ادبیات دفاع مقدس؛ روایت فتحی که جز شکست نیست
کاوه کوهیار - نظام اسلامی نتوانسته روایت دلخواه خود از جنگ را فراگیر کند، اما همزمان اجازه نداده که هیچ روایت دیگری هم عرضه شود. بیتاریخ گذاشتن آیندگان، جنایتی است که اندیشیدن به آن هم هولانگیز است.
افتتاح پنجمین نمایشگاه کتاب «دفاع مقدس»، نه با حضور نویسندگان سرشناس و مستقل ایرانی، بلکه با رژه نیروهای مسلح و حضور فرماندهان بلندپایه نظامی، بهترین و گویاترین چهره ممکن از وضعیت ادبیات موسوم به دفاع مقدس را به تصویر میکشد و ماهیت آن را آشکار میکند.
همزمان با بسته شدن فضای مطبوعاتی و سیاسی کشور در آغاز سالهای دهه ۱۳۶۰، صلاحیت نوشتن و انتشار آثار ادبی و یا حتی تحقیقی و پژوهشی درباره جنگ عراق و ایران، همچون بسیاری از موضوعات و مسایل دیگر تنها محدود به نویسندگان و ناشران وابسته به نظام اسلامی شد.
با آغاز جنگ، بسیاری از نویسندگان مستقل ایرانی، از جمله نویسندگانی که زادگاهشان خوزستان بود، به آن واکنش نشان دادند و اولین داستانها و رمانها درباره جنگ و پیامدهای ویرانگر آن را نوشتند؛ اما طولی نکشید که نظام اسلامی با چنگ انداختن بر همه حوزهها، برای نوشتن درباره جنگ هم آیینها و آداب خود را همچون قانونی ازلی و تخطیناپذیر پیش روی نویسندگان گذاشت.
توقیف آثاری که با تعریف رسمی و دلخواه نظام اسلامی از جنگ همخوان نبود و جلوگیری از انتشار چنین آثاری باعث شد یا نویسندگان مستقل کمتر به جنگ بپردازند یا اگر هم چیزی در این باب نوشتند، از ارایه آن به مخاطب بازمانند.
چنین وضعیتی، در عمل به ایجاد خلاء چشمگیری در ادبیات سه دهه گذشته انجامیده است. همزمان نظام اسلامی هم برای پر کردن این خلاء و هم زدودن هر نوع روایت ناهمخوان با روایت خود از تاریخ انقلاب و حوادث پس از آن از جمله جنگ، کوشیده که با انواع سیاستهای حمایتی و هدایتی نویسندگان خود و آثار دلخواه خود را بپروراند.
اما آیا چنین سیاستی موفق بوده است؟ به گواهی آنچه که حتی رهبران نظام اسلامی و از جمله علی خامنهای گفتهاند، به رغم فهرست بلندبالای آثار منتشر شده در حوزه «دفاع مقدس»، هنوز نشانهای از موفقیتی نسبی هم دیده نشده است.
اما این ناتوانی در تولید ادبیات دلخواه، موجب تجدید نظر نظام اسلامی در سیاستهای فرهنگیاش نشده که همزمان بر دو مؤلفه «حذف و حمایت» استوار است: حذف هر اثر و صاحب اثر ناهمخوان با روایت رسمی و مورد قبول قدرت و حمایت از آثار و نویسندگان پرورده، معتقد و وفادار به قدرت.
در بیش از ۳۰ سال گذشته، فارغ از آنکه چه کسی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده، از محمد خاتمی و مصطفی میرسلیم گرفته تا علی لاریجانی و محمد حسین صفار هرندی و علی جنتی، این سیاست توأمان حذف و حمایت بیوقفه دنبال شده است.
در حالی که شمار آثار مستقل مربوط به جنگ که به شکلی توانستهاند از فیلترهای قدرتمند نظارتی بگذرند از تعداد انگشتان دو دست کمتر است، در طرف مقابل تولید انبوه کتابهایی در قالب رمان، داستان، خاطره و... قفسه کتابخانههای عمومی، مدارس و دانشگاهها را پر کرده است.
به گفته همایون امیرزاده مشاور علمی، فرهنگی و مدیریتی معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی، هیأت انتخاب کتاب در این وزارتخانه سال گذشته ۲۷۷ عنوان کتاب با موضوع «دفاع مقدس» در تعداد نزدیک به ۶۰ هزار جلد به ارزش تخمینی ۶۰۰ میلیون تومان را از ناشران خریده است.
ناشران حکومتی که هم بودجه و کمکهای مالی گسترده دریافت میکنند و هم نگران فروش آثار خود نیستند، در سه دهه گذشته، هزاران عنوان کتاب با موضوع «دفاع مقدس» منتشر کردهاند، اما نه فقط منتقدان، کتابخوانان، روزنامهنگاران، بلکه حتی خود فعالان حکومتی فعال در این حوزه نیز از نام بردن ده اثر با حداقل ویژگیها و معیارهای یک اثر نسبتاً موفق از این تولیدات انبوه ناتواناند.
بر اساس اطلاعات ثبت شده در بانک اطلاعات خانه کتاب، تنها از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۳، ۴۵۱ ناشر بیش از سه هزار عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس منتشر کردهاند. به عنوان نمونه، انتشارات سوره مهر در طول سه سال و نیم گذشته، ۵۲۲ عنوان اثر تألیفی و ۱۵ عنوان اثر ترجمه منتشر کرده است.
با وجود چنین آماری، نظام اسلامی هنوز سخت نگران است، زیرا سیاستهای حمایتی گسترده به تنهایی پاسخگو نیست. طبق همین آمار، در کشور بیش از ۱۲ هزار ناشر وجود دارد و اینکه تنها ۴۵۰ ناشر کتابهای «دفاع مقدس» را منتشر میکنند، مایه اضطراب و نشانهای از «تهاجم فرهنگی» و عملکرد «ضدانقلابی» نویسندگان و ناشران قلمداد شده است.
دلواپسان روایت فتح نظام اسلامی اما توضیح نمیدهند که بیش از نیمی از آن ۱۲ هزار ناشر، درست به دلیل سیاستهای حذفی و سانسور قادر به انتشار بیش از چند عنوان کتاب در سال نیستند و حتی در توزیع و فروش همان تعداد هم با موانع و دشواریهای بسیار روبهرو هستند.
اما حقیقت شکست همه سیاستهای حذفی و حمایتی نظام اسلامی در تولید آثار داستانی موفق با موضوعاتی نظیر جنگ و انقلاب و هرآنچه که روایتی رسمی درباره آنها وجود دارد، چنان آشکار است که با نیم نگاهی به آمار منتشر شده میتوان به آن پی برد.
به رغم همه تاکیداتی و کمکهایی که در حرف و عمل رهبران نظام اسلامی از جمله علی خامنهای برای تولید آثار هنری برتر با دیدگاه و موضوعات «انقلابی و اسلامی» میکنند، در سالهای اخیر، شمار آثار تولیدی روندی نزولی داشته و بیشتر آثار منتشر شده، کتابهای تجدید چاپی بودهاند.
به عنوان نمونه، از مجموع ۵۲۲ اثری که انتشارات سوره مهر در سه سال و نیم گذشته منتشر کرده، ۴۷۸ کتاب تجدید چاپیاند. در همین دوره زمانی، انتشارات روایت فتح نیز ۱۱۳ عنوان اثر منتشر کرده است که ۲۵ عنوان چاپ اول و ۸۸ عنوان دیگر تجدید چاپیاند.
با این همه، جامعه ایران و نسلهای آینده بیشتر از آنکه از انتشار چنین آثاری آسیب ببینند، از عدم انتشار آثار مستقل که روایتهایی متفاوت با دیدگاههایی متنوع را بازتاب میدهند آسیب میببینند.
بسیاری از پدیدآورندگان کتابهای «دفاع مقدس»، برای بهرهمند شدن از سفره پهن شده در قالب پروژههای آب و ناندار دستگاههای حکومتی به این کار روی آوردهاند. اغلب این آثار تقریباً در همان زمان انتشار هم فراموش شده هستند. پول و وقتی هستند هدر رفته.
با این همه هستند کتابهایی که باید نوشته و منتشر شوند، از جمله از سوی کسانی که به هر دلیلی وفادار به روایت رسمی هستند. این روایت بخشی از واقعیت امروز و دیروز جامعه ایران است. این نوع کتابها، راوی این روایت هستند. بخشی از کتابهای منتشر شده با موضوع دفاع مقدس، از جمله خاطراتی که با حداقل دخل و تصرف منتشر شدهاند و یا کتابهای پژوهشی مثل زبان و اصطلاحات رایج در جبهههای جنگ و آثار مشابه که حاوی اطلاعات و مشاهدات دست اول هستند، در آینده به منبعی یگانه برای نویسندگان مستقل بدل خواهند شد و نقشی عمده در پدید آمدن آثار درخور توجه ایفا خواهند کرد.
بنابراین، مشکل اصلی انتشار کتابهای مورد حمایت نظام اسلامی نیست، مشکل اصلی آنجاست که نظام اسلامی وقتی میبیند حتی در نبود رقیب اوضاع چنین است، به درستی نگران بقای روایت خود از وقایع و تاریخ میشود و اجازه نمیدهد که آثار مستقل راهی به خانههای ایرانیان بیابند.
نتایج این وضعیت البته فاجعهبار است. نه تنها نویسندگان و ناشران مستقل به حاشیه رانده و حذف میشوند، بلکه جامعه ایران از روایتهای دست اولی که میتواند مبنای شناخت دقیقتر و عینیتر رویدادها، ریشهها و پیامدهای آنها شود محروم میشود.
به سخن دیگر، نظام اسلامی قادر نشده روایت دلخواه خود از جنگ را فراگیر و مسلط کند، اما همزمان اجازه نداده که هیچ روایت دیگری هم عرضه شود. جلوگیری از آفرینش خلاقانه نویسندگان و هنرمندان جرمی کوچک نیست، اما بیتاریخ گذاشتن آیندگان، جنایتی است که اندیشیدن به آن هم هولانگیز است.
نظرها
حمید
راه کج هرگز ب مقصد نمیرسد. ترس رژیم از انعکاس واقعیت چهره کریح و زشت جنگ است.
سعید
امروز رو نمایی از فرمان خمینی برای اعدام سران سپاه( ونه ارتش) که کار را به شکست کشاندند یکبار دیگر نشان می دهد بوق پیروزی ایران توخالی بوده و من بعد هم مسئولان جنگ باید به مردم و تاریخ جوابگو باشند که چرا این گره را با دندان محکمتر کردند و صدها هزار نوجوان کشور را گوشت دم توپ کردند و خلاصه چندین نسل را درگیر خسارات سنگین این حماقت کردند. مدتهاست تقدسی که برای آن ایام نکبت سرهم کرده بودند فرو ریخته و سران و تصمیم گیران جنگ ضمن هضم آنچه از قبل جنگ بلعیده اند، در حال پاسکاری مسئولیت خرابی های آن به هم هستند.
محمد 110
خورشید حقیقت، برای همیشه پشت ابر نخواهد ماند.
farid
شعار هشت سال جنگ بیحاصل با بیش از ۲۰۰۰۰۰ کشته و نیم میلیون مجروح و صدها میلیارد دلار خسارت : کربلا کربلا ما داریم میاییم ! راه قدس از کربلا میگذرد!!!