ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

کارت‌های تهران در آخرین دور مذاکرات هسته‌ای

حسین علیزاده- روحانی روی مشروعیت تیم‌ مذاکره کننده، شکاف آمریکا و اروپا، دیپلماسی نفت و مشارکت در رفع بحران‌های منطقه‌ای سرمایه‌گذاری کرده اما اینها کارت‌های برنده او نخواهند بود.

آخرین دور مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ از روز ۱۸ نوامبر آغاز شده است. ایران خواستار لغو تمامی تحریم‌ها و حفظ توان ظرفیت غنی‌سازی خود است. این دو موضوع خود مباحث فنی عریض و طویلی را در بر دارد که از حوصله بحث خارج است. خواست تهران هرچه باشد، پرسش این است که نسبت مطالبات ایران با کارت‌هایی که برای چانه زدن در دست دارد چیست؟

بدیهی است که هرچه کارت‌های بیشتری در دست مذاکره کنندگان باشد، توان چانه‌زنی بیشتر دارند و هرچه توان چانی‌زنی بیشتر باشد، احتمال دستیابی به مطالبات بیشتر خواهد بود. اما این برگ‌ها در آخرین دور مذاکرات هسته‌ای (اگر تمدید نشود) چیستند؟

نقشه راه روحانی در مذاکرات هسته‌ای 

با رفتن احمدی‌نژاد و استقرار دولت حسن روحانی، تغییری بنیادین در سیاست هسته‌ای ایران شکل گرفت. کلید روحانی برای گشایش درهای بسته، حل پرونده هسته‌ای بود.

شتاب او تا آنجا بود که در آغاز از ضرب‌الاجل سه ماهه برای حل و فصل پرونده هسته‌ای یاد می کرد. پس از توافق ژنو در نوامبر ۲۰۱۳، ضرب‌الاجل شش ماهه‌ای تعیین شد که سپس شش ماه دیگر نیز تمدید شد. در صورتی که این مذاکرات به وقت اضافی کشیده نشود، ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، پایان ماراتن مذاکراتی است که یک سال به طول انجامیده است.

نقشه راه روحانی برای این مذاکرات به این قرار بوده است‌:

۱- مشروعیت تیم مذاکره‌کننده: بهره جستن از ظرفیت انتخاباتی که با مشارکت ۷۲ درصدی مردم منتهی به روی کار آمدن دولت روحانی شد، محور مانورهای روحانی بوده است. به این ترتیب مشروعیت مخدوش شده نظام در انتخابات ۸۸ تا حدی به تیم مذاکره‌کننده بازگشت تا بر خلاف تیم احمدی‌نژاد که نمی‌توانست ادعای نمایندگی مردم را داشته باشد، تیم روحانی مدعی آن باشد.

نمی‌توان باور داشت که نفت برگ برنده مذاکرات هسته‌ای است؛ در حالی که کاهش تولید نفت ایران از یک سو و کاهش قیمت آن در هفته‌های اخیر، تهدیدی برای اقتصاد رنجور شده است.

این فاکتور طی یکسال و نیم گذشته تا اندازه‌ای رنگ باخته است چرا که با مداخلات مستقیم ‌آیت‌الله خامنه‌ای در پرونده هسته‌ای، غربی‌ها بیش از پیش دریافته‌اند که طرف مذاکره کننده خامنه‌ای است نه روحانی.

بی دلیل نیست که اوباما در آخرین مکاتبات خود، خامنه‌ای را مخاطب نامه خود قرار داده و نه روحانی را. خامنه‌ای چهره شاخص قدرت غیرمنتخب است که مشارکت ۷۲ درصدی سال ۹۲ دخلی در مشروعیت‌آفرینی برای او نداشت و ندارد.

مانور تیم مذاکره‌کننده ایران، حول محور فتوای هسته‌ای خامنه‌ای مبنی بر حرمت تولید سلاح هسته‌ای گواه روشنی است که مدار مذاکرات حول محور خامنه‌ای می‌چرخد و نه روحانی.

۲- دیپلماسی نفت: علاقمندی سرمایه‌گذاران خارجی در صنعت نفت ایران در صورت رفع موانع بر کسی پوشیده نیست. وجود چنین ولعی موجب شد تا وزارت نفت با هدایت بیژن زنگنه، ایران را آماده واگذاری پروژه‌های نفتی به سرمایه‌گذاران غربی نشان دهد. زنگنه خود گفته بود که «در شرايط موجود پس از وزير خارجه، وزير نفت با يک ديپلماسی فعال انرژی، نقش وزير دوم خارجه را ايفا می‌کند.»

پیشنهادهای چرب و شیرین نفتی به عنوان برگی در دستان مذاکره کنندگان ایرانی همیشه ابزار موثری بوده و هست ولی نمی‌توان باور داشت که نفت برگ برنده مذاکرات هسته‌ای است؛ در حالی که کاهش تولید نفت ایران از یک سو و کاهش قیمت آن در هفته‌های اخیر، تهدیدی برای اقتصاد رنجور شده است.

در چانه‌زنی‌های هسته‌ای، چرا غرب باید خود را علاقمند به سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران نشان دهد در حالی که کاهش تولید و کاهش قیمت نفت خود به تهدیدی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده و در عمل به برگی در دست طرف غربی تبدیل شده است؟

فاکتور نمایندگی مردم تا اندازه‌ای رنگ باخته است چرا که با مداخلات مستقیم ‌آیت‌الله خامنه‌ای در پرونده هسته‌ای، غربی‌ها بیش از پیش دریافته‌اند که طرف مذاکره کننده خامنه‌ای است نه روحانی.

۳- شکاف میان اروپا و امریکا: در دولت خاتمی هنگامی که حسن روحانی شخصا عهده‌دار پرونده هسته‌ای بود مواضع تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) فاصله‌های زیادی از دولت جرج بوش داشت. روحانی به خوبی از این شکاف بهره برده بود.

اما، اینک در دور جدید مذاکراتی که تحت سرپرستی حسن روحانی انجام می‌پذیرد نه تنها شکافی بین امریکا و متحدان اروپایی‌اش دیده نمی‌شود بلکه بعضا دیده شده کشورهای اروپایی گوی سبقت را از امریکا نیز ربوده‌اند. برای مثال تحریم بانک مرکزی ایران یعنی پا نهادن بر شریان حیاتی یک کشور، نه به پیشنهاد امریکا بلکه به پیشنهاد اروپا علیه ایران به اجرا گذاشته شد. در مقطع کنونی هیچ شکافی در دو سوی آتلانتیک در اعمال فشار بر ایران دیده نمی‌شود.

۴- شراکت با آمریکا در رفع بحران‌های منطقه‌ای: ظهور داعش به عنوان پدیده تروریسم تکفیری، تهدید مشترکی برای ایران، امریکا، اروپا و کل منطقه است. حضور ایران در ائتلاف علیه داعش، قطعا در موفقیت بیشتر ائتلاف تأثیر دارد.

اما، در جریان شکل‌گیری ائتلافی مرکب از ۴۰ کشور جهان، از ایران برای حضور در این ائتلاف دعوت به عمل نیامد. جمهوری اسلامی نیز بیمناک از اینکه هدف ائتلاف برای سرکوب داعش منتهی به سرنگونی بشار اسد شود، روی خوش برای حضور در ائتلاف نشان نداد.

اینک هفته‌هاست که ائتلاف بدون همکاری ایران، مبادرت به سرکوب داعش کرده است. بنابر این، این برگه برای چانه‌زنی در پرونده هسته‌ای فاقد کارایی شده است.

اوباما و دولت امید

درجه پراگماتیسم حسن روحانی را باید در آنجا یافت که در کمپین انتخاباتی خود گفته بود «امریکا کدخدای جهان است.» این اعتقاد بنیادین روحانی بود که منتهی به گفتگوی تلفنی او با اوباما شد؛ گفتگویی که به محض مراجعت از نیویورک، از سوی خامنه‌ای "نابجا" توصیف شد.

دولت تدبیر و امید، دشمنان داخلی خود را دارد؛ هم آنان که انواع سنگ‌اندازی را در مجلس و بیرون مجلس (دلواپسان) در کار دولت او اعمال کرده‌اند. خارج نشدن آبرومندانه دولت روحانی از پرونده هسته‌ای همان و قوت گرفتن مخالفان داخلی‌اش همان.

چه استبعادی دارد که در صورت شکست دولت روحانی، داعشی‌های جمهوری اسلامی با داعشی‌های خلافت اسلامی همسو شوند. قاعده پذیرفته شده‌ای وجود دارد که دشمن دشمن من، دوست من است.

به شرحی که گفته شد، به نظر می‌رسد دولت حسن روحانی فاقد اهرم موثر و کارت برنده در مذاکرات هسته‌ای است. تنها فاکتوری که "شاید" دولت اوباما مد نظر دارد این است که مبادا سقوط دولت روحانی، منتهی به قدرت گرفتن داعشی‌های ایران شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • hasani

    با کاغذ پاره خواندن تحریمها توسط نوچه شان احمدی نژاد ، فکر میکردند میتوانند بمب را بسازند ! ولی دیدند تحریم جدی است و تغییر تاکتیک دادند و ظریف و رفسنجانی وروحانی ... را فراخواندند تا با مذاکره و متوقف کردن موقتی غنی سازی ٬ تحریمها لغو شود بعدا دوباره بمب را بسازند! ولی اشتباه کرد ند و غرب تا نابودی همه سایتها و موشکها تحریمها را لغو نمی کند.! چه کسی جوابگوی این بیخردیها و نابودی میلیاردها دلار میباشد؟

  • nader

    سناریوی ۱: توافق هسته ای انجام => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها سناریوی ۲: شکست مذاکرات => سرکوب غیر خودی ها+ تشدید دزدی ها سناریوی ۳: بمباران مراکز هسته ای => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها سناریوی ۴: غیر قابل پیش بینی => سرکوب غیر خودی ها + تشدید دزدی ها

  • nasim

    به‌گزارش وب‌سایت «تاگس‌اشپیگل» آلمان، دفتر جنایی گمرک این کشور (ZKA) اعلام کرده است که ایران در ماه‌های اخیر برای تهیه اجزاء برنامه هسته‌ای خود به بازار آلمان رجوع کرده است. نوربرت دروده، رئیس دفتر جنایی گمرک آلمان در این‌باره گفت: «ما همچنان بر گسترش فعالیت‌های خرید غیرقانونی نظارت داریم.» بنا به این گزارش، واسطه‌ها و شرکت‌های پوششی در ده‌ها مورد تلاش کرده‌اند کالاهای مورد تحریم قرارگرفته را به‌شکل غیرقانونی به ایران صادر کنند و در برخی موارد نیز موفق بوده‌اند. در رابطه با نقض قوانین تجاری، مقامات رژیم ایران برای مأموران گمرک آلمان «آشناهای قدیمی» محسوب می‌شوند. به‌گفته نوربرت دروده، بیش از یک‌سوم از ۲۶۴ پرونده‌ای که برای معاملات غیرقانونی در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۲ در گمرک آلمان تشکیل شده، به ایران مربوط می‌شوند!!. دروده می‌گوید: «انتظار می‌رود که تعداد پرونده‌های تحقیقاتی در سال جاری به اندازه دو سال گذشته باشد، چرا که ما همچنان علایق و منافع تجاری هم‌سطحی را نسبت به گذشته شاهد هستیم.» بر اساس تحقیقات دفتر جنایی گمرک آلمان در فهرست خریدهای ایران، فن‌آوری‌هایی که می‌توانند برای تولید سلاح‌های هسته‌ای، بیولوژیکی و شیمیایی و سیستم‌های موشکی مورد استفاده قرار گیرند در صدر قرار دارند

  • عبداله

    در خصوص مبدأ تاریخ معاصر در ایران نظرات مختلفی وجود دارد اما بنظر میرسد مبدأ تاریخ معاصر باید شروع سلطنت ناصرالدین شاه باشد چرا که معاف شدن زرتشتیان از پرداخت جزیه برای اولین بار به دستور ناصرالدین شاه صورت گرفت این به معنای لغو قانون شرعیت سنتی بود ناصرالدین شاه اولین شاهی بوده که گفت حتی شاه نیز حق دست درازی به جان و مال مردم را ندارد در حالی که نیم کرور مخلوق نفهم میگفتند که "باید دانست که در ممالک محروسه ایران با این حالت حالیه هیچ قانونی بهتر از قانون شرع انور نیست و رعایت شرایط و احکام و اجرای آن با شاه اسلام پناه میباشد" دوران ناصرالدین شاه دورانی بود که بحث های که حتی امروز هم وجود دارد در آن دوره علنا مطرح میشد دوران قاجار در طول تاریخ بهشت و عصر طلایی روحانیت بوده و تا سال ها روحانیت آرزوی برگشت به آن دوران را داشت در دوره ناصر الدین بحث ها دو طرف داشت و مشخص است که هر گروهی جانب کدام دسته سنت و مدرنیته را میگیرد البته حکومت به شکل رسمی طرف کسی را نمیگیرد اما لایه های مخفی آن ها علنا جانب یک طرف را در دوره ناصرالدین شاه که همان طرف ثبات سنت و ارتجاع است میگیرند ناصرالدین شاه توسط یکی از شاگردان سید جمال الدین اسدآبادی ترور شد و با رفتن خون ناصر الدین شاه گویی که خون از این سلسله شروع به رفتن کرد فعالیت های اسد آبادی تأثیر مستقیمی بر فهم مذهب گذاشت و خط جدیدی را جدا از دو خط سابق ایجاد کرده بود (حمایت علمای نجف از مشروطیت) ولی شیخ فض اله نوری به عنوان آخوند اول تهران از مشروطه حمایت نکرد و روحانیت ساکن ایران حمایت نصفه و نیمه ای از مشروطیت داشت و حمایت جدی مذهبی برای مشروطیت از نجف صادر گردید که تحت تأثیر اندیشه های جدید بودند اخیرا کسانی مثل پناهیان اسدآبادی را غرب زده و لایق ناسزا معرفی کرده اند با قطع ارتباط نجف و ایران در دوره پهلوی به دلایل سیاسی و مرزهای ملی شده در دو طرف این اختلاف در سنوات بعدی خود را نشان داد تا جایی که روحانیت زمان پهلوی و اکنون ایران تقریبا هیچ حمایتی از مشروطه ندارند(روحانیت نجف در لوای حکومت عثمانی و سنی ها بود و بیشتر حافظ سنن هزار ساله شیع بود اما روحانیت ایران در جوار قدرت قرار گرفته بود) میتوان جمهوری اسلامی را نوعی بازگشت به دوران قاجار با رنگ و لعاب دیگر بنامیم و تکرار همان الگوهای رفتاری را ببینیم اما جمهوری اسلامی با سه اهرم که حاصل تجربیات روحانیت در زمان پهلوی میباشد متفاوت از عصر قاجار با حفظ خصوصیات آن میباشد این سه اهرم شامل 1-موشک2-عملیات انتحاری3-برنامه هسته ای میباشد جمهوری اسلامی دنبال یک قشون مدرن که خواسته دسته هوادار تجدد در دوره قاجار بود نیست بلکه همان مواضع ارتجاعی را دارد اما میداند که در عصر کنونی عملیات انتحاری و موشک و اتم هدیه عصر مدرن به آن ها میباشد که میتواند ایرادات موجود را برطرف کند و تبلیغاتی اغراق شده در خصوص پیشرفت ایجاد کند(عملیات شهادت طلبانه در فقه سنتی مذموم بود) لذا همان خط سابق در دوره قاجار به شکلی دیگر خود را نماد خط سوم در سال 57 نامید که پس از حذف های صورت گرفته به آنچه که میخواهد رسیده است سخنان خامنه ای ارزش مذهبی ندارد و اصولا او در جایگاهی قرار ندارد که سخنانش وارد نصوص مذهبی شود و مطمئنا فتوای او در خصوص حرام بودن بمب اتم حتی اگر هم چنین فتوای وجود داشته باشد هیچ وقت وارد نص مذهبی نمیشود این بدبینی به حکومت ایران نیست که عدم اطمینان به او را ایجاد میکند بلکه این واقعیت است که اتم ابزاری استراتژیک برای ایران ارزیابی شده و خامنه ای به صراحت برای تیم مذاکره خطوط قرمز را مشخص کرده است و خود علنا با سخنرانی هایش این خطوط رسمی تعریف شده را تنگ تر هم میکند و رسما اعلام میکند که حفظ برنامه هسته ای ایران از اوجب واجبات نظام میباشد و نهایتا ایران هیچ محدودیتی را برای آن نمیپذیرد و اگر محدودیتی را نیز پذیرفته است بر اساس نیاز های فصلی بوده است موشک و اتم برنامه های اصلی این نظام میباشد و نه نسبت بدبینی به این نظام! و ایران این فعالیت ها را صد در صد چه توافق بشود و چه نشود در هر مورد به شکل خاص آن مورد ادامه میدهد فقط اگر توافق بشود ادامه این فعالیت ها حالت تعقیب و گریز موش و گربه ای به خود میگیرد ناصر الدین شاه اگر در قرن 21 بود چگونه رفتار میکرد؟جواب همانگونه که جمهوری اسلامی رفتار میکند ترکیب تجدد و سنت با روش ناصری! مارکسیسم به تمام کسانی که از قدرت بیرون افتاده بودند پیشنهاد میکرد که وارد قدرت شوند او با حمله به رمانتیست ها و طرفداران جامعه مدنی گفت که اهداف شما فقط با ابزار عینی محقق میشود نهایتا جوری شد که باید بگوییم صد رحمت به کفن دزد قبلی مذهب مارکسیسم به چیزی بدتر از مذهب مسیحی تبدیل شد چرا که مذهب مسیحی در مسیر اصلاح در جوامع لیبرال بود در ایران هم سنت مارکسیست قوی بوده و با پذیرش مارکسیسم خدا باور وجهه جدیدی به خود داده است بنا بر اعتقاد اصحاب جمهوری اسلامی و اصولگرایان هرگونه تغییری در بستر قدرت شکل میگیرد و نه مبارزه با قدرت! در حالی که در سنت مدرن قضیه کاملا برعکس است مارکس توانسته بود یک اندیشه کاملا سنتی را به جامعه روشنفکر تزریق کند و از این نظر هیتلر کاملا صحیح تشخیص داده بود که مارکس عامل تخریب جوامع در حال مدرن شدن است روسیه با حکومت مارکسیستی یک قرن از اروپا عقب ماند و اکنون چیزی واپس مانده و همچنین اروپایی ولی اروپا قرن 19 میباشد رفتار روسیه در قبال اوکراین در فضای قرن 19 سیر میکرد

  • عبداله

    به نظر شماره 2: سناریوی در کار نیست که چند بخش داشته باشد بلکه یک بخش قابل پیش بینی وجود دارد که برای آن سناریو سازی میشود و آن این است که این مذاکرات فقط یک نتیجه ی را که مد نظر خامنه ای است نباید بدهد و هر نتیجه دیگری که بدهد متعاقب آن سناریویش نوشته میشود مذاکرات به دنبال نخود سیاه فرستادن روحانی بوده است و روحانی فقط آن یک کار را نباید انجام دهد