوال آمریکا" و "نابودی اسرائیل" حاصل توهمات ایدئولوژیک یک زمامدار خودکامه است. زمامداری خودسرانه- مطابق میل- آدمی را از واقعیتها دور میسازد. آیا نابودی ارتشهای عراق، لیبی و سوریه- و تجزیه عملی آنها- موجب افزایش قدرت اسرائیل شده یا به زیان اسرائیلیها بوده است؟ آیا کشتن حدود ۲۲۰۰ تن از مردم غزه و نابودی تمامی زیرساختهای آن به صورتی که بنابر گزارش سازمان ملل بازسازی آن حدود ۲۰ سال به طول خواهد انجامید، موجب زوال قدرت اسرائیل و قدرت یافتن فلسطینیان شده است؟ (داوری اخلاقی و حقوق بشری درباره جنایات جنگی اسرائیل و موج جهانی محکومیت مردمی اسرائیل ربطی به تحلیل عینی سیاست ندارد.)
اگر واقعاً دولت آمریکا از ایران درخواست همکاری برای مبارزه با داعش کرده بود، "منافع ملی" ایران ایجاب میکرد تا این همکاری را بپذیرد. در این صورت به احتمال زیاد حل و فصل پرونده هستهای هم راحت میشد.
دوم- اگر چه جمهوری اسلامی در منطقه دارای قدرت است، اما آیتالله خامنهای تصوری غیر واقعی از این قدرت بر میسازد. آری اکثریت شیعی مردم بحرین به محرومیت و تبعیض اعتراض سیاسی کردهاند، ولی توسط ارتش عربستان سعودی به شدت سرکوب شدهاند. درگیریهای شیعیان زیدی با دولت یمن هم ادامه داشته و آنها همیشه سرکوب شدهاند.
اگرچه آمریکا، دولتهای غربی و دولتهای عربی تاکنون نتوانستهاند رژیم جنایتکار بشار اسد را سرنگون سازند، اما سوریه و عراق به چه روزی افتادهاند؟ لبنان ماههاست که فاقد رئیس جمهور است و هیچ چشمانداز روشنی ندارد.
آیتالله خامنهای قدرتمندانه میگوید که: «اینها قبل از این یک ائتلافی علیه سوریه تشکیل دادند، با سر و صدای فراوان در اطراف عالم، سی کشور، چهل کشور، پنجاه کشور جمع کردند، هیچ غلطی نتوانستند بکنند در مورد سوریه. در مورد عراق هم همین است.» یعنی جمهوری اسلامی، روسیه و چین مانع این کار شدند.
آیتالله خامنهای سپس قدرتمندانه میافزاید: «آن حرکتی که علیه داعش انجام گرفت، و کمر داعش را در عراق شکست، این کار آمریکاییها نبود. خود آنها هم خوب میدانند، داعشیها هم خوب میدانند، مردم عراق هم خوب میدانند، میدانند کار مردم عراق بود، کار ارتش عراق بود، کار نیروهای مردمی بود که به خوبی یاد گرفته بودند چه جوری باید با داعش مبارزه کنند و مبارزه کردند و تا به اینجا ضربههای جدی را وارد کردند، بعد از این هم ضربه را اینها وارد خواهند کرد، حالا خواهند دید.»
معنای این سخن این است که کار سپاه قدس به رهبری سردار سلیمانی بود که هم کردها را مسلح کرد و هم محاصره یک شهر را از چنگ داعش در آورد.
سوم- آیتالله خامنهای تهدید میکند که اگر آمریکا طرح حملههای مداوم با هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان را در عراق و سوریه تکرار کند، گرفتار مشکلات عظیمی خواهد شد. میگوید: «بدانند که اگر چنانچه اقدامی بکنند همان مشکلاتی بر سر راهشان به وجود خواهد آمد که تو این ده سال گذشته تو عراق برایشان به وجود آمده.»
چهارم- او مجدداً بر "عمق استراتژیک" جمهوری اسلامی تأکید کرده و میگوید: «تاکید همیشگی بنده مبنی بر این که ملت ایران، در میان ملتهای دیگر دارای عمق راهبردی اختصاصی دارد که هیچ نظام و کشوری را سراغ نداریم که خارج از مرزهای خود دارای چنین ریشهها و پیوندهای عاطفی، اعتقادی و ایمانی با ملتهای دیگر باشد.»
تا حدی که من میفهمم، آیتالله خامنهای دچار توهم شده است. او به همراه احمدینژاد و سعید جلیلی و... ایران را گرفتار پرونده هستهای و تحریمهای فلج کننده کرد که به قول مقامات آمریکایی بزرگترین تحریمهای طول تاریخ است که تاکنون علیه کشوری وضع شده است. اینک نیز او میتواند با تحلیلی نادرست از عمق استراتژیک نظام صدمات جبرانناپذیری بر ایران و ایرانیان وارد آورد.
اگر آنها بمباران مقرهای رژیم سکولار اسد را آغاز کنند و رژیم سرنگون شود، قدرت ایران افزایش مییابد یا کاهش؟ اگر تاکنون نکردهاند، فقط و فقط، نگران افزایش قدرت گروههای تروریستی اسلامگرا و واکنش روسیه بودهاند. تجربه لیبی هم در برابر اوباما و آمریکا قرار دارد.
ممکن است شرایط منطقه به سمتی رود که به جنگ با ایران بینجامد. آری حمله به ایران هم پیامدهای هولناکی برای جهان و کل منطقه خواهد داشت. اما برای ایرانیان چه دستاوردی خواهد داشت؟ ایرانی که به عراق، لیبی و سوریهای دیگر تبدیل شود، آیا پیروزی به شمار خواهد رفت، حتی اگر آمریکا به اهدافش دست نیابد؟
اگر واقعاً دولت آمریکا از ایران درخواست همکاری برای مبارزه با داعش کرده بود، "منافع ملی" ایران ایجاب میکرد تا این همکاری را بپذیرد. در این صورت به احتمال زیاد حل و فصل پرونده هستهای هم راحت میشد.
مسئله ایران و ایرانیان این است که یک فرد خودکامه- به طور خودسرانه- به جای همه آنها، درباره سرنوشت همه آنان تصمیم گیریهای نادرست میکند. همکاری با آمریکا و برقراری روابط دوستانه با این کشور به سود "منافع ملی" ایران است. این درست همان چیزی است که اسرائیل و عربستان سعودی نمیخواهند و خامنهای با این نوع تصمیمگیری به سود آنان عمل میکند.
نظرها
منوچهر
امریکا هم خدا را میخواهد و هم خرما را . از عربستان و امارات و قطر و کویت پول میگیرد ومیخواهد نیروی زمینی بعهده ایران باشد و امریکا رهبری کند و حال انکه ایران برای خود حق شیخوخیت قائل است وحاضر نیست این امتیاز را با دیگران تقسیم کند چه رسد بانکه چراغ خاموش عمل کند و نام عربستان مطرح باشد . صرف نظر از مصاحبه رهبر هنگام ترک بیمارستان که موضوعیتی نداشت و واکنش شفاهی وزیر خارجه امریکا را بدنبال اورد بلافاصله اقای امانو مدیر کل سازمان انرژی مجددا مسائل هسته ای ایران را زیر سوال برد و در گزارش دیروز ایران را متهم کرد که پروژه شفاف سازی را که در مواقتنامه اصولی بایستی تا 11 سپتامبر ارائه کند تابحال تسلیم نکرده است و رای زنی ها ادامه دارد و اضافه نمود که اژانس نمیتواند در شرائط کنونی اعلام کند که کلیه اورانیومهای غنی شده ایران مصرف تسلیحاتی نداشته است و کار مذاکرات نیویورک را سخت تر کرده است و عراقچی هم عنوان کرده است که باور ندارد بتوان در نیویورک به توافق جامع دست یافت. و بدنبال این کنش و واکنش رسانه های ایران مملو از عدم همسوئی ایران و امریکا گردید . مشخصا اگر تقویت زمینی نباشد بمباران هوائی نتیجه ای نخواهد داشت زیرا در لیبی دیدیم که پروژه انگلیس و فرانسه و امریکا سر زمینی ویران و حکومت اراذل و اوباش را جانشین دیکتاتوری کرد . در ضمن باید بخاطر داشت که برنامه تازه موتلفین شامل بمباران سوریه هم میشود که با اظهار نظر های امریکا و کشورهای عربی به بهانه برداشتن اسد ویرانه ای بزرگتر از خرابه کنونی بجا خواهد گذاشت . روسیه با بمباران سوریه موافق نیست و از قرار در پشت در های بسته کنفرانس پاریس لاوروف گفته است که روسیه حق ارسال سلاح برای اسد را محفوظ خواهد داشت یعنی اوکراین دو برابر میشود بنابرین ایران همدستی در جریان داعش در استین خواهد داشت. اگر وزنی برای عربستان قائل شویم امارات و قطر و کویت عددی نیستند و در سطح دولت شهر منبع پولی برای تند روها و غربیهامحسوب میشوند و سیاستهای عربستان نیز نه تنها در مقابل ایران بلکه در منطقه هم خیر و صلاح را دنبال نمیکند . در کنفرانس پاریس رئیس جمهور عراق از عدم دعوت ایران ابراز تاسف کرد و وزیر خا رجه انگلیس هم انرا تائید نمود ومشخص است که نمیتوان حضور قوی سپاه رادر عراق نادیده گرفت وسرانجام با وضع کنونی تصمیم گیری امریکا چه نتایجی در بر خواهد داشت . ایا میشود اکثریت کامل شیعیان عراق از حکومت کنار روند تا سنی های مورد کشورهای عربی حاکم عراق شوند ایا خام اندیشی برای سیطره جمهوری اسلامی درجهان اسلام وکشورهای غربی اندیشه ای قابل قبول خواهد بود . ایا روش غرب بخصوص امریکا تحت فشار اسرائیل سیاست مردم امریکا تلقی میشود و ایا گفتمان سیاسی نظام ایران بیانگر خواسته مردم ایران است .ایا ایران باید پی امد سخنان مسئولین را مخصوصا در حوزه سیاست خارجی بپردازند . عراق بازار صادراتی کالاهای ایرانی شده است که در اقتصاد محتضر ایران غنیمتی است و نفس شهرهای غربی کشور با این انتقال کالا ها تازه است و ایا این حجم کوچک صادرات میتواند مجوز ورود در گیری تازه ای در منطقه برای مردم ایران باشد و سوالهای بسیار دیگری که در حوصله این تحلیل نیست.
عبداله
ذات سیاست معرفی دوستان و دشمنان میباشد و گاهی هم بی طرفی علاج واقعه است ایران پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان چون نمیخواست طالبان را و واقعیت های طالبان و افغانستان را به رسمیت بشناسد که البته صحبت های با طالبان کرد و همچنین قرار ها و فکر های بود اما ایران به این دلیل که پذیرش طالبان باعث خراب شدن وجهه اش میشود از آن خودداری و لاجرم مجبور شد طالبان را گروهی آمریکایی برای خراب کردن وجهه ایران معرفی کند ایران هیچ وقت اعلام نکرده که بن لادن از مخالفان ملک فهد پادشاه عربستان بوده است و مجبور شده است عربستان را ترک کند بن لادن از پادشاه عربستان میخواست که رابطه خود را با آمریکا قطع کند رابطه ی که خاندان های با نفوذ عربستان و حتی خانواده بن لادن درگیر آن بودند(این مواضع بن لادن در ایران سانسور شده است)در نهایت بن لادن توسط آمریکا کشته شد و باز ایران از آن تصویری توهمی ارائه کرد ایران میدید که گروه های اسلامی مخالف با آمریکا در منطقه ایجاد شده است که ایران نمیتواند رسما با آن ها متحد شود ایران در داخل مرزهایش کومله پژاک پ ک ک و .... را که غیر مذهبی هستند به شدید ترین شکل سرکوب میکند اما گروه های مذهبی و حتی وهابی را در مناطق سنی آزاد گذاشته است و از طرف دیگر میگوید وهابی ها و عربستانی ها در ایران نفوذ کرده اند و پول خرج میکنند شما دروغ پردازی های فیلم قلاده های طلا را ببینید که چه سناریوی ساخته شده است مردم ایران با روش خمینی عادت کرده بودند اما خامنه ای روش دیگری داشت و نمیخواست که متهم شود که راه خمینی را ادامه نمیدهد لذا در هر موردی مجبور است سناریویی طراحی کند بسیاری از ایرانیان برایشان سوال است که چرا آمریکا با آنکه صدام دشمن ایران بود و با آنکه طالبان دشمن ایران بود آن ها را ساقط کرد صدام در آن اواخر خود را عمق استراتژیک ایران مینامید و روابطش با ایران داشت به سمت خوب شدن حرکت میکرد و طالبان نیز داشت با صدام به عنوان یک عنصر ضد اسراییل و آمریکا دوست میشد و ایران نیز قصد داشت از پاکستان که دوست طالبان بوده است سلاح اتمی تهیه کند و مذاکراتی نیز انجام داده بود البته مذاکرات ایران با پاکستان به زمان جنک ایران و عراق بر میگردد که حتی زد و خورد های هم در مرز به وقوع پیوست ایران دوست نداشت همزمان در شرق و غرب درگیر شود برای همین ایران به هند نزدیک شده بود و پاکستان بخاطر بحث کشمیر حاضر به حمله نظامی به ایران نبود هرچند که پاکستان موضع نزدیکی با ایران نداشت پاکستان و ایران و ترکیه در زمان شاه عضو پیمان سنتو در مقابل شوروی بودند با انقلاب ایران و خروج ایران از پیمان سنتو پاگستان و ترکیه احساس خطر کردند گولن در ترکیه حتی اعلام کرده بود که ما میخواهیم به سبک خمینی انقلاب کنیم با این شرایط پاگستان برای دفع خطر دولت کمونیستی افغانستان جدیت بیشتری به خرج داد و از نیروهای مذهبی کمک گرفت دولت خمینی نیز به پاکستان و ترکیه اطمینان داد که همان سیاست شاه مبنی بر مبارزه با حزب توده و کمونیست ها در ایران ادامه پیدا میکند متعاقب آن سران و اعضاء حزب توده برخلاف قرار های قبلی با بعضی سران انقلابی ایران بازداشت شدند البته ایران بازداشت آن ها را که ناگهانی صورت گرفته بود معجزه الهی نامید(ماجرای سعادتی و داستان جاسوسی برای شوروی نیز و محاکمه او) در ایران چون سیاست حاله ای از مذهب گرفته و هیچ وقت شفاف نمیباشد و همه چیز با مذهب توجیه میشود همراه با خلقیات ایرانیان باعث شده که حقایق سیاسی دوپهلو شود و حتی مقامات بالا و نمایندگان مجلس نیز دچار توهم شوند بسیاری از اعترافات که توسط خامنه ای و بیت او گرفته میشود و در تلوزیون نمایش داده شده و یا نمیشود برای مردم نیست بلکه برای آن است که بسیاری از سران حکومت را راضی کنند مثلا برای راضی کردن بعضی افراد به گرفتن موضعی خاص و همراهی با یک سیاست اعترافات دروغین از یک عده گرفته میشود مثلا ناطق نوری در این دام افتاد و توانستند با نشان دادن این اعترافات او را با خود همراه کنند و حتی برایش این توهم را ایجاد کرده بودند که دشمنان قصد ترورش را دارد برای همین محافظان بسیاری برایش گذاشتند و همین محافظان او را در نزد مردم بدنام به اشرافی گری و قدرت سالاری کرد در سال 84 هم او مورد مضحکه قرار گرفت و کسی به سورای هماهنگی او وقعی نگذاشت ناطق پس از باخت در مقابل خاتمی به یک مهره سوخته تبدیل شد باندهای مخفی ایران همه شکلی ناطق نوری را پخته و با خود هماهنگ کرده بودند که رییس جمهور شود در سیاست میتوان دوستان و دشمنان دروغینی را معرفی کرد که آن دوست واقعا دوست نیست و آن دشمن واقعا دشمن آن گروه نیست ایران داعش را به صورت دروغین دشمن خود معرفی کرد حتی گروه های سوری غیر داعش نیز میخواستند که به ایران نزدیک شوند اما ایران بشار اسد را امتحان پس داده معرفی کرد ابتدا بین ایران و معارضین سوری اسد دشمنی وجود نداشت و حتی ایران در تلوزیون خود از معارضین اسد ستایش نیز میکرد و آن را در چارچوب بهار عربی میدید و آن ها را تروریست نمینامید اما ایران ترجیح داد از اسد(علوی ها) حمایت کند حتی در مقطعی حزب اله لبنان نیز از خامنه ای خواسته بود کار اسد را تمام شده حساب کند و با مخالفین سوری به گفتگو بنشینند خامنه ای واقعا دوست شیعیان بحرین و یا دشمن داعش نیست بلکه خود را اینگونه معرفی میکند
عبداله
همه دانشمندان علم سیاست گفته اند انقلاب یک توهم است انقلاب ایران که آخر توهم بود و به اهداف خود نرسید و ایران برای آنکه نمیخواهد این را قبول کند به راه های دیگری افتاده است که برای خود و دیگران دردسر ایجاد میکند در حالی که میتوان بسیاری از این مسائل را به سادگی حل کرد و آن قبول حقیقت از طرف ایران است
mansour
آقای گنجی شما دیگه چرا؟ قصد امریکا جنگ افروزی است و این جنگ افروزی جدید هم شامل چندین نقشه مجذا است: ۱- بدنام کردن اسلام بتوسط وحشی های وهابی -تکفیری -صهیونیستی پرورش یافته بوسیله سازمان های سیا و موساد، در چشم جهانیان و نهایتأ هم جلب حمایت مردم کشورهای غیر مسلمان و حتی مسلمان غیر سیاسی نسبت شراکت دولّت های خود در این جنگ خود ساخته و عوامفریبانه امریکا با داعش است. ۲-ایجاد جنگ میان اهل سنت و شیعیان و اشغال کشور سوریه ،عراق ،ایران و استان های جدا شده شیعی مذهب از کشور، چون تاجیکستان و اذربایجان بتوسط عرب و ترک عثمانی ۳- پس از اشغال و تجزیه ایران هم نوبت به جنگ افروزی میان مسلمانان نادان عرب زبان و دیگر مسلمانان در منطقه قفقاز با دولت روسیه ۴-تحت فشار گذاردن و باج گیری از چینی ها و همسو کردن سیاست های حزب کمونیست چین با سیاست های امپریالیسم امریکا ، استعمارگران متحد با امریکا و انگل های چسبیده به ان (پان عربیسم،صهیونیسم و پان ترکیسم ) قابل عرض است که دولت آمریکا تلاش کرد که با همراه کردن دولت ایران و اقای خامنه ای و با حرامزادی یک میانبر بزند و داعشی های دست پرورده و مطیع فرمان خود و نیز سنی مذهب های غیر سیاسی را بدون وقفه به جان مردم ایران بیاندازد و کمترین هزینه را هم بدهد.اما ،اقای خامنه ای دانا تر از اوباما و دیگر آدمکشان آمریکایی است و به همین راحتی که دیگران و مخصوصأ روشنفکران ایرانی فریب حیله گری های غرب و شرق را می خورند،ایشان فریب نخورده ،بلکه با موضع گیری درست خود نیز مانع از انحراف فکری و اخذ تصمیمات غلط مسئولین نظام و سیاسیون موافق و مخالف خود می شوند. پاینده ایران ،سربلند باد مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی و برقرار باد مردمسالاری
faryad
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، در تازه ترین گزارش سالانه خود تاکید کرد که در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، پیشرفتی در زمینه وضعیت حقوق بشر، آزادی بیان و امنیت مطبوعات مشاهده نشده است.
hamid
عراق و سوریه چه ربطی به مردم ایران دارد؟! چرا پول صادرات نفت ایران٬ اسلحه و موشک شده و به یمن و غزه و عراق و سوریه و افریقا و....فرستاده شده و یا به جیب گشاد بعضی ها رفته ؟!
nasim
در حالیکه رئیس دادگاه رسیدگی کننده به پرونده محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، گفته بود که این پرونده در «وقت احتیاطی» است، نماینده حقوقی مجلس در خصوص شکایت از آقای احمدینژاد، میگوید که این پرونده «متوقف» شدهاست!!!
nasim
جمهوری اسلامی خود از بانیان ایجاد داعش برای مبارزه با اکراد و مخالفین اسد بوده. ایدلوژی و عملکرد انها مثل اعمال حچاب اجباری و شلاق و ابلاغ حکم اعدام با دادگاههای یک دقیقه ای و تیرباران دسته جمعی و ترور و کشتن روزنامه نگاران و...و ممنوعیت موسیقی و....همه مثل جمهوری اسلامی ایران میباشد!
farid
موضعگیری ایران، روسیه و رژیم سوریه به موازات تلاش های گسترده بین المللی برای ایجاد ائتلافی قوی برای از بین بردن داعش، ایران، روسیه و سوریه برای کارشکنی و سنگ اندازی در روند تشکیل این ائتلاف کمرهمت بسته و هر کدام به نوعی با چنین ائتلافی بر علیه داعش اعلام مخالفت کرده اند.!! موضعگیری ایران از زبان دبیرکل شورای امنیت ملی علی شمخانی اعلام شد. دبیر کل شورای امنیت ملی با اعلام اینکه آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به دنبال تداوم یک جانبه گرایی و نقض حاکمیت کشورها است، به طور تلویحی با تشکیل ائتلاف علیه داعش مخالفت کرد. دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: "تلاش آمریکا برای ایجاد ائتلاف ضد تروریسم با همراهی برخی کشورهایی که خود از تامین کنندگان اصلی تروریست ها بوده اند مشکوک و غیر شفاف است. آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به دنبال تداوم یک جانبه گرایی و نقض حاکمیت کشورها است." به گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، "علی شمخانی" در جلسه شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: اقدام آمریکا در مسیر منحرف کردن افکار عمومی جهانی نسبت به نقش محوری این کشور و حامیان آن در ایجاد، تجهیز و توسعه گروه های تروریستی به بهانه سرنگونی حکومت قانونی !! سوریه است. خانم بثینه شعبان مشاور سیاسی و رسانه ای بشار اسد ساعاتی پس از سخنرانی شمخانی با ابراز خرسندی از موضعگیری همپیمان خود ایران گفت: "استراتژی اوباما برای جنگ علیه داعش ضعیف و غیر واقعی است".!! بثینه درعین حال از ابراز تمایل رژیم اسد برای مشارکت در جنگ علیه داعش خبر داد. از سوی دیگر رسانه های دولتی از زبان مسئولان سوری نقل کردند که ارتش اسد هر جنگنده ای که بدون اجازه وارد حریم هوایی این کشور شود، مورد هدف پدافند هوایی قرار خواهد داد. مسکو نیز در چارچوب تلاش برای تضعیف ائتلاف بین المللی علیه داعش در بیانیه ای وزارت امور خارجه خود اعلام کرد، حملات هوایی در سوریه و عراق بدون اجازه شورای امنیت یک عمل تجاوز کارانه و نقض قوانین بین المللی خواهد بود!!
Masoud
آقای گنجی عزیز؛ -داعش و جبهه نصرت ناشی ازز رژیم سرکوبگر اسد و حامی اصلیاش حکومت بنیادگرای شیعه جمهوری اسلامیست که نتوانست شریک شدن اکثریت سنیها ی سوری و اقلیت سنیها ی عراقی در قدرت را بپذیرد.
ا.م. شجاعى
در استنتاج تحليل چهارشنبه ٢٤ شهريور اكبر گنجى از برخورد رهبرى نظام جمهورى اسلامى آمده است : http://www.radiozamaneh.com/175790 "اگر واقعاً دولت آمریکا از ایران درخواست همکاری برای مبارزه با داعش کرده بود، “منافع ملی” ایران ایجاب میکرد تا این همکاری را بپذیرد. در این صورت به احتمال زیاد حل و فصل پرونده هستهای هم راحت میشد." بنظر ميرسد كه در چنين نگرشى از زاويه ديد منافع احتمالى يكى از ذينفع هاى مشكلاتِ درهم و پيچيده خاورميانه است كه راه چاره هاى واقع بينانه و عملى مطرح نميشوند ! بخصوص وقتى كه با جمله : "اگر واقعاً دولت آمریکا از ایران درخواست همکاری برای مبارزه با داعش کرده بود، "منافع ملی" ایران ایجاب میکرد تا این همکاری را بپذیرد. در این صورت به احتمال زیاد حل و فصل پرونده هستهای هم راحت میشد." تكميل ميشود؛ در واقع فراموش ميكنيم تاريخ را با با زاويه بزرگتر و در زمان وسيع تر نگاه كنيم. واقعيت با اجزاء بيشتر پازل در ژئوپوليتيك خاورميانه اينست كه در نسبيت زمانى خود، نظام جمهورى اسلامى به همان طريقى كه اخوان المسلمين، طالبان با بن لادن و بعدها حمس در زمان خود و ديگر افراطيون تا برسيم به داعش و حال و هواى يك خلافت اسلامى؛ بنوعى هر كدام مورد استفاده اهرم هاى اقتصادى نظامى و سياست هاى مراكز نفوز جهانى بوده و خود بخود يا وجود نداشتند و يا در همان ابتداء اگر يك ظهور بدون اراده خارجى بود با جريان هاى غالب منطقه اى تركيب سريع پيدا ميكردند و نهاداً از بين ميرفتند. اينكه امروز ما در خاورميانه و در تعقيب و تحت تأثير فضاى سياسى آن، در مناطق زير نفوز اسلام مقابل اين متامورفوز هاى غير قابل كنترلِ حتى توسط خالقانشان قرار ميگيريم و به تلخى متهم به پرورش آنها ميشويم؛ صريحا و بطور واضح نتيجه دخالت هاى خارجى در تصور و تخيل ! كنترل و حمايت منافع اقتصادى نظامى بوده كه البته منافع متوسط و دراز مدت حتى آنها را تضمين نكرده. از نظر اِشِل هاى وسيع تر تاريخى و جمع آورى مسائل در جهت ماكرو، در تعقيب و با تجربه و نتايج دخالت هاى حد اقل ١٠٠ سال گذشته اگر ريشه هاى قديمى تر آنرا به چالش نگيريم، در خاورميانه؛ امروز ميتوانيم مذاكرات مستقيم ولى نه در نحوه اجازه هاى ! توليدى و دفاعى نظامى يك كشور بلكه ميبايست كه در نحوه يك آزادى عمل و در واقع استقلال عينى اجزاء ژئوپوليتيك اين منطقه داشته باشيم به همان شكلى كه اروپا منطقه استقلال عمل خود را دارد. تنها در چنين راستائى و بدون دخالت خارجى، نهاد هاى ملى و قومى در منطقه قادر خواهند بود كه با بوجود آوردن تعادل و توانائى هاى حقيقى از جانبى منافع ملى و قومى و مذهبى خود را دفاع كنند و از جانب ديگر مورد احترام و اعتماد هم رديفان جهانى فعال در صحنه هاى اقتصادى اجتماعى باشند و در تعامل و تبادلات همراه تعادل قرار بگيرند كه در آينده مسلما مطمئن ترين راه بهره بردارى هوشمندانه از ظرفيت هاى منطقه اى خواهد بود.
Neda
دیدبان حقوق بشر سوریه روز پنجشنبه 18-9-2014 اعلام کرد، 16 روستای کردنشین در حومه غربی و شرقی شهر عین العرب (کوبانی) سوریه طی 24 ساعت گذشته به کنترل نیروهای داعش درآمدند. طبق این گزارش شبه نظامیان گروه داعش در حمله ای گسترده با تانک و توپخانه، مقاومت واحدهای کرد را درهم شکسته و تلفات سنگینی را بر آنها وارد کرد این در حالی است که جنگنده های اسد دو شهرک مسکنه، دیرحافر و مناطقی در نزدیکی روستای بلاط و روستای الجبول را در حلب شرقی بمباران کردند. در منطقه العامریه نیروهای اسد به کمک حزب الله لبنان مناطق مخالفان را مورد هجوم قرار دادند. جمهوری اسلامی خود از بانیان ایجاد داعش برای مبارزه با اکراد و مخالفین اسد بوده.
جمهوریخواه
کاملا منطقی و قابل باور است که امریکاییها از ج.ا. ایران برای مقابله با جنبش خلافت اسلامی، دعوت یا استفاده کنند، این از اصول سیاسی علائق و منافع مشترک است ولی ج.ا. خواهان نشان دادن علنی این همکاریها نیست و امریکاییها هم پیشدستی میکنند و میگویند که دعوت نکردیم. سالها دشنام،فحاشی و تبلیغات ظاهری بر ضدّ سیاستهای آمریکا، جنگ لفظی و زرگری انرژی هسته ایی و مذاکرات پیرامون آن، هراس از تقویت اپوزیسیون دموکرات و آزادیخواه واقعی ایران از طرف رژیمهای غربی و... هرگونه همیاری و همپیمانی علنی را منتفی میکند. انتشار عکسهای پاسدار سلیمانی در جبهه و حضور فعال سپاه قدس در جنگ با وهابیون داعشی از چشم غربیها بی اجازه و دور نیست، هرچند که بخشی از غربیها و من ؟! این نظر را داشته باشیم که "ز هر طرف کشته شود، نفع آزادی است". تفاوت داعشیهای شیعی حاکم بر ایران با داعشیهای سنی مذهب مبارز در این است که نوع ایرانی، آخوندی- حجتی آن وارث سکولاریسم ماسونی- بهایی حکومت پهلوی است، بعبارتی با اضافه کردن اصل ولایت فقیه بهمراه تفکیک قوا سه گانه حکومتی (که البته به ناف ولی فقیه وصل است)، نوعی مدرنیسم مذهبی سیاسی را در ایران مهندسی کرده اند. داعشهای وهابی، بدلایل تاریخی و فرهنگی در فضا و حال و هوای خلفای راشدین بسر میبرند و بدون حمایت مالی و لجستیکی دولتهای غرب و خاورمیانه هرگز اینگونه سر از تخم بیرون نمیاوردند. گویا داعشیهای سنی، برق و آب را در درون مرزهای خود برای مردم رایگان کرده اند، وعده ایی که رهبر داعشهای ایران، آقای خمینی نتوانست به آن عمل کند. تاریخ نشان خواهد داد که حتا مرتجعین وهابی هم، همانند همقطاران شیعه ایرانی شان، خط اعتدال و مصالحه را پیش خواهند برد ، بازنده اصلی در زمان حاضر مردم بیگناه و رنج کشیده این مناطق هستند که از اصل ماجرا خبر ندارند و قربانی دسیسه های مکارانه سیاستهای بازاری روز هستند.
faryad
حکومت اسلامی داعش به کردههای سوریه حمله میکند و حکومت اسلامی ایران به اکراد ایران حمله میکند!!!