خانوادهای به دلیل فقر، پسرشان را به فروش گذاشتند
يک خانواده اهل شهرستان زابل در استان سيستان و بلوچستان به دلیل «مشکلات مالی و برای خانهدار شدن»، پسر پنج سالهشان را به نام «آريا» به فروش گذاشتند.
يک خانواده اهل شهرستان زابل در استان سيستان و بلوچستان به دلیل «مشکلات مالی و برای خانهدار شدن»، پسر پنج سالهشان را به نام «آريا» به فروش گذاشتند.
آرزو، مادر اين خانواده در گفتگويی با روزنامه شهروند که امروز سهشنبه ۱۵ مهر منتشر شده، دليل اين کار را اينگونه اعلام کرده است: «چون هيچ چيزی نداريم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداريم، رعيت هستيم.»
آرزو میگويد به جز آريا دو فرزند ديگر به نام ابوالفضل و زهرا هم دارد. او میگويد همسرش ۵۵ سال سن دارد و به دليل عوارض ناشی از تصادف توان کار کردن ندارد و مخارج زندگیشان از طريق يارانه ماهانه تأمين میشود.
وی میافزايد: «من خودم شبانهروز گريه میکنم، ولی چه کاری میتوانم انجام بدهم، گفتم شايد از طرف کميته امداد کاری بکنند، ولی هيچ خبری نشد.»
آرزو درباره واکنش پسرش آريا میگويد: «گريه میکند، همهشان گريه میکنند، زهرا، ابوالفضل و آريا گريه میکنند، میگويند چرا اينجوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جايی از خودمان نداريم، اين کار را برای آينده خود بچهها میخواهم انجام بدهم، برای اينکه معتاد نشوند، من جوانهای ديگر را میبينم که پلاستيک جمع میکنند تا بفروشند برای عملشان (اعتيادشان)، نمیخواهم بچههای من اينطوری بشوند.»
وی افزوده است: «بچههای من رنگ ميوه را نمیبينند، گوشت و مرغ نمیتوانم بخرم، همسايهها کمکمان میکنند، دو همسايه قديمی داريم که خيلی به فکر ما هستند، ولی برای آينده بچههايم حاضرم هميشه گرسنه باشم، ولی در مقابل يک خانه داشته باشم تا بچههايم بدون سقف نباشند.»
نظرها
مرید
ماجرا یا دروغ است یا شیادی. در ایران کمیته امداد و بهزیستی داریم و ممکن نیست کسی به دلیل فقر فرزند خود را به فروش بگذارد مگر اینکه روانی یا معتاد باشد یا بخواهد با تحریک احساسات پولی به دست بیاورد که این آخری در مورد ما ایرانی ها خیلی کارآمد است. اینکه یکی بخواهد با فروش فرزندش "مالک" یک خانه بشود هم از آن حرف هاست. بهزیستی باید سریعاً این خانواده را پیدا کند و قیمومیت بچه ها را در دست بگیرد که این والدین لیاقت بچه داری ندارند
بهنام
جناب مرید : جنابعالی مثل اینکه از وضعیت زابل و به طور کلی سیستان و بلوچستان و کلآ نواحی مرزی خبر ندارید . بهتر است برای گشت و گذار هم که شده یک بار سری به آن مناطق بزنید تا بفهمید آنها دروغ میگویند یا اینکه شما اشتباه میکنید . به مرکز نگاه نکنید ، سیاست جمهوری ننگین اسلامی عدم توسعه و آبادانی مناطق مرزی و ایجاد فقر و بدبختی عمدیست ، و هم در سیستان و کردستان و حتی مناطق نسبتآ زیادی از استان خوزستان با اینکه نفت خیز است ، این سیاست پلید اجرا و دنبال میشود و بیشترین دلیل اعمال این نوع سیاست هم داعیه خود مختاری و جدائی برخی از اقوام و احزاب مخالف رژیم ننگین جمهوری اسلامیست .
مرید
بهنام شما از کجا خبر داری؟ مگر خودت رفتی یا به اطلاعات ویژه ای دسترسی داری که دیگران ندارن؟ می دونی که کامنتت بوی تایید کار این خانواده رو می ده؟ می دونی آمار اعتیاد هم تو همون منطقه خیلی بالاست و عامل این کار دیوانه وار می تونه همچین چیزی باشه. آدم سالم حتی اگر فقیر هم باشه از این گند کاریها نمی کنه. یعنی می فرمایید کمیته امداد و بهزیستی فقط مددجوهای تهران رو دارن پوشش می دن. یه جستجوی ساده در اینترنت می تونه به ما بگه اینا در زابل فعال هستن یا نه. لازمه بدونی که زابلی ها در اون استان دست بالا رو دارن چون هم باهوشن، هم شیعه هستن و اکثر تحصیلکرده های بومی استان زابلی هستن. پس نمیشه مشکل بلوچهای سنی رو به اینها هم تسری داد.
بهنام
جناب مرید عزیز : به زابل و سیستان نرفته ام ولی به دیگر نواحی مرزی رفته ام و با چشم خود نظاره گر بوده ام که وضعیت اقتصادی و اجتماعی این مناطق چگونه است و دولت مرکزی با چه سیاستی از توسعه و آبادانی این مناطق جلوگیری میکند . وضعیت سیستان و. بلوچستان را از فیلمها و گزارشات مستند و بسیار زیادی که حتی خود تلویزیون ؤزیم پخش میکند میتوان به عینه دید و اینکه بخواهیم وانمود کنیم که این استان منطقه ای توسعه یافته است در حقیقت کتمان واقعیت است . ضمنآ اینجا اصلآ بحث شیعه و سنی مطرح نیست ، بلکه انسانیت مطرح است و کمیته امداد و نهادهای خیریه دیگر هم متاسفانه اگر کمکی هم بکنند که نمیکنند ، این مبلغ به قدری ناچیز است که در شان و منزلت یک انسان نیست و تنها چند صباحی میتوان با آن گذران کرد . مصاحبه به صورت کامل چاپ نگردیده و توصیه میکنم متن کامل را از آدرسی که اینجا میگذارم مطالعه فرمائید تا خود و دیگر بینندگان محترم پی به واقعیت ماجرا برده و جواب سئوالات خود را بیابید . در اینجا لازم میدانم قسمتی از متن مصاحبه را درج نمایم تا ببینید ما ایرانیان با فرهنگ پر مدعایمان چگونه عمل نموده ایم و چگونه صرفآ شعار میدهیم ولی در عمل هیچ کار خیری انجام نمیدهیم . قسمتی از متن مصاحبه : ( من خیلی وقتها در خانه مردم کار میکنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس میدهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچوقت حاضر نیستم لباسهای کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانهها کارگری میکردم، بادنجان و گوجهفرنگی پاک میکردم. از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟ خیلیها زنگ زدند. میگفتند که بچهات را نفروش، به تو کمک میکنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول میدهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر میگفت شخص خیری را معرفی میکند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. میگفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست میکنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر میخواستم بچهام را بفروشم، موقع زایمان این کار را میکردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است. ) آدرس متن کامل مصاحبه روزنامه شهروند 15 مهر ماه 93 http://shahrvand-newspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=68&pageno=16
بهنام
جناب مرید.فکر میکنید کمیته امداد چقدر پول میده؟ضمنا مشخص نمودن راست و یا دروغش خیلی راحته.تلفن داده میرن بررسی میکنن ولی از کمیته ابی گرم نمیشه برای محرومین.
مهدی
نتایج تحریم و انرژی اتمی همینه .حالا تا کره شمالی کاملا بشیم که گوشت بچشونم بخورن فاصله هست فعلا فروشه.
بهنام
کامنت پائین آدرس به اسم ( بهنام ) کامنت بنده نیست و دوستان چنانچه میخواهند نظری بدهند لطفآ از اسامی غیر مشابه استفاده نمایند تا سوء تفاهم پیش نیاید . نحوه نگارش و ادبیات آن گویای این مسئله می باشد . با تشکر .
مرید
همه کسانی که سنشان مثل من قد بدهد به یاد می آورند که 40 یا 50 سال پیش زندگی در آنچه که امروز فقر می دانیمش( و آن روز عادی می نمود) خیلی چیز غریبی نبود. بسیاری از ما هفته ای 3 یا 4 روز آبگوشت(آب + استخوان+نخود) می خوردیم و نان ارزان غذای اصلی ما بود. مردم سالی یک دست لباس نو می خریدند و بچه های کوچک گاه مجبور بودند لباس بچه های بزرگتر را به ارث ببرند. بسیاری از ما مستاجر بودیم و در خانه های کوچک زندگی می کردیم. خودرو وسیله ای لوکس حساب می شد که خیلی ها نداشتند و در عین همه این احوال خانواده ها 5 یا 6 فرزند هم داشتند. کجا و کی شنیده اید آن زمان کسی برای مالک شدن یک خانه فرزندش را بفروشد؟ این خانواده پریشان پر توقع و تنبل است وگرنه در همه جا لقمه نانی و سقفی پیدا می شود که زیرش با عزت زندگی کرد. شعار دادن و عکاسی های حلبی آباد انداختن مدتهاست که با انقلاب بی ثمرمان و سپس نابودی چپی ها نادان نمی تواند ملت را تحریک کند. تلاش بیهوده نفرمایید! حالا هر نوع بهنامی که می خواهید باشید
آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفتروز نامه حقوق بشری زنان ـ شماره 67
[…] ایران وضعیت تأسفبار «کودکان مین» مریوان مهر خانه ۶ اکتبر ۲۰۱۴ در سال گذشته ۴ پسر و ۳ دختر در حین بازی در نزدیکی محل زندگیشان در روستای نشکاش روی مین رفته و با منفجر شدن مین این هفت کودک دچار آسیبدیدگیهای شدید شدهاند که متاسفانه پس از گذشت یکسال از این ماجرا، هنوز دولت و فرمانداری به وضع درمانی و معیشتی این کودکان و خانوادههایشان رسیدگی نکردهاند. ایران تلاش میکنیم شاهد کودکان بازمانده از تحصیل نباشیم/ افزایش ۲۰۰ هزار نفری ثبتنام مدارس بازنگری آیین نامه کودکان کار بازگشت به نقطه صفر/ ۳۰ درصد کودکان خیابانی مدرسه نمیروند ایران خانوادهای به دلیل فقر، پسرشان را به فروش گذاشتند […]