زندان بوکا، کارخانه ساخت جهادگر
داعش از کجا و چگونه سربر آورد؟
مهتاب لایق − داعش از کجا و چگونه سر برآورد؟ یکی از شبهنظامیان ارشد گروه «دولت اسلامی»، جزییاتی تازه درباره خاستگاه اولیه این گروه فاش کرده است.
به گزارش روزنامه «گاردین»، یک شبهنظامی ارشد داعش با نام مستعار «ابواحمد» مطالبی را درباره شکلگیری هسته اولیه داعش در بوکا فاش کرده است. به گفته او، زندان «بوکا» تحت سرپرستی نیروهای آمریکایی، مکانی فوقالعاده مهم برای شکلگیری هسته اصلی «دولت اسلامی» بود.
ابواحمد یک دهه پیش، در تابستان ۲۰۰۴، به کمپ بوکا در جنوب عراق فرستاده شد، جایی که دربارهاش میگوید: «بهتر از آن بود که انتظارش را داشتم!» علیرغم ترس اولیه از این زندان و هشدارهای سایر زندانیان، از همان آغاز برای او مشخص شد که نمیتوانستند در بغداد یا هر جا دیگری، همه به این کیفیت در کنار یکدیگر جمع شوند. اما در این زندان، آنها فقط چند صد متر از ستاد فرماندهی القاعده فاصله داشتند.
حتی ابوبکر بغدادی، رهبر فعلی داعش نیز از مهمانان این کمپ بوده و ابواحمد او را در این زندان ملاقات کرده است، گرچه آن زمان «هیچکس گمان نمیبرد که سرنوشت او رهبری باشد.»
ابو احمد ازجمله کسانی است که با اشغال عراق از سوی آمریکا به فعالیتهای شبهنظامی روی آورد. انتقال او به زندان بوکا و نقشاش در شکلگیری هسته اولیه داعش، جایگاه فرماندهی ارشد در «دولت اسلامی» را برای او تضمین کرد. نگرانیهای او درباره مسیری که داعش اکنون طی میکند یکی از علل افشاگری او در مصاحبه با گاردین است.
این افشاگری بیشتر در رابطه با شخصیت «ابوبکر بغدادی»، رهبر فعلی «دولت اسلامی» و حوادث تعیینکننده برای جهادیهای عراق بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۱ است.
ابواحمد دیگر آن اعتماد سابق را نسبت به داعش ندارد، با اینحال معتقد است که این گروه، اینک بزرگتر از کسانی است که هسته اولیه آن را پیریزی کردهاند. او به خاطر نگرانی نسبت به سرنوشت خود و خانوادهاش، و همچنین نداشتن گزینه جایگزین، تصمیم گرفته است علیرغم این سخنان، به همکاری خود با دولت اسلامی ادامه دهد.
ملاقات جهادگران با یکدیگر در زندان بوکا
ابوبکر بغدادی در سال ۲۰۰۴، در ۳۳سالگی دستگیر و به بوکا منتقل شد. دستگیری او چند ماه بعد از همکاریاش در تشکیل گروه شبهنظامی «جیش اهل سنت و الجماعه» رخ داد. نه گروه او و نه خودش، هیچکدام جزء مهمترین و شناختهشدهترینهای این زندان نبودند. در سال ۲۰۰۴، مهمترین «مَلِک»ها کسانی بودند که بیشترین نزدیکی را با «ابومصعب الزرقاوی» رهبر وقت القاعده داشتند.
بغدادی یکی از ۲۴۰۰۰ زندانیای بود که در ۲۴ کمپ مجزا در بوکا به سر میبردند. در اداره این زندان، نوعی ساختار سلسله مراتبی رعایت میشد: زندانیها لباسهایی با رنگهای متفاوت بر تن داشتند که نشان میداد جایگاهشان را در این سلسله مراتب چیست. به گفته ابواحمد «رنگ قرمز نشان میداد که چه کسی در حین اسارت مرتکب خطا شده است، رییس زندان رنگ سفید به تن داشت، رنگ سبز نشان از دوره بلند محکومیت داشت، و رنگ لباس زندانیان عادی زرد و نارنجی بود.»
در سخنان ابواحمد، به جلسات منظم «مَلِک»ها در زندان و مناسبات آنها با زندانیان اشاره شده است. زندانیان از زمان آزادی که زندان در اختیار آنها قرار داده بود استفاده میکردند، و با یکدیگر ارتباط میگرفتند. قابلیتهای یکدیگر را به خوبی شناخته بودند و میدانستند که برای چه موضوعی باید به چه کسی رجوع کرد. به خصوص پس از ۲۰۰۹، بیشتر جهادیها با بازگشت به شهر خود فعالیت علیه دولت عراق را همچون گذشته ادامه دادند. اما این بار به نیرو و امکاناتی مجهز بودند که پیش از آن در اختیار نداشتند. شمارههای افراد مورد نظر خود را که بر روی درز لباس زیرشان نوشته بودند، جدا کردند و با یکدیگر تماس گرفتند.
ابو احمد با شوخ طبعی میگوید: «لباسهای زیر، ما را نجات دادند.»
اکنون آمار دولت عراق نشان میدهد که ۱۷ تا ۲۵ تن از مهمترین رهبران دولت اسلامی، بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۱، عمر خود را در زندانهای آمریکا گذراندهاند. برخی از آنها از زندانهای آمریکایی به زندانهای عراقی منتقل شدند. بسیاری از آنها در سالهای اخیر، با تسخیر و ازادسازی زنجیرهای برخی از زندانها، توانستند فرار کنند و به گروههای جهادی بپیوندند.
ابوغریب یکی از این زندانها بود. ۵۰۰ نفر از زندانیان آن در سال ۲۰۱۳ و با حمله نیروهای دولت اسلامی موفق به فرار شدند که بسیاری از آنها افراد ارشد جهادی بودند.
بغدادی، مرد محبوب آمریکاییها و جهادگرایان
ابو احمد میگوید زندانیان در بوکا از همان ابتدا بغدادی را فردی دیده بودند که در فضای سرشار از ناامنی زندان، آشتی و آرامش به همراه میآورد. بنابراین او به مرجعی برای حل اختلافات و تعارضات میان زندانیان بدل شده بود.
او از سوی آمریکاییها هم به عنوان حلال مشکلات شناخته میشد؛ در واقع کسی بود که میتوانست اختلافات میان گروههای رقیب را حل و فصل کند و آرامش را به کمپ بازگرداند. او چنان مورد احترام ارتش آمریکا بود که حتی اجازه داشت به کمپهای دیگر سر بزند؛ اجازهای که هیچ یک از دیگر زندانیان نداشتند.
ابو احمد عقیده دارد که گرچه بغدادی خود را در مقام میانجی معرفی کرده بود، ولی مرکز برخی از مشکلات خودش بود. در واقع او با بهکارگیری سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» برای خود منزلتی خاص در زندان دست و پا کرده بود که بسیار هم موفق بود. در پایان سال ۲۰۰۴، زندانبانان به این نتیجه رسیدند که بغدادی خطری متوجه آمریکا نمیکند و او را آزاد کردند.
به گفته ابو احمد، اگر هیچ زندان آمریکایی در عراق نبود، دولت اسلامی اکنون وجود نمیداشت: «بوکا یک کارخانه بود. همه ما را ساخت. ایدئولوژی ما را شکل داد.»
به نظر میرسد اکنون بسیاری از کارشناسان آمریکایی نسبت به جنبههای مخرب کمپهای ارتش این کشور در عراق اشراف کامل دارند. مشاور مخصوص سفرای آمریکا در عراق بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۲ با اشاره به این موضوع برای گاردین توضیح میدهد که کمپهای مزبور برای برنامهریزی و سازماندهی، انتخاب رهبران و طراحی عملیات، مورد استفاده جهادیها قرار گرفتهاند. این در حالی است که در زمان حضور آمریکا در عراق، روند حبس و اسارت جهادگران کاملا کارآمد دانسته میشد. وزارت دفاع آمریکا نیز همچنان به قانونی بودن سیاست خود در قبال تلاطم سیاسی در عراق تاکید میورزد.
از ابومصعب تا ابوبکر
ابو احمد، الزرقاوی را بهترین استراتژیستی میداند که القاعده تا به خال به خود دیده بود. به نظر او، «ابوعمر البغدادی»، جایگزین الزرقاوی، که با حمله امریکا در سال ۲۰۱۰ کشته شد، فردی بی رحم بود و «ابوبکر [بغدادی] حتی خونخوارتر از هر دوی آنها.»
زرقاوی عقیده داشت یک یازده سپتامبر دیگر برای شکل دادن به جنگ لازم است. در فوریه و آوریل ۲۰۰۶ دو حمله به «حرمین عسکریین» در سامرا، صورت پذیرفت که به جنگ و اختلاف داخلی در عراق دامن زد. در تابستان همان سال، آمریکا موفق شد زرقاوی را در شمال بغداد به قتل برساند. از اواخر همان سال و از اوایل ۲۰۰۷، «بیداری قبائل و عشایر در عراق» موجب شد که رهبری القاعده از استان انبار عقب بنشیند و فعالیتهایش در بسیاری از نقاط عراق فروکش کند. با این حال به گفته ابو احمد، بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱، سکوت القاعده فرصتی بود برای تکوین آن و این سکوت به هیچ وجه شکستی برای این گروه قلمداد نشده بود.
در این فاصله زمانی، ابوبکر بغدادی نیز توانسته بود به مشاور مورد اعتماد ابوعمر بغدادی بدل شود. او پیامرسان و مشاور مخصوص ابوعمر بود و حتی پیشنویس برخی از نامههای او به اسامه بن لادن را تهیه میکرد. در واقع پس از کشته شدن ابوعمر در سال ۲۰۱۰ هیچ کس به اندازه ابوبکر بغدادی به او نزدیک نبود. به عبارتی، ابوبکر و سایر فارغالتحصیلان کمپ بوکا به خوبی توانستند جای رهبران کشته شده در عراق را پر کنند.
نقش پررنگ سوریه در پیدایش داعش
در گفتگوی گاردین با ابو احمد بر نقش سوریه در انتقال جهادگران به عراق تاکید شده است.
مقامات دولتی آمریکا و عراق بارها تکرار کردهاند که سوریه به جهادگران خارجی اجازه داده به دمشق پرواز کرده و سپس با همراهی نظامیان سوری خود را به مرز عراق برسانند. در سال ۲۰۰۹ هم سرویس اطلاعاتی عراق نقشه ورود جهادگران به عراق را بر اساس اعترافات برخی از آنان ترسیم کرد. این نقشه در کنار برخی دیگر از مدارک ادعا شده از سوی دولت عراق، نشان از همکاری گسترده دولت بشار اسد با جهادگران عراقی و سران سابق حزب بعث دارد.
ابو احمد نیز این موضوع را تایید کرده است. همه خارجیهایی که او میشناسد، ظاهراً از طریق خاک سوریه وارد عراق شدهاند. البته گزارش شده است که ترکیه و ایران بعد از سوریه هر کدام به نوبه خود سهمی در انتقال جهادیها به عراق داشتهاند.
پشتیبانی سوریه از جهادگران، دولت عراق را واداشت که در سال ۲۰۰۹ در اوج تنشهای داخلی، سفیر خود در دمشق را به عراق فرا بخواند. اعتراضهای دولت عراق در آن زمان نیز راه به جایی نبرد. حال پس از شکلگیری دولت اسلامی عراق و شام و پیشروی این گروه در خاک سوریه، برخی شواهد نشان میدهند که دیگر دولت ترکیه به پشتیبان اصلی جهادگران اسلامی بدل شده است.
نظرها
بهنام
باز هم جای شکرش باقیست که این عضو ارشد داعش خود به درستی اعتراف نموده که داعش را آمریکا و سوریه و ایران و ترکیه به وجود آوردند و الان این کشورها بیشترین داد و بیداد را برای نابودی ، یا به قول خودشان ( مبارزه ) سر میدهند . البته مبارزه سر سری و شعار گونه ، و در این میان همه دنبال منافع مادی و سیاسی خود هستند و کسی هرگز دلش به حال مردم بدبخت و بیگناهی که قربانی متامع غرب و بازیچه هایش میشوند ، نسوخته است .