ضرغامی رفت
دوران ریاست عزتالله ضرغامی بر تلویزیون دولتی ایران به پایان رسید. او رفت و به جای او محمد سرافراز به ریاست صدا و سیما رسید.
محمد سرافراز به جای عزتالله ضرغامی به ریاست تلویزیون دولتی ایران منصوب شد. از او به عنوان مهمترین گزینه داخلی سازمان صداوسیما برای جانشینی ضرغامی یاد میکردند.
رسانههای ایران هنوز انتصاب محمد سرافراز به ریاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی را تأیید نکردهاند. اما بنا به اطلاعاتی که رادیو زمانه به دست آورده، ظاهراً انتصاب محمد سرافراز قطعی است.
از محمد حسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم محمود احمدینژاد، غلام علی حداد عادل که از انواع مناصب برخوردار است و از نزدیکان رهبر به شمار میآید، محمدرضا مخبر دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و علی دارابی از وابستگان به جمعیت ایثارگران به عنوان جانشینان احتمالی عزتالله ضرغامی یاد شده بود. اما سرانجام رأی رهبر جمهوری اسلامی بر محمد سرافراز قرار گرفت. پیش از این برخی رسانهها از «پاکدستی» او به عنوان یک فضیلت یاد کرده بودند. با توجه به ریختوپاشها و سوءمدیریتهای مالی در دوران ضرغامی و کمبود منابع مالی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، این انتصاب معنی پیدا میکند.
دوران ریاست عزتالله ضرغامی بر صدا و سیمای جمهوری اسلامی در آبان ماه به پایان میرسد. او به حکم آیتالله خامنهای در خرداد ۸۳ به مدت پنج سال به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و حکم ریاستش برای یک دوره دوم هم تمدید شد.
محمد سرافراز پیش از این معاونت برونمرزی صدا و سیما و ریاست شبکه پرس تی وی را به عهده داشت. او علاوه بر پرس تی وی، در مدیریت شبکه هیسپان تی وی هم نقش داشته. او هماکنون با حکم آیتالله خامنهای عضو شورای عالی فضای مجازی است. درک سرافراز از رسانه به درک رهبری جمهوری اسلامی نزدیک است و همین امر بخت او را برای تصدی ریاست سازمان صدا و سیما افزایش داده بود.
عزتالله ضرغامی در سی و هشتمین برنامه «افق رسانه» که در شهریور ماه سال جاری برگزار شد، از دوران ۱۰ ساله ریاستش بر سازمان صدا و سیما دفاع کرد. او کتابی از کارنامه ۱۰ سالهاش پرداخته که قرار است در مراسم معارفه رییس جدید به او اهدا کند تا راهنمای دوران مدیریت مدیر جدید باشد. در سخنان رییس سازمان صدا و سیما هیچگونه نشانهای از نگرش انتقادی نبود. همچنین از مشکلات عدیده این سازمان از جمله ریزش مخاطبانش و ناتوانیاش در رقابت با رسانههای ماهوارهای و بیاعتمادی مردم به رسانه دولتی ایران، به ویژه پس از رویدادهای بحثبرانگیز ۲۲ خرداد سخنی در میان نیامد.
نظرها
معصومه
وقتی افتاد فتنهای در شام هر کس از گوشهای فرا رفتند روستا زادگان دانشمند به وزیرى پادشاه رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند
محیی الدین اسلامی ابیانه
آدم فروشانی که بهای دیناری ضعیف کشی می کنند. پاندازی خامنه ای.
faryad
محصول ضرغامی = صدا و سیمای چماق و سانسور
م
بره سنگ سیاه پشت سرش. آشغال وطن فروش خ..ه مال
حسین
ادم خائنی بود بزرگترین خیانتو به مملکت کرد بعدا میفهمید عجب نفوذی بوده خیلی کنترل شده مردمو افسرده کرد با این سریالای مزخرف با این برنامه های بیهوده که بیشتر مردم فراری شدن از رسانه ملی اخرشم بهونه میارن ماهواره !!! شما کارتونو درست انجام بدین اصلا نیازی به رقابت نیست
بهنام
سانسور و عدم درج واقعیت ها و عینیت ها محکوم به شکست است و حاکمیت خود نیز به این نتیجه زسیده است که مخاطبین بسیار کمی برنامه های صدا و سیمای جمهوری ننگین اسلامی را تماشا میکنند . به قول معروف عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند .
بهنام
مزدوران دست نشانده رهبر پوشالی هم نمیتوانند ریزش مخاطبین را جبران کنند به هیچ وجه . در واقع این سازمان عریض و طویل کارائی و بهره وری خود را به شدت از دست داده است و هر روز که میگذرد بیشتر به منجلاب ورشکستگی و فلاکت فرو میغلطد .
علی
"درک سرافراز از رسانه به درک رهبری جمهوری اسلامی نزدیک است " این جمله دقیقاً یعنی چی و نویسنده از کجا آن را کشف کرده؟ یعنی اولاً درک رهبر ایران از رسانه را چطور اندازه گرفته و بعد میزان مشابهت آن را «درک سرافراز» از رسانه را چطور متوجه شده؟