گزارش میدانی
اسیدپاشی در اصفهان، خشم و ترس در تمام ایران
خبر اسیدپاشی به صورت تعدادی از زنان در اصفهان بسیار سریع در تمام ایران پخش شده است و اخبار مرتبط با آن توسط مردم و به خصوص زنان پیگیری میشود.
خبر اسیدپاشی به صورت تعدادی از زنان در اصفهان بسیار سریع در تمام ایران پخش شده است و اخبار مرتبط با آن توسط مردم و به خصوص زنان پیگیری میشود.
انگیره پیگیری این اخبار برخلاف بسیاری اخبار دیگر، نه کنجکاوی و جذابیت خبر، بلکه ترس مردم است. تعدادی از فعالان زنان، کنشگران مدنی و منتقدان حکومت اسلامی در ایران معتقد هستند که ایجاد ترس در مورد بدحجابی همان هدفی بوده است که محرکان اصلی این اقدام به دنبال آن بودهاند.
اندکی بعد از انتشار اخبار اسیدپاشی به صورت زنان در اصفهان، اخباری درباره شروع اسیدپاشی در تهران نیز در فضای مجازی و گفتوگوهای مردم در دنیای واقعی پخش شد. مردم در تهران از اسیدپاشی در محدودههای پونک، میدان ولیعصر، شهرک غرب و غیره صحبت میکنند.
از تهران و چند شهر دیگر گزارش میرسد که بعضی از موتورسواران با شبیهسازی حمله با اسید، اقدام به آزار و اذیت دختران و زنان میکنند. موتورسواران با پاشیدن آب یا گرفتن بطری خالی به طرف صورت دختران و زنان آنان را به شدت میترسانند تا سوژه خنده و تفریح به دست بیاورند.
برای نمونه یکی از کارمندان بانک سپه میگوید: «من خودم ندیدم، اما یکی از مشتریها گفت که در پونک روی صورت یک دختر اسید پاشیدهاند.»
ستاره دختری است که به دستور مادرش حق نزدیک شدن به محوطه میدان انقلاب و میدان ولیعصر تهران را ندارد. او دلیل خواسته مادرش را اینگونه توضیح میدهد: «مامانم روی وایبر عکسی دیده است که میگویند مربوط به اسیدپاشی در اطراف میدان انقلاب است. کلی به من سفارش میکند و چند بار زنگ میزند تا مطمئن شود سمت میدان انقلاب و ولیعصر نمیروم.»
شایعات و اخباری درباره اسیدپاشی در خیابان گاندی و منطقه ستارخان نیز به صورت جدی مطرح شده و همین اخبار کافی است تا دختران تهرانی و خانوادههای آنان به شدت نگران اسیدپاشی باشند.
زینب دختری بسیار کوچک اندام است که کیف دستی سنگینی را با خود حمل میکند. او یکی از دخترانی است که به شدت از اسیدپاشیها ترسیده است و دو بطری یک و نیم لیتری آب معدنی را در کیف خود حمل میکند. او میگوید: «میگویند اسید فقط با آب پاک میشود. اگر به اسید دست بزنی، دست آدم هم میسوزد. پدرم گفت این بطریها را بگذار توی کیفت و اگر اسید پاشیدند اول چشمهایت را بشور که کور نشوی. چون پوست را میشود جراحی کرد ولی چشم را نمیتوان کاری کرد.»
گسترش وحشت
در اصفهان: عسل دختری ۲۵ ساله است که اکنون یک خودوری پراید در اختیار دارد.
او میگوید: «ماشین خود من ۲۰۶ است ولی میگویند روی ۲۰۶ حساس هستند و روی دخترهایی که پشت ۲۰۶ مینشینند اسید میپاشند. پدرم ماشین مرا گرفت و پراید خودش را به من داد. اینجا را نگاه کنید با پیچگشتی بالابرها را درآورده که نتوانم شیشه را پایین بدهم.»
باز هم در اصفهان: فخری دختری است که معلم زبان خارجی است. خانواده او اجازه خروج از خانه را به او نمیدهند. در یک گفتوگوی تلفنی میگوید: «سه روز پیش با برادرم به خانه بر میگشتیم. موقع ورود به خیابان اصلی یک موتور از کنار آمد و ترمز کرد. برادرم پیاده شد و با او درگیر شد. مردم هم جمع شدند و او را گشتند بیچاره چیزی همراهش نبود، اما پدر و برادرم دیگر اجازه نمیدهند سر کار بروم. راستش خودم هم ترجیح میدهم فعلاً در خانه بمانم. از آموزشگاه یک هفته مرخصی گرفتهام. مدیر آموزشگاه گفت که کلاسها تشکیل نمیشود و بیشتر دخترها به کلاس نمیآیند. نمیدانم این وضعیت قرار است تا کی ادامه داشته باشد.»
در تهران یک دختر ۲۳ ساله که در یک شرکت عمرانی کار میکند از تغییر پوشش خود میگوید: «رنگ موهای من روشن است. دو روز است با مقنعه سر کار میروم. از اتوبوس و مترو استفاده میکنم چون امنیتش بیشتر است. تقصیر من چی است که رنگ موهایم روشن است و مردها به من زیاد نگاه میکنند؟»
زنان و دختران دیگری هم هستند که به زندگی روزانه خود مشغولاند، اما درباره اسیدپاشیها حرف میزنند و نگران آن هستند.
ماموران پلیس به شدت تکذیب میکنند
برای تحقیق درباره صحت اخبار اسیدپاشی در تهران، با بهانههایی به کلانتریهای ۱۳۸، ۱۱۸، ۱۳۴، ۱۴۵، ۱۳۷ و ۱۴۸ در محلههای شهرک غرب، ستارخان، پونک، گاندی، گیشا، ونک و انقلاب مراجعه کردیم.
یکی از مسئولان کلانتری میدان خیابان طالقانی تهران میگوید که «به همکاران توصیه لازم در مورد موتورسوارها گوشزد شده و اگر ماموران گشت موردی را مشاهده کنند سریعاً وارد عمل میشوند. دخترها هم حجابشان را رعایت کنند. روی صورت دخترهای بدحجاب اسید ریختهاند. کسی با دخترانی که حجابشان را رعایت میکنند کاری ندارد.»
برخوردها در کلانتریها به شدت بد است و با خشونت صحبت میکنند، اما ماموران با قاطعیت اخبار مربوط به اسیدپاشی در تهران را تکذیب میکنند.
یکی از ماموران گشت کلانتری که دلسوزتر از بقیه نشان میدهد میگوید: «به خدا قسم خود من دو تا دختر دارم. من هم پدرم و نگرانم اما به قرآن دروغ است. در تهران اتفاقی نیفتاده است. در اصفهان هم فرقی ندارد همه مردم برای پلیس یکجور هستند. مطمئن باشید همکاران ما دارند پیگیری میکنند و به زودی دستگیر میشوند.»
این مامور پلیس میگوید: «این چند روز در تهران اتفاقی نیافتاده است. اگر اتفاقی افتاده بود اول از همه ما خبردار میشدیم. مردم خیالشان راحت باشد. بیخود نترسند.»
مسئولان کلانتری شهرک غرب نیز به شدت عصبانی هستند: «...ول کنید آقا مردم را ترساندهاید. خبری نیست. یک هفته است پدر ما را در آوردهاند مردم هرکجا موتورسوار میبینند زنگ میزنند. نیرو اعزام میکنیم اما خبری نیست... مردم باید دقت کنند. وقتی نیروی ما اعزام میشود اگر اتفاقی جای دیگری بیافتد که پرسنل ما باید حضور نداشته باشند شاید خدای ناکرده مسئلهساز شود. خود مردم باید رعایت کنند.»
یکی از مسئولان کلانتری میدان خیابان طالقانی تهران نیز میگوید که «مردم مطمئن باشند در این چند روز حتی یک مورد اسیدپاشی گزارش نشده است. به همکاران توصیه لازم در مورد موتورسوارها گوشزد شده و اگر ماموران گشت موردی را مشاهده کنند سریعاً وارد عمل میشوند. مردم نترسند و به کار و زندگی خودشان برسند. دخترها هم حجابشان را رعایت کنند. روی صورت دخترهای بدحجاب اسید ریختهاند. کسی با دخترانی که حجابشان را رعایت میکنند کاری ندارد.»
شوخی با فاجعه
از تهران و چند شهر دیگر گزارش میرسد که بعضی از موتورسواران با شبیهسازی حمله با اسید، اقدام به آزار و اذیت دختران و زنان میکنند.
موتورسواران با پاشیدن آب یا گرفتن بطری خالی به طرف صورت دختران و زنان آنان را به شدت میترسانند تا سوژه خنده و تفریح به دست بیاورند.
یک دختر ۲۶ ساله میگوید: «ساعت دو بعد از ظهر بود که یک موتورسوار پشت خط عابر پیاده ترمز کرد و بطری آب معدنی را جوری بالا آورد که انگار میخواهد اسید بپاشد. من جیغ زدم و آنها خندیدند و رفتند. ماشین راهنمایی رانندگی آنجا بود. مامورهای راهنمایی رانندگی هم داشتند میخندیدند. ماموران ما به هیچ دردی نمیخورند.»
یک راننده تاکسی ۵۰ ساله میگوید: «به علی قسم از وقتی خبر را شنیدهام همهاش چشمم به موتورسوارها است. ببینم میخواهند اسیدپاشی کنند گاز ماشین را میگیرم و میروم رویشان. مرگ بهتر از اینه که ببینی دختر مردم را بسوزانند. مردم غیرت داشته باشند. هرکجا دیدند، امان ندهند. با چاقو با سنگ، نباید اینها را زنده گذاشت.»
یک زن ۳۰ ساله که چهره زیبایی دارد از پستی عدهای از پسران و مردان در ایران گلایه دارد و میگوید: «مرز شوخی و جدی را رعایت نمیکنند. در این شرایط که زنها خودشان مشکل روحی دارند و این مسائل باعث شده آرامش نداشته باشیم از بغل آدم رد و میشوند و میگویند "خانم شما خیلی خوشگلیها. حیف شما نیست اسید بریزند رویت. بیا با من دوست شو، خودم بادیگاردت میشم". این یعنی چی؟ حالا ممکن است کسی اعتقاد نداشته باشد، اما شعور چی؟ الان به نظر شما وقت مناسبی برای این حرفهاست؟ نمیگذارند یادمان برود.»
خشم و ترسی که با موفقیت به جامعه تزریق شد
یکی از فعالان جنبش زنان معتقد است: «ایجاد ترس از تبعات بدحجابی به نظرم همان چیزی است که دنبالش بودند و به آن رسیدند. کارکرد ایجاد ترس همین است که ما مدام به حجاب فکر کنیم و نگران باشیم.
اوایل که گشت ارشاد آمد ما تا دو یا سه سال این وضعیت را داشتیم تا اینکه بالاخره عادی شد. وقتی مسئله برای زنها عادی شد و دیگر از گشت ارشاد نترسیدند شروع به اسیدپاشی کردند تا دوباره ترس را وارد ذهن ما کنند.»
یک فعال جنبش زنان: «ایجاد ترس از تبعات بدحجابی به نظرم همان چیزی است که دنبالش بودند و به آن رسیدند. کارکرد ایجاد ترس همین است که ما مدام به حجاب فکر کنیم و نگران باشیم. اوایل که گشت ارشاد آمد ما تا دو یا سه سال این وضعیت را داشتیم تا اینکه بالاخره عادی شد. وقتی مسئله برای زنها عادی شد و دیگر از گشت ارشاد نترسیدند شروع به اسیدپاشی کردند.»
یکی زن دیگر میگوید که از هنگامی که اسیدپاشی شروع شده است «خود زنها در مورد حجاب به هم تذکر میدهند».
او میگوید: «در محل کار به من تذکر دادند. در تاکسی. در مغازه. میدانم از روی دلسوزی است، اما ناراحت میشوم. میگویند خانم شما که هزار ماشاءالله خوشگل هستید مراقب خودتان باشید نکند خدای ناکرده اتفاقی بیافتد. میدانید وقتی تکرار میشود خیلی حالت بدی ایجاد میکند. به خودم میگویم چرا من؟... یعنی این را قبول کردهام که اگر بخواهند روی کسی بپاشند، روی من میپاشند.»
آتنا از کاربران فیس بوک و عضو اعضای یک انجمن خیریه است. او میگوید: «نمیخواهم بگویم تقصیر خودمان است اما گاهی اوقات در خارج ایران اشتباهاتی میشود که هزینهاش را مردم ایران میدهند. همان وقتی که کمپین آزادیهای یواشکی راه افتاد من روی فیس بوک خودم نوشتم که این کار آنها را حساس میکند. با این کارها بیخود امام جمعهها و بسیجیها را تحریک کردند. من از روزی که فیسبوک درست کردم تا الان همیشه عکس بدون حجاب گذاشتهام. پابلیک هستند. یکبار که به پلیس امنیت رفتم صفحه فیس بوک مرا باز کردند ولی توجه نشان ندادند که عکس من بیحجاب است. چه نیازی به کمپین بود. تا قبلاش روی فیس بوک خیلیها با عکس و اسم خودشان این کار میکردند ولی وقتی تبلیغات سیاسی انجام بشود واکنش نشان میدهند. از همان زمانی که کمپین آزادیهای یواشکی راه افتاد تعداد سخنرانیها درباره حجاب زیاد شد و حساس شدند. ارزشاش را دارد واقعا این کارها؟»
سهیلا به جای آنکه به سئوالات من درباره این گزارش پاسخ بدهد با نگرانی شروع به طرح سئوالاتی از من میکند: «شما فکر میکنید این وضعیت درست بشه؟ تا کی اینها هستند؟ چرا انقلاب نمیشه که همه از دستشان راحت بشویم؟... یعنی ممکنه اتفاقی بیافته؟ خیلیها میگن اینها خیلی زورشان زیاده و حالا، حالاها هستن. بعضیها میگن زیاد دوام نمیآورند؟ تا کی باید صبر کنیم که درست بشه؟»
نسرین میگوید: «در جنگل زندگی میکنم. قانون جنگل است. باید اجازه بدهند مثل آمریکا مردم اسلحه داشته باشند. وقتی دو نفرشان را خود مردم با تیر بزنند دیگر جرئت نمیکنند از این غلطها بکنند.»
زهرا همه تقصیرها را به گردن یکی از قربانیان اسیدپاشی میاندازد و میگوید: «اگر اون خانومه که چند سال قبل اسید ریختند و کور شد، نبخشیده بود و قصاص میکرد الان کسی جرئت نمیکرد از این کارها بکند. تقصیر خود ماست که وقتی یک نفر به ما آسیب میزند احساساتی میشویم و او را میبخشیم. میگویند مردم چرا میروند مراسم اعدام نگاه میکنند؟ چرا نباید کسی که به زنها تجاوز میکند یا اسید میپاشد را اعدام کنند؟ اینطوری بهتر است که درس عبرت بقیه شود.»
مریم میگوید که ترسیده، اما معتقد است «راهش این نیست». او طرحی دارد: « الان که هوا بد نیست. هوا پائیزی است و تمیز است. دخترها در کنار پدر و برادر و خانواده، زنها در کنار همسر و بچههایشان بیایند به خیابان. قدم بزنند. مثل شب عید. اینطوری نشان بدهیم که خانوادهها از ما حمایت میکنند. جمهوری اسلامی از اینکه مردم بیایند به خیابان میترسد. لازم نیست شعار بدهیم یا کاری بکنیم که ما را بگیرند. فقط راه میرویم. وقتی ببینند که مردم عصبانی هستند و ممکن است خیابان شلوغ شود مثل گشت ارشاد که یک مدت برداشتند، اسیدپاشها را میگیرند و دیگر نمیگذارند تکرار شود چون به نظرم کسانی که این کار را میکنند از بسیجیها هستند.»
نظرها
یک قربانی اسید پاشی
می خواهم از نیروی انتظامی این پرسش را مطرح کنم آیا برای برقراری نظم و قانون است یا برای اجرای «دستوراتی» که از سوی گروه های درون حاکمیت به آنها ابلاغ می شود؟ وقتی نیروی انتظامی «اقتدارش» را برای دستگیری چند جوانی که با آهنگ «هپی» رقصیده اند، با گفتن آن که «دو ساعته» توانسته آنها را شناسایی و دستگیر کند به رخ جوانان می کشد، آیا امروز از خود نمی پرسد که چگونه بعد از چند هفته و پس از هشت مورد از اقدام به «اسیدپاشی» نتوانسته حتا یک نفر را هم دستگیر کند؟ آیا این تضاد و سیاست دوگانه در چگونگی برخورد نیروی انتظامی به رویدادها و اتفاقاتی که در جامعه صورت می گیرد، به راستی «اقتداری» برای نیروی انتظامی باقی می گذارد؟ اقتداری که لازمه آن، «مشروعیت» در میان مردم نسبت به اقدامات این نیروست و نه شاخ و شانه کشیدن برای چند جوانی که به هیچ کس «صدمه» ای نزده اند و گناه شان صرفاَ رقصیدن با آهنگ شاد (هپی) است. آیا وقتی نیروی انتظامی با این همه دستگاه ها و دوربین های مداربسته ی کنترل شهری نمی تواند اسیدپاشانی که هفته هاست در شهر اصفهان می چرخند و روی چهره زنان اسید می پاشند را دستگیر کند، می تواند از اقتدار و مشروعیت خود سخن بگوید؟
مرید
انصار حزب الله هشدار داده بود که به فرموده رهبر و برای انحراف افکار عمومی از اخبار سونامی فساد و نرمش قهرمانانه بر تخت ارولوژی در مورد برنامه هسته ای صورت و مخرج ملت را یکی می کند. این هم نمونه اش
علی
هم اسید می پاشند و هم مردم را می زندد https://www.facebook.com/video.php?v=10152771279683954
لطیف
سلام . تغییر تغییر که میگفتند این بود؟ بعد از گذشت سی و اندی سال، از رنگ پاشی و تیغ موکت بری دهه شصت، تازه رسیدیم به اسید پاشی و قمه کشی دهه ٩٠ ... بابا ایواله،دستمریزاد،یعنی سی سال گذشته رسما گل لگد کردیم! حالا ادیبان و محققان و نویسندگان و جامعه شناسان هی آروغ خشک بزنند و عکس یادگاری بگیرند!
Neda
عامل اسید پاشی : نمایندگان داعشی مجلس و امام جمعه ها و چماقداران مورد حمایت حاکمیت ....
کامران تالشی
جالب ترین نکته در داستان پیگیری این اسیدپاشی ها از طرف نیرو های انتظاهی و قضایی فرافکنی بچگانه ی آنها نسبت به مسئله بود .با اینکه متهمی شناسایی نشده اما پیشاپیش اظهرو من الشمس مشخص بود کار سیستم اطلاعاتی بیگانه است. مثل تمامی ناکارآمدی ها و دزدی ها و جنایاتی که به سیستم اطلاعاتی بیگانه نسبت داده شد مثل قتل های زنجیره ای که کار اسراییل بود اما مسئول جعل تاریخ انقلاب اسلامی حسینیان در سیمای میلی اعلام می کند مقتولان ناصبی بودندو خونشان مباح ! تمامی این حرکات و باقی شکنجه های روحی و جسمی امت اسلامی ایران در راستای سیاست نصربه الرعب آیت الله خامنه ای و برگرفته از متن خود قران است. روشنفکران ایرانی دائم دچار مغلطه هستند . سوره های مدنی قران مثل سوره توبه به روشنی سیاست اسلامی در حکومت را بیان می کند .ایجاد وحشت در گمراهان و ستاندن جان کافران و دیندارانی که در مقابل لشکر اسلام سر خم نمی کنند .داعش و جمهوری اسلامی ریشه در قران و آیات مدنی قران دارند و اصرار احمقانه ی روشنفکران در تاکید بر سوره های مکی و آیاتی مثل لا اکراه فی دین که بر طبق خود قران دچار نسخ شده تلاشی کاملا عبس است . اسلام دین جهاد و شمشیر و اراده ی قدرت به هر روش ممکن است و سیره ی عملی پیامبر اسلام در مقابل یهودیان و اسرای کاروان های اقتصادی که مورد حمله قرار می گرفتند کاملا بیانگر این امر است .ایرانیان باید تکلیف خود را بان متون و دستورات مشخص کنند و تا زمانی که هرکسی نسخه ی واقعی از اسلام دارد که خود هم نمی داند چیست ، ایران در تباهی حکومت دینی و شاید بعدها تروریسم شیعی بسوزد.
بهنام
بنا بر گزارش سایت کلمه آقای آریا جعفری عکاس خبرگزاری ایسنا که از تجمعات اعتراضی مردم مقابل دادگستری اصفهان عکس گرفته و آنها را منتشر کرده ، بازداشت و ضمن تفتیش متزل و توقیف وسایل شخصی به مکان نامعلومی منتقل شده است . لطفآ هر چه سریعتر اطلاع رسانی نمائید .
الله کرم
اظلاعیه: بدینوسیله به اطلاع آمران عزیز به معروف وسایر امت حزب الله می رساند برای رفاه حال عزیزان در استانه ماه محرم ماه پیروزی اسید بر چماق اسید های موردنیاز این عزیزان در پایگاه های تابعه بسیج در دسترس به صورت رایگان توزیع خواهد شد.
سعید
همسر من یک هفته است از ترس خوابش نمی برد. پدر و مادر و خواهر و دوستانش مدام به او زنگ می زنند و اخبار اسیدپاشی در تهران و شهرهای دیگر را می دهند. وقتی از هم جدا یم شویم تا شب که دوباره یکدیگر را یم بینیم مدام نگران او هستم. بی شرف ها کاری کرده اند که من که به اسلام اعتقاد ندارم یم خواهم همسرم را راضی کنم یک مدت چادر سرش کند. تف به اسلام و جمهوری اسلامی
معصومه
آقای روحانی باید همین الان وزیر کشور را بدلیل ناتوانی در تامین امنیت مردم از کار برکنار کند. مگر می شود یک اقدام بارز تروریستی رخ دهد، هفته ها هیچ مظنونی را نداشته باشند و رییس جمهور مسئولین را بازخواست نکند؟ به این ترتیب قبل از استیضاح وزیر بعدی، خودش خدمت یک نفر از وزرای تحمیلی می رسد و ضرب شستی به تندروها و احساس خوبی به ملت می دهد.
farid
اسید پاشی مجدد در اصفهان باندهای سازمانیافته حکومت ساعت 10 صبح روز یکشنبه 4آبان در خیابان آپادانای اصفهان مرتکب جنایت دیگری شدند و به روی یک زن هموطن اسید پاشیدند و به آسانی از صحنه دور شدند. بنا به گزارشهای دریافتی مأموران اطلاعاتآ، ضمن حمل پیکر بیتحرک خانم مصدوم، به کسبه اطراف شدیداً اخطار داده و گفتهاند اجازه بازگویی و نشر این خبر را برای دیگران ندارند.