چرا باید به مدافعان کوبانی کمک کرد؟
چراغی در کوبانی روشن شده است که نباید خاموش شود و شجاعت مدافعان کوبانی جانهای زیبای زبانبسته را به اندکی از اعتراف به همدردی وادار کرده است.
چهارشنبه 22 اکتبر، روزنامهی اومانیته سرمقاله و چهار صفحهاش را به کوبانی اختصاص داده بود. در تیتر فرعی این «ویژهنامه» چنین آمده است: «به دعوت اومانیته و انجمن فرانسه-کردستان، چندین شخصیت سیاسی و فرهنگی و … خواستار شکستن انزوا و سکوت درخصوص حملهی دولت اسلامی به شهر کوبانی شدند.» آنچه در پی میآید، ترجمهی چند یادداشت از این مجموعه است.
نور و آتش
پاتریک اپل- مولر
چراغی در کوبانی روشن شده است، که نباید خاموش شود. این شعله موجبشده رفتهرفته افکار بینالمللی درمورد وقایع این شهر هفتاد هزار نفری سوری و مقاومت قهرمانانهی مدافعانش روشن شود. شعلهی کوبانی ریاکارانی را که رویای خاموشیاش را میدیدند، مجبور به برداشتن قدمهای کوچکی کرده است : باراک اوباما را مجبور به ارسال هوایی مهمات، و اردوغان را مجبور به موافقت با عبور نیروهای پیشمرگه از خاک ترکیه. چراغ کوبانی آباء تعمیدی داعش، جنگافروزان عراق و کسانی را که خواب جنگ تمدنها میدیدند، و اکنون در ائتلافی عجیب بههم پیوستهاند، واداشته تا به بمباران هوایی رضایت دهند.
اما تمامی این اقدامات در نسبت با اصل مسئله ناچیز وحاشیهای هستند. فرماندهی مشترک نیروهای مقاومت کرد [نارین عفرین] مسأله را چنین خلاصه میکند: «مبارزهی ما مبارزهایست برای تمامی بشریت.» نهتنها بدینخاطر که این مبارزه دارودستههای تبهکاران دولت اسلامی را متوقف میسازد، بلکه بهویژه ازآنرو که در روژئاوا سازوکارهای اجتماعی دمکراتیک، و مکانهایی را طرح میریزد و برمیسازد که در آنها زنان برابری را بهدست میآورند، و درآنها پراتیکهای همبستگی و اشتراک ظهور پیدا میکنند. این چیزیست که نه صدام میتوانست تحمل کند، و نه اسد و نه اردوغان میتوانند؛ همانطور که قدرتهای غربی دنبالهروی پنتاگون و دولت آمریکا، که همچنان برماندن پک ک در لیست سازمانهای تروریستی اصرار دارند، نمیتوانند آن را هضم کنند.
شجاعت مدافعان کوبانی جانهای زیبای زبانبسته را به اندکی از اعتراف به همدردی وادار کرده است. اما آیا این جانهای زیبا حاضراند نسبت به کشتار چهل نفر از تظاهرکنندگان کُرد (که در اعتراض به ممنوعیت حمایت از برادران محصورشان توسط پلیس ترکیه کشته شدند) لب به اعتراض بگشایند؟ اگر این اتفاق در میدانی در هنگ کنگ افتاده بود، همین طور ساکت میمانند؟ آیا همچنین نباید مقامهای دولتی فرانسه را محکوم کرد بهخاطر حمایتشان از پیششرط اردوغان که هرگونه واکنش کشورش را مشروط به برقراری منطقهی بیطرف در سوریه کرده است –پیششرطی که معنایش قرارگرفتن روژئاوا زیر چکمههاای ترکیه است؟ کلمات رابرت دنوس، تبعیدی اردوگاه کار اجباری ترزینشتات، میتواند در مورد ساکنان کوبانی نیز صادق باش : «اگر ما نمیخوابیم، برای نظارهی سپیدهدمیست که ثابت خواهد کرد که درنهایت ما هنوز زندهایم.»
برای مدافعان کوبانی
اتیین بالیبار
درحالیکه شرایط هرساعت دگرگون میشود، چنانکه پیداست، میشود از وقوعِ بدترین جلوگیری کرد: تکرار دوبارهیورشو، شهری که درمقابل چشمان ارتش سرخ توسط نازیها ویران شد، و ارتش سرخ مترصد بهرهبرداری از سقوط شهر… آمریکاییها به هماهنگی با نیروهایی که روی زمین مشغول نبرد هستند، تن دادهاند، و بهنظر میرسد ترکیه هم، به اجبار، تن به گشایش مرزهایش به روی کمکهای حمایتی داده است.
امیدواریم که شهر نجات یابد و در مقابل پیشروی بنیادگرایان بایستد. در فضای محدود این ستون، و با اطلاعاتی که در اختیار دارم، میخواهم بر دو نکته پای بفشارم: از یکسو، در هردوسوی مرز [ترکیه و سوریه]، شکلهای متنوعی از همبستگی، خودمدیریتی و خودگردانی درحمایت از مقاومت در حال بسط و گسترشاند؛ شکلهاییکه به مقاومت در مقام آزمون و تجربهای دموکراتیک، معنایی فراتر از یک مبارزه ی ملی می بخشند. این از [تصاویر موجود از] سنتهای پ ک ک (و پ ی د) نیز فراتر میرود؛ سنتهاییکه حکومتهای غربی همیشه بخش اعظمی از ملاحظات خویش را به آنها اختصاص دادهاند.
نکتهی دوم آنکه این مقاومت درسرتاسر منطقه شروع به طنین افکندن کرده است، از دانشجویان ایرانی تا نهادهای زنان کُرد ترکیه. این بدین معناست که چیزهای بزرگی در کوبانی درحال نطفه بستن هستند. سیاست مدنی یا مردمیای شکل گرفته که تلاش دارد از سقوط تمام منطقه در سراشیبی افراطیگری جلوگیری کند؛ سقوطی که شرایط آن را انبوهی از کشتار و دخالتها مهیا کرده است. و اینک بازیگر/کنشگرانی به صحنه آمدهاند که بازی استبدادگران، فناتسیتها، پوپولیستها و امپریالیستها را برهم میزنند. امیدی که سربرآورده، خرد و کوچک است، اما حیاتی.
ما در جدال با ذهنیتی ظلمانی هستیم
نارین عفرین
نارین عفرین، مسئول مشترک یگانهای مدافع خلق، سازماندهندهی مقاومت در کوبانی است. او در این گفتار جامعهی جهانی را مورد خطاب قرار میدهد، سخنان او را در اینجا میخوانیم :
«بهمثابه یک فرمانده، اولین وظیفهی من این است که به زنان نشان دهم خود میتوانند سرنوشت خویش را بهدست گیرند. تمامی زنانیکه دورهی آموزشی را با موفقیت به پایان میرسانند گواهی بر ابطال این باور هستند که زنان نمیتوانند مبارزه کنند.
ما نه طرفدار اسلحه هستیم و نه هوادار جنگ. نمیخواهیم که انسانها بمیرند، اما انتخاب دیگری نداریم. برای بقا است که ما با این ذهنیت ظلمانی در جدال هستیم. تمام زنان و مردانی که از زندگیشان گذشتهاند تا شجاعانه دربطن این مبارزه درگیر شوند، از نظر من، ارزشمندترین قهرمانان این جهان هستند. اینجا، مبارزه نه بهمعنای نظامیگری بلکه دفاع از خویشتن است. درخواست فوری من ایجاد گذرگاهی انسانی برای مردم محصور کوبانی و نیز حمایت لجستیکیای است که برای نیروهای مقاومت امکان مبارزه علیه داعش تا پیروزی فراهم میآورد. مبارزهی ما مبارزهی است برای تمام بشریت.»
کُردها از همهی ما دفاع میکنند
شارب(مدیر مسئول هفتهنامهی شارلی هبدو)
من کُرد نیستم. یک کلمه کُردی هم بلد نیستم. حتی نام یک نویسندهی کُرد را هم نمیدانم. فرهنگ کُرد نیز برایم مطلقاَ بیگانه است. آه، بله! غذای کُردی خوردهام… بگذریم. امروز، من کُردام. کُردی فکر میکنم، کُردی حرف میزنم، کُردی آواز میخوانم، کُردی گریه میکنم. کُردهای تحت محاصره در سوریه، کُرد نیستند، آنها بشریتاند که در برابر ظلمت ایستادهاند.
آنها از زندگیشان، خانوادهشان و سرزمینشان دفاع میکنند، اما چه بخواهند و چه نه، یگانه دژ مقاومت در برابر پیشروی «دولت اسلامی» اند. آنها از تمام ما، نهفقط در برابر آن اسلام خیالیای که واقعیت تروریستهای داعش در آن خلاصه نمیشود، بلکه در برابر وحشیترین شکل کانگستریسم دفاع میکنند. چگونه آن بهاصطلاح ائتلاف علیه جلادان را باور کنیم، درحالیکه به دلایل مختلف بسیاری از اعضای آن با این جلادان منافع استراتژیک، سیاسی و اقتصادی مشترکی داشتهاند (و برخی از آنها هنوز از این منافع مشترک دست نشستهاند)؟ در برابر کلبیمسلکی و مرگ، امروز مردم کُرد قد برافراشتهاند.
این مبارزان فمینیسم یونیورسال
نورسل قلیچ (دبیر بنیاد بینالمللی زنان آزاد)
مبارزهی کوبانی مواجههی حاد میان دو جهان است: جهان آزاد زنانیکه بهمیانجی قانونی دموکراتیک و برابریطلبانه بهشکلی انضمامی خود را برساخته است. و جهان دیگر: خشونت بیسابقهی داعش که بازنمای بالاترین حد نظام پدرسالارانه است :[ سرشار از] تهاجمهای خونبار، امحاء نژادی، و امحاء زنان.
اعدام، تجاوز، ازدواج اجباری، ختنه، سنگسار، و فروش زنان در بازارهای بردهگان، فارغ از سن وسال، شکلهای مختلف این زنکشیاند. مبارزان یگانهای مدافع زنان روژئاوا دشمنانیاند که لرزه بر اندام این عاملان زنکشی میاندازند. اگر آنها به دست این زنان کشته شوند، دروازهی بهشت به رویشان بسته خواهد شد. مواجهشدن با فرماندهی زنی چنین مهیب، چنین با صلابت، چنین باهوش، خود جهنم است.
تمامی این مبارزان که بهاجبار اسلحه بر دوش گرفتهاند، به بهای جانشان، برای یک فمینیسم یونیورسال میجنگند. آرین میرکان زندگیش را فدا کرد تا راه عبور تروریستهای دولت اسلامی را ببندد. او با منفجر کردن خویش دهها نفر از این وحشیها را هلاک کرد. این فداکاری که آرین میرکان امروز نماد آن است، ایثاری بسیار عمیق در راه مبارزه برای آزادی زنان و بشریت است.
از مبارزهی زنان کُرد حمایت کنیم.
لینک مطلب در تریبون زمانه
نظرها
نظری وجود ندارد.