• دیدگاه
خاورمیانه: پیدا کردن مقصر یا راه حل
اکبر گنجی − اگر صلح حاکم شود و روابط با آمریکا و غرب بهبود یابد، مبارزه آزادیخواهانه ایرانیان برای نظام دموکراتیک نیز تشدید خواهد شد.
خاورمیانه در چنبره جنگ و فقدان امنیت بلند مدت اسیر شده است: نزاع تاریخی فلسطینیها و اسرائیل، جنگ قدرت عربستان سعودی و ایران و ترکیه، جنگ شیعه و سنی، رشد گسترده و سریع گروههای تروریستی در عراق و سوریه و لیبی و یمن، تجزیه عملی کشورهای عراق و سوریه و لیبی و تا حدودی یمن، بی ثباتی لبنان و فقدان رئیس جمهور پس از ۵ ماه، اعلام پیوستن شاخه یمن القاعده (گروه انصار الشریعه) به داعش، و غیره و غیره.
میلیونها کشته و زخمی و آواره، نابودی زیرساختهای کشورها و بی ثباتی بلند مدت محصول این جنگها بوده است. تنشهای میان ایران و عربستان سعودی در ماههای گذشته به شدت افزایش یافته است. وزیر خارجه عربستان ایران را متهم به اشغال سوریه کرده و متقابلاً ایران نه تنها از حمایت تسلیحاتی و مالی عربستان سعودی از گروههای تروریستی اسلام گرا در منطقه سخن گفته، بلکه اعزام ارتش عربستان به بحرین و سرکوب اعتراضهای مردمی آن کشور توسط عربستان را یادآور شده است. صدور حکم اعدام برای شیخ نمر باقر النمر نیز صدای اعتراض وسیع مقامات روحانی ایران- و متحدانش در عراق و لبنان- را بلند کرده و کار را به تهدید کشانده است. عربستان سعودی هم برای زمین زدن ایران با افزایش تولید نفت، قیمت نفت را به حدود ۸۴ دلار کاهش داده است. عربستان سعودی نیروهای داعشی سیستان و بلوچستان ایران را از طریق پاکستان جهت عملیات تروریستی به داخل ایران فرستاده و آنان دقیقا مانند داعش نیروهای نظامی ایران را میکشند.
در رویارویی با این مسائل، دو رویکرد متفاوت- نه متعارض- میتوان اتخاذ کرد.
رویکرد اول- کدام دولتها این وضعیت را به وجود آوردند؟
همه به دنبال مقصر گشته و همدیگر را متهم میکنند. شواهد و قرائن هم برای ادعاها وجود دارد. به برخی از آنها بنگرید:
دولت جرج بوش ۲۸ صفحه از گزارش اطلاعاتی سال ۲۰۰۲ به کنگره که به نقش خاندان سلطنتی و شهروندان عربستان سعودی در فاجعه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میپرداخت را حذف کرده بود. تعدادی از نمایندگان کنگره از اوباما درخواست کردهاند تا این گزارش سری را منتشر کند.
پیش از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ملاقاتی میان شاهزاده بندر بن سلطان- سفیر سابق عربستان در آمریکا و رئیس سابق سازمان جاسوسی آن کشور- و سرّ ریچارد دیرلاو- رئیس سرویس جاسوسی بریتانیا، ام آی ۶- صورت میگیرد. شاهزاده بندر به دیرلاو میگوید:"زمانی که در خاورمیانه گفته شود خداوند انشأ الله به شیعیان کمک کند، دور نیست. متجاوز از یک میلیارد سنی واقعا از آنها خسته شدهاند". به گفته دیرلاو سیاست دوگانه سعودیها پس از ۱۱ سپتامبر به شرح زیر بود:سرکوب سنیهای رادیکال در داخل و حمایت از آنها در خارج، به عنوان نیروی ضد شیعه و ضد ایران.
ترکیه هم به دنبال بسط قدرت منطقهای خود از طریق حمایت از گروههای رادیکال اسلام گرا بود و هست. هدف دولت اردوغان سرنگونی رژیم بشار اسد به هر طریق ممکن است. حمایت دولت اردوغان از داعش نه تنها مورد اعتراض حزب جمهوری خلق ترکیه و کردهای آن کشور قرار گرفت، بلکه بر سر این مسئله اردوغان وارد چالش با نیویورک تایمز شد. ۱۵ هزار تروریست از ۸۰ کشور جهان از راه ترکیه وارد سوریه شده اند. این میزان تروریست به هر کشوری گسیل شده و مورد پشتیبانی مالی و تسلیحاتی دیگر کشورها قرار گیرند، میتوانند آن کشور را ویران سازند.
رابرت فورد- سفیر سابق آمریکا در سوریه- گفته که بارها به مقامات ترکیه- از جمله رئیس سرویس اطلاعاتی آن کشور- گفته بود که کشور خود را به راه انتقال نیروهای جهادی خارجی به سوریه تبدیل نسازد، اما آنها به بهانههای مختلف طفره رفته و به کار خود ادامه دادهاند.
جو بایدن گفته است که متحدان آمریکا- عربستان سعودی، ترکیه، امارات- گروههای تروریستی چون داعش را به وجود آورده اند:
"بزرگترین معضل ما متحدان ما بود؛ متحدان ما در منطقه بزرگترین مسئله ما در سوریه هستند. ترکها دوستان بزرگی بودند و من رابطه عالی با اردوغان دارم، که اخیراً وقت زیادی را با او گذراندم. سعودی ها، اماراتی ها، دیگران، همین طور. اینها چه کار میکردند؟ اینها آن قدر مصمم بودند که [بشار اسد] را از قدرت پایین بکشند که یک جنگ نیابتی بین سنی و شیعه داشتند؛ چه کار میکنند؟ آنها صدها میلیون دلار پول و دهها هزار تن اسلحه را به هر کسی که حاضر بود با اسد بجنگد دادند، با این تفاوت که آنهائی که پولها و اسلحه را دریافت میکردند [جبهه] نصرت، القاعده، و جهادیهای تندرو رادیکال از مناطق مختلف دنیا بودند. اگر تصور میکنید که من اغراق میکنم، نگاهی [بدان جا] بیندازید. تمامی آنها [پول و اسلحه] کجا رفتند؟ پس حالا چه اتفاقی دارد میافتد؟ ناگهان همه در حال بیدار شدن هستند که این گروه، داعش، که همان القاعده در عراق بود و از آنجا بیرون انداخته شد، قلمرو در غرب، ببخشید، در شرق سوریه برای کنترل به دست آورد، با جبهه نصرت، که ما در همان اوائل آن را یک گروه تروریستی اعلام کرده بودیم، همکاری کرد، و ما نتوانستیم که متحدان خود را متقاعد کنیم که دیگر از آنها حمایت نکنند. خوب، چه اتفافی افتاد؟ حالا، به طور ناگهانی، و من قصدم این نیست که دروغ ببافم، همه خدا را میبینند [همه میفهمند که خطر داعش چیست]. حالا، پرزیدنت [اوباما] یک ائتلافی از متحدان سنی ما تشکیل داده است، به خاطر این که آمریکا نمیتواند دوباره به یک ملت مسلمان مانند یک حمله کننده وارد شود؛ این کار باید به رهبری سنیها با حمله بر سازمانهای دیگر سنی انجام شود؛ پس، برای اولین بار چه دستاوردی داریم؟ حالا عربستان سعودی جریان ارسال پول به آنها را متوقف کرد؛ عربستان به ما اجازه آموزش [نیروهای "معتدل" در سوریه که با دولت میجنگند] تحت بند ۱۰ [قرارداد ما با آنها] را در خاک خود داده است؛ قطریها کمک خود را به تندترین عناصر تروریست قطع کردهاند، و ترک ها، پرزیدنت اردوغان، ایشان دوست قدیمی هستند، به من گفت که "حق با شما [آمریکا] بود. ما اجازه دادیم تعداد زیادی [از تروریستهای داعش] از ترکیه عبور کنند، " و حالا دارند سعی میکنند که مرز خود [با سوریه که از آنجا نیروهای داعش وارد سوریه میشوند را] ببندند".
ایران باید مستقیماً وارد جبهه مبارزه با گروههای تروریستی شود. جنگ قدرت ایران و عربستان به زیان هر دو کشور و کل منطقه است. روابط این دو کشور باید بهبود یابد. ایران و عربستان و ترکیه باید از مدعای رهبری اسلام دست بردارند.
جو بایدن مجبور به سه بار عذرخواهی از سه متحد کلیدی آمریکا شد. این عذرخواهی نه به دلیل ایراد اتهامات بی اساس، بلکه به دلیل بیان بخشی از حقیقت بود.
ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده، قطر، بحرین، و...متقابلاً مدعیاند که اگر ایران و روسیه و چین از رژیم بشار اسد حمایت به عمل نمیآوردند، این وضعیت پیش نمیآمد. اما واقعیت این است که نظامهای دیکتاتور و سرکوبگر منطقه متحدانی دارند. حمایت از دولتهای سرکوبگر منطقه توسط دولتهای غربی و روسیه و چین یک امر است، و اقدام آشکارا اعلام شده دولتهای غربی و عربی برای سرنگونی رژیم سوریه از طریق تروریستها چیزی دیگر است. اگر دولتهای آمریکا، اروپایی، عربی و ترکیه همان کاری را که با دولت سوریه کردند، با عربستان سعودی و امارات و قطر و بحرین میکردند، اینک آنها هم در وضعیتی چون وضعیت سوریه قرار داشتند. مگر این کشورها دارای رژیمهای استبدادی ناقض حقوق بشر نیستند؟
به گفته منابع موثق توازن قوا در سوریه به قرار زیر است: حدود نیمی از مساحت جغرافیایی که دارای بیشترین جمعیت بوده در کنترل رژیم اسد قرار دارد، یک سوم سوریه در کنترل داعش است، کمتر از ۲۰ درصد در کنترل گروههای وابسته به القاعده است که ضد آمریکاییترین نیروها هستند، کمتر از ۵ درصد خاک سوریه هم در اختیار نیروهای غیر جهادی است.
مطابق گزارش تحقیقاتی کنگره آمریکا، ارتش آزاد سوریه فاقد "تشکیلاتی منسجم با دسترسی ملی" است. رئیس سازمان اطلاعات ملی هم اعلام کرده است که در حال حاضر ۱۵۰۰ گروه شبهنظامی در سوریه میجنگند و ما نیروهایی را که به طور همزمان ضد اسد و امیدواریم که ضد اسلامی باشند، ارتش آزاد سوریه مینامیم.
دولت آمریکا اعلام کرده که هیچ اپوزیسیون میانه رویی در سوریه وجود ندارد و آنان قصد دارند تا ۵ هزار تن از نیروهای میانه رو سوریه را در عربستان سعودی آموزش نظامی داده و به عنوان اپوزیسیون میانه رو برای سرنگونی رژیم اسد بسازند. کدام یک از قوانین بین المللی این عمل را توجیه میکند؟ چرا این استراتژی نسبت به دیگر دیکتاتوریهای منطقه به کار گرفته نمیشود؟ اگر اپوزیسیون سازی نظامی برای سرنگون کردن رژیمها مشروع است، چرا دیگران به این روشها توسل نجویند؟
رویکرد دوم- پیدا کردن راه حل برای صلح و امنیت جمعی
می توان به جای پیدا کردن مقصران وضعیت فعلی، به راه حلهای صلح آمیز فکر کرد. اگر انتخاب میان بد (رژیم دیکتاتوری) و خوب (رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر) باشد، قطعاً باید دموکراسی را انتخاب و برای آن مبارزه کرد. اما در عمل وضعیتهای فوق العادهای پیش میآید که همه ناچار میشوند میان بد (رژیم دیکتاتوری) و بدتر (جنگ داخلی و نابودی بلند مدت) یکی را انتخاب کنند. جان راولز گفته است:"مسلماً جنگ نوعی دوزخ است" (جان راولز، قانون مردمان، ص ۱۵۰). به ۳ تجربه مهم بنگرید:
جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان به شدت نگران است که ایران به سوریهای دیگر تبدیل شود. آنان خواهان توافق نهایی هستهای در اسرع وقتاند تا بدین ترتیب روابط با دولتهای غربی- بخصوص آمریکا- بهبود یافته، کلیه تحریمهای فلج کننده اقتصادی ملغی گردد و خطر نابودی از ایران دور شود.
آیا وضعیت عراق ۱۲ سال اخیر "بدتر" از دوران "بد" بسیار سرکوبگرانه صدام حسین نیست؟ فقط در ۹ ماه اول سال جاری ۱۲ هزار تن در عراق توسط داعش و القاعده کشته شده اند. تعداد زخمیها چندین برابر و تعداد آوارگان صدها هزار تن است. اما شمار کشته شدگان پس از حمله آمریکا به عراق بالغ بر صدها هزار نفر است.
آیا وضعیت ۳ سال اخیر لیبی "بدتر" از وضعیت "بد" دوران قذافی جنایتکار نیست؟ چند هزار گروه شبه نظامی وجود دارد که بنابر گزارش نهادهای حقوق بشری مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شدهاند و هیچ دورنمایی از صلح و دموکراسی وجود ندارد.
سوریه قبل از ۲۰۱۱ - درست مانند اکثر رژیمهای فعلی خاورمیانه- گرفتار یک رژیم سرکوبگر بود. جنگ سوریه، جنگ علیه توسعه و دموکراسی بود. شمار کشته شدگان جنگ نیابتی سوریه به ۲۰۰ هزار تن رسیده است.
امنیت و صلح شرط لازم توسعه اقتصادی و اجتماعی است و توسعه اقتصادی و اجتماعی هم همبستگی بالایی با رشد دموکراسی و حقوق بشر دارد. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشری در کار نخواهد بود.
راهبردها
مسئله اصلی خاورمیانه، مسئله استبداد، سرکوب، فساد، تبعیض، تحقیر و یک بام و دو هوایی است. در این شرایط:
اول- به منطقه باید به صورت یک کل یکپارچه نگریست که مسائل آن به هم پیوستهاند و بدون طرحی جامع برای کل منطقه نمیتوان به صلح و امنیت دست یافت و از شر گروههای تروریستی خلاص شد. حل مسئله فلسطین و طرح تشکیل دو دولت شرط لازم این فرایند جامع است.
جان کری نیز در ۱۷ اکتبر به درستی یادآور شد که مبارزه با تروریسم در منطقه منوط به صلح میان اسرائیل و فلسطینیهاست و افزود: "تمامی رهبران منطقه خاورمیانه در این عقیده او هم نظر هستند و میدانند که صلح اسرائیل و فلسطینیان افراط گرایی را از بین میبرد". در سفر به منطقه:"حتی یک رهبر نبوده که به طور خودجوش از نیاز به برقراری صلح اسرائیلی و فلسطینی صحبت نکرده باشد. اگر راه حل دو کشوری برای اسرائیل و فلسطینیها محقق نشود، داعش خواهد توانست بیشتر از گذشته در منطقه نیروهایی را به خود جذب کند. مردم باید درک کنند که میان سربازگیریهای داعش با خشم افکار عمومی ارتباط وجود دارد"، چرا که این یارگیریها "در حس حقارت، انکار و نبود احترام ریشه دارد".
اگر صلح حاکم شود و روابط با آمریکا و غرب بهبود یابد، مبارزه آزادیخواهانه ایرانیان برای نظام دموکراتیک نیز تشدید خواهد شد. اینک بهترین زمان برای توافق نهایی هستهای و مبارزه با تروریسم به منظور صلح همگانی است.
دوم- گروههای تروریستی چون داعش را نمیتوان صرفاً به روشهای نظامی از بین برد. اکثریت یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان میانه رو بوده و با بنیادگرایی اسلامی گروههای تروریستی هیچ نسبتی ندارند. روشنفکران مسلمان با تفسیرهای سازگار با دموکراسی و حقوق بشر از قرآن، "اسلام مدرنیستی" را ساختهاند. اما مسئله این است که دولتهای سرکوبگر از "اسلام بنیادگرایانه" حمایت کرده و "اسلام مدرنیستی" را سرکوب میکنند. "صنعت اسلام هراسی" هم در غرب، "اسلام بنیادگرایانه تروریستی" را اسلام واقعی قلمداد میکند. قرآن جنگ طلبان با قرآن صلح طلبان تفاوت دارد. باید از دامن زدن به اسلام هراسی خودداری شود. در این شرایط یک خاخام یهودی آمریکا خواستار نابودی مسلمانان میشود.
سوم- بعد از تحولات اخیر منطقه، طرح صلح در سوریه به کلی به بایگانی سپرده شد و همه به دنبال راه حلهای صرف نظامی هستند. در سوریه میبایست ۳ گام مهم برداشته شود: الف- برقراری آتش بس میان دولت بشار اسد و مخالفان میانه رو در اسرع وقت. ب- به حاشیه راندن گروههای تروریستی اسلام گرا- داعش، جبهه نصرت، خراسان، و...- از طریق قطع منابع مالی و تسلیحاتی، بستن راههای ورود آنان به سوریه و عراق، و مبارزه همه در یک جبهه واحد علیه آنان. پ- برگزاری انتخابات آزاد رقابتی با حضور همه اقشار اجتماعی تحت نظارت سازمان ملل. تشکیل حکومت براساس تقسیم بندیهای قومی و مذهبی کاملاً نادرست بوده و باید همگان بدون تبعیض از حقوق مدنی و حق مشارکت سیاسی برخوردار شوند. نابودی نهاد دولت و ارتش سوریه، وضعیتی بدتر از لیبی پدید خواهد آورد.
چهارم- ایران باید مستقیماً وارد جبهه مبارزه با گروههای تروریستی شود. جنگ قدرت ایران و عربستان به زیان هر دو کشور و کل منطقه است. روابط این دو کشور باید بهبود یابد. ایران و عربستان و ترکیه باید از مدعای رهبری اسلام دست بردارند. رهبران هر سه کشور لباس اسلام شیعی و سنی بر تن سلطه طلبی منطقهای خود میپوشانند. آنان- مانند بنیادگرایان- اسلام را به ابزار قدرت و جنگ تقلیل دادهاند. دامن زدن به جنگ شیعه و سنی بخشی از جنگ قدرت منطقهای است. سکولاریسم- به معنای تفکیک نهاد دین از نهاد دولت- مانع این نوع سوء استفاده خودکامگان از دین برای اهداف قدرت طلبانه میشود.
پنجم- جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان نیز به شدت نگران است که ایران به سوریهای دیگر تبدیل شود. آنان خواهان توافق نهایی هستهای در اسرع وقتاند تا بدین ترتیب روابط با دولتهای غربی- بخصوص آمریکا- بهبود یافته، کلیه تحریمهای فلج کننده اقتصادی ملغی گردد و خطر نابودی از ایران دور شود. به تعبیر دیگر، امنیت فعلی استبداد دینی را بر سوریهای یا عراقی شدن ایران ترجیح میدهند. اگر صلح حاکم شود و روابط با آمریکا و غرب بهبود یابد، مبارزه آزادیخواهانه ایرانیان برای نظام دموکراتیک نیز تشدید خواهد شد. اینک بهترین زمان برای توافق نهایی هستهای و مبارزه با تروریسم به منظور صلح همگانی است.
نظرها
مرادی
سلام رسیدن به برداشت واحد از قرآن و کنار گذاشتن تعصبات مذهبی تنها راه درست خروج از این وضعیت است. یا این راه خروج را که به مذهب پالایش شده و وحدت بخش منتهی میشود باید انتخاب کنیم و به جوامع مذهبی مترقی و متحد برسیم و یا باید قرآن و مذهب را به کنج خانه ها و مساجد غیر سیاسی منتقل کنیم و به جامعه سکولار برسیم و تعصبات و حساسیت های مذهبی اجتماعی را کنار بگذاریم. رعایت اتصال آیات و اعتقاد به این چینش فعلی آیات و سور در برخورد با قرآن و روش برداشت از آن با برادری و متحد شدن مسلمانان معادل است.اینها دو روی یک سکه هستند. آیا اتحاد مسلمانان بر محور تعالیم تمدن های دیگر امکان دارد؟ بسیار مشکل خواهد بود. تلاش بی نتیجه روشنفکران در این جوامع حداقل تا کنون نشان میدهد که مشکل است. بسیار مشکل است که بخواهیم تعالیم دینی و قرآنی را از سطح جوامعی که در آنها اکثریت قریب به اتفاق آنها مسلمانند کنار بگذاریم. تنها راه همان است که ابتدا عرض شد.راهی که از دیر باز آرزوی آن کم و بیش بیان شده ولی امروزه باید کاربردی شود.منطبق با فهم صحیح از قرآن بعنوان تنها مرجع مشترک تعصبات فرقه ای را کنار بگذاریم. راه صحیح فهم قرآن رعایت اتصال آیات و گزینشی نخواندن آنهاست... والسلام Quranmizan.com
simin
در تمام این مقاله از همه انتقاد شده جز رژیم جمهوری اسلامی منبع سی و شش سال شرارت در خاورمیانه !!! .
جواد
اقای گنجی شما جمهوری اسلامی رو از معادلات حذف کن تمام مشکل منطقه حل خواهد شد این جمهوری اسلامی است که از بدو بوجود امدن مانع بزرگ صلح و گذار به دموکراسی در خاورمیانه است. لولوی شیعه نباشد دولت سنی معنی نخواهد داد دولت سنی نباشد حکومت اسلامی و رادیکالیسم اسلامی بخودی خود فراموش میشود. مقاله شما بیشتر به ارزوی کودکی شباهت دارد تا تحلیل یک تحلیلگر.
موسی
از مقاله اقای اکبر گنجی ﴿مگر این کشورها دارای رژیمهای استبدادی ناقض حقوق بشر نیستند؟ مسئله اصلی خاورمیانه، مسئله استبداد، سرکوب، فساد، تبعیض، تحقیر و یک بام و دو هوایی است. اما مسئله این است که دولتهای سرکوبگر از “اسلام بنیادگرایانه” حمایت کرده و “اسلام مدرنیستی” را سرکوب میکنند. “صنعت اسلام هراسی” هم در غرب، “اسلام بنیادگرایانه تروریستی” را اسلام واقعی قلمداد میکند. گروههای تروریستی اسلام گرا- داعش، جبهه نصرت، خراسان، و.... ایران و عربستان و ترکیه باید از مدعای رهبری اسلام دست بردارند. رهبران هر سه کشور لباس اسلام شیعی و سنی بر تن سلطه طلبی منطقهای خود میپوشانند. آنان- مانند بنیادگرایان- اسلام را به ابزار قدرت و جنگ تقلیل دادهاند. دامن زدن به جنگ شیعه و سنی بخشی از جنگ قدرت منطقهای است. به تعبیر دیگر، امنیت فعلی استبداد دینی را بر سوریهای یا عراقی شدن ایران ترجیح میدهند.] اقای گنجی واقعیت اینست که چند قرن گذشته انشعاب در مسیحیت باعث بیشترین کشتار بدست مسیحیان در داخل خودشان انجام گرفته! به نظر من اکنون هم بیشرین کشتار داخل خود گروهای اسلامی ﴿ سنی-سنی / شیعه-شیعه/ سنی-شیعه﴾ انجام میگیرد! گروههای تروریستی اسلام گرا- داعش، جبهه نصرت، خراسان، و....﴿ بیت خامنهای و ساتور بدستان جیره خوارش و.....﴾ همگی به نام قران / محمد/ خدا انسان را سلاخی میکنند! همان کاری را انجام میدهند که چند قرن قبل پایه گذارن مذهب اسلام انجام میدادند! مگر جنگ اعراب بنام اسلام با ایران موجب کشتار ایرانیها و پس از شکست ایران با غنایم فراوان ایرانیان را در ان زمان به بردگی نبردند﴿ گروه داعش هم از ایزدی ها بعنوان برده بین خودشان تقسیم کرده ایا کار دیگری انجام داده اند﴾!!!!!? مگر علی در جنگ با ﴿کفار﴾ حلوا تقسیم میکرده که گروه داعش حلوا تقسیم کند !!!? مگر علی پس از شکست قبیله ای سر هفصد نفر از افراد ان قبیله را در یک روز با دست مبارک خودش سر نبرید که گروه داعش کار دیگری انجام میدهد!!!! ? فقط مشتی از خروار .... موسی
علی
برخی از تحلیلها مرغ پخته را به خنده میندازد. جناب جواد واقعا فکر میکنید اگر جمهوری اسلامی نبود خاورمیانه به دموکراسی بدل شده بود؟
علی طباطبائی
در نقدی روش شناختی از نوشته های "گنجی" ، مغالطه "نمونه گیر ی جهت دار" است. به این معنا که ایشان با جهت گیری پیشینی، بخشی از اطلاعات را دست چین نموده و به عنوان پی رنگ بهره میبرند تا به نتایج مورد نظر برسند . به عنوان مثال در جنگ حماس با اسرائیل هم از این روش برای رسیدن به هدف بهره میردند و تا آنجا پیش رفتندکه اخبار را یکسونگرانه در صفحه مجازی خویش بازتاب می دادند و حتی سانسور می کرد ند و مخالفان را حذف. اما خوشبختانه دیر زمانیست که مغلطه و سفسته این روشها برای اهل تحقیق و تفحص آشکار گریده است. در نتیجه ارزش نوشته های ایشان در معرفت بخش بودند روز به روز کمتر می شود.
ابراهیم
آقای علی طباطبایی. آقای گنجی در مورد اسرائیل بی طرف نیست و خودش اتفاقا این را گفته است. چون اسرائیل رژیم اشغالگر، آپارتاید، یاغی، و ناقض حقوق بشر است که براساس مصوبه رسمی شورای حقوق بشر مرتکب جنایات جنگی شده است. چگونه می توان در برابر این ها بی طرف بود. شما نفرموده اید که کجای این مقاله اشکال دارد؟ آقای گنجی امنیت و صلح و سکولاریسم را به عنوان پیش شرط های حل مشکلات منطقه پیشنهاد کرده است. آیا شما با اینها مخالف هستید. برداشت من این است که شما از طرح موضوع صلح اسرائیل و فلسطینیان و ضرورت عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغالی ناراحت شده باشید. خوب این موضع همه جهان و دولت آمریکا است. آقای جان کری وزیر امورخارجه امریکا مسائل منطقه را با این موضوع ربط داده است. گناه گنجی چیست؟ دولت امریکا می گوید متحدان ما داعش را ساخته اند. این گناه گنجی است که آن سخنان را نقل کرده است؟ درباره ایران هم گنجی همیشه از نظام دموکراتیک دفاع کرده و گفته که آن نظام سکولار هم هست. آیا با این موضع او مخالف هستید؟ ا
بهنام
با تشکر از استاد کنجی . به نظر بنده مشکل اصلی در این میان ، دین و مذهب و ذخایر نفتی است ، البته به زودی باید جدال بر سر ذخایر آبی را هم به اینها اضافه نمود . اگر قرائتها و انشعابهای متعددی از ادیان مذهبی و قرون وسطائی وجود نداشت ، بالطبع این کشمکشها و در گیریها نیز هرگز به وجود نمی آمد . ثروتهای عظیم نفتی و گازی در منطقه خاورمیانه تاکنون نتوانسته صلح و ثباتی پایدار بوجود آورد ، در عوض مسائل زیست محیطی و اجتماعی و درگیری و جنگهای منطقه ای برای مردم این منطقه به ارمغان آورده است . دول غربی هم با سیاستهای کثیف و زیرکانه خود هرگز نمیگذارند این منطقه روی ثبات و آرامش را به خود ببیند و از شبه جزیره هند تا ترکیه نیمه اروپائی را در بحران فروبرده و طوری برنامه ریزی میکنند تا مسلمانان خود همدیگر را بکشند و در عوض کلیه مناطق اروپا و آمریکا و قسمتهایی از خاور دور در کمال آرامش و آسایش به سر برده و خون از دماغ یک نفر از اتباعشان نمی آید . دیشب در تفکر بودم و به این نتیجه رسیدم : این که بگوییم ( جنگ پایان یافت ) اشتباه است و در واقع اگر جنگی هم تمام شود اثرات دراز مدت آن تا شروع جنگ بعدی خاموش نمیشود هرگز و عوارض جنگ قبلی آغاز گر جنگی جدید است .
سعید
از روز هم روشن تر است که ریشه مالی و فکری تروریسم عربستان سعودی و لجستیک آن با کشورهای فقیر منطقه از پاکستان تا لیبی و دیگر کشورهاست. ام طبق قاعده ای که سیاست پدر و مادر ندارد پس مانده ترین و متحجر تین و دیکتاتور ترین کشور منطقه یعنی سعودی متحد آمیریکای مدعی مهد دموکراسی است !! و البته این سعودی گاهی برای برقراری دموکراسی به یک کشور دیگه هم حمله میکنه! نقش عربستان اصلا قابل مقایسه با ایران نیست اما به هر حال این شیخ نفتی هم در حال سقوط هست