بیتالمقدس، بنیامیه و جمهوری اسلامی
حسن هاشمیان- زمانی «راه قدس از کربلا» میگذشت و اینک این راه باید «از یمن» بگذرد. آنچه گفته نمیشود این است که بیشتر آثار اسلامی شهر قدس توسط حکام بنیامیه ساخته شدهاند.
در فرهنگ مذهبی حاکم بر ایران که در طی ۳۵ سال گذشته توسط نظام سیاسی و با اهداف خاص تشدید شده است، دو موضوع نمود بیشتری دارد؛ حمله به بنیامیه و تقدیس شهر قدس و آثار اسلامی آن برای ضدیت و«مبارزه» با کشور اسرائیل.
در طول سالهای بعد از انقلاب شاید عبارتی به اندازه مقدس بودن شهر اورشلیم یا بیتالمقدس بر سر زبان مسئولان جمهوری اسلامی نیامده باشد.
یک زمانی «راه قدس از کربلا» میگذشت و امروزه همان راه باید هزاران کیلومتر به جنوب برود و «از یمن» بگذرد. اما چیزی که برای مخاطب منابر وعظ و برنامههای مذهبی شبکههای مختلف، گفته نمیشود، این است که بیشتر آثار اسلامی شهر قدس توسط حکام بنیامیه ساخته شدهاند.
پرداختن به این موضوع برای حقانیت دادن به حکام اموی نیست بلکه برای کشف یک «دروغ عمدی» است و از این نظر اهمیت دارد که چگونه برنامههای تبلیغاتی روحانیان حاکم در ایران دو موضوع مرتبط به یکدیگر و در امتداد هم را، به دو موضوع کاملا متفاوت و دور از هم و احیانا بر ضد یکدیگر تبدیل کردند.
روحانیان در ایران بیش از هزار سال «متکلمالوحده» بودند و باور داشتند که هرچه بر سر منابر از زبان آنها جاری شود، بدون چون و چرا پذیرفته میشود. با این روش آنها به راحتی میتوانستند با حقایق تاریخی به شکل گزینشی برخورد کنند و واقعههای تاریخی را در جهت اهداف فرهنگی و اجتماعی، و طی ۳۵ سال گذشته در راستای اهداف سیاسی خود قرار دهند.
بنیامیه و مسجد الاقصی
مسجد الاقصی قبل از خلافت دو حاکم اموی یعنی عبدالملک بن مروان و پسرش ولید بن عبدالملک زیاد توسعه نیافته بود و به «حرم قدسی شریف» معروف بود.در سال ۶۹۱ میلادی عبدالملک حاکم اموی مسجد الاقصی را در مساحت فعلی آن توسعه داد و مهمترین بنای آن معروف به «قبه الصخره» را ساخت.
آرمان فلسطین برای ولیفقیه حاکم بر ایران، انتزاعی از تاریخ و واقعیتهای امروز منطقه است که برای اهداف خاص صیقل داده شده و با قطع ارتباط با حقیقت برای دشمنی با اسرائیل و سرکوب مخالفان در داخل ایران به کار میرود.
این قبه همان جای مقدسی است که بارها رهبران جمهوری اسلامی «عشق» خود را به آن ابراز کردند، اما از بانی آن ذکری نمیکنند. در زمان ولید بن عبدالملک ساخت و توسعه مسجد الاقصی ادامه یافت و شامل هفت رواق، یک رواق در وسط و شش رواق در دو سمت غربی و شرقی مسجد شد. همچنین مسجد الاقصی در این دوره صاحب ۱۱ دروازه شد که هفت دروازه آن در شمال، یک دروازه در شرق، دو باب در غرب و یک باب در جنوب قرار داشت.
برای دسترسی نمازگزاران به آب پاک،۲۵ حلقه چاه حفر شد و یک برکه کوچک برای وضو گرفتن در جلوی مسجد تدارک گردید. در دورههای بعدی سه آبخوری به مسجد اضافه شد که تا زمان ما این آبخوریها همچنان باقی ماندهاند. اگر چه در پایان دوره اموی در سال ۷۴۷ م و در روزگار حکومت فاطمیون در سال ۱۰۳۳ م دو بار بر اثر وقوع زلزله، مسجد الاقصی تخریب شد، اما بنیان اصلی آن به دوره دو حاکم اموی یعنی عبدالملک و پسرش ولید برمیگردد.
به دلیل همزمانی این دو خلیفه اموی با سه امام شیعه یعنی زین العابدین، باقر و امام جعفر صادق، جمهوری اسلامی نگاه منفی خود را به آنها ترویج کرده است.عبدالملک در نگاه روحانیون ایران مستحق بدترین حملات تبلیغاتی است زیرا مادر وی دختر معاویه است و فرد قسیالقلبی چون «حجاج بن یوسف ثقفی» را مأمور سرکوب قیامهای منتسب به «آل بیت» در عراق، طائف و مدینه کرده بود.
جالب اینکه در این دوره هیچ کدام از سه امام شیعه، قیامی را علیه دولت اموی رهبری نکرده و حتی برخی قیامهای صورت گرفته را تأیید نکردند. اما واعظان حکومتی در ایران میگویند، خلفای بنی امیه باید به ناحق بودن خود اعتراف میکردند و دولت و قدرت خود را تقدیم این امامان میساختند. یعنی همان قدرت و جاهی که اکنون رهبران ایران با چنگ و دندان به آن چسبیدهاند.
تناقض در دو مقوله «بنی امیه» و «بیت المقدس» در گفتار واعظان منابر در ایران ریشه در تقدسگرائی تاریخ، اژگونی حقائق در جهت این تقدسگرائی و عدم تلاش از سوی مخاطبان برای کشف حقیقت دارد. منافع طبقه روحانی در تاریخ ایران از طریق این تقدس گرائی تأمین میشد. نها شریک دسترنج کشاورز و کارگر در کارش شده بودند بدون اینکه زحمتی به خود بدهند.
در سالهای بعد از انقلاب اهداف و منافع سیاسی به این تناقضگوئی اضافه شد و اهمیت چنین تبلیغاتی فراتر از هر دوره تاریخی دیگر خود را نشان داد. این تبلیغات به دو مفهوم «حاکمیت» و «براندازی» آن گره خورد. از این رو زیاد تعجببرانگیز نیست که جمهوری اسلامی هیچ فرآیند روشنگرانهای در رسانهها، دانشگاهها و حوزه عمومی را بر نمیتابد.
بنی امیه و فلسطین
آثار تاریخی بنی امیه تنها به مسجد الاقصی محدود نمیشود بلکه به دلیل نزدیکی شام به فلسطین بیشتر مناطق فلسطینیها را در بر گرفته بود. در این میان شهرهای رمله، عسقلان و طبریا بیشترین سهم را داشتند. حکام اموی در این شهرها قصرها و مساجد خود را ساختند که معروفترین آنها مسجد سفید در شهر رمله است.
«آرمان فلسطین» شعار مرکزی توسعه طلبیهای جمهوری اسلامی در منطقه است، اما بیان حقائق تاریخی آن میتواند دروغهای ۳۵ساله گذشته واعظان حکومتی را برملا کند.
آنها همچنین کانال آبی موسوم به «برده» به طول ۱۵ کیلومتر را بنا کردند که آبها را از دل کوهستان به شهر منتقل میکرد. آثار این کانال تا امروز به جا مانده و یکی از اماکن دیدنی فلسطین است.علاوه بر این عبدالملک بن مروان حاکم اموی به تقلید از حکام بیزانس، ضرب سکههای طلا و نقره خود را در فلسطین متمرکز کرد. سکههای به دست آمده در فلسطین، خلیفه مسلمین را در حالیکه شمشیر به دست دارد، ایستاده نشان میدهد.
این آثار و بسیاری دیگر نشان میدهد که امویان نقش برجستهای در ساخت اسلامی فلسطین داشتند؛ موضوعی که واعظان جمهوری اسلامی هیچ علاقهای به شنیدن آن ندارند. آرمان فلسطین برای ولی فقیه حاکم بر ایران، انتزاعی از تاریخ و واقعیتهای امروز منطقه است که برای اهداف خاص صیقل داده شده و با قطع ارتباط با حقیقت برای دشمنی با اسرائیل و سرکوب مخالفان در داخل ایران به کار میرود.
جمهوری اسلامی از یک سو میخواهد آرمانی بنام فلسطین در منطقه داشته باشد تا سیاستهای منطقهای خود را براساس آن بنا سازد و از سوی دیگر «شیعهگری» خاص خود را دنبال کند. از این رو نمیتواند از تاریخ امویان در فلسطین و مسجد الاقصی سخن بگوید زیرا «آرمان فلسطین» در عین اینکه شعار مرکزی توسعه طلبیهای جمهوری اسلامی در منطقه است، اما بیان حقائق تاریخی آن میتواند دروغهای ۳۵ساله گذشته واعظان حکومتی را برملا کند.
برای نگارنده و بسیاری از مردم ایران نه تاریخ امویان در فلسطین مهم است و نه شعارهای جمهوری اسلامی درباره بیت المقدس. آنچه مهم است، سیاست ویرانگری است که با زور و فشار حکومتی به مدت ۳۵ سال بر مردم ایران تحمیل شده است و همچنان ادامه دارد. سیاستی که با شعار ضدیت با اسرائیل، توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور را قربانی کرد. در حالیکه این سیاست با استناد به تاریخ امویان در فلسطین، مملو از تناقضگوئی است.
نظرها
ترانه
تا وقتی که می توان با اسم قدس و فلسطین عوام که هیچ، "نخبه" های ایران( اعم از بی خدا، کمونیست، مائوئیست، ملی-مذهبی و...) را هم بسیج کرد، به خیابان آورد، چفیه بر حلقشان آویخت و در صف حامیان حکومت ردیفشان کرد حتی اگر خود شیطان هم آن سرزمین را تاسیس کرده باشد هیچ اهمیتی برای ملا جماعت ندارد. منافع صنفی و گروهی ملاها ارجح بر منافع ملی ایران و اصول و باورهایی دینی ادعایی آنهاست. کاش مادران پارک لاله و امثال آقای بادبادک سفید که برای غزه همگام با بسیجی ها به کوچه ریختند این واقعیت روشنتر از روز را می دیدند. حیف که ...
faryad
شبهنظامیان گروه «عصائب اهل الحق» عراق، برای نخستین بار در لباس نظامی در مراسم عاشورای هیئت رزمندگان اسلام در تهران دیده شدند. به گزارش خبرگزاری «ابنا»، این شبهنظامیان به عنوان محافظان محمد طباطبایی٬ جانشین دبیرکل «عصائب اهلالحق» صبح روز سهشبنه ۱۳ آبان ماه در مراسم عزاداری عاشورا در هیأت «رزمندگان اسلام» شهر قم شرکت کردند.!!
عباس جهانسوز
اونایی که فلسطین رو اشغال و میلیون ها فلسطینی رو آواره کردند کمک شایانی به تشکیل نظام اسلامی نمودند و از این بابت نظام مدیون آنها هم هست!
ایران
این سیاست مختص به حکومت ایران نیست، بلکه همپیانان آن نیز چنین هستند. اخبارها و برنامه های تلویزیون دولتی سوریه و شبکه های وابسته به آن نیز مرتب برای فلسطین اشک می ریزند، در حالی که رژیم وحشی این کشور به مدت بیش از سه سال است که در حال قتل عام ملت خود است.
سعید
دوستان برای اطلاع بیشتر در همین مورد به ترجمه ی مقاله ی سه چهره اورشلیم (نشنال جثوگرافیک) نگاه کنید. اطلاعات دست اولی دارد: آدرس در سایت کوتاه کننده ی گوگل: goo دات gl این است: بعد از اسلَش : exhfy9