گزارش میدانی درباره معضل اعتیاد به موبایل و اینترنت
بلای موبایلزدگی در ایران
تعداد سیمکارتهای واگذار شده توسط اپراتورهای تلفن همراه در ایران، ۱۱۳ میلیون و ۶۶ هزار و ۴۴۳ عدد به ازای ۷۶,۵ میلیون نفر جمعیت کشور اعلام شده است.
تعداد سیمکارتهای واگذار شده توسط اپراتورهای تلفن همراه در ایران، ۱۱۳ میلیون و ۶۶ هزار و ۴۴۳ عدد به ازای ۷۶,۵ میلیون نفر جمعیت کشور اعلام شده است.
داشتن دو گوشی همراه در ایران یا داشتن گوشیهایی که دو سیمکارت دارد پدیدهای کاملاً عادی است. ابعاد فیزیکی تلفنها همراه در ایران روزبهروز بزرگتر میشود و دیدن افرادی که هدفون یا هندزفری در گوش، غرق در دنیای خود هستند امری روزمره و طبیعی شده است.
موبایل، تهرانی و شهرستانی، بومی و مهاجر، پیر و جوان، غنی و فقیر نمیشناسد. یک نوع گوشیهای گران قیمت موبایل هم در دست برج ساز شمال شهری است و هم در دست کارگر مهاجر اهل افغانستان، یک محصل نوجوان و یا یک خانم مسن. شیوه استفاده متفاوت است اما بازی و گشت و گذار در اینترنت پای ثابت استفاده از موبایل است. بازار تبلت و لبتاپ هم داغ است.
به نظر میرسد جمعیت زیادی در ایران همچون سایر کشورها معتاد استفاده از موبایل و اینترنت شدهاند یا حداقل میتوان ادعا کرد اضافه شدن موبایلهای پیشرفته و اینترنت پر سرعت به زندگی بخش بزرگی از مردم جامعه ایران، تغییراتی را در سبک زندگی و نحوه ارتباطات اجتماعی ایجاد کرده است. وضعیت از چه قرار است؟ خود کسانی که موبایل نقش مهمی در زندگی آنها دارد در اینباره چه نظری دارند؟ آیا میزان مصرف و شیوع مصرف در این حوزه، با سایر مسائل زندگی در ایران همخوانی دارد؟
مسیری که برعکس طی میشود
هزینه اینترنت در ایران دو برابر افغانستان و ٣٥٠٠ برابر ژاپن است.
موبایل، تهرانی و شهرستانی، بومی و مهاجر، پیر و جوان، غنی و فقیر نمیشناسد. یک نوع گوشیهای گران قیمت موبایل هم در دست برج ساز شمال شهری است و هم در دست کارگر مهاجر اهل افغانستان، یک محصل نوجوان و یا یک خانم مسن. شیوه استفاده متفاوت است اما بازی و گشت و گذار در اینترنت پای ثابت استفاده از موبایل است.
پایگاه نت ایندکس رتبه میانگین سرعت اینترنت در کشور ما را ١٦٩ اعلام کرده و فقط ۲۳ کشور بعد از ایران قرار دارند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ مصوب اینترنت یک مگابایت در ثانیه برای ایرانیها با دلار سه هزار تومانی، ماهانه ٤٣٠ هزارتومان اعلام شده است، ولی در کره جنوبی ماهانه حدود دو هزار و ٦٤٠ تومان، در ژاپن ١٢٠ تومان، در بلغارستان دوهزارتومان و در مولداوی سه هزار و ٥٤٠ تومان هزینه دارد.
حداقل حقوق کارگران در کارهای دارای قرارداد، ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان است. نرخ دلار در بازار آزاد ۳۲۰۰ تومان است. نرخ تورم در کشور در حدود ۲۵ درصد است. ایران بالاترین نرخ بیکاری را در کشورهای خاورمیانه دارد. ۴۶ تا ۵۰ درصد بیکاری به جوانان تحصیلکرده بازمیگردد. اساتید اقتصاد در ایران خط فقر را برای یک خانواده پنج نفره معادل دو و نیم میلیون تومان برآورد میکنند. با این حال آخرین محصولات موبایلی اپل که دو گوشی با نامهای آیفون ۶ و آیفون ۶ پلاس است با کلیه وسایل جانبی و بر حسب مدل و امکانات با قیمت بین ۵ تا ۱۰ میلیون تومان وارد ایران شده است.
مسیر معکوس
رادیو بینالمللی چین در وبسایت خود مینویسد که «ایرانیها از بزرگترین طرفداران محصولات جدید موبایل محسوب میشوند، زیرا بسیاری از مردم بدون در نظر گرفتن سن، شغل و درآمد خود اقدام به خریداری گوشیهای گرانقیمت میکنند». علی میگوید «به صورت خودمانی، شاگرد بنگاهی هستم».
او یکی از قدیمیهای صنف «ماشینباز»ها است و میگوید: «نه سالی است افتادیم توی ماشین خارجی» و معتقد است: «ما داریم مسیر پیشرفت و تکنولوژی را برعکس میرویم. در آلمان و آمریکا، اول به سرعت احتیاج پیدا میکنند چون وقت برایشان مهم است. روی همین حساب جادههای صاف درست میکنند مثل حریر. بعد که این کارها را کردند ماشین درست میکنند که ۲۰۰ مایل میتازه. ما چی؟ نه جاده درست و حسابی داریم نه راننده ما فرهنگ رانندگی داره، نه امداد و هلیکوبتر داریم، ولی ماشین وارد میکنیم که روی کیلومتر شمارش ۳۶۰ تا سرعت خورده. لامبورگینی میاد، مازراتی میاد، فراری میاد. با اینا کجا میخوای سرعت بری آخه؟
موبایل هم شده این. این موبایلهای دست مردم در ایران، اینترنت مجانی لازم داره که توی کافه، رستوران، ایستگاه و بقیه جاها اینترنت مجانیه. اونی که از ترس آپدیت شدن و خوردن شارژ، اینترنتش را قطع میکنه اصلا چرا میخره؟ اینا مال ما نیست، مال سیستم این مملکت نیست. اصلاً برای اینجاها ساخته نشده.»
رابطههایی که رنگ میبازد
آناهیتا دختری ۲۱ ساله و بسیار شاد است. با خنده میگوید «هووی» من است. اشارهاش به گوشی موبایل دوست پسرش است.
رادیو بینالمللی چین در وبسایت خود مینویسد که «ایرانیها از بزرگترین طرفداران محصولات جدید موبایل محسوب میشوند، زیرا بسیاری از مردم بدون در نظر گرفتن سن، شغل و درآمد خود اقدام به خریداری گوشیهای گرانقیمت میکنند».
دوست پسرش مدام با دست به او ضربه میزند که این چیزها را نگوید، اما خیلی راحت حرفش را میزند: «ایشون گوشی را با خودش میبره توی دستشویی. موقع پاسوربازی کردن چون حاضر نیست گوشی را کنار بگذاره، دوستاش دیگه باهاش بازی نمیکنن. موقع رانندگی همهاش این گوشی دستشه و داره باهاش ور میره. چندبار نزدیک بوده مردم را زیر کنه با این رانندگی. وقتی روی صفحه گوشیاش خط بیافته تا یک هفته تب میکنه و مریض میشه.»
او اضافه میکند: «اگر اینقدر که برای گوشی وقت میگذاشت برای من وقت میگذاشت من خوشبختترین دختر روی زمین بودم.»
ماجرا برای بقیه افراد آنطور که آناهیتا تعریف میکند راحت نیست و با آن کنار نیامدهاند. یک زن ۳۴ ساله با غمی بسیار سنگین، از وابستگی همسرش به موبایل صحبت میکند: «وقتی یک نفر از صبح تا شب خانه نیست و وقتی شب میآید تا وقتی میخواهد بخوابد، گوشی را از دستش رها نمیکند این یعنی اینکه یک کسانی توی گوشی هستند که خاطر آنها عزیزتر از همسر آدم است. وضع بیشتر دوستان من همین است. به من میگویند تو هم خودت را سرگرم کن و غصه نخور. چند بار صحبت کردم با شوهرم که این موضوع مرا ناراحت میکند و حساس شدهام. چند روز خوب شد بعد دوباره برگشت به روز اول.»
ناهید چهار سال است که ازدواج کرده است. میگوید: «همسرم سالی دوبار موبایل عوض میکند، سالی یکبار تبلت عوض میکند. در خانه تمام وقت آزادش پشت لبتاپ است. در مهمانی با تبلت و گوشی خودش کار میکند. میرود گوشه مبل مینشیند و با کسی حرف نمیزند. چند نفر از فامیل به من متلک انداختهاند که شوهرت هنوز بچه است و موقع ازدواج کردنش نبوده است. به او میگویم با من حرف بزن، میگوید بیا برایت بازی نصب کنم تو هم بازی کن.»
کم رنگ شدن ارتباطات واقعی به دلیل مشغولیت با موبایل و اینترنت فقط مختص روابط عاطفی نیست. دوستیها نیز تحت تاثیر جایگاه موبایل و اینترنت قرار گرفته است.
امیر کارمند یک شرکت خصوصی است و درآمد بالایی دارد که از طریق آن توانسته است خانه و امکانات رفاهی کاملی برای خودش تهیه کند. او میگوید: «جدی، جدی این احساس را دارم که خیلی از دوستانم به خاطر اینترنت به خانه من میآیند. سرعت اینترنتم بالاست. میآیند ده دقیقه مینشینند و بعد هرکس با موبایل مشغول میشود. صحبت که میکنم با یک چشم مرا نگاه میکنند و با یک چشم موبایلشان را. اینجوری یعنی مزاحم هستی و حرف نزن. به جای حرف زدن با من که دوستش هستم، چون اینترنت مفت گیرش افتاده فقط به فکر دانلود است.»
غزال تصویری کاملتر از تحت تاثیر قرار گرفتن جمعهای دوستانه از موبایل و اینترنت به دست میدهد. او ۲۷ ساله، مجرد و کارمند یک شرکت ساختمانی است. میگوید: «جمع دوستان ما تقریبا روی هم ۲۴ نفر هستیم که در مهمانیها بستگی دارد، ممکن است هر تعدادی از اینها دور هم جمع شوند.
علی: «این موبایلهای دست مردم در ایران، اینترنت مجانی لازم داره که توی کافه، رستوران، ایستگاه و بقیه جاها اینترنت مجانیه. اونی که از ترس آپدیت شدن و خوردن شارژ، اینترنتش را قطع میکنه اصلا چرا میخره؟ اینا مال ما نیست، مال سیستم این مملکت نیست. اصلاً برای اینجاها ساخته نشده.»
فکر میکنم از چهار سال قبل بین پسرها رقابت افتاد برای خریدن آیفون. نفر اول که گوشی را خریده بود، در مهمانی تا ساعتها درباره آن صحبت میکردند و هر کس آن را میگرفت و کمی کار میکرد. به صورت اتفاقی یک هفته بعد این آقا با یکی از دخترهای جمع ما دوست شد که شغل خوب و وضعیت مالی مناسبی دارد. من فکر میکنم پسرها توهم زدند که عامل این دوستی گوشی آیفون بوده چون به سه ماه نکشیده همه آنها گوشی آیفون خریدند و...
حالا وقتی دور هم جمع میشویم تا یک ساعت اول همه انرژی دارند و صحبتهای خوبی میکنیم و شاد هستیم، ولی کمکم آدمها از جمع جدا میشوند. در میان صحبت اولین نفر گوشی خود را بیرون میآورد و کم کم از بحث بیرون میرود. همینطور بعدی و بعدی. یکی در وایبر است، یکی فیس بوک چک میکند. بعد از دو ساعت بعضیها دو به دو با هم حرف میزنند و در واقع آدمهایی که دور هم نشستهایم از هم جدا هستیم.»
شهروندی ۴۶ ساله به نام فریبرز که دو فرزند دارد معتقد است «موبایل و اینترنت، تنهایی آدمها را فاخر کرده است» و توضیح میدهد: «قبلا اگر علاقهای به رفت و آمد نبود، اما ناچار بودیم در مهمانیهای فامیلی شرکت کنیم و یکدیگر را تحمل کنیم. با هم حرف بزنیم تا وقت بگذرد. الان کسی مجبور نیست. از طریق موبایل وصل میشود به آدمهایی که از حرف زدن با آنها لذت میبرد. در مهمانیها کسانی که سن بیشتری دارند یا با هم راحت هستند، با هم صحبت میکنند و بقیه با گوشی و اینترنت خودشان را سرگرم میکنند. بد نیست.»
زهرا دانشجوی دانشگاه پیام نور است. درباره موضوع گزارش به یک مطلب که روی وایبر خوانده است اشاره میکند: «قبلا مهمان که وارد خانه میشد اولین سئوالش این بود که قبله کدام طرفی است، اما الان مهمان که وارد میشود اولین سئوالش این است که پسورد وایرلست چیه؟»
مانا فارغالتحصیل دانشگاه ملی است و به موبایل و اینترنت از زوایه دیگری نگاه میکند: «درس من تمام شده و دنبال کار میگردم. ارتباطم با دوستان که هرکدام به شهر خود رفتهاند، ازدواج کردهاند یا سر کار میروند از طریق موبایل و اینترنت است. وقتی چیزی میخریم عکسهایش را برای هم میفرستیم. درباره خانواده و زندگی صحبت میکنیم. برای هم جوک میفرستیم، موقع ناراحتی به هم دلداری میدهیم. من که نمیتوانم بروم از داخل خیابان دوست پیدا کنم. اینترنت موبایل و شبکههایی که هست باعث ادامه دوستیها شده. من که از تنهایی در آمدهام و اگر این ارتباطات نبود از تنهایی میمردم. »
محسن از «بی معرفتی و بیجنبهگی» پسرها میگوید:«رفیق نیستن اینها به خدا. صبح تا شب عکس دخترها را لایک میکنن، اما خودمون که یه چیزی مینویسیم محل نمیگذارند که ضایع بشیم.»
کاوه از اختلاط روابط اجتماعی گلایهدارد و میگوید:«دوست من با دختر عمویم روی فیس بوک فرند شده. نمیدانم چطوری با هم فرند شدهاند. پسره بی معرفت همه چیز ما را به دختر عموم گفته. داستان درست شده توی فامیل.»
داستان وحید، هشداردهنده است. میگوید گوشی موبایل خود را که پر از عکس و اطلاعات شخصی بوده است گم کرده و ادامه میدهد:«داشت آبروریزی میشد. همه چیز من توی گوشی بود. رفته بودند موبایل فروشی و راحت کد گوشی را باز کرده بودند...
هفتصد هزار تومن گرفت، گوشی را با پیک موتوری فرستاد. باز دمش گرم. زندگی من توی این گوشی بود اگر از دست میرفت همه خاطرات و شمارههایم میرفت.» از او میپرسم عجیب نیست که خاطرات و زندگی یک آدم در یک گوشی جا بشود؟! شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «دنیا پیشرفت کرده. همه جای دنیا همینه»
نادر از موبایلهای جدید و همه سرگرمیهایش راضی است و میگوید: «این زن ۱۰ سال تمام پدر مرا درآورد بود تا اینکه روی چشم و هم چشمی با فامیلش رفت موبایل آنچنانی خرید. دیگه به من کاری نداره. سرش گرم شده. اگر میدونستم همون ۱۰ سال پیش میرفتم از خارج یکی براش میخریدم.»
آقا نادر خودش از یک گوشی ۶۰ هزار تومانی استفاده میکند و از آن راضی است.
از تهران تا روستایی در ۵۳۷ کیلومتری تهران
مترو در حال حرکت است. تقریبا نیمی از جمیعت هر واگن سرگرم کار با موبایل است و اکثر موبایلها صفحات بزرگی دارند.
یک شهروند: «قبلاً اگر علاقهای به رفت و آمد نبود، اما ناچار بودیم در مهمانیهای فامیلی شرکت کنیم و یکدیگر را تحمل کنیم. با هم حرف بزنیم تا وقت بگذرد. الان کسی مجبور نیست. از طریق موبایل وصل میشود به آدمهایی که از حرف زدن با آنها لذت میبرد.»
یک آقای کت و شلواری با ته ریش که به کارمندان دادگستری شباهت دارد کیف چرمی را لای پای خود نگهداشته، با یک دست میله را گرفته و با دست دیگر با موبایل خود در حال بازی حکم است.
سلیقه سنتی دارد و عکس پشت برگهها را طرح قالی انتخاب کرده است. مرد میان سالی که قیافهاش به مهندسها میخورد در حال بازی تختهنرد است. یک شهروند ۳۰ یا ۳۲ ساله که بدن تپل خود را به زور در لباسهای تنگ جا داده است مشغول ماشینبازی است.
چند نفر دیگر در یک بازی، روی ریلهای قطار در حال دویدن و سکه جمع کردن هستند. افراد زیادی هدفونهای قوی در گوش دارند و آهنگ گوش میکنند. دانشآموزانی که از مدرسه بر میگردند بیشتر موسقی رپ گوش میکنند. دو دانش آموز دبیرستانی آهنگی را با یکدیگر پلی کردهاند و در حال همخوانی با یکی از آهنگهای شاهین نجفی هستند. آنها متوجه نیستند که بقیه صدایشان را میشنوند و شاید به عمد این کار را انجام میدهند.
چند کارگر خسته در حالی که در در فاصله درهای مسیر مخالف، روی زمین نشستهاند در حالتی بین خواب و بیداری، با گوشیهای گران قیمت خود مشغول بازی، سرچ عکس در اینترنت و چت هستند.
خانمی که از زمختی دستان و نوع سر و وضعش مشخص است زندگیاش همراه با کار سخت و مداوم است با موبایلی پیشرفته مشغول یک بازی جورچین الماس بر مبنای رنگ است.
بازی در مرحله بالا است و او با سرعتی باورنکردنی مشغول جلوبردن بازی است. عاقبت بازی را میبازد و سرش را بالا میآورد. به او پرسیدم: «خانم؛ چطوری اینقدر سریع بازی میکنید؟»
جواب داد: «شبها دو ساعت و نیم توی راه هستم. حوصلهام سر میره. من بلد نبودم بازی کنم. دیدم همه در مترو و اتوبوس بازی میکنند، من هم رفتم داخل گوشی روی این دست زدم و راه افتاد. دیگه عادت کردم. اینکه باختم به خاطر سرعتم نیست، انگشتهایم بزرگه، صفحه اشتباه میگیره، وگرنه من نمیبازم.»
در یک روستای ۲۴۷ نفره، شش گوشی آیفون و ۲۳ عدد انواع گوشی گران قیمت وجود دارد. سه زن سرپرست خانوار موبایل دارند ولی دختران از داشتن گوشی موبایل محروم هستند. تقریبا هر پسر بالای ۱۴ سال حداقل یک موبایل دارد و نه نفر از مردان دارای دو گوشی موبایل هستند.
در روستایی در ۵۳۷ کیلومتری تهران که به دلیل آشنایی با اکثریت آنها رد موبایل و اینترنت را در همه خانهها میتوانم دنبال کنم، وضع متفاوت است. در این روستای ۲۴۷ نفره، شش گوشی آیفون و ۲۳ عدد انواع گوشی گران قیمت وجود دارد. سه زن سرپرست خانوار موبایل دارند ولی دختران از داشتن گوشی موبایل محروم هستند. تقریبا هر پسر بالای ۱۴ سال حداقل یک موبایل دارد و نه نفر از مردان دارای دو گوشی موبایل هستند که گوشی اضافه دو نفر از آنها مخصوص کارشان است.
در شهری به فاصله بیست کیلومتر از این روستا که جمعیتی بالای ۲۳ هزار نفر دارد، هفت مغازه موبایل فروشی و تعمیرات گوشی همراه وجود دارد. میوه فروشی که در کنار اولین مغازه موبایل فروشی این شهر مغازه دارد میگوید: «الان کم شده، یک زمانی مشتری موبایل فروشی از مشتری میوه و سبزی بیشتر بود. موبایل را میبرند سرِ زمین که کاری داشتند زنگ بزنند. میافتد داخل آب، از بالای تراکتور میافتد. لای گندمها میافتد و پیدا نمیشود. جدیداً میآیند موبایل میبرند اندازه سینی و بشقاب. از این مردم سی هزار تومان و پنجاه هزار تومان میگیرند که کامپیوتر بریزند روی موبایلشان. خودش به من گفت بیشترش به کار مردم نمیآید و سود کامپیوتر ریختن (نرم افزار ریختن) از موبایل فروختن بیشتر است.»
یک کشاورز که دارای هفت فرزند است میگوید موبایلهای جدید باعث مردم آزاری است و توضیح میدهد: «جوانهای ده با موبایل از زن و بچه مردم عکس میگیرند. موبایلهای جدید مثل دوربین است. یکبار به من نشان دادند. از سر موتور آب، انگار آبادی صد قدم فاصله دارد. چندبار زد و خورد شده است سر همین موبایلها.»
نظرها
بابک
سلام کجا اینترنت پر سروعت پشرفت کردم سرعت کم قیمت گرون
irani
اگر مساجد را از محتوا نمی انداختند ، اگر دين را فدای دنيايشان نمی کردند ، اگر اسلام را برای سياست های خانمان براندازشان خرج نمی کردند ، اگر خبرگان مردم را در مجلس خبرگان جای می دادند و نه دايناسورها را، اگر مجلس نشينان از سر سفره مردم بر می خواستند و نه از سر سفره رهبر، حداقل جامعه مان بر مبنای نيازهای واقعيش رشد می کرد و دردش نه درد موبايل و تبلت و نه واتس آپ و وايبر می بود بلکه درد عقل و خرد که اينگونه بی محتوا نشوند.
Reza
این اعتیاد به گوشیهای باهوش امری جهانی شده ولی من در سفرم به ایران در تابستان گذشته متوجه شدم که رژیم از این اعتیاد خیلی خوب در کنترل مردم استفاده میکنه. برای حکومت این جور وسایل یک معجزه است که مردم را بخود وابسطه ومشغول میکند و همچنینن از صحبت کردن در مترو و ایجاد ارتباط با دیگران جلوگیری میکند.